(روزنامه هفت صبح ـ 1396/04/22 ـ شماره 1782 ـ صفحه 2)
محمد هاشمي، فعال سياسي اصلاحطلب گفت: «آتشبس سياسي درد امروز جامعه ايران نيست و كاربردي ندارد.» محمد هاشمي رفسنجاني درباره آتشبس سياسي تاكيد كرد: «از خود آنهايي كه اين موضوع را ميگويند بايد بپرسيد كه چرا چنين مسئلههايي را مطرح ميكنند، از طرف كسي نميتوان صحبت كرد.» او خاطرنشان كرد: «مفهوم آتشبس سياسي نادرست است. آتشي نيست كه كسي بخواهد آتشبس اعلام كند. اين واژه به خودي خود حساسيتبرانگيز است.» هاشمي با اشاره به اينكه ايران يك نظام اسلامي مردمسالار است، عنوان كرد: «بيان اينگونه حرفها در يك جامعه اسلامي مبتني بر نظام مردمسالاري نشاندهنده آن است كه اولا شناختي از جامعه وجود ندارد، ثانيا مردم ما را نميشناسند، ثالثا نميدانند حزب چيست.» او ادامه داد: «آتشبس سياسي درد امروز جامعه ايران نيست و كاربردي ندارد بايد به مسائل مردم رسيدگي شود. به كار بردن اين الفاظ و چنين پيشنهادهايي مسئلهاي را حل نميكند.» هاشمي خاطرنشان كرد: «انتخاباتي انجام شد و بايد به راي مردم احترام گذاشت. هر شخصي در هر جايگاهي جهت رفع مشكلات كشور بايد گام بردارد و مشاركت كند اين خواسته مردم و رهبري است.»
2ـ چند سوءتفاهم درباره كابينه
مهرداد خدير در عصر ايران نوشت: «تيرماه از نيمه گذشت و روزشماري دو آئين امضا و سوگند رئيسجمهوري كه در عرف سياسي ايران به «تنفيذ و تحليف» مشهور است آغاز شده و پس از آن نوبت معرفي اعضاي كابينه است و طبعا اين روزها بازار رايزني و گمانهزني داغ است و هيات وزيران يكي از مهمترين جلوههاي حكومت به حساب ميآيد و به همين خاطر نهادي كاملا سياسي است و هر وزير فارغ از اينكه عهدهدار مديريت چه وزارتخانهاي است عنصري كاملا و نه نسبتا سياسي شناخته ميشود. اين تلقي كه مثلا وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي يا وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات سياسي نيستند يا نبايد باشند نادرست است زيرا هر وزيري به اعتبار آنكه وزير است سياسي است و در مجموعه تصميمات دولت دخالت دارد و راي ميدهد اما اين به معني آن نيست كه عناصر ديگر مديريت لحاظ نشود. سوءتفاهم دوم اين است كه آقاي روحاني بايد به رقيب هم سهم بدهد چون اگر او 24 ميليون راي آورده و دوباره رئيسجمهور شده آقاي رئيسي هم نزديك به 16 ميليون راي به دست آورده. سهم به رقيب به معني تشكيل دولت ائتلافي است و تازه در دولت ائتلافي هم به رقيب اصلي كرسي نميدهند. سوءتفاهم اصلي اما اين است كه تصور شود هر قدر روحاني از آنچه وعده داده فاصله بگيرد منتقدان دست از سر او برميدارند در حالي كه نه تنها اين اتفاق نخواهد افتاد كه تنها بخشهايي از حاميان را دلسرد ميكند و آنگاه در غياب آنان در انتخابات مجلس بعدي چهبسا در همان مجلس بعدي بر روحاني سخت بگيرند. مشي روحاني البته اعتدال است و ميداند كه با همه طرفها بايد تعامل داشته باشد.»
3ـ باهنر: دنبال مچگيري از دولت نباشيم
محمدرضا باهنر در يك نشست خبري در خبرآنلاين در مورد اينكه احتمال حضور او در كابينه دوازدهم وجود دارد، از كساني كه او را معرفي ميكنند، تشكر كرد و گفت: «قبلا هم برخي دوستان از جمله آقاي كوهكن تصور داشتند كه بهتر است من نامزد رياست جمهوري شوم اما اين كار را نكردم.» او افزود: «اگر من جاي آقاي روحاني بودم، حتما باهنر را معاون اول نميكردم.» او در بخش ديگري ادامه داد: «روز قدس عدهاي عليه رئيسجمهور شعار دادند، قوه قضائيه هم گفت توهينكنندگان را تعقيب ميكند و مجرمان را به سزاي جرمشان ميرساند. رئيسجمهور هم در حرفهايشان بايد دقت كنند. آقاي اژهاي محترم قاضي شجاعي است. او نيز در نماز جمعه مقوله بنيصدر را مطرح كرد. آن هم چند روز بعد از آنكه در راهپيمايي قدس چنين مقايسهاي را با آقاي رئيسجمهور كرده بودند. ايشان هم بايد در حرفهايش دقت كند.» باهنر افزود: «بالاخره آقاي روحاني پيروز انتخابات شده است و نيازي نيست كه ايشان هم گاه گاهي تيكههايي بيندازند يا انتقاداتي را مطرح كنند. طرف مقابل هم نبايد تا دولت كارش را شروع نكرده، فقط دنبال مچگيري باشد يا ثابت كند دولت در پاسخ به مطالبات ناتوان است، اين روشها ظلم است.»
4ـ پلاسكوي اصلاحطلبان فرو نريزد!
مصطفي داننده در عصر ايران نوشت: «به نظر ميرسد فصل رقابتهاي درونگروهي اصلاحطلبان كليد خورده است. آنها بعد از حضور موفق در انتخابات رياست جمهوري 92 و 96 و همچنين دو انتخابات مجلس دهم و شوراي پنجم، دچار يك اختلاف اساسي شدهاند. شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان كه در سال 92 تشكيل شد علت اين اختلاف است. تصميمات اين شورا در بستن فهرست شوراي شهر جنجالهاي زيادي را ايجاد كرد كه تا به امروز ادامه دارد. محسن رهامي، رسول منتجبنيا و احمد حكيميپور از چهرههاي شناخته شده و با تجربه اصلاحات به صورت علني به تصميمات شوراي عالي اصلاحطلبان به رياست عارف اعتراض كردند. اصلاحطلبان بعد از دوران عزلتنشيني توانستند با استراتژي وحدت به رهبري رئيس دولت اصلاحات و آيتالله هاشمي به صحنه سياسي كشور برگردند و فتح سنگر به سنگر خود را به سرانجام برسانند. سهمخواهي ميتواند اصلاحطلبان را باز هم به سوي شكست سوق دهد. نبايد فراموش كنيم در دهه 70 نيز دولت، مجلس و شوراي شهر در اختيار اصلاحطلبان بود. سهمخواهيها و اختلافهاي درون گروهي باعث شد مردم از جريان اصلاحات دلسرد شده و با عدم حضور در انتخابات زمينه پيروزي محافظهكاران را در انتخابات فراهم كنند. نبايد اجازه داد اين آتش كوچك به كل ساختمان اصلاحطلبان نفوذ كند و حادثهاي همچون فاجعه پلاسكو را رقم بزند؛ آتشي كه باعث شد يكي از قديميترين ساختمانهاي تهران فرو بريزد.»
ش.د9602144