تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۱۲  ، 
کد خبر : ۳۰۱۳۷۸
با توجه به سفر ترامپ به سرزمین های اشغالی

دولت ترامپ و مسئله صلح عربی

ماجرای مذاکرات صلح و ائتلاف اعراب و اسراییل یک تراژدی برای مسلمانان است، اما تحقق آن به این سادگی امکان پذیر نیست. سران عرب در قضیه فلسطین در برابر ملت فلسطین و نیز ملت های خود شرمنده هستند. اگر بخواهند گام دیگری در جهت سازش با رژیم صهیونیستی بردارند، تتمه اعتبار خود را در جهان اسلام از دست خواهند داد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/فرزان شهیدی
هفته قبل دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، نخستین سفر خارجی خود را آغاز کرد؛ سفری که همانند بسیاری دیگر از کارهای او خارج از عرف و چهارچوب ‌های عادی بود. ترامپ برخلاف سایر روسای جمهور آمریکا به پاریس، لندن یا تورنتو سفر نکرد، بلکه عربستان سعودی را برگزید و با شعار مبارزه با تروریسم و صلح و گفت‌ وگو میان ادیان، پا به کشوری گذاشت که به گفته آمریکایی‌ ها مهد تروریسم و افراطی گری دینی است.
ایستگاه دوم ترامپ فلسطین اشغالی بود و با نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در باره صلح مذاکره کرد. پس از آن ترامپ راهی واتیکان ‌شد تا از برابری انسان‌ ها و ادیان سخن بگوید.

تناقض در شعار و رفتار
ترامپ اولین سفر خود را به عنوان یک سفر دینی آغاز کرده که برای آمریکایی ها یک پدیده جدید است. در واقع ترامپ درصدد القای این تفکر به مخاطبان داخلی خود است که او به دنبال گفت ‌وگو بین ادیان و تعامل میان اندیشه‌ های مختلف است. عربستان به عنوان قبله مسلمانان، رژیم صهیونیستی به عنوان نماد یهودیت و واتیکان به عنوان مرکز مسیحیت. اما موضوع شگفت آور این است که وی تا چندی پیش با اقداماتی از جمله بستن مرزهای آمریکا به روی هفت کشور مسلمان، چهره نژادپرستی و اسلام هراسی از خود به نمایش گذاشت. ترامپ پیش از ریاست جمهوری در حملات تبلیغاتی و بعد از ورود به کاخ سفید بارها به مسلمانان تاخت و آنان را تروریست خواند.
به طور طبیعی مقاصدی که ترامپ برای این سفر انتخاب کرده با اهداف اعلام شده و کارنامه گذشته او در تعارض است. ترامپ مبارزه با تروریسم را در عربستان می‌ جوید، در فلسطین اشغالی و در کنار نتانیاهوی جنگ طلب به دنبال صلح است. ترامپ طرفدار انتقال سفارت آمریکا به قدس است که از خطوط قرمز فلسطینیان است. با این موضع گیری یک جانبه معلوم نیست ترامپ چگونه دم از صلح می زند؟
از طرفی، ترامپ، دیوید فریدمن را به عنوان سفیر ایالات متحده در قدس اشغالی برگزیده است که از نزدیک‌ترین دیپلمات های آمریکایی به رژیم صهیونیستی و از حامیان انتقال سفارت آمریکا به قدس است. وی در این زمینه حتی از ترامپ هم افراطی تر است. در واقع علاوه بر ترامپ که یکی از جدی‌ترین رییس ‌جمهورهای آمریکا در دفاع از رژیم صهیونیستی است، اطرافیان و تیم او در پرونده صلح خاورمیانه نیز تقریبا همه از مخالفان سرسخت فلسطینیان هستند.
با این تفاصیل می توان نتیجه گرفت که ترامپ با نوعی فریب افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در سطح جهان، دست به نخستین سفر دوره ای خود زده است. وی با شعار وحدت ادیان و صلح و تعامل سفر خود را آغاز کرده است، اما در واقع هدفی جز تحقق اهداف توسعه طلبانه سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و حمایت ویژه از رژیم صهیونیستی ندارد.

اهداف سفر
مهمترین هدف ترامپ از سفر به فلسطین اشغالی اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی به عنوان هم پیمان دیرین ایالات متحده در قلب خاورمیانه است. در وهله بعد ترامپ پس از سفر به عربستان و شرکت در نشست ریاض که با حضور سران عرب و چند کشور اسلامی برگزار شد، حامل پیام اعراب به نتانیاهو بوده است.

دولت ترامپ و مسئله صلح عربی

آن گونه که مطبوعات صهیونیستی نوشته اند، ترامپ در دیدار با نتانیاهو از حسن نیت پادشاهان عرب به ویژه ملک سلمان شاه عربستان سخن گفته و تاکید کرده است اعراب آماده حل و فصل مسایل فیمابین و گام نهادن در صلح و سازش نهایی با اسراییل هستند!
به ادعای روزنامه هارتص، اعراب با توجه به دشمن مشترکی به نام جمهوری اسلامی ایران، تمایل زیادی به آشتی و ائتلاف با اسراییل دارند، هر چند در این میان موانعی از جمله لا ینحل ماندن قضیه فلسطین وجود دارد که البته اعراب نشان داده اند به رغم این موانع، همواره آماده تنازلات راهبردی هستند!
هدف دیگری که در سفر ترامپ به اراضی اشغالی کاملا مشهود بود، تکرار اتهامات واهی علیه جهموری اسلامی ایران بود. ترامپ همان گونه که در عربستان ایران را حامی اصلی تروریسم خوانده بود، در دیدار با نتانیاهو هم مدعی شد ایران به حمایت و اموزش و ارسال سلاح به گروه هایی همچون حزب الله می پردازد که به زعم او گروه های تروریستی هستند. وی همچنین مدعی شد ایران در صدد نابودسازی اسراییل است و در نتیجه باید این کشور را مهار کرد و خصوصا از دستیابی به سلاح هسته ای باز داشت.
به این ترتیب می توان گفت هدف مهم و راهبردی ترامپ در سفر به رژیم اشغالی، بازسازی و تقویت ائتلاف عربی ـ صهیونیستی علیه ایران و محور مقاومت بوده است. البته این راهبرد در دولت های پیشین آمریکا نیز وجود داشت، اما به نظر می رسد ترامپ که علاقه ویژه ای به اسراییل دارد، در ابتدای دوران ریاست جمهوری خود نسبت به این موضوع اهتمام خاصی نشان داده است.

پیام های سفر
نخستین پیام سفر و مواضع ترامپ متوجه ایران و محور مقاومت است. همان گونه که نشست جنجالی ریاض و یا امضای قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری با عربستان حاکی از آن است که امریکا قصد دارد جبهه سازش را بیش از گذشته تقویت کند، تحکیم ائتلاف اعراب و اسراییل هم نشانی از صف بندی های جدید منطقه و اعمال فشارهای تازه بر محور مقاومت می باشد.
متحدان ایران از جمله سوریه و جنبش حزب الله و گروه های مقاومت اسلامی فلسطین نیز مخاطب مستقیم این پیام هستند. ترامپ ظاهرا عزم خود را جزم کرده تا منابع مالی و تسلیحاتی جبهه مقاومت را بخشکاند و صریحا از ایران و حزب الله نام برده است.
پیام سفر به جبهه سازش هم کاملا روشن است. ترامپ قصد دارد به متحدان منطقه ای خود دلداری دهد که در کنار آن ها ایستاده و در مقابله با محور مقاومت به آنان کمک می کند.
پیام ویژه ترامپ اما به رژیم صهیونیستی آن است که نگران طرح هایی مانند طرح دو دولت نباشد، شهرک سازی و توسعه طلبی را با اطمینان ادامه دهد و در انتقال پایتخت از تل آویو به بیت المقدس، روی آمریکا حساب کند. نتانیاهو هم از آمریکا چیزی بیش از این طلب ندارد.
لذا ترامپ چه در مذاکرات خود با سران اسراییلی و چه در نشست خود با محمود عباس، هیچ اشاره ای به مشکلات جوهری دو طرف نکرد و حتی از طرح دو دولت سخن نگفت و تنها تاکید کرد دو طرف فلسطینی و اسراییلی باید وارد مذاکرات صلح شوند، اما ترامپ هیچ راه کار جدیدی نداشت و در حل قضیه فلسطین، جز کلی گویی های تکراری چیزی ارائه نکرد.

جمع بندی
سفر دونالد ترامپ به عربستان و سپس فلسطین اشغالی هر چند متضمن موضع گیری های تندی علیه ایران و مقاومت بود، اما ناظران بر این باورند که جنبه تبلیغاتی و نمایشی آن کاملا بر ابعاد واقعی و عملی آن غالب بود.
مقامات آمریکایی و سعودی پیش از این هم بارها علیه جمهوری اسلامی ایران موضع گیری کرده و اجماع بین المللی تشکیل داده اند، اما هیچ گاه به نتیجه عملی و قابل توجهی دست نیافته است. سعودی ها دو سال و چند ماه پیش ائتلاف بزرگ نظامی کشورهای اسلامی را با حمایت مستقیم واشنگتن برای مقابله با خطر ایران تشکیل دادند و قرار بود در گام اول، کار انصارالله را در یمن یکسره کنند، اما از این ائتلاف جز یک اعلامیه رسانه ای چیزی باقی نماند و در سرکوب مقاومت یمن با محوریت انصارالله ناکام مانده اند.
سخنرانی دونالد ترامپ در جمع سران عرب یادآور اظهارات تند جرج بوش بود که زمانی از نبرد خیر و شر و راه اندازی ائتلاف مبارزه با تروریسم می گفت؛ اما اکنون حتی در کشور خودش هم به عنوان جنگ افروز و مسبب گسترش تروریسم نکوهش می شود. این در حالی است که ترامپ در داخل آمریکا دارای موقعیتی به مراتب ضعیف تر از جرج بوش آن دوران قرار دارد و بیش از او مورد انتقاد و نکوهش است.   
ترامپ از عربستان به عنوان یک گاو شیرده یاد کرده است و بی تردید سایر کشورهای عربی هم از نگاه تاجرمآبانه ترامپ چنین هستند. حال با این نگاه معلوم نیست اعراب از معامله با ترامپ چه سودی کسب خواهند کرد؟
و بالاخره ماجرای مذاکرات صلح و  ائتلاف اعراب و اسراییل یک تراژدی برای مسلمانان است، اما تحقق آن به این سادگی امکان پذیر نیست. سران عرب در قضیه فلسطین در برابر ملت فلسطین و نیز ملت های خود شرمنده هستند. اگر بخواهند گام دیگری در جهت سازش با رژیم صهیونیستی بردارند، تتمه اعتبار خود را در جهان اسلام از دست خواهند داد.
از آن طرف اما محور مقاومت با اتکا بر فرهنگ سازش ناپذیر ملت های مسلمان منطقه، با اقتدار تمام در برابر طرح های سازشکارانه و هر گونه تهدید احتمالی ایستاده است. این محور وارد مبارزه واقعی با تروریسم در منطقه شده و پیروزی های چشمگیری کسب کرده است، اما جبهه سازش فقط شعار مبارزه با تروریسم را سر داده و در حالی که خود حامی اصلی تروریسم است، سعی می کند تروریسم را به ایران و مقاومت نسبت دهد. بی تردید سفر جنجالی و فریبنده ترامپ به منطقه، مانع دیده شدن حقایق از سوی افکار عمومی نخواهد شد./الف/گ.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات