تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۹۷۳۰۰
حجت‌الاسلام نقویان در گفتگو با آفتاب یزد

در شهری که امام رئوف دارد چرا این همه نامهربانی؟!

اشاره: صراحت لهجه و استفاده هوشمندانه و توامان از آیات، روایات، احادیث، حکایات و اشعار و امثله ادبیات غنی فارسی، از منبرهای حجت الاسلام نقویان، جلساتی پر کشش و پرمخاطب ساخته است تا جایی که همواره سخنرانی‌ها‌ی این واعظ شهیر، مورد عنایت ویژه مردمان شهرهای مختلف ایران اسلامی بوده است. در مجالی کوتاه فرصتی داده شد تا پیرامون مسائل روز و برخی جامانده‌ها‌ از گذشته، گفت و شنودی داشته باشیم و آن چه می‌خوانیم، مجملی است از همین گفت و شنود مختصر.
پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب يزد – 1395/09/21 – شماره 4777 – صفحه 1)

* به عنوان نخستین سوال، به نظر شما با توجه به حوادث اخیر مشهد که قطعا در جریان قرار گرفته اید و با توجه به سخنان تند مسئول شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گلستان که وی علی مطهری را در حد نجس و مستحق حتی اعدام و... دانست بدون ورود به اصل و فرع ماجرا؛ فکر می‌کنید چه اتفاقاتی رخ داده که این روزها شاهد این‌گونه مسائل و این چنین ادبیات سخیفی هستیم؟

** بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از دوستان عزیز رسانه. در پاسخ به این پرسش باید چنین گفت که همه این‌ها‌ بر می‌گردد به یک کج‌فهمی از دین. ما در بحثی که امروز در همین جلسه داشتیم دقیقاً بحث ما نیز همین بود که خداوند بیشترین هشدار را به کسانی می‌دهد که باورهای اشتباه دارند. در آن آیه‌ معروف «...قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم‌ بِالاخْسَرِینَ اَعْمَـلاً...»[سوره کهف آیه 103] کسانی که رفتارشان از همه زیان‌بارتر است می‌فرماید کسانی هستند که «..ضَلَّ سعیهم فی الحیاه الدنیا...» یعنی تلاش‌ها‌یشان گم شد، کارهایشان را ما نمی‌پذیریم، قبول نمی‌کنیم در حالی که «... و هم یحسبونُ انّهم یحسنونَ صنعا»، خیال می‌کنند که کارهایشان درست است و این خیال اشتباه، این برداشت نادرست، این باور غلط، این ایمان ناصحیح کار دستشان می‌دهد و الا شما حق ندارید با درک درستی از کنه و ذات این آیه، حتی برخی قوم‌ها‌ و دسته‌ها‌ را نفرین کنید به خاطر این که آن‌ها‌ بر اساس یک باوری هرچند غلط دست به ظلم و جنایت می‌زنند! این‌ها‌ جان خودشان را برای اعتقادی که دارند به خطر می‌اندازند، ایستادگی عجیبی دارند ولی اشکال این است که باورهایشان سیاه و اشتباه است.

ما باید تلاش کنیم تا با قوت و صلابت در این کشور«کرسی‌ها‌ی آزاداندیشی» که بارها مقام معظم رهبری بر آن تاکید و تکیه فرموده اند، اجرایی شود و در رسانه‌های جمعی نیز روی آن‌ها‌ بحث و گفتگو انجام شود تا در نهایت این مقوله بسیار مهم نهادینه شود. این کرسی‌ها‌ی آزاد اندیشی کمک خواهد کرد تا ما و برخی‌ها‌، باورهایشان را تصحیح کنند و اشتباهاتمان را اصلاح کنیم. دریافتی که ما از دین داریم، همانی که خیال می‌کنیم فلان سخنرانی، فلان کنسرت اگر مثلاً در مشهد انجام شد مشکل ساز خواهد شد بدون آن که بیندیشیم که آیا این گونه مسائل واقعاً به آن جایگاه والای حضرت رضا (ع) خدشه‌ای وارد می‌کند؟!

یا فقرایی که در آن شهر وجود دارند بیشتر خدشه وارد خواهد کرد؟! در شهری که امام رئوف، حضور دارد، چرا این همه نامهربانی باید وجود داشته باشد! چرا از خودمان نپرسیده ایم که به چه دلیل این همه پرونده روانه دادگاه‌ها‌ی مشهد می‌شود؟! ما وقتی جایگاه حضرت رضا علیه السلام را مراعات کرده ایم که بگوییم، در این شهر کمترین آمار مراجعه به دادگستری و کمترین آمار فقر باید باشد. به همین جهت این برداشت‌ها‌ی نادرست است که متاسفانه کار ما را به جایی رسانده که به قول مرحوم الهی قمشه‌ای در آن غزلی که با این مطلع سروده است «بیا تا یار هم دلدار هم غمخوار هم باشیم‌ در این گلشن گل هم خار هم گلزار هم باشیم» در آخرش بیتی دارد که می‌فرماید: «الهی دشمنان دادند دست دوستی با هم ‌چرا ما دوستان پیوسته در پیکار هم باشیم»

* طی سال‌های سپری شده از 88 به بعد ما شاهدیم که هجمه‌‌ای عجیب و مدیریت شده و معنادار علیه یاران امام و انقلاب به‌راه افتاده است! بعضی از یاران امام و انقلاب بیشتر تحت فشار قرار گرفته اند و به نوعی این‌گونه احساس می‌شود که برخی می‌خواهند آن‌ها‌ را به حاشیه ببرند یعنی در متن نباشند. بحث خودی و غیرخودی و خودانقلابی پنداری و بحث‌های سیاست‌زدگی که در جامعهرخ داد، نهایتاً بخشی از نیروهای اصیل و عقبه‌دار انقلاب را هم هدف قرار دادند. این حوادث چه‌معنایی دارد؟ برای نمونه برخوردهایی که با شخص آیت الله‌ها‌شمی شده است و همچنان نیز می‌شود؟!

** چند روز پیش که عده‌ای خدمت مقام معظم رهبری رسیدند ایشان تکیه و تاکیدی کردند بر احیاء و دقت در وصیت‌نامه حضرت امام و این به نظر من به عنوان یک منشور به عنوان یک فصل الخطاب، به عنوان یک مانیفست می‌تواند برای ما، شما، برای همه راهگشا باشد. مقام معظم رهبری در 14 خرداد سال قبل در حرم حضرت امام در خلال آن سخنرانی هرساله شان، وقتی آرمان امام را توضیح می‌دادند فرمودند؛ بیشترین تاکید و تکیه امام و بیشترین اصرار امام، بیشترین سخنرانی امام راجع به مردم و به خصوص حقوق مستمندان، مستضعفان و نیازمندان و پابرهنه‌ها و آنهایی که بار اصلی انقلاب را بر دوش گرفته‌اند، بود.

اگر ما این را مبنا قرار بدهیم این روش امام را، امامی که خیلی‌ها را دور خودشان جمع کرده بودند، امامی که هوشمندانه می‌دانستند چه میزان به انقلاب بدهکاریم، حتی کسانی که انقلابی نبودند نیز لحاظ می‌کردند تا مبادا تفرقه و انفکاک ایجاد شود. حتی از کسانی که همقران امام بودند، یعنی در حد مرجعیت بودند هم مورد نظر بودند. همه که به اندازه امام انقلابی نبودند. ولی امام اجازه نمی‌داد اتفاق ناگواری بیفتد و سخنی آزاردهنده زده شود. مگر ما انقلابی تر از امام هم داشتیم؟! نداشتیم! ایشان رهبر انقلابیون بودند وقتی اجازه نمی‌دادند که به کسی توهین شود، دیگر تکلیف بقیه به آشکارا مشخص است.

حتما خیلی‌ها‌ می‌دانند وقتی یک عده از تندروها به آیت ا... عظمای خویی جسارت‌ها می‌کردند وقتی به گوش امام می‌رسید، ناراحت می‌شدند و به تبع همین مسئله در آن سخنرانی معروفشان فرمودند«اگر کسی به علما توهین کند از ولایت الله خارج است.» تعبیر تندی بود که حساسیت امام را نشان می‌داد. ولذا کسانی که خودشان را دلسوز آرمان امام می‌دانند بایستی این جمع را و اتحاد را ـ«مباد این جمع را یارب غم از باد پریشانی» ـ حفظ کنند. البته ما ادعای عصمت برای هیچ کسی نداریم. همه‌ ما فرزند خطاییم. همه ما خطاهایی در زندگی داریم، هر که هم بامش بیش، برفش بیشتر. و لذا نبایستی به نظر من وارد مقوله‌ها‌ی اختلافی و تفرقه انگیز شد. ما حقّ انتقاد داریم! این حق برای همه محفوظ است این حق به عنوان یک شهروند، به عنوان یک مسلمان برای همه وجود داشته است اما این گونه به حاشیه راندن و طرد کردن و این چماق تکفیر بر سر این و آن کوبیدن، درست نیست.

الآن ما به این گروه‌های تروریستی می‌گوییم تکفیری. گاهی خودمان هم داریم همه را به کفر و به غیر خودی و غیر انقلابی شدن محکوم می‌کنیم! آن مداح یک دفعه می‌آید حرفی می‌زند و حتی گاهی به یک مرجع توهین می‌کند در حالی که او حق ندارد. من طلبه هم حق ندارم باید هرکسی سطح خودش، آن جایگاه و اندازه خودش را بشناسد و وارد این وادی‌ها نشود. فکر می‌کنم اگر بتوانیم واقعاً با نصایحی که رهبری دارند خودمان را اصلاح کنیم و با دیدن روششان که مثلا وقتی می‌خواهند برای شورای مجمع تشخیص مصلحت کسانی را برگزینند، از چپ و راست همه را می‌آورند، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، همه را می‌آورند نکته‌ها‌ی ظریفی بیاموزیم زیرا این گونه رفتارها نشان می‌دهد که روش درست همانی است که رهبر این کشور اتخاذ کرده است. آن‌ها‌یی که ادعای ولایت پذیری و تبعیت از ولایت دارند چرا کاتولیک‌تر از پاپ می‌شوند؟ و جلوتر از رهبر انقلاب وارد صحنه می‌شوند؟ فراموش نکنیم که همه می‌بایست پاسخگوی رفتارشان باشند.

* نسلی که الآن هستند به کنه خیلی از حوادث نرسیده اند چون که از روزهای قبل خبر ندارند! فکر می‌کنند که این‌ها‌ برای بار اول است که در این مملکت دارد اتفاق می‌افتد! در صورتی که ما در برهه‌های تاریخی حتی در زمان حضور امام راحل هم داشتیم هجوم تندروی‌ها‌ و چیزهایی که واقعاً امام راحل را اذیت کرد. شما این مقطع را با کدام مقطع حضور امام می‌توانید مقایسه کنید و راه برون رفت از این مسئله را در چه می‌دانید؟

** در زمان امام نیز مسائلی وجود داشته، یعنی برخی رخدادها تازگی ندارند. اما اولاً امام صراحت لهجه داشتند و شجاعت در تصمیم گیری که فکر نمی‌کنم کسی بتواند نظیر آن را پیاده کند، یعنی در مقطعی تشخیص می‌دادند که شخصی حضورش و یا تصمیمات حتی انقلابی گری اش ممکن است به نفع انقلاب نباشد! بی درنگ و به راحتی او را کنار می‌گذاشتند و به تعبیری دیگر، آدم‌ها‌ را فدای انقلاب می‌کردند نه انقلاب را فدای آدم‌ها‌! امام اهل تعارف نبودند، هیچگاه انقلاب را فدای شخص نکردند و این بدان معنا است که باور مردم را، یعنی همان باور انقلابی مردم را فدای کسی نکردند. اگر لازم بود حتی فرزندان خودشان را طرد می‌کردند. اگر احساس می‌کردند که برخی دارند به ایمان و باور مردم لطمه‌ای می‌زنند حتما برخورد می‌کردند. این روش امام بود اما آن جایی که رافت نیاز بود درست مثل یک مادر سر همه فرزندان را به دامان بگیرند، مهربانانه رفتار می‌کردند و تبعیضی قائل نمی‌شدند.

خیلی‌ها‌ به یاد دارند وقتی بین رئیس جمهور و نخست وزیر آن زمان اختلافاتی به وجود آمد امام هر دو را حفظ کردند چون هر دو را انقلابی و سرمایه انقلاب می‌دانستند اما با حفظ منافع انقلاب و با حفظ باورهای اصیل انقلابی. آن باور اصیل امام راحل بود که نمی‌گذاشت به انقلاب خدشه‌ای وارد شود.

وقتی که صدام بمب می‌ریخت، می‌خواستند (یعنی فشار آوردند) که برای امام راحل پناهگاه در نظر بگیرند اما ایشان به صراحت گفتند هر وقت همه مردم تهران پناهگاه داشتند من هم پناهگاه خواهم داشت! ولی الان خبردارم خیلی‌ها‌ ندارند و من هم این پناهگاه را نمی‌خواهم. به همین گونه بود که مردم باور می‌کردند امام از غم ما فقط اطلاع ندارد بلکه شریک غم ما است و این گونه نیست که به تعبیر امیرالمومنین «و لا اشارکهم فی مکاره الدهر» این سیره و این روش باعث شد وقتی که امام یک کلمه می‌گفتند؛ همه می‌رفتند در جبهه‌ها‌، هزار هزار جان می‌دادند و حاضر بودند خودشان را به خاک و خون بکشانند که این باور، این آرمان، این حقیقت بماند.

لذا ما فکر می‌کنیم که واقعاً الآن هم ما به همان اتحاد نیاز داریم. به همان فضای دوران حضور امام راحل نیاز داریم. وقتی به امام می‌گفتند صدام حمله کرده، ایشان می‌فرمودند حالا دیوانه‌ای آمده سنگی درون چاه انداخته...! اما تا به ایشان می‌گفتند دو امام جمعه، دو روحانی در فلان شهر اختلاف دارند، قلب امام درد می‌گرفت. یعنی آن چیزی که امام را بیش از همه نگران می‌کرد این بود که بین خودی‌ها‌، بین انقلابیون، بین متدینین، اختلافی بیفتد و امیدواریم که ان شاءالله این گونه مسائل نیز حل شود.

* مسئله‌ای پیش آمده طی دو سه سال اخیر و آن این که بعضی شهرها را می‌خواهند مستثناء کنند از برخی برنامه‌ها‌، حالا خیلی به کنه برنامه و ذات برنامه کاری نداریم. به نظر شما این روش رفتاری هزینه تراشی برای نظام و یک نوع خدشه وارد کردن به قانون نیست؟ این شهر با یک قانونی اداره شود، آن شهر با قانونی دیگر؟! در صورتی که ما در یک مملکت با یک قانون و با یک نظام و رهبر داریم زندگی می‌کنیم. این که فلان شهر را استثنا کنیم و بگوییم مثلاً فلانی اصلاً وارد این شهر نشود، مثلاً آقای مطهری اصلاً نمی‌تواند در این شهر سخنرانی کند، این جا کنسرت برگزار نکنید و... این‌ها‌ برخاسته از چه ذهنیتی است؟

** این که ما می‌بایست یک سری از شئون را حفظ کنیم هیچ کس در آن اختلافی ندارد. بالاخره حتی همان خانمی که با یک پوشش خاصی به مشهد رفته هم وقتی می‌خواهد وارد حرم امام رضا(ع)شود چادری از درون کیف خودش بیرون می‌آورد و برسر می‌کند زیرا اعتقاد دارد این جا و این جایگاه شان و مرتبه‌ای دارد که باید آن را حفظ کرد. این را همه ما می‌فهمیم. اما صحبت بر سر مصادیق است. آیا سخنرانی آقای مطهری فرزند شهید مطهری که امام ایشان را فرزند خودش، رهبری سخنان ایشان را مبنا و ریشه انقلاب می‌دانستند و می‌دانند، الآن هم که جزئی از هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است و با رای مردم ایشان در این جایگاه قرار گرفته، آیا سخنرانی او خلاف این جایگاه است؟ صحبت برسر مصادیق است. اگر کنسرتی برگزار شود و خلاف شئونی در آن اتفاق نیفتد، غزلی از حافظ، غزلی از مولانا، یک سخن خوب با یک موسیقی‌ای که خود آقایان فقها اجازه می‌دهند که در این حد جایز است، آیا این خلاف آن شان است؟ این مسائل را باید درون این مصداق‌ها‌ بررسی کرد، والا اصل این که شان حضرت ثامن (ع) باید حفظ شود را همه می‌فهمند، قبول دارند و لازم نیست که حتما فلان فرد بگوید.

این قدر مسئله واضح است که حتی اراذل و اوباش هم می‌فهمند آن‌ها‌ هم این حریم را حفظ می‌کنند.نباید خیال کنیم که تنها ما متولی این حریم هستیم. صحبت اصلی این است که آیا این مصداق، مصداق حرمت‌ شکنی است و اگر هست آن را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ مرجع تشخیص این گونه مسائل کیست؟! آن وقتی که هیاهو کرده بودند که روز تاسوعا نروند فوتبال تماشا کنند! این حرمت شکنی تاسوعا است. گفتم اتفاقاً خود این فوتبالیست، خود این مربی فوتبال هم امام حسین (ع) را دوست دارد. نباید خیال کنیم فقط ما عاشق امام حسین (ع) هستیم! او الآن در این فضا قرار گرفته و می‌داند روش درست چیست. دیدیم که آمدند بازی کردند و همان تماشاچی‌ها‌یی که چه بسا در غیر محرم سخن دیگری و فریادهای دیگری سر می‌دادند! در آن روز خاص پرچم سیدالشهدا (ع) را بالا بردند.

یک حسینیه صدهزار نفری درست شد! حالا شاید دوتا خس و خاشاکی هم که همیشه همه‌جا هستند شاید یک حرفی زدند! ما که نباید به آن‌ها‌ توجه کنیم! به قول قرآن فقط«کف روی آب» را نگاه کنیم. حقیقت‌ها‌ همیشه خودشان را نشان خواهند داد. این مصادیق را به نظر من باید یک گروهی، از همه افکار و اندیشه‌ها باشند و بررسی کنند که به راه درست هدایت شود به‌گونه‌ای که بعد حس نکنیم به قول معروف این‌جا ما تافته جدا بافته‌ایم! ایالت جدایی درست کرده ایم و بعد بتوانیم هرگونه دلمان خواست رفتار کنیم! شما از طرف تمام مردم مشهد که قیومیت ندارید! آیا این به یک آراسنجی، نظرسنجی عمومی در مشهد واگذار شده؟ رفراندومی برگزارکرده اید که ای مردم مشهد شما که مجاور این حریم هستید، نظرتان چیست!؟ همیشه این گونه بوده است که باید متولی بیشتر هوای امامزاده را داشته باشد! به‌نظر هیچ کس این جایگاه و حرمت این متولی امامزاده بودن رعایت نشد! اعتقاد داریم مردم مشهد اگرکسی خلاف شان انجام بدهد بیشترین واکنش را نشان می‌دهند.

* این را کج سلیقگی می‌دانید یا لجاجت؟

** می‌تواند مصادیق هر کدام باشد. یعنی گاهی کج‌سلیقگی است گاهی هم از روی یک فهم اشتباه که می‌شود لجاجت، می‌شود عناد و باید مسئولان تذکرات جدی بدهند به کسانی که می‌خواهند یک چنین کارهایی انجام دهند! این رفتارها باعث می‌شود اندک اندک اختلاف و دودستگی ایجاد شود. قرآن به پیامبر می‌گوید(این متن قرآن است) «انّ الذینَ فرّقوا دینهم و کانُوا شیعاً لست منهم فی...»: ای پیامبر یادت باشد، این‌هایی که جامعه را تکه تکه کردند، حزب حزب درست کردند، یک گروه این طرف، یک گروه آن طرف... تو با هیچ کدام این‌ها حق نداری باشی. تو آن جایی باید باشی که همه باهم هستند، جایی که دل‌ها مجتمع است.

اگر کنسرتی هم برگزار شد ولو این که مثلاً به نظر کسی یک خلاف شانی در آن دیده شد ولی اتحاد و وحدت حفظ شد، همدلی‌ها حفظ شد، انشقاق نشد، این بالاتر و بهتراست یا به خاطر این که برگزار نشود جمعیت را دو نیم کنیم. یک تکه این طرف یک تکه آن طرف؟! این علیه آن شعار داد آن علیه این نوشت. کدامش مرضی رضای خداست؟ این را باید عقلای قوم بنشینند و برای آن تصمیمی‌درست و متقن بگیرند.

* معروف هستید به صریح اللهجه بودن. ممنوع التصویری شما در صدا و سیما صحت دارد؟ در گروه‌های مجازی می‌گویند با توجه به کلیپی که پخش شده! شما را دیگر به صدا و سیما راه نمی‌دهند، تایید می‌کنید؟

** جواب آن کلیپ را قبلا داده ام. یک کلیپ مونتاژ شده و تقطیع شده بود که امیدوارم دوستان پیگیری کنند که چه کسانی این کار خلاف شان و خلاف شرع را انجام دادند؟! در این کلیپ یک چیزهایی را به هم متصل کردند. با این که اصل آن هم رفقایی که اصلاً من در جریان نبودم پیدا کردند و گذاشتند و دیدند که در اصل سخنرانی آن حرف‌ها نیست. اما این که رسانه ملی چه تصمیمی‌گرفته، «صلاح مملکت خویش خسروان دانند».

* یعنی ممنوع التصویری خودتان را تایید می‌کنید؟

** عملاً این اتفاق افتاده اما آیا رسماً هم همین گونه هست نمی‌دانم! ولی من شنیدم از گوشه و کنار گاهی در رادیو یا گاهی در رادیو و نه تلویزیون که بعضی برنامه‌ها را پخش می‌کنند و اخیراً البته یک آشتی کنانی دارد اتفاق می‌افتد.

* پس ممنوع الصوت نشده اید هنوز؟!

** نه گویا! آشتی کنانی بین ما و دوستان رسانه دارد اتفاق می‌افتد شاید من هم اشتباهاتی داشته ام در تند گفتن یا در به قول شما صریح اللهجه بودن که امیدوارم این گونه مسائلی که نیروهای ما را دچار دلزدگی می‌کند دیگر رخ ندهد و توان فرهنگی ما تحلیل نرود! در حالی که خودمان را فرزند این انقلاب، متعلق به این انقلاب، سرباز این نظام و رهبری می‌دانیم و دلمان می‌خواهد که این اختلافات فکر و سلیقه که در اصل هدف ما مشترک هستیم ما را به این جبهه بندی‌ها و مرزبندی‌ها نکشاند که دشمن سوء استفاده کند و نتوانیم جواب جوان‌ها را بدهیم!

* پیش بینی شما از دوره آینده ریاست جمهوری چیست؟ آیا آقای روحانی موفق خواهد شد تا چهار سال دیگر ساکن پاستور باشد؟

** امیدوارم! من فقط دعا می‌کنم و دعا هم این خواهد بود که کسی بتواند بر این کشتی کشتیبانی کند که اهدافش به خیر و صلاح این مردم نزدیک تر باشد و فکر می‌کنم ان شاء‌الله جمعی که هستند با تجربیاتی که الان پیدا کرده‌اند و با هدایت‌هایی که رهبری دارند بتوانند ان‌شاءالله موفق شوند، مردم هم کمک کنند که ان‌شاءالله این کشتی به ساحل امن نزدیک تر شود.

* جدی ترین نقدتان به دوره چهار ساله تدبیر و امید چیست؟

** جازه بدهید نقد را بگذاریم برای دوره بعد. یک جاهایی به من می‌گویند شما که به دوره آقای احمدی‌نژاد این همه نقد می‌کردید الان چرا ساکت هستید؟! من آن جا هم گفتم، گفتم من از سال ششم به بعد نقدهایم را شروع کردم. بگذارید یک دولتی خودش را خوب پیدا کند. آرامش پیدا کند، بتواند دخل و خرج‌هایش را ببیند، آن وقت بتوانیم نقد منصفانه تری داشته باشیم هنوز من فکر می‌کنم برای ارائه نقدهایی جدی و عملکردی زود است! برای این که تصمیم عجولانه و قضاوت سطحی نباشد باید صبر کرد و فرصت داد. رهبری نظام در عین این که همیشه دولت‌ها را تایید کرده اند این دولت را هم نیز خودشان بارها تایید کرده اند. حتی در مذاکرات برجام خود نمایندگان دولت را، شخص آقای وزیر خارجه را، شخص رئیس جمهور را همیشه تایید کرده اند. از آن طرف به آمریکایی‌ها هم تشر زده اند که بالاخره شما سر قول و قرارتان نیستید. این دفعه هم حضرت آقا یک صحبت جدی کرده اند. یعنی در عین این که این‌ها نیتشان خیر است، این‌ها برای نظام، برای پیشبرد اهداف نظام، برای این که ما یک جایگاه بین المللی را بتوانیم حفظ کنیم را تایید فرموده‌اند، آن جا هم که باید تشر بزنند به دشمن و هشدارهایشان را علنی اعلام کنند با صراحت و قدرت بیان کرده اند از طرف دیگر تذکراتی که باید به دوستان نیز می‌داده اند را داده اند.

ما هم باید پشت سر رهبری حرکت کنیم. ما بخواهیم درست عمل کنیم باید پشت سر رهبری حرکت کنیم. رهبری یک وقت در جمع کارگزارانی که بودند و مردم هم که آمده بودند فرمودند هیچ کدام از شما از بندهای این برجام خبر ندارید. ریز قصه را نمی‌دانید. گاهی به من جزئیات را می‌گویند... ما می‌گوییم وقتی که رهبری این گونه گفته پس من چیزی را که ریز آن را نمی‌دانم چه بگویم و چه تصمیمی‌بگیرم. فقط این را می‌دانم که کشور یک سکاندار اصلی دارد به نام رهبری که برای حفظ اقتدار این مملکت باید به منش و روش ایشان عمل نمود.

این دولت هم منتخب مردم و مورد تایید رهبری است پس من چرا جلوتر حرکت کنم. من ببینم وظیفه‌ام چیست؟! من یک معلم هستم آیا من در معلمی‌خودم وظیفه ام را درست انجام داده‌ام؟ آن کارمند در کارمندی خودش. آن وقت اگر یک جایی قرار بود در یک پهنه خیلی وسیع تری اتفاقی بیفتد آن سکاندار اصلی که رهبری نظام است آن جا هشدار خودشان را خواهند داد. ولی این که همه در کار هم دخالت کنیم. من معلم در کار وزیر خارجه. آن مداح در کار وزیر اقتصاد، آن یکی... این که اصلاً سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. بارها شده بعضی از روسای قوا در کار قوه مجریه دخالت کرده اند در حالی که هرکسی باید در قوه خودش کار کند. آیا نقد به قوای دیگر وارد نیست؟!

این که در برجام چه می‌گذرد بگذارید مسئولان برجام حرف بزنند. شما ببینید آیا در فلان دستگاه رشوه گرفته نمی‌شود؟ حق مردم داده می‌شود؟ کارهای مردم به زمان طبیعی خودش بررسی می‌شود؟ مردم از شما راضی هستند؟ مشکلی ندارند، شکوه ای ندارند؟ قوه مجریه هم کار خودش را می‌کند. قوه مقننه هم کار خودش. این تفکیک قوا برای این است. ولی وقتی ما می‌بینیم این در آن قوه دخالت می‌کند آن در این قوه دخالت می‌کند! آن وقت مردم هم به خودشان حق می‌دهند که هرکی هرچی دلش خواست بگوید! اصلا طرف تخصصی ندارد ولی می‌گوید! قرآن صراحتاً می‌فرماید «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُوادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» آن وقت می‌شود مصداق آن بیت مصرع مولانا که:«گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن».

* به عنوان واعظی که حالا از شهرت نسبی هم برخوردار هستید چه کرده اید برای انسجام جامعه و حفظ اخلاقیات، یعنی حفظ انسجام مردم و رواج اخلاق در بین مردم، روی منبر و تریبونی که در اختیارتان است؟

** اجازه بدهید این جواب را خود مردم بدهند یعنی مردم با این بیان و با این تریبون و با این چهره آشنا هستند پس بهتر می‌توانند قضاوت کنند...

* روش شما چگونه بوده است؟

** روش من این بوده که اولاً تلاش کنم آن چه واقعیت و حقیقت دین هست ابتدا خودم بشناسم. یعنی به خیالات خودم... من از خیلی حرف‌هایی که سابق می‌زدم الآن حس می‌کنم که برداشتم اشتباه بوده و دارم تصحیح می‌کنم. این تلاش مستمری که برای بهتر فهمیدن این دین و بیشتر نزدیک شدن به حقیقت این دین را داشتم و تلاش دومم این بود که همانی که فهمیدم و برایش سند دارم، دلیل دارم، رفرنس دارم همان را به مردم ارائه کنم و این دوتا مطلب که به هم نزدیک شد چون آن طبع سلیم و آن فطرت پاک در مردم ما هست حس کردم که استقبال بیشتری کرده اند به خصوص این که مثل یک قطب نمایی که دور و برش را فلزات دیگری نگرفته که جهت را اشتباه نشان بدهد خودم را از یک سری تعلقات باندی و جناحی و نگاه‌های قدرتمندانه خلاص کرده ام که بتوانم راحت آن جهت گیری درست را ارائه کنم.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=58336

ش.د9502608

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات