تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۵  ، 
کد خبر : ۳۰۲۷۳۸

قرارداد نظامی ۱۱۰ میلیارد دلاری نمایش پرهیاهوی سیاسی (بخش اول)

مقدمه: عربستان به عنوان اولین مقصد سفر خارجی دونالد ترامپ انتخاب شد. ترامپ با اعراب رقصید، در نمایشگاه آثار هنری حضور پیدا کرد و به نظر می رسید خسته و راضی آنجا را ترک کرد. این سفر قراردادهای مالی بسیاری برای دو طرف در بر داشت که قرارداد جنجالی ۱۱۰ میلیارد دلاری نظامی مهمترین آن بود. این قرارداد برای خرید چه تسلیحاتی است؟ آیا عربستان توان پرداخت چنین مبلغی را دارد و آیا چنین قراردادی باعث نخواهد شد موازنه قوا در خاورمیانه بهم بریزد و در شرایطی که بحران هنوز از این منطقه رخت بر نبسته باعث نزاع و آشوبی دیگر شود؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، خبرآنلاین با اسماعیل بشری کارشناس دفاعی مرکز تحقیقات استراتژیک گفت و گو کرده است که در ادامه می‎ ‌خوانید:
(روزنامه اطلاعات - 1396/03/25 - شماره 26744 - صفحه 12)

* ارزیابی تان از سفر ترامپ به عربستان و قراردادهای نظامی با این کشور چیست؟ این قراردادها از چه کم و کیفی برخوردار بودند؟

** باید گفت که این قرارداد از رقم بسیار بالایی برخوردار است. البته شایان ذکر است که در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری اوباما چیزی حدود ۱۱۵ میلیارد دلار از طرف آمریکا به عربستان تسلحات فروخته شد. اما با آمدن ترامپ به یکباره یک قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری بسته شده است که در ۱۰ سال آینده قرار است این مبلغ به ۳۵۰ میلیارد دلار برسد.در این قرارداد به همه مسائل توجه شده است. این قرارداد از ناو جنگی و تانک، هلی کوپتر، هواپیما تا موشک‌های پاتریوت و موشک تاد را در بر می‌گیرد. رقم قرارداد بسیار بالاست و اینکه آیا اجرای آن شدنی است یا نه، باید گفت که انگیزه ترامپ از آمدن به این منطقه و بستن این قرارداد با این رقم بزرگ در وهله اول به مشکلات شخص ترامپ در آمریکا بر می گردد. باید به این نکته توجه داشت که ترامپ یک تاجر است و می خواهد با قراردادهای بزرگ و دهن پرکنی که امضا می‌کند مسائل خود در آمریکا را تحت‌الشعاع قرار دهد.

اما معمولا فروش تسلیحات در آمریکا تشریفات پیچیده و سختی را باید طی کند و به سادگی که ما تصور می کنیم نیست و در این روند فقط رئیس جمهوری تصمیم نمی‌گیرد. این موضوع باید در کنگره هم به تصویب برسد و آنها باید تایید کنندکه این مقدار سلاحی که قرار است فروخته شود مقصدش به چه کشوری است؟ خریدار سلاح در چه مقاصدی می‌خواهد سلاحهای مذکور مصرف کند؟ و آیا تهدیدی برای اسرائیل است یا نه و از این رو مسائل مختلفی در نظر گرفته می‌شود تا به سرانجام برسد و پروسه طولانی را طی می‌کند. از این رو بسیاری شک دارند که کل این قضیه به این صورت که مطرح شده است عملی می شود یا نه. اما به هر حال قرارداد همه جانبه‌ای است. ۴۰۰ میلیارد دلار قرارداد بسته شده که شامل دکل نفتی و گسترش حوزه نفتی و سرمایه گذاری عربستان در آمریکا می شود.

* با توجه به اخباری که از کسر بودجه دولت شنیده می شود، آیا عربستان توان پرداخت چنین مبلغی را دارد؟

** هنوز اما و اگرهای زیادی در این رابطه مطرح است. کاهش شدید قیمت نفت که بیش از ۹۰ درصد از بودجه عربستان را تشکیل می دهد و هزینه‌های جنگ یمن، مشکلات اقتصادی این کشور تک محصولی را دو چندان کرده است، به ویژه اینکه ریاض با کسری ۸۷ میلیارد دلاری در بودجه خود روبروست. یعنی هزینه‌های آن به قدری بوده است که این کشور شرایط اقتصاد خوبی ندارد. از طرفی با توجه به اینکه قیمت نفت تغییر خاصی نمی کند و احتمالا شاهد افزایش چشمگیری نخواهد بود این مبلغ می‌تواند برای دولت بالا باشد. باید گفت که هر دو طرف به نوعی از این قراردادها به صورت شو و نمایش استفاده می کنند. عربستان هدفش این است که ایران را تحت فشار قرار دهد تا دیگران را با خود همراه کند و ترامپ نیز اهداف خاص خود را دنبال می‌کند .از این رو هر چند نمی‌توان گفت هیاهو برای هیچ است ولی به این گستردگی که تبلیغ می شود نیست و بعد از سفر ترامپ و درگیر شدن او در مسائل داخلی خیلی از این مسائل به فراموشی سپرده می شود یا دچار یک پروسه طولانی مدت شود.

* به نظرتان در صورت شکل گیری یک جنگ در منطقه آمریکا به صورت تمام قد در کنار عربستان می ماند یا رفتارهای آن در جهت پیشبرد مسائل مالی خود است؟

** به نظر می رسد آمریکا در حال حاضر در نظر ندارد در هیچ جای دنیا وارد درگیری دامنه‌دار شود. از این رو عربستان که جای خود دارد هیچ جای دیگری نمی تواند آمریکا را بصورت تمام‌قد به میدان بیاورد. چون آمریکا بیشتر سعی دارد هزینه‌های خود را کاهش دهد و به شکل مستقیم در تنشها وارد نشود. مثلا توجه کنید در عربستان از ناتوی عربی صحبت شد و می‌خواستند که آمریکا با آنها همراه شود. ولی ترامپ آب پاکی را روی دست آنها ریخت و تأکید که اگر ناتو تشکیل می دهید، بدهید ولی ما نمی‌توانیم به صورت کامل در آن حضور داشته باشیم.

از این رو آمریکا بیشتر قصد دارد چالش‌ها و مسائل مالی خود را دنبال کند و در واقع به این منطقه به دید? یک مشتری می نگرد تا سلاح و خدمات به کشورهای عربی بفروشد چون در این منطقه بسیاری از کشورها حاضرند برای خرید سلاح پول خرج کنند. در مجموع سیاست دراز مدت آمریکا اصولا خروج از خاورمیانه است و اینکه هر چه کمتر در درگیری‌های منطقه‌ای حضور پیدا کند. آمریکا در هر بحرانی که در خاورمیانه ورود پیدا کرده، در باتلاق گرفتار شده و دیگر قصد ندارد تجربیات تلخ گذشته را تکرار کند. از این رو آمریکا دیگر نمی خواهد خودش هزینه کند؛ آمریکایی‌ها ترجیح می‌دهند سلاح بفروشند، پولش را بگیرند، اما به میدان جنگ نروند .

* اظهارات ضدایرانی مطرح شده در ملاقات‌ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

** قاعدتاً خرید تسلیحات نظامی از سوی یک همسایه قطعاً نگرانی‌هایی را برای همسایگان مجاور به همراه دارد؛ چون امنیت ملی کشورها را نشانه می گیرد و همین مسئله سبب نگرانی است. اما احساس خطر چیزی جدا از واکنش غیر اصولی است.اما در مورد عربستان مسائل واقع بینانه هم وجود دارد که باید در نظر گرفت؛ مثلا اینکه آیا عربستان این توان را دارد که این حجم از سلاحها را مورد استفاده قرار دهد؟ بدنه ارتش عربستان را مزدوران خارجی تشیکل می دهد و خیلی از این تجهیزاتی را که می‌خرد خودش نمی تواند اداره کند و مستشاران آمریکایی و دیگران آن را اداره می کنند.

بر همین اساس، عربستان برای اینکه خود را بزرگ، قدرتمند و توانمند نشان دهد سلاح می خرد اما این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که عربستان هنوز در نحوه استفاده مطلوب از این سلاحها با مشکلات عدیده ای روبروست.در صورت تشدید تنش میان ایران – عربستان، هزینه‌های آن بسیار زیاد خواهد بود و در این میان آسیب‌پذیری عربستان کم نیست. اگر جنگ یمن را به مجموع چالش‌های عربستان اضافه کنید، می بینید که وضعیت برای این کشور بسیار دشوارتر خواهد بود و در صورت بروز تنش جدید اوضاع بسیار وخیم خواهد شد.

* به نظرتان موازنه قوا در خاورمیانه می تواند بهم بخورد؟ اگر این شرایط ادامه پیدا کند چه مسائلی در آینده متصور است؟

** بله. با این شرایط موازنه قوا به هم می‌خورد و حتی این موضوع را در سخنان نخست‌وزیر اسرائیل می بینیم که از این موضوع ابراز نگرانی کرده است که اگر این حجم از تسلیحات به عربستان فروخته شود موازنه قوا در خاورمیانه به هم می خورد و این مسئله حتی اسرائیل را هم نگران کرده است.

* این موضوع چه تاثیر بر دیگر بازیگران خاورمیانه می گذارد؟

** باید گفت که افرادی که جدیداً در عربستان سر کار آمده اند ماجراجویی‌ها و جاه‌طلبی‌های خود را دارند، چون اکثرا جوان هستند و بیشتر از آن وزنی که عربستان دارد می خواهند برای آن وزن قائل شوند و آنرا به نوعی به هژمون منطقه تبدیل کنند. باید گفت عربستان قابلیتهای هژمون شدن را ندارد. توجه کنید به عنوان مثال عربستان در مقایسه با مصر وزن کمی دارد. مصر ۸۰ میلیون جمعیت دارد و کشور استخوان داری است و به رغم بحرانهای عدیده ای که دارد در روند بسیاری از مسائل مختلف تاثیرگذار است.

هرچند ممکن است که در حال حاضر مصر به دلیل مشکلات مالی و کمک‌های عربستان با این کشور همراه شود ولی در کل مصری‌ها حاضر نیستند که زیر بلیط عربستان قرار گیرند و آن را به عنوان هژمون قبول کنند. فراموش نکنیم که مصریها خودشان هم ادعای برتری در جهان عرب دارند .به نظر می‌رسد، با این سیاست‌های بلندپروازانه این تلاش‌ها در راستای آرزوی حکام جدید عربستان است ولی اینکه تا چه حد آنها بتوانند به آن جامه عمل بپوشاند، و خود را قدرت برتر منطقه جا بیندازند، جای سوال دارد.

جمع کردن سران اعراب در عربستان در حالی که به آنها از طرق مختلف فشار وارد می‌شود و از طرفی با پول و هدیه ترغیب می‌شوند کار سختی نیست. اما اینکه آیا همه این کشورها که در آن اجلاس شرکت می کنند تا آخر پای کار بایستند چیزی است که عربستان هم به آن واقف است و قطعاً اطمینان دارند که نمی تواند اتفاق بیفتد.

لزوم تثبیت مدل ایرانی نظم منطقه‌ای

در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت، یکی از با شکوه ترین و مهمترین انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا را برگزار کرد و نوای مردمسالاری و اعتدال جویی آن در همه رسانه‌های منطقه و جهان طنین انداز شد، کشورهای همسایه نیز با حضور ایالات متحده یکی از بزرگترین و بی‌سابقه‌ترین اجماعات بین‌المللی را به قصد به انزوا راندن ایران شکل دادند.

محمد مهدی مظاهری در ایرنا نوشت:درست در همان زمانی که وزیر امورخارجه کشورمان، همسایگان عرب را فراخواند تا وارد فصلی تازه از روابط خود با ایران شوند، همین همسایگان در گردهمایی ای حاضر شدند که عنوان مبارزه با تروریسم داشت؛ اما هدف اصلی آن مقابله با ایران بود. آنچه که این اجماع منطقه ای را تلخ‌تر و دردناک تر جلوه می دهد، حضور رؤسای جمهوری تاجیکستان، افغانستان و عراق در این نشست بود که ایران همواره برای ایجاد ثبات، امنیت و بازسازی به آنها کمک کرده است.اینها جنبه‌هایی تلخ و گزنده از نشست عربی – آمریکایی ریاض بود؛ اما بررسی زوایای مختلف این نشست و اهداف و اغراض کشورهای شرکت کننده در آن نشان می دهد که چندان هم جای نگرانی نیست. هر چند برگزار کنندگان نشست ریاض تلاش کرده بودند تا حد ممکن آن را بزرگ و اثر گذار جلوه دهند، اما این نشست در واقع چیزی جز گردهمایی بی مفهوم کشورهایی متفرق، سردرگم و وابسته نبود. چهره‌های خسته و خواب آلود و البته بی تفاوت سران کشورهای شرکت کننده نشان می داد که آنها نه به دنبال ائتلافهای سیاسی و نظامی معنا دار؛ بلکه در صدد گرفتن سهم خود از کمکهای آمریکا و پترودلارهای عربستان هستند.

چهره عبوس، متکبر و جدی ترامپ نیز که در طول ساعتها نشست مشترک با سران عرب حتی لحظه‌ای لبخند و صمیمیت در آن دیده نشد، نشان از رویکرد «از بالا به پایین» داشت که برای تأمین شغل و درآمد برای مردم کشورش، حاضر شده با هر کسی نشست و برخاست کند و تمامی آرمان‌هایی که آمریکایی‌ها سالها به خاطرش جنگ‌افروزی کردند را به فراموشی بسپارد.

ترامپ در سخنرانی اش گفت: نیامده است که به مردم خاورمیانه بگوید که چگونه فکر کنند، چگونه زندگی کنند، بلکه آمده است تا به همکاری بیندیشند و در نهایت نیز از سرمایه‌گذاری‌های عربستان در کشورش تشکر کرد. هر چند برای کشورهای مستقل و صاحب تمدن خاورمیانه چنین موضوعی می تواند خوشایند باشد؛ اما برای آمریکایی که سالهاست حقوق بشر و آزادیهای سیاسی را به حربه ای برای سرکوب کشورهای خاورمیانه خصوصاً ایران تبدیل کرده، چنین موضع گیری تنها می تواند به این معنا باشد که ترامپ تجارت پیشه، تعارفات ظاهری را کنار گذاشته و تنها به بهره برداری و سوء استفاده اقتصادی از کشورهای خاورمیانه نظر دارد.

اما در میان حاضرین در نشست ریاض، اوضاع سران عربستان سعودی از بقیه رقت انگیز تر بود؛ پادشاهی که توان حرکت کردن را هم نداشت و تنها با کمک اطرافیانش قادر به بلند شدن و تکان دادن دستهایش می‌شد، می‌کوشید خود را به عنوان رهبر مقتدر جهان عرب و اسلام معرفی و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان دشمن درجه یک مسلمانان معرفی کند؛ غافل از اینکه نه مقبولیتی در بین کشورهای عرب دارد و نه مشروعیتی در بین کشورهای غربی. عربستان سعودی پیشتر هم بارها برای ایجاد اجماع بین المللی بر علیه ایران تلاش کرده بود و ایده‌هایی همچون «ناتوی عربی» را در سر پرورانده بود؛ با این وجود این اجماعها هیچ‌گاه به نتیجه ملموسی نرسیده و تنها دستاورد آن باج گیری و سوء استفاده مالی کشورهای عرب از عربستان بوده است.

«ائتلاف بزرگ نظامی کشورهای اسلامی» برای مقابله با «خطر ایران!» که قرار بود در گام اول، کار حوثیها را در یمن یکسره کند، نمونه ای جالب از این تلاشهاست که جز اعلامیه ای مطبوعاتی بر روی کاغذ، چیزی از آن باقی نماند. دولتهایی همچون مصر که از عربستان سعودی کمکهای میلیاردی دریافت می کردند، حاضر نشدند ارتش سعودی را در یمن همراهی کنند و در نتیجه اکنون سعودیها در باتلاق یمن گیر کرده اند و همچنان از شکست حوثیها درمانده اند.اما رقت انگیز تر از مشی باج گیرانه عربها، رویکرد تمسخر آمیز و ابزاری رسانه‌ها و تحلیلگران غربی به عربستان سعودی است که در توضیح و بیان اختناق سیاسی موجود در این کشور و تلاشهای آن برای ایجاد افراط گرایی وهابی، از هیچ نقد و نظری خودداری نمی کنند و همراه با ترامپ و اعضای دولت او بی پرده از «دوشیدن عربستان» سخن می گویند.

بدین ترتیب به نظر می رسد نشستی که با چنین فضایی و چنین مشارکت کنندگانی برگزار شود، نمی تواند تهدید امنیتی بلند مدتی برای جمهوری اسلامی ایران باشد. فضای ایران امروز فضای تدبیر و امید است؛ تدبیر برای تغییر موضع گیری‌های خصمانه علیه ایران و امید به حل مشکلات منطقه ای. دولت دوازدهم باید با آرامش و اقتدار مشی و مدل امنیتی مد نظر خود را که بر مؤلفه‌هایی همچون تکیه بر آرای ملت برای ایجاد کشور و منطقه ای آرام و با ثبات، امنیت سازی بومی و درون نگر، جایگزینی اتحاد اسلامی به جای اختلافات قومی، میانه روی و نهایتاً دیپلماسی و مذاکره برای دستیابی به اهداف و منافع مشترک متکی است، را در منطقه تثبیت کند و با رویکردی غیر خصمانه و روشنگرانه، کشورهای اسلامی را از تحقیری که به آن تن داده‌اند آگاه سازد و برهاند.

http://www.ettelaat.com/etiran/?p=288893

ش.د9600971

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات