اقدامات غیرقانونی افغانستان در انسداد دهانه ورودی آب رودخانه هیرمند و انشعاب دادن آن و ایجاد نهر لشکری، يا احداث بند در عرض رودخانه، هدايت آب به سمت «چغانسور»، ولسوالی (شهرستان) «چنگ» و شمال «نیمروز» مانع جریان طبیعی آب شده است، اما مقامات افغانستان همواره خشکسالی و کاهش نزولات جوی را عامل عمل نكردن به حقابه آب رود هيرمند عنوان ميكند.
پس از فروپاشي امارت اسلامي طالبان، روابط جمهوري اسلامي ايران با جمهوري اسلامي افغانستان، وارد فاز جديدي شد. ايران در سقوط طالبان با جبهه متحد شمال همكاري كرد و در اجلاسيه بن در آلمان كه منجر به تشكيل دولت موقت و انتقالي شد، نقش اساسي ايفا كرد. در دوران حكومت حامد كرزي نيز روابط دو كشور عليرغم فراز و فرودهايي، از وضعيت نسبي خوبي برخوردار بود، اما با تشكيل دولت وحدت ملي و با روي كار آمدن اشرفغني به عنوان رئيس جمهور، روابط ايران و افغانستان، آن طور كه بايد گسترش نيافت. شايد بتوان گفت روابط کابل – تهران تحت تاثير سياستهاي آمریکا بوده است. حضور نيروهاي خارجي در افغانستان كه به اعتقاد ايران عمدتا براي تامين اهداف و منافع خودشان در منطقه حضور دارند، از ديد دولت افغانستان، يك فرصت براي ايجاد ثبات و امنيت تلقي ميشود و به همين دليل نيز روابط دو كشور در زير سايه حضور نيروهاي خارجي شكل ميگيرد. شايد به اين خاطر دولت افغانستان و بويژه جناح اشرفغني هم چندان به توسعه روابط با ايران نميانديشد و پروژههای مشترکي نظير بندر چابهار، قاچاق مواد مخدر و وضعیت مهاجرین و يا توافقنامههاي مشترك بويژه در حوزه آب (رود هيرمند و هريرود)، به سرانجام مشخصي نرسيده است.
اگر بحث اختلافات مرزی دو کشور ایران و افغانستان (۹۳۶ کیلومتر طول مرز)، جنگ داخلی و ظهور طالبان و القاعده در افغانستان را از دلایل رونق نگرفتن روابط بین دو كشور عنوان كنيم، در سالهاي پس از تشكيل دولت جديد افغانستان نيز برخي مسائل لاينحل همچنان باقي مانده است. در واقع برخي از مسائل دو كشور زاييده ريشههاي تاريخي است و به نوعي حالت ساختاري دارد كه از دوران گذشته رسوب کرده است، اما عمده چالشها و مسائل دو كشور ايران و افغانستان، در فرآيند تحولات بوجود آمده و مشتق از عوامل خارجي و بازيگران آشوبساز در اين فرآيند است. در واقع برخي مسائل لاينحل را بايد در اشغال افغانستان توسط آمريكا و متحدانش (ناتو و ساير متحدان منطقهاي) جستجو كرد.
اگر بخواهيم مسائل موجود دو كشور را فهرست كنيم بايد به مساله حضور نیروهای خارجی، طالبان و داعش در افغانستان، رود هیرمند و هریرود، مهاجرین افغانستانی، مواد مخدر و قاچاق آن به ایران، روابط اقتصادی (مساله چابهار، بازارچههاي مرزي، مبادلات اقتصادي)، روابط فرهنگی ایران و افغانستان و ... اشاره كرد. البته روابط اقتصادي ايران با افغانستان با بيش از دو و نيم ميليارد دلار، تاحدي قابل قبول است و در حوزه ترانزیت، حمل و نقل و حوزه تقویت زیر ساختهای افغانستان نظير راهآهن خواف - هرات، همکاریها ادامه دارد. همچنین همکاریها در بخش امنیت و مبارزه با قاچاق، ترانزیت و تولید مواد مخدر به نوعي مورد توجه دو كشور است.
موضوعي كه اما بايد بدان توجه كرد حل مشکل آبهای مشترک مرزی دو کشور و مسائل زیست محیطی ناشی از خشکی تالاب بینالمللی هامون است. شايد دولت اشرف غني در برخي از چالشهاي موجود در افغانستان نظير توليد و قاچاق مواد مخدر، ناامنيها، حضور آمريكا، جنگ با طالبان و... نتواند اقدام موثري انجام دهد و به نوعي تاثير اين چالشها بر ايران را غيرقابل اجتناب بداند، اما بدون شك در انجام توافقنامههاي دو طرف، بويژه در بحث حقآبه رود هيرمند، اختيارات زيادي دارد. دولت حامد كرزي و اشرفغني بارها در ديدارهايشان با مقامات ايران بر حل مساله حقآبه نشستها و توافقاتي داشتهاند، اما عملا اين توافقات، نتيجه چنداني نداشته است.
لازم به ذكر است كه با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس، مسئله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی دو کشور مبدل گرديد. پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در سالهای ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷، قراردادی در سال ۱۳۵۱ میان سران حکومتی دو کشور در کابل توسط نخست وزيران دو كشور از جانب ايران امیرعباس هویدا و از جانب افغانستان محمد موسی شفیق به امضاء رسيد و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد. با این حال، گفته ميشود از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و بروز خشکسالی در سیستان، میزان ورودی آب هیرمند به هامون بطور مرتب کاهش یافته است. حاکمیت نداشتن دولتی مركزي مقتدر در افغانستان از يكسو و ساخت سد کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشت خشخاش توسط کشاورزان افغانستان، موجب خشک شدن دریاچه هامون (هفتمین تالاب بینالمللی جهان) شده است.
در سفر اشرف غنی احمدزي رئیس جمهوری افغانستان به تهران در فروردين سال 1394 و ديدار با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، علاوه بر گفتوگو پیرامون مسائل مهاجران افغان و تهدیدهای مواد مخدر، برای نخستین بار در چند دهه اخیر، بر سر موضوع آبهای مرزی مشترک و تعیین حقآبه هيرمند و هریرود و مسائل زیست محیطی برای احیای تالاب هامون، توافقاتي صورت گرفت. با روي كار آمدن دولت جديد افغانستان، اين انتظار وجود داشت كه با توجه به كمكهاي اقتصادي ايران در توسعه و بازسازي افغانستان، ميهماني بيش از 3 ميليون مهاجر افغانستاني و نيز امضاي توافقنامه چابهار بين سه كشور ايران، افغانستان و هند در خرداد سال 1395، دولت جدید کابل نيز به تعهدات آبی در قرارداد تقسیم آب هیرمند عمل خواهد كرد، اما تاکنون چنین نشده است. این در حالی است كه از جمله کمک های مهم ایران به افغانستان، ابلاغیه رهبر معظم انقلاب اسلامی بود که اعلان كردند همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارد، باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند و هماكنون نزدیک به ۱۷ هزار دانشجوی افغانستانی در دانشگاههاي ايران و بيش از410 هزار دانش آموز دیگر نیز در مدارس ایران تحصيل ميكنند، اما طرف افغان این کمک ها را نادیده گرفته و تعهدات قانونی خود در قبال ایران در موضوع هیرمند و هریرود را عملیاتی نمی کند.
در سفري كه محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران روز یکشنبه این هفته به کابل داشت، به نوعي به اين مطلب اشاره و سپس بر تقویت روابط با کشور همسایه، همکاریهای اقتصادی و بازرگانی دو کشور، مسائل امنیتی و مقابله با تروریسم، مسائل مرزی، مبارزه با مواد مخدر، منابع طبیعی، بحث مهاجرين افغانستان و محیط زیست و مواد مخدر تاكيد كرد. به گفته بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه، از جمله موضوعات مهم دو کشور مسائل زیست محیطی و بحث آب است که طرف ایرانی امیدوار است موضوعات مورد مذاکره در این خصوص در دیدارهای آقاي ظريف وزير خارجه، بتواند ظرف هفتهها و ماههای آینده مورد تفاهم نهایی دو کشور قرار گیرد.
با همه این تفاسير، در طول 16 سال گذشته مفاد معاهده تقسیم آب رودخانه هیرمند، به بهانه خشكسالي و ... به صورت یک طرفه از سوی افغانستان اجرا نشده است و به گفته احمد عاقبت بخیر، عضو کمیساریای آب رودخانه هیرمند، افغانستان 16 سال است که سیلابهای غیرقابل کنترل خود را به عنوان حق آبه ایران جا زده است و این سیلابها علاوه بر اینکه برای کشاورزی مناسب نیست، بلکه همواره به تاسیسات ما خسارت وارد كرده است. در حالي كه بر اساس معاهده باید بدون وقفه، در طول سال آب را از سد کجکی رهاسازی کند.
اقدامات غیرقانونی افغانستان در انسداد دهانه ورودی آب رودخانه هیرمند و انشعاب دادن آن و ایجاد نهر لشکری، يا احداث بند در عرض رودخانه، هدايت آب به سمت «چغانسور»، ولسوالی (شهرستان) «چنگ» و شمال «نیمروز» مانع جریان طبیعی آب شده است، اما مقامات افغانستان همواره خشکسالی و کاهش نزولات جوی را عامل عمل نكردن به حقابه آب رود هيرمند عنوان ميكند.
در نهايت بايد گفت كه شايد برخي مسائل و چالشهاي ايران و افغانستان، ناشي از عوامل خارجي و مداخله بيگانگان و ... باشد، اما بدون شك حل مشکل آبهای مشترک و اختلافات مرزی دو کشور، بازگشت مهاجرين افغانستاني و حتي كنترل و قاچاق مواد مخدر موضوعاتي است كه بايد به طور جدي و به صورت دوجانبه حل و فصل شود. در هر حال حقابه رود هيرمند لاينحلترين مساله بين ايران و افغانستان است كه عمل نكردن به اين قرارداد آبي، خسارت جبران ناپذيري به محيط زيست سيستان، وارد خواهد كرد. بروز فاجعه زیست محیطی و انسانی در سیستان و هامون واقعیتی است که به آرامی در جریان است و عمل نكردن به تعهدات از سوي افغانستان، خشك شدن تالاب بينالمللي هامون، بروز گردو غبار در شرق كشور و برخی از ولایات افغانستان و پاکستان، از بين رفتن كشاورزي، بروز پديده مهاجرت و ...، چالشي هيدوپوليتيكي است كه به سادگي نميتوان از آن گذشت و هر رئیس جمهوری که دور بعد در ایران قدرت را به دست گیرد، ضرورت دارد این مسئله را با جدّیت دنبال کند. در این جا یک نکته دیگر وجود دارد و آن این که حداقل در مناسبات دیپلماتیک به مقامات افغان تفیهم شود که خشک شدن دریاچه هامون سبب تبدیل شدن دشت سیستان به کانون گرد و غبار می شود و در این صورت تنها بخش هایی از ایران نیست که با مشکل ریزگرد و گردوغبار مواجه می شوند، بلکه این مشکل قسمت هایی از افغانستان را نیز در برخواهد گرفت./