تحریمهای جدید و رؤیاهای آمریکایی
محمد صرفی در کیهان نوشت:
پنج شنبه هفته گذشته کمیته روابط خارجی سنای آمریکا با اکثریت قاطع آرا (18
به 3) طرح تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد. این طرح
از سوی 14 سناتور از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تدوین و ارائه شده،
با عنوان «قانون مبارزه با فعالیتهای ثبات زدای ایران در سال 2017 » و
موسوم به S722 از 12 بخش تشکیل شده است و رئیس جمهور آمریکا را موظف به
شناسایی دایره وسیعی از فعالیتهای ایران در حوزه فعالیتهای منطقهای،
تسلیحاتی و حقوق بشری و اعمال تحریمهای جدی و موثر بر افراد و نهادهای
دخیل در این حوزهها میکند.
مقطع زمانی کلیدخوردن تحریمهای تازه مهم و قابل تامل است، چرا که کمتر از
یک هفته پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران و سفر دونالد ترامپ
به غرب آسیا صورت گرفت. 15 فروردین سال جاری سناتور باب کورکر، رئیس کمیته
روابط خارجی مجلس سنا (از دستاندرکاران اصلی این طرح تحریمی) گفت بررسی و
تصویب این طرح را به پس از انتخابات ایران موکول خواهند کرد. نگرانی از
عواقب تاثیر تحریمهای جدید بر نتیجه انتخابات، علتی بود که کورکر برای این
تصمیم اعلام کرد.
واقعیت آن است که آمریکاییها در دوره ترامپ در حال برداشتن نقابی هستند که
دولت باراک اوباما مزورانه بر صورت سیاستهای خصمانه این کشور علیه ایران
زده بود. تاخیر دو ماهه در حرکت به سوی تحریمهای تازه نیز علتی نداشت جز
حمایت از جریانی در ایران که همچنان با خوش خیالی تصور میکند با کوتاه
آمدن در فلان مسئله و دادن فلان امتیاز میتوان شر تحریم و خصومت
آمریکاییها را از بین برد و یا حداقل کم کرد.
چند روز قبل کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا درباره توافق هستهای
ایران و تاثیر آن بر منطقه غرب آسیا، نشستی را با حضور برخی مسئولان و
کارشناسان برجسته برگزار کرد. سخنان ایراد شده در این نشست به روشنی
نشاندهنده افقی است که آمریکاییها درباره ایران در خیال خود میبینند و
میپرورانند.
ری تکیه (تحلیلگر و دیپلمات ایرانی-آمریکایی) عضو ارشد شورای روابط خارجی
آمریکا در زمینه مطالعات خاورمیانه در این نشست به یکی از ریشههای خصومت
با ایران اشاره کرده و میگوید؛ «اکنون مهم است که بپذیریم اسرائیل در
حقیقت قربانی اصلی تروریسم ایران است.خصومت ایران با اسرائیل یکی از
بخشهای همیشگی و پیچیده فرآیند صلح خاورمیانه بوده است.ریشه خصومت ایران
در قبال اسرائیل به آیتالله خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی میرسد و
از دید وی تاسیس اسرائیل گناهی فراموش ناشدنی بود.دشمنی ایران با اسرائیل
حتی از دشمنی آن با آمریکا نیز فراتر است زیرا ایران برای اسرائیل حق حیات
نیز قائل نیست.مهار ایران به عنوان کشوری که برای منافع آمریکا خطرناک است
به یک راهبرد فراگیر نیاز دارد.»
ری تکیه در ادامه تاکید میکند باید از همه ضعفهای ایران استفاده کرد و 4
محور اصلی این راهبرد را اینگونه برمی شمرد؛ «تضعیف اقتصاد»، «حمایت از
جریان معاند داخلی»، «بالابردن هزینه نفوذ منطقهای» و «در دستور کار قرار
دادن مسائل حقوق بشری». وی تاکید میکند این راهبردی بلندمدت است و در
نهایت خواهد توانست شرایط مورد نظر آمریکا را به ایران تحمیل کند.
دو سخنران دیگر این نشست نیز در اظهارات خود رسماً به موضوع براندازی
جمهوری اسلامی پرداختند. ایلان برمن نایب رئیس شورای روابط خارجی آمریکا،
کارشناس امنیت منطقهای در غرب آسیا و دارای سابقه همکاری با سیا و وزارت
دفاع آمریکا در سخنان خود مدعی شد آمریکا همیشه برای مردم ایران قهرمان
بوده و مذاکرات و توافق هستهای دولت اوباما با جمهوری اسلامی ایران به این
جایگاه خدشه وارد کرده و وقت بازسازی آن نزد ایرانیهاست. اما نکته
جالبتر راهی است که این تحلیلگر متوهم آمریکایی پیش پای سیاستمداران این
کشور میگذارد. در حالی که کمتر از یک هفته قبل از این نشست، بیش از 73
درصد مردم ایران در انتخاباتی کم نظیر پای صندوقهای رای حاضر شده و اعتماد
خود به نظام و انقلاب را ثابت کردند، ایلان برمن راه ترمیم جایگاه دوباره
آمریکا در افکار این مردم را اعلام آشکار و رسمی حمایت واشنگتن از براندازی
در ایران معرفی میکند و تاکید دارد که وقت آن نیز همین حالاست! تدپو رئیس
کمیته فرعی کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان در امور تروریسم، منع تکثیر و
تجارت نیز در این نشست تاکید میکند ما (آمریکاییها) باید هرکاری
میتوانیم انجام دهیم تا مردم ایران بدانند از براندازی در این کشور حمایت
میکنیم!
رسانهها، نشستها و برنامههای مکتوب و آشکار تحلیلگران و مقامات آمریکایی
مملو از این مواضع و اظهارات است. مواضعی که نشان میدهد قصه دشمنی آمریکا
با ایران سری دراز دارد. اما حال که آمریکاییها اینچنین شمشیر را برای
ایران از رو بستهاند، در مقابل چه باید کرد؟
نخست آنکه واکنشها به کلید خوردن تحریمهای جدید باید یکپارچه و جدی باشد.
آمریکاییها باید بدانند در این ماجرا با ملت، دولت و نظامی یکپارچه مواجه
هستند. اینجا دیگر رقابت انتخاباتی نیست که برای جلب چند رای، حرفهایی
زد که به مذاق عدهای خوش بیاید یا حرفهایی نزد که بوی تنش بدهد.
رسانههایی که از عینک جناحی و سیاست داخلی به این ماجرا نگاه میکنند، با
سانسور و عدم اطلاع رسانی دراین مورد در واقع به مردم خیانت کرده و منافع
ملی را به مسلخ بده بستانهای خود با کانونهای قدرت و ثروت میبرند. شنیده
شدن یک صدای واحد و قوی در مقابل خصومت تازه آمریکاییها، اولین گام
برخورد با ماجراست.
نکته دوم عمل به مرّ قانون است. حتی تعداد قابل توجهی از سیاستمداران و
تحلیلگران آمریکایی نیز معترفند که در صورت وضع تحریمهای جدید، چیزی از
برجام باقی نخواهد ماند. تا جایی که جان کری وزیر امورخارجه پیشین آمریکا
نیز درباره عواقب این کار برای سرنوشت برجام هشدار داد. در چنین وضعیتی عمل
به شروطی که براساس آنها برجام اجرایی شد، راهکاری منطقی و مورد انتظار
است. در این زمینه سه سند مکتوب و روشن وجود دارد؛ 1- نامه 9 بندی مقام
معظم رهبری به رئیس جمهور 2- مصوبه 9 بندی مجلس با عنوان «اقدام متناسب و
متقابل دولت در اجرای برجام» 3- شروط 10گانه ذیل مصوّبه جلسه ۶۳۴ مورخ
۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیّت ملّی. این 28 شرط و بند برای ثبت در تاریخ
تدوین و ابلاغ نشدهاند و اگر در چنین مواردی مورد رجوع و ملاک عمل قرار
نگیرند، پس دیگر قرار است چه زمانی به کار آیند؟!
چند روز مانده به انتخابات 29 اردیبهشت اندیشکده آمریکایی خاورمیانه درباره
انتخابات ریاست جمهوری ایران نشستی را برگزار کرد. علیرضا نادر تحلیلگر
اندیشکده رند در بخشی از سخنان خود در این نشست به نکته جالبی اعتراف
میکند که گویای آینده رویاها و برنامههای آمریکاست. وی میگوید: « فکر
نمیکنم که آمریکا بتواند اوضاع را در داخل ایران بهتر کند زیرا اگر به
تاریخ نگاه کنید تلاشهای آمریکا برای هرگونه مهندسی اجتماعی یا مداخله در
ایران عمدتا به شکست انجامیده است. در خصوص تغییر نظام نیز باید بگویم که
پایداری این نظام برای من واقعا شگفتیآور بوده است.سقوط این رژیم بارها
پیش بینی شده است اما چنین اتفاقی نیفتاده است. من امیدوارم که نظام ایران
تغییر کند.پدرم همیشه به من میگفت من زنده نخواهم ماند که این تغییر را
ببینم اما امیدوارم تو این تغییر را شاهد باشی. امیدوارم اما مطمئن نیستم
که این تغییر در زمان من اتفاق بیفتد.»
حال که دشمن اینچنین از آرزوی خام خود برای براندازی میگوید، به قول سعدی؛
هنگام درشتی ملاطفت مذموم است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع
زیادت کند.
سخن به لطف و کرم با درشت خوی مگوی
که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک
کارنامه یکساله مجلس دهم و افق های پیش رو
مصطفی طاهری در خراسان نوشت:
1. حدود 365 روز از آغاز به کار دهمین دوره مجلس شورای اسلامی گذشت و 1091 روز دیگر تا پایان آن باقی مانده است. مجلس دهم در ایامی روی کار آمد که چالش های اصلی کشور را می توان در دو عرصه مهم اقتصاد و آسیب های اجتماعی خلاصه کرد. رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار آغاز به کار این دوره مجلس تصریح کردند: «واقعاً مسئله اقتصاد یک مسئله اصلی در کشور ما است... تکیه مهم باید روی مسئله رکود باشد، [روی] مسئله تولید داخلی باشد.» ایشان همچنین در این دیدار بر توجه ویژه به مسائل فرهنگی نیز تأکید کردند. براساس نظرسنجی های صورت گرفته از مردم نیز مسائل اقتصادی از اولویت های اصلی آنان است. نتایج نظرسنجی موسسه ایران پل که ابتدای سال جاری صورت گرفته است نشان می دهد، 66 درصد مردم، مهمترین مسئله کشور را بیکاری، 8 درصد هزینه بالای زندگی، 5 درصد اختلاف طبقاتی، 5 درصد مسائل اجتماعی مختلف و 3 درصد روابط خارجی دانسته اند. براساس این مطالبه عمومی، راهبرد و شعار اساسی سال جاری نیز ازسوی رهبر انقلاب اقتصاد مقاومتی(تولید و اشتغال) اعلام شد. مجلس شورای اسلامی نیز که وظیفه اصلی آن قانون گذاری برای دستگاه های مختلف کشور و نظارت بر عملکرد قوه مجریه است در این رابطه وظیفه ای مهم و حیاتی دارد. متأسفانه وضعیت معیشتی مردم، علی رغم اقداماتی که از سوی دولت و مجلس صورت گرفته است، بهبود پیدا نکرده است. نظرسنجی ایران پل نشان می دهد، 51درصد از مردم معتقدند که وضعیت اقتصادی آنان نسبت به گذشته تغییری نکرده است و حتی 35 درصد معتقد بوده اند که بدتر شده است. حتماً قسمتی از این گلایه متوجه نمایندگان مردم هم خواهد بود. درحالی که شاید برخی بخش های اجرایی نتوانسته اند به این مشکلات رسیدگی کنند، مجلس باید با ورود مقتدرانه و کارآمد به حوزه ای که مشکل ومطالبه اصلی مردم است، با وضع قوانین و نظارت موثر، ریل گذاری دقیقی برای خروج کشور از رکود و شکوفایی تولید انجام دهد تا در نتیجه آن وضعیت اقتصادی جامعه نیز بهبود پیدا کند.
2. همسویی دولت و مجلس می تواند یکی از الزامات تحقق خواسته های مردم باشد که مجلس دهم و دولت یازدهم این هماهنگی را دارند. نماد این همسویی را می توان در رأی اعتماد مجلس دهم به 3وزیر پیشنهادی دولت(وزرای آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و فرهنگ و ارشاد اسلامی) و رأی اعتماد مجدد به وزیر راه مسکن و شهرسازی، دید.
یکی دیگر از نشانه های هماهنگی مجلس دهم با دولت یازدهم، کاهش 46درصدی میزان تذکرات به قوه مجریه در زمان مشابه مجلس نهم است. همچنین مقایسه عملکرد دولت یازدهم در سال پایانی مجلس نهم و سال اول مجلس دهم نشان می دهد تعداد روزهای تأخیر رئیس جمهور در ابلاغ قوانین 53 درصد کاهش یافته است. همراهی مجلس و دولت بهانه ها برای ادعای کارشکنی قوا در کار یکدیگر را نیز کمرنگ تر خواهد کرد.
3. متاسفانه برخی از چالش ها و درگیری های میان نمایندگان و برخی از دستگاه های خارج از مجلس تاحدودی انرژی مجلس را گرفت. از جمله این موضوعات غیر مهم و غیراولویت دار، جنجال حساب های قوه قضائیه، افشاگری درباره جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس با وزیر امور خارجه و... بود. این حواشی مضر می تواند رهزن مأموریت های اصلی مجلس باشد. یکی دیگر از اشکالات پیش رو در روندکاری نمایندگان، موضوع غیبت ها و تأخیرها در جلسه های مجلس است که در یکسال گذشته مورد انتقاد هیئت رئیسه و برخی از منتخبان ملت هم قرار گرفت. براساس گزارشی که فردا نیوز منتشر کرده است معمولا بین 60 تا 90 نفر از نمایندگان در اکثر جلسات حضور ندارند. این آمار اگر درست باشد، به هیچ وجه زیبنده نمایندگان مردم نیست. خوب است مجلس شورای اسلامی مانند بسیاری از کشورهای دنیا برای مقابله با این بی انضباطی به صورت ماهانه میزان غیبت و تأخیر هر نماینده را به صورت علنی منتشر کند.
4. شرط انصاف این است که در بررسی کارنامه و چالش های مجلس دهم، از اقدامات مثبت و موثر آن نیز در یکسال گذشته یادی کنیم. یکی از مهمترین این اقدامات تهیه برنامه ششم توسعه است. البته متأسفانه دولت در تهیه این برنامه کم کاری هایی داشت که با اقدام قاطع مجلس جبران شد. یکی دیگر از فعالیت های مهم مجلس دهم در سال گذشته نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاها بود. خوشبختانه علی رغم وجود اعتراضات و برخی انتقادات، در این دوره از انتخابات شوراها با تأیید سلایق مختلف، بیش از 67 درصد مردم مشارکت داشتند.همچنین در این دوره مجلس شورای اسلامی تاکنون شاهد درگیری های لفظی کمتری میان نمایندگان بوده ایم که ان شاء ا... در آینده نیز شاهد تداوم این موضوع باشیم.
3سال دیگر فرصت برای خدمت 290 تن از نمایندگان مردم در این دوره مجلس باقی است و رسانه ها و مردم با چشم باز ناظر بر عملکرد آنان خواهند بود و درباره آنان قضاوت خواهند کرد.
هم تبریک و هم تسلیت!
حسین قدیانی در وطنامروز نوشت:
«دروغ» کسب و کار زنجیرهایهاست! و از آنجا که دروغگو، ذاتا پررو هم هست،
شاید بیحکمت نباشد که «رو» اینقدر در «دروغ» آشکار و هویداست؛ د«رو»غ!
آری! بسی وقیح و دروغگو و پررو هستند این زنجیرهایها که با وجود «تبریک»
قالیباف و نیز «ابراز موفقیت» رئیسی، تیتر میزنند: «چرا نامزدهای رقیب، به
فرد منتخب، تبریک نگفتند؟!» هم سال 92 و هم امسال، نامزدهای قانونگرای
جبهه کار و خدمت، شگفتا! در حالی از در «تبریک یا ابراز موفقیت» زودهنگام
وارد شدند که هنوز شورای نگهبان بر صحت انتخابات، مهر تایید نزده بود! ارزش
این کار اما وقتی مضاعف میشود که از یاد نبریم در همین انتخابات اخیر، هم
مستند به شواهد، اعتراضات متقنی وجود داشت؛ هم رکورد بیشترین رأی نامزد
دوم با ما بود؛ هم رکورد کمترین نصاب رأی نامزد اول با رقیب بود؛ هم
نقشههای زشتی برای لبریز کردن کاسه صبر جریان انقلابی وجود داشت و هم
اینکه نامزد دوم این انتخابات، در قیاس با نامزد دوم 88 حدود 3 میلیون رأی
بیشتر داشت! با وجود این 6 مؤلفه اما شنبه 30 اردیبهشت 96 جریان متعلقتر
به انقلاب، نشان داد به قانون و مدنیت هم، از قضا تعلق خاطر بسیار بیشتری
نسبت به حریف خود دارد! حال، تو ببین این زنجیرهایها چقدر رو دارند که به
دروغ، نامزدهای ما را متهم به بیاخلاقی میکنند! پس «تبریک» گفته شده اما
بلاشک خروج از «اعتدال» است که به موازات این تبریک، «تسلیت» به جریان
متوهم و متوحشی نگوییم که 8 سال پیش، هم انتخابات را باخت، هم اخلاق را!
این از این!
و اما سخنی با دوستان انقلابی و همسنگران حزباللهی! آنچه شما در این 10
روز بر مدار صبر و بصر انجام دادید، اگر در روزهای آتی هم ادامه یابد،
باورم هست برای همیشه در تاریخ ایران عزیزمان، محفوظ و ماندگار خواهد ماند.
جریان فتنه بنا داشت و هنوز هم دارد که با راهرفتن روی اعصاب ما، ما را
وادار به همان کاری کند که 88 خودشان انجام دادند! با کدام هدف؟! هدف یر به
یر شدن! که اگر همین من، جایی دوباره از فتنه 88 فتنهگران نوشتم، اینها
در جواب، اشاره کنند به شلوغکاریهای خیابانی ما در مقطع فعلی، که البته
با هوشیاری مثالزدنی جریان انقلابی، سرشان به سنگ خورد! یاران همیشه
همراه! متانت انقلابی و بصیرت باشکوه این روزهای شما، لکه ننگ فتنه را بر
پیشانی سیاه جریان متقلب فتنهگر، الیالابد تثبیت کرد! و این پیروزی کمی
نیست! از یاد نبریم که بعد از 22 خرداد، انتخابات 29 اردیبهشت، اولین
انتخاباتی بود که رئیسجمهور مستقر، خود نیز نامزد آن بود! شاید به سبب
مشغلههای ذاتی متأثر از برد و باخت، خود ما هم خیلی متوجه کار بزرگی که
انجام دادیم، نبودیم و نباشیم اما به شرط ادامه همین روند متین و متمدن در
روزهای آینده، حتم دارم «نتیجه امتحانات شنبه30 اردیبهشت 96» در فردایی
نزدیک «نتیجه انتخابات جمعه؛ 29 اردیبهشت 96» را کاملا ذیل خود تعریف کند!
القصه! «ترس بزرگ» از همین «قضاوت تاریخ» است که میبینیم جریان فتنه،
اینقدر اهتمام دارد تا ما را عصبانی کند، علیه نهادهای نظام بشوراند، متفرق
کند و اگر شد اعتراض مدنی ما را به کف خیابان بکشاند! این جریان پررو،
وقیح، آلوده، متوهم، متوحش و دروغگو، خوب میداند که منتج از صبر و بصر این
روزهای ما، تا چه میزان رسوایی این جماعت در آینده، اولا بیشتر و ثانیا
ماندگارتر میشود! عزیزان! سیلی متانت این روزهای شما، هیچ کم از سیلی حضور
یومالله 9 دی نداشته و ندارد! شما آنقدر نوشتههای این برادر کوچک خود را
دنبال کردهاید که بدانید من هرگز از خرج اصطلاح «9 دی دوم» برای فلان
حماسه و بهمان راهپیمایی، استفاده نکردهام هیچ، رفقای این کاره را هم،
متذکر شدهام اما این بار واقعا میخواهم سخن از یک «9 دی دیگر» بگویم که
نه در خیابان انقلاب، بلکه در بستر صبر و بصر شما انقلابیهای متمدن و
حزباللهیهای متین رخ داد! و همین است که جریان مقابل را به نقشهکشی
وادار کرده! و اینکه اینقدر راحت و در نهایت رو و وقاحت، دروغ بگویند! هان
ای دشمندوستان! نقشهتان به لطف و عنایت الهی نگرفت! میتوانید از امت
حزبالله، عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید! بنا داشتید ما را به همان
راه بکشانید که خود رفتید، لیکن غافل بودید که اصلا و اساسا بدیهیات و
ابتدائیات و مسلمات هرگز به ما اجازه نمیدهد مثل شما متوهم و متوحش باشیم!
من در ادامه فلان جمله روزهای ماضی خود که معالاسف به غلط فهم شد، نیز به
شهادت آنچه روزهای گذشته از امت حزبالله و در کمال صبر و بصر سر زد، جا
دارد بنویسم که اگر قانونی هم نبود، باز ما از راه شما نمیرفتیم، شاید یکی
هم به این دلیل که ما بزرگشدگان سفره پدر و مادر خود هستیم، نه حقوقهای
نجومی! و نه اموال بیتالمال! آری! از تأثیر لقمههای نجومی در فتنهآفرینی
و تمرد از قانون، هرگز نمیتوان غافل شد! پس به شما، هم تبریک عرض شد و هم
تسلیت! خیلی هم لازم نیست ذرهبین روی مطالب این حقیر بیندازید! من اگر
جایی مجازی و نه چندان رسمی، سخنی برآمده از قلبی شکسته گفتم، فیالحال اما
مینویسم؛ بنا به تعبیر زیبای «شهید بهشتی»، «شهید» از آنجا که «افتخار»
است، به دست میآید، نه آنکه از دست برود! هیهات! «جمهوری اسلامی» جان هیچ
شهیدی را نمیگیرد الا آنکه با عنایت الهی، به رزمنده غرق در خون آماده
برای عروج، جانی دوباره و حیاتی دگرباره ارزانی کند! پس خیالتان تخت! ما
حتی علیه شما هم، منطقی هستیم و هرگز ترمز نمیبریم، چه رسد به نظم و نظامی
که جانانه دوستش میداریم! حالا ذرهبین بیندازید!
جبهه انقلاب اهل بازی به هم زدن نیست
رحیم زیادعلی در جوان نوشت:
انتخابات تمام شد و به حکم قانون و قواعد مردمسالاری باید مقابل رأی ملت که همواره برای ما «میزان» بوده است سر تعظیم و تمکین فرود آورد و نتیجه را پذیرفت. اما تحلیل رفتار مردم، گروههای سیاسی و مجریان برگزاری انتخابات موضوعی است که باب آن تازه بعد از انتخابات گشوده میشود و همین آسیبشناسیها و تحلیل و تفسیرهاست که میتواند به عنوان یک تجربه، چراغ راه آینده باشد.
نظام جمهوری اسلامی ایران طی ۳۸ سال گذشته همواره در معرض رأی و نظر مردم به صورت مستقیم و غیرمستقیم بوده، به گونهای که طی این سالها به صورت متوسط همه ساله شاهد برگزاری یک انتخابات و مراجعه به آرای عمومی بوده است. انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری اما به اذعان بسیاری از ناظران و دستاندرکاران برگزاری با تخلفات گسترده همراه بود و همین تخلفات گسترده بود که موجب شد سید ابراهیم رئیسی به عنوان رقیب اصلی و قدرتمند رئیسجمهور منتخب، به حکم قانون دست به قلم شود و در مکاتبه با مراجع مسئول و در دفاع از حقوق شهروندان، نسبت به این تخلفات تظلمخواهی کند. اکنون باید منتظر ماند تا نتیجه بررسیهای شورای محترم نگهبان درباره این تخلفات گسترده که قرار است امروز اعلام شود، چیست؟
حامیان نامزد منتخب که برخی از آنها از قضا در فتنه 88 نقشآفرینی کردند، همین مقدار انتقاد قانونی را هم برنتافتند و در مقام مصلح اجتماعی برآمدند و بانگ وحدت سردادند!
رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی که دبیرکل آن به عنوان یکی از سران فتنه همچنان در حصر خانگی به سر میبرد، در پاسخ به سؤالی درباره ضرورت وحدت، همدلی و وفاق در دوران پسا انتخابات میگوید:در دوران تبلیغات انتخابات به طور طبیعی رقابتهایی بین نامزدها و هوادارانشان به وجود میآید و از آنجا که ما با فرهنگ و اخلاق اسلامی فاصله داریم، گاهی رقابتها به سمت ساختارشکنی، بداخلاقی و تخریب رقیب میرود. وی که گویا فتنه خسارتبار سال 88 را فراموش کرده، ادامه میدهد: وقتی یک جناح یا نامزد در انتخابات پیروز شد اگر رقابتها و صفبندیها ادامه یابد، جامعه دچار چنددستگی و پراکندگی خواهد شد و نیروها به جای اینکه به سازندگی کشور بپردازند به حذف یکدیگر و پاسخ یکدیگر خواهند پرداخت.
سپس نتیجه میگیرد: عقل سلیم اقتضا میکند بعد از اخذ رأی و اعلام نتایج بحثهای تبلیغات انتخابات تمام شود و بهجای صحبتهایی که در دوران تبلیغات شده، جملات محبتآمیز و دوستانه در اظهارات به کار رود و در عمل نیز رفت و آمد و دوستی صمیمانه بین نامزدها و هواداران به جود بیاید تا نیروها متمرکز و صرف پیشرفت مملکت و منافع ملی شود. جایی دیگر اسحاق جهانگیری توئیت کرد: کسانی که این روزها بهانه سیاسی میتراشند و اما و اگر در پیروزی قاطع ملت میکنند، به جای تلخ کردن کام مردم، وارد بازی شیرین مردمسالاری دینی شوند. پس از آن بود که در شبکههای مجازی در واکنش به این مواضع به طنز نوشته شد: 16میلیون جنگطلب و متحجر در انتخابات رأی نیاوردند ولی شهر در امن و امان است اما هشت سال پیش 13 میلیون صلحطلب و متمدن رأی نیاوردند، کشور هشت ماه درگیر جنگ داخلی شد. البته عصبانیت این جماعت از قانونمداری جریان انقلاب قابل درک است؛ آنها تلاش میکردند با کشاندن مردم متدین و انقلابی به اردوکشیهای خیابانی، آثار فتنه ۸۸ را بیاثر کنند که البته با هوشمندی جبهه انقلاب خنثی شد، چراکه جریان انقلابی اهل برهم زدن بازی نیست که اگر بود، این اتفاق در انتخابات سال 92 سهلالوصولتر بود اما قانون را فصلالخطاب قرار داد و رئیس دولت یازدهم با تنها ۷ دهم درصد آرای بیشتر از حد نصاب به پاستور رفت.
اما تخلفات این دوره از انتخابات تنها به زمان برگزاری محدود نمیشود، بلکه پیش از آن نیز، با هزاران وعده و وعید، مانند افزایش سه برابری یارانه سه دهک پایین، وام 10 میلیونی به دهیاران و گرو گرفتن استخدام آنها در قبال رأی به نامزد مورد نظر، سهام عدالت و مواردی از این قبیل، قدم در مسیری نهادند که نتیجه آن در انتخابات دوازدهم رقم خورد.
سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحات درباره
انتخابات سال 88 از عبارت «تدلیس سیستماتیک» استفاده کرد. وی در همین
زمینه در گفتوگویی اظهار داشته بود: چند بار گفتهام که بحث ما این نیست
که تخلف یا تقلب شده است. به نظر من واقعهای اتفاق افتاده است که اسم آن
«تدلیس سیستماتیک» است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلاً اگر شما سه سال
در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب زمینی
و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. بر این
اساس نه میگویم تقلب شده و نه میگویم تخلف شده است. ترجیح میدهم اسم
جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن «تدلیس سیستماتیک» است.
اکنون و پس از هشت سال گویی پردهای از مصلحت حزبی و جریانی مقابل دیدگان
امثال حجاریانها قرار گرفته و نمیتوانند یا نمیخواهند این واقعیات را
ببینند. سؤال اساسی این است که اگر آن اقدامات تدلیس سیستماتیک بود،
بازتولید همان رفتارها در دولت همسو چه میتواند باشد؟
گفتمان اصیل رقابت
محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:
یکی از مسائل مهمی که این روزها ذهن فیلسوفان سیاسی را به خود مشغول داشته، دوام و بقای دموکراسی های معمول است. فلسفه رأی مردم، انتخابات و تداوم قدرت در مدیریت یک نظام مردمسالار، کارآمدی است. یعنی دست مردم برای انتخاب حاکمان بهتر، اصیل تر، شجاع تر، مدیرتر و عادل تر باز باشد و گرفتار حاکمان مادام العمری نشوند. از زمان ظهور انقلابات رنگی و با مداخله قدرت های خارجی در رقابت های انتخاباتی، مفهوم یاد شده در رقابت ها به حاشیه رفته و متن رقابت ها تابعی از متغیر منافع و مصالح قدرت های برون مرزی شده و در این میان مفهوم منافع و مصالح ملی به طاق نسیان کوبیده شده است.
انقلاب اسلامی از ابتدا مورد حقد و کینه دشمنان اسلام بوده و همان ها از اول نوید سقوط نظام در بازه های زمانی 6 ماهه، یک ساله و دو ساله را می دادند. امروز با استحکام مبانی اسلامیت و جمهوریت و آزمون نبردهای سخت و نرم، آنها به کلی از براندازی نظام ناامید شده، لذا تمام استعداد زیرساخت های ارتباطی در داخل و خارج کشور را معطوف به اثرگذاری روی نتایج انتخابات کرده اند.
آنها برآنند حتی اگر نتوانستند روی نتایج اثرگذاری کنند، با استقرار دولت بر خلاف اراده خود، آن را از درون دچار تلاشی و درگیری های داخلی کنند و نگذارند مفهوم «کارآمدی» در ذهن مردم به عنوان اصلیترین مؤلفه رقابت بنشیند.
اقتصاد و امور معیشت مردم مهم ترین موضوع آوردگاه «کارآمدی» در رقابت های انتخاباتی است. پس از اقتصاد، مسائل اجتماعی و فرهنگی و نیز سیاست داخلی و خارجی در درجه اهمیت دیگر قرار میگیرند.
قدرت هایی که کمر همت به هدم جمهوری اسلامی بسته اند هرگز اجازه نمی دهند کارآمدی اقتصادی در متن موضوعات رقابت به عنوان یک گفتمان اصیل در داخل قرار گیرد. چون این ریل، نظام را در فرآیند رسیدن به اهداف توسعه و پیشرفت یاری می کند و این چیزی است که خیلی مطلوب بیگانگان نیست.
نخبگان سیاسی باید این هوشمندی را حفظ کنند. اگر اصل حفظ نظام است نه حفظ خود و جناح خود، مسیر تبلیغات انتخابات را طوری مدیریت کنند که از مدار گفتمان کارآمدی خارج نشود. اگر این توفیق را نداشته باشند عملاً این امکان را در اختیار اغیار میگذارند که به قوام و دوام دموکراسی در ایران آسیب بزنند و امنیت و اقتدار ملی را به مخاطره بیندازند. تجربه فتنه 88 به ملت نشان داد که اراده های بیرون از نظام چگونه اصیل ترین نیروهای انقلاب را به گرداب جاه طلبی و قدرت طلبی میکشاند و انقلاب را از وجود آنها بی بهره می سازد.
طمعورزی جریان اصلاحات به این تاثیرگذاری و فرستادن وزیر ارشاد دولت اصلاحات به لندن و هدایت نقش آفرینی دشمن از رادیو «بی بی سی» بلندگوی استعمار پیر و تکمیل زیرساخت های ارتباطی دشمن در داخل و خارج، به همین بی اعتقادی به نظام مردمسالار دینی و ترویج منافع بیگانگان به منافع ملت برمی گردد.
پذیرش بی چون و چرای نتایج انتخابات در سال های 92 و 96 از سوی یک ضلع رقابت و تبریک به منتخب ملت، رعایت ادب و آداب رقابت در مردمسالاری دینی را تحکیم بخشید.
همچنین تمکین نامزدهای مطرح قبل و بعد از انتخابات در مورد تأیید یا عدم احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان، آرامش را به حوزه رقابت ها برگرداند و امنیت و اقتدار ملی را از گزند آسیب سرویس های امنیتی و سیاسی دشمن در داخل و خارج مصون داشت. نظرسنجی های انتخاباتی قبل و بعد از انتخابات اخیر نشان می دهد که هنوز مردم 70 درصد مشکلات کشور را در حوزه اقتصاد، آن هم در موضوعات مهم تورم، گرانی، اشتغال و رکود می دانند.
اینکه چه کسی می تواند این معضل را حل کند، داوری اکثریت مردم بنا به آرایی که به صندوق ها ریخته شده، این است که دولت مستقر را در دور دوم خدمت خود دوباره بیازماید.
هر چند رئیس دولت در دورخیز تبلیغات انتخاباتی خود سعی کرد دوقطبی کارآمدی و ناکارآمدی در حوزه اقتصاد را به حوزه های دیگر بکشاندتا بتواند روی توازن رأی اثرگذاری کند، اما موضوع پاسخ دولت به مطالبات معیشتی هرگز از ذهن رأی دهندگان خارج نشده است و حتی در صفوف رأی گیری، آنها که به منتخب ملت رأی دادهاند گله گذاری های خود را از ناکارآمدی دولت در حوزه اقتصادی داشتند.
شرط اینکه رقابت های انتخاباتی از اثرگذاری دشمنان نظام مصون بماند، این است که نخبگان جامعه و طرف های رقابت با تأکید روی مبانی و اصول اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی پافشاری کنند و از طمع ورزی مبتنی بر حمایت آنها فاصله بگیرند.
لذا توان دفاعی، امنیت، سیاست داخلی و خارجی را باید از حوزه رقابت خارج کرد یا کمرنگ نمود. چرا که وقتی امنیت ملی و توان دفاعی کشور و سیاست داخلی و خارجی در گفتمان رقابت از حوزه ناکارآمدی و کارآمدی پیشی بگیرد، گسل های قومی، قبیله ای، مذهبی و حتی طبقاتی فعال می شود و امنیت و اقتدار ملی هدف قرار میگیرد، یعنی همان چیزی که دشمن می خواهد.
وقتی در حوزه سیاست خارجی یک ضلع رقابت، نرم و ضلع دیگر، سخت معرفی می شود، طبیعی است اصل مداخله در امور داخلی کشور و اثرگذاری روی انتخابات توسط بیگانگان شکل می گیرد و طبیعی جلوه می کند و استقلال ملی که اساس حیات سیاسی ملت است به مخاطره می افتد.
مقام معظم رهبری در دیدار با قاریان و حافظان قرآن در نخستین روز ماه مبارک رمضان به این مهم عنایت فرموده و گفتند: «ملت و مسئولین در ذکر مبانی اسلامی صریح باشند.» حکمت مهم این سخن در آن است که اغیار را از امید بستن به هر یک از اضلاع رقابت مأیوس می کند و نظام رقابت و گفتمان رقابت را از دستور کار مداخله خارجی و اثرگذاری دشمنان داخلی، خارج کرده و در گفتمان کارآمدی و ناکارآمدی متمرکز می کند.
انتخابات ریاست جمهوری تأملی بر دستاوردها
علی اکبر صالحی در ایران نوشت:
طی 300 سال گذشته برگزاری انتخابات همواره یکی از نقاط عطف و تاریخ ساز هر
دولت وملت مدرن به حساب آمده است و این ظرفیت را دارد تا همه مناسبات
سیاسی، اقتصادی یک کشور و حتی تحولات بینالمللی را تحتالشعاع قرار دهد.
انتخابات در ایران با تحقق انقلاب مشروطه در سال 1285 و تشکیل مجلس شورای
ملی آغاز شد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار مردمسالاری دینی،
انتخابات بهصورت گسترده و با حضور غالب مردم در تعیین همه ارکان نظام مقدس
جمهوری اسلامی ایفای نقش کرده است. نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در
29 اردیبهشت سالجاری همچون بسیاری از انتخابات پیشین شگفت انگیز و تحسین
برانگیز بوده است.
در مورد آثار و نتایج این انتخابات مطالب بسیار ارزشمندی تاکنون ارائه شده
و این مشارکت با شکوه سیاسی مورد تفاسیر و برداشتهای گوناگون قرار گرفته و
هر یک به جای خود قابل استفاده است. اما عمق این حرکت به گونه ایست که هر
قدر از آثار و عواید این انتخابات گفته میشود باز ناگفتههای زیادی باقی
میماند. در اینجا علاقهمندم بر حسب یک وظیفه ملی و بهعنوان یک هموطن
برخوردار از برخی تجربیات نزدیک به چهار دهه حضور مستمر در بخشهای مختلف
دستگاه دیوانی کشور، متواضعانه تأملات خود را به اختصار در مورد این واقعه
مهم مطرح کنم. این انتخابات یک بار دیگر نشان داد که ملت ایران در چارچوب
نظام اسلامی مانند بسیاری از ملتهای علاقهمند به نظم، به دنبال ایجاد نظم
سیاسی در برابر هرج و مرج و استبداد است. این نظمپذیری و اعتقاد به
مردمسالاری در نگاه اول امری ساده و بدیهی به نظر میرسد اما واقعیت آن
است که مباحث فلسفه سیاسی از چنان پراکندگی و گستردگی برخوردارند که بسیاری
از آنها در تناقض با یکدیگر ظاهر شده و لذا عمل به هر کدام از آنها را
بهصورت مجزا ناصواب میدارد. به عبارت دیگر مکاتب فلسفی که درصدد معرفی
نظامهای ایدهآل سیاسی برآمدهاند در نخستین گام یعنی معرفی «ذات بشر» به
اختلاف میرسند. بهطور مثال، اگر توماس هابز ذات بشر را شرور و بد معرفی
میکند جان لاک نوع بشر را صلح دوست یا روسو آن را خنثی و در عین حال فرم
پذیر از طریق آموزش در نظر میگیرد. نتایج چنین مفروضات متناقضی منجر به آن
شده که فیلسوفی مانند کانت نظام آنارشی بدون حضور دولت که در آن آزادی و
قانون بدون وجود نهاد قدرت تأمین شود را بهعنوان نظام ایده آل بستاید و
در مقابل در نظامهای توتالیتر افرادی مانند موسولینی و هیتلر نهاد دولت را
عامل تقدیس و ستایش میپنداشتند.
با عنایت به مطالب فوق به اعتقاد اینجانب، پیدایش مردمسالاری دینی در
جمهوری اسلامی برآمده از درکی اعتدالی از برآیند تئوریهای ناشی از دانش و
تجارب بشری و نیز اعتقاد به حرکت در یک بستر دینی بهدست آمده است.
از اینرو هر چند در طی برگزاری هر انتخاباتی بحث نظرات گوناگون و اختلاف
دیدگاهها مطرح میشود[1] اما نفس وجود مردمسالاری دینی بهعنوان محور مورد
اجماع یک ملت، امر بسیار مبارک و ارزشمندی است که حاکی از قرار گرفتن آن
ملت در مسیر صحیح توسعه و تعالی است.
نکته دیگری که در نظام سیاسی ما قابل تأمل است ترکیب هر دو روند «تغییر» و
«تداوم» بهطور همزمان است. از آنجایی که تغییرات پیاپی از مضرات دموکراسی
به حساب میآید لذا در نظامهای مردمسالار و کارآمد تغییر در کنار تداوم
معنی پیدا میکند. اگر در بعضی از نظامهای دموکراتیک تداوم در چارچوب
سیستم قضایی دنبال میشود یا نمایندگان مجلس بتدریج جایگزین میشوند، در
نظام سیاسی ما تداوم با التزام به نظارت عالیه ولی فقیه و تغییر نیز در
چارچوب برگزاری انتخابات مختلف و در رأس آنها انتخابات ریاست جمهوری
بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور حاصل میشود. علاوه بر این، ملت بزرگ
ایران در انتخابات اخیر تصمیم بر تداوم حضور رئیس جمهوری را گرفتند تا
اقدامهای ناتمام خود را به پایان رسانده و این فرصت را داشته باشد تا
برنامه درازمدت خود را در کنار اقدامهای کوتاه مدت و مقطعی پیگیری کند.
همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که انتخابات ریاست جمهوری در ایران
در زمانی انجام میگیرد که جامعه جهانی بر سر دو راهی توسل به رویکردهای
ناسیونالیستی از یکسو و اعتدالی از سوی دیگر قرار گرفته است.
در واقع خروج انگلیس از اتحادیه اروپا شروع این روند به حساب میآید که
بلافاصله آثار آن در نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا نیز نمایان شد.
اما این روند از تسری به همه کشورها فرو ماند و بهطور نمونه در اتریش و
فرانسه با واکنش منفی مواجه شد. هر چند توجه به این تقسیمبندی لزوماً یک
اصل اساسی برای ما محسوب نمیشود اما به هرحال قرار گرفتن ایران در زمره
ملتهایی که اعتدال را سرلوحه خود قرار دادهاند فرصت مغتنمی است که باعث
جلب توجه افکار عمومی جهانی شده و تا حدی نیز زمینه موفقیت در سیاست خارجی
را فراهم میسازد. بهعنوان نمونه از این مسیر امکان بهرهگیری از تعامل
سازنده با اروپا بیش از گذشته فراهم است.
و اما آخرین و به نظر اینجانب یکی از مهمترین نتایج انتخابات اخیر،
شکلگیری جبهه مخالفی است[2] که با رأی 5/38 درصدی و حدوداً 16 میلیونی از
پشتوانه قابل توجهی در عرصه سیاسی برخوردار است و باید از ظرفیتهای آن در
مسیر اعتلای کشور بهره گرفت. حقیقت این است که در سیستمهای انتخاباتی جا
افتاده و نهادینه شده باید بهطور طبیعی و بتدریج انتظار سیستم دوحزبی را
داشت.
لذا اگر نیروی مخالف یا اپوزیسیون در نتیجه انتخابات اخیر به شکل جدی ظاهر
شده باید آن را نتیجه واقعی و قابل پیشبینی انتخاباتی دانست که 12 بار
تکرار شده است. بهعبارتی وجود رقابت سیاسی اپوزیسیون با قدرت حاکم در
هرکشوری میتواند نشانهای از تثبیت جامعه مدنی باشد که در جای خود بسیار
ارزشمند است. دولت بدون مخالف یا مخالف ضعیف باعث تعدد گروههای مخالف و
بدون شناسنامه خواهد شد که مدیریت آنها بسیار دشوار بوده و نهایتاً منجر به
فاصله گرفتن از اهداف توسعه سیاسی در کشور میشود. از اینرو رأی بالای
ملت در انتخابات اخیر به رقیب اصلی رئیس جمهوری را باید فرصتی برای پیشرفت
مردمسالاری دینی به حساب آورد و از آن استقبال کرد.
جناب آقای روحانی نیز که همه تلاش خود را مصروف پیشرفت همه جانبه ایران
اسلامی کردهاند باید در این زمینه پیشقدم شده و فرصت به رسمیت شناختن و
تثبیت نیروی مخالف خود را از دست ندهند. این اقدام باعث حفظ وحدت و انسجام
یک تشکل مخالف رسمی خواهد شد که تعامل با آن میتواند در تعریف و پایبندی
به عناصر حاکمیتی و منافع ملی بسیار مؤثر باشد. بدون شک منافع ملی که امری
اجماعی است را نمیتوان بهصورت حزبی و جناحی تعریف و دنبال کرد و اگر دولت
جناب آقای روحانی در این زمینه و در همکاری نزدیک با مخالفان بر آمده از
انتخابات اخیر اقدامی انجام دهند قطعاً نتایجی ماندگار و رویهای حسنه در
تاریخ این سرزمین بر جای خواهد گذاشت. نیازی به گفتن نیست که در این دوره
حساس از تاریخ جمهوری اسلامی بیش از هر دوره دیگر نیاز به اجماع در مورد
تصمیمات کلان و سرنوشت ساز احساس میشود.
مخلص کلام، باید با تدبیر مانع از بیتفاوتی و دلسردی اپوزیسیون از حفظ و
انسجام طرفداران خود شده و در این مسیر اگر امکاناتی نیز لازم است در
اختیارشان قرار گیرد. تعامل با اپوزیسیون، پختگی و انسجام سیاسی و ملی را
به دشمنان نشان خواهد داد و هر گونه خشم و ناراحتی احتمالی را مدیریت خواهد
کرد. در مقابل کم توجهی به این مسأله ممکن است به شکلگیری مخالفتهای
پراکنده، فزاینده و غیرسازنده منجر گردد که منافع ملی را به مخاطره
میاندازد.
برای نشان دادن پایبندی دولت به اعتدال و تدبیر میتوان برای مثال از رهبر
اپوزیسیون برای حضور در یکی از جلسات هیأت دولت دعوت به عمل آورده و ضمن
استماع نظرات ایشان در مورد سیاستهای نظام در زمینههای مختلف و همچنین در
خصوص بهرهگیری از ظرفیتهای همکاری بحث و تبادل نظر کرد. اگر در دیگر
کشورها پیشنهادهای دو حزبی در جهت تأمین منافع ملی تهیه میشود، آیا
نمیتوان چنین کاری را در ایران انجام داد و اقدام به تهیه راهکارهای
فراجناحی در زمینهها و موضوعات مختلف کرد؟
[1] پیامبر(ص) میفرمایند: «اختلاف امتی رحمه»
[2] جبهه مخالف در عرف سیاسی اپوزیسیون نامیده میشود و بار ایجابی دارد.
حفظ و سازماندهی انرژی اجتماعی
احمد میدری در شرق نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری نمادی از بهثمررسیدن انرژی اجتماعی یک جامعه در غیاب نهادهای مدنی بود. در جامعه ایران، نهادهای مدنی مانند احزاب، اتحادیههای کارگری و انجمنهای صنفی بسیار ضعیفاند؛ اما در غیاب این نهادها تلاش گسترده نیروهای مردمی از شروع اعلام نامزدها، آغاز و در شبکههای اجتماعی مجازی سرنوشت ریاستجمهوری را تعیین کرد١. حفظ انرژی اجتماعی برای ایجاد تغییرات و مدیریت آن در جوامعی مانند ایران که نهادهای مدنی به هر علتی ریشه ندواندهاند و در دوران طفولیت به سر میبرند، برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی اهمیت بسیار دارد. در جوامعی که از نعمت نهادهای مدنی برخوردارند، انرژی مردمی برای کنشهای جمعی دارای سازماندهی دائمی است و انتخابات تنها یکی از جلوههای حاکمیت مردم است. در کنار انتخابات همواره مردم به اشکال مختلف سازماندهی شدهاند. حضور مردم در اداره مدرسه، محله، شهر و کارخانه، مردمسالاری انتخاباتی (Representative Democracy) را تبدیل به مردمسالاری تأملی (Deliberative Democracy) میکند. مردمسالاری تأملی یا مردمسالاری هماندیشانه را برخی ریشه و عامل بقای مردمسالاری انتخاباتی میدانند. مردمسالاری تأملی انرژی اجتماعی را سازماندهی و امکان حضور مستمر مردم در زندگی جمعی را مهیا میکند.برندگان انتخابات و حتی بازندگان آن باید به فکر حفظ و سازماندهی انرژی اجتماعی باشند.
بدون این اقدام راهبردی امکان اصلاح امور کشور تقریبا غیرممکن است. برای سازماندهی انرژیهای اجتماعی و حفظ این سرمایه بزرگ که دولت و حکومت به آن نیاز دارد، چه باید کرد؟باید انرژی مردمی را به گونهای سازماندهی کرد که مردمسالاری انتخاباتی به مردمسالاری تأملی تبدیل شود. شور و شوقهای ایجادشده در ایام انتخابات شبکههای گسترده ارتباطی را شکل داده است؛ اما این شبکه بسیار ناپایدار است. شبکههای انتخاباتی در حول یک هدف مشخص (پیروزی در انتخابات) شکل گرفتند. باید هدفی دیگر برای حضور مردم در صحنه سیاست طراحی کرد. اهدافی مانند تأمین حقوق شهروندی، شفافیت، سالمسازی نظام اداری از فساد و... میتوانند مردم را در صحنه اجتماعی کشور حفظ کنند. این اهداف برخلاف پیروزی در انتخابات مقطعی نیستند؛ بلکه اهدافی دائمی و حتی ابدی هستند. اجازه سازماندهی نیروهای مردمی باید مطابق با اصول مقبول حکومت تعریف شود. همانطور که انتخابات ریاستجمهوری مورد تأیید نهادهای رسمی حکومت بود و در شکل پذیرفتنی آن به اجرا درآمد؛ به طور مثال از میان انبوه نامزدها شش نفر اجازه یافتند در این رقابت شرکت کنند، هدف مقبول پس از انتخابات نیز باید در قالب جمهوری اسلامی ایران معنا و مصداق یابد. بههرحال همانطور که دولت به حضور مردم در انتخابات ریاستجمهوری نیازمند است، به حضور مردم در صحنههای مختلف اجتماعی نیز نیاز دارد. ناکارآمدی نظام اجرائی و اداره کشور تنها با مردمسالاری تأملی تغییرپذیر است. تحقق مردمسالاری تأملی نیاز نظام جمهوری اسلامی ایران است.