تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۰۴۹۲۴
بررسی کودتای نافرجام ترکیه در گفت‌و‌گو با کارشناسان

پیامدهای یک کودتای نافرجام

مقدمه: كانون تفكر ايران نشستي تحت عنوان فرداي روشن درباره تأثيرات كودتاي نافرجام تركيه بر سطح داخلي اين كشور و همچنين منطقه‌اي و بين‌المللي با حضور دكتر احمد كاظمي، دكتر داریوش صفر‌نژاد و دكتر سیدرضاميرطاهر برگزار كرد. دكتر داود عامري، رئيس جلسه در ابتداي اين جلسه با اشاره به اينكه مقام معظم رهبري و مسئولان نظام جمهوري اسلامي همواره بر تنظيم روابط هوشمندانه و خردمندانه از سوي جمهوري اسلامي با كشور همسايه تركيه تأكيد كرده‌اند، گفت: بررسي و كالبد شكافي عواقب و نتايج كودتاي نافرجام در تركيه باعث مي‌شود تا تركيه و رفتارش را بهتر بشناسيم و بدين طريق مي‌توانيم روابط‌مان را با اين كشور بهتر و شايسته‌تر تنظيم كنيم. مشروح این نشست را می‌خوانید.
پایگاه بصیرت / محمد بابايي

(روزنامه جوان ـ 1395/06/01 ـ شماره 4891 ـ صفحه 9)

تبعات داخلي كودتاي نافرجام/ دكتر احمد كاظمي

مقدمه كوتاهي در مورد علت شكست كودتا در تركيه بگويم. به نظر من هفت دليل باعث شد تا كودتا در تركيه شكست بخورد كه مهم‌ترينش آمادگي دولت تركيه براي اين كودتا بود يعني هر انسان عملگرايي مثل اردوغان در تركيه كافي بود كه نگاهي به تاريخ اين كشور داشته باشد و وقتي مي‌ديد كه ارتش تركيه از سال 1960 بعد از چهار كودتاي موفق عليه احزاب حاكم انجام داده، هوشيارانه عمل مي‌كرد.

اردوغان با توجه به اين سابقه و با توجه به گزارشات اطلاعاتي كه مراكز اطلاعاتي و امنيتي تركيه داده بودند و همچنين با توجه به نوع روابطي كه از سال 2002 با ارتش داشت آمادگي كودتا و احتمال كودتا را مي‌داد ولي زمان و تاريخ دقيقش را نمي‌دانست و به خاطر همين، براي كودتا از قبل برنامه داشت و همين بسياري از كارشناسان را در داخل كشور ما به اشتباه انداخت كه اين كودتا نمايشي بوده ولي كودتا نمايشي نبوده بلكه آمادگي و برنامه‌ريزي براي بعد از كودتا خيلي دقيق بوده است.

غير از اين عامل، مردم نمي‌خواستند تجربيات دهه‌هاي گذشته تكرار شود. حضور مردم در ميدان‌ها به معناي حمايت از اردوغان نبود بلكه حمايت از سياسيون در برابر نظاميون و مخالفت با پسرفت تركيه بود. از ديگر دلايل ناكامي كودتا، اختلاف در ارتش بود كه برخلاف كودتاهاي قبلي ارتش يكدست نبود.

يكي ديگر از عواملي كه باعث ناكامي كودتا شد به احزاب مخالف بر مي‌گردد. در گذشته ارتش همواره با حمايت يكي از احزاب لائيك خصوصاً حزب خلق كودتا را انجام مي‌داد كه در اين كودتا شاهد چنين حمايتي به دلايل مختلف از سوي احزاب رقيب و مخالف ازدوغان نبوديم و عامل آخر پاكسازي‌هايي است كه اردوغان و حزب عدالت و توسعه از سال 2002 به بعد انجام داده بودند، اين عوامل مجموعا باعث شكست كودتاي ارتش در تركيه شد.

اما تبعات داخلي اين كودتا را مي‌شود از بعد اقتصادي و سياسي در نظر گرفت؛ از بعد اقتصادي مهم‌ترين تأثير اين كودتا تأثيرگذاري منفي بر بحث گردشگري در تركيه بود. در دو سه سال اخير صنعت گردشگري به عنوان مهم‌ترين منبع درآمد و بودجه در تركيه ضربات مختلفي خورده است يعني مي‌شود كودتا را به عنوان ششمين ضربه در پيكره صنعت گردشگري در تركيه در نظر گرفت. پيش از اين بحث حمايت تركيه از تكفيري‌ها و شناخته شدن تركيه به عنوان يك كشور ترانزيت‌كننده تكفيري‌ها، انتخابات زودهنگام سال گذشته، انفجارها در استانبول و آنكارا و مناطق جنوب شرق تركيه، آوارگان سوريه و تأثيري كه بر وضعيت اجتماعي تركيه و تشديد درگيري نظامي با كردها بر صنعت گردشگري تركيه داشتند و كودتا به عنوان ششمين عامل بر اين موضوع تأثير گذاشت.

شاهد هستيم كه روند رشد اقتصادي تركيه كاهش شديد 13 درصدي داشته و به خاطر همين ايلدريم نخست‌وزير تركيه طرح ايجاد و تأسيس صندوق حمايت از رشد اقتصادي در تركيه با چندين ميليارد دلار فاينانس را مطرح كرد و به دنبال آن شاهد مذاكرات تركيه براي از سر‌گيري تورهاي گردشگري از كشورهاي مختلف از جمله ايران بوديم.

يكي از مهم‌ترين تبعات سياسي بحث تضعيف احزاب رقيب بوده است. در طول تاريخ سياسي تركيه خصوصاً قبل از روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه ما شاهد بوديم كه شرايط ائتلاف بين احزاب لائيك در تركيه زياد بوده اما بعد از روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه دلايل مختلف از جمله بحران‌هاي داخلي به خصوص در حزب جمهوريخواه باعث شد اين احزاب مقابل حزب عدالت و توسعه نتوانند در انتخابات‌هايي كه بعد از 2002 برگزار شد، ائتلافي تشكيل دهند.

به نظرم با فضاي امنيتي، رواني، اجتماعي و سياسي كه بعد از كودتا در تركيه ايجاد شده روند تضعيف احزاب لائيك در تركيه تشديد مي‌شود.

عامل داخلي ديگر كه از كودتا تأثير پذيرفته بحث رسانه‌هاست به هر حال تركيه از لحاظ تنوع و تعدد رسانه‌ها در دنيا يك كشور تقريباً كم مشابه است يعني تعدد تلويزيون، راديو و رسانه‌هاي مختلف ديداري و شنيداري در تركيه زياد است. قبل از كودتا يكي از مهم‌ترين چالش‌ها و جنجال‌هايي كه درباره شخص اردوغان در داخل تركيه مطرح بود و گاهي به خارج از تركيه كشيده مي‌شد بحث درگيري ايشان با اصحاب رسانه و خبرنگاران بود. گزارشات متعددي از سوي سازمان‌هاي ذيربط بين‌المللي طي سه سال اخير منتشر شده كه تركيه را زندان خبرنگاران معرفي كرده‌اند.

اردوغان به بحث رسانه‌ها و تبليغات به شدت حساسيت دارد، كودتا شرايطي را فراهم كرد كه سه خبرگزاري مهم، 16 شبكه تلويزيوني، 23 راديو و 45 روزنامه در تركيه تعطيل شدند. يعني عملاً جامعه چند صدايي رسانه‌اي تركيه با اين تعطيلي‌هاي بي‌سابقه‌اي كه در طول تاريخ جمهوري تركيه بي‌نظير بوده يكدست شد.

از ديگر تبعات داخلي كودتا افزايش تحركات اردوغان براي حذف يا تضعيف دولت موازي و دولت سايه در تركيه است. ما در ادبيات سياسي تركيه قبل از حزب عدالت و توسعه يك واژه دولت سايه را داشتيم مبني براينكه غير از دولتي كه رسماً سر كار است دولت سايه‌اي در تركيه سر كار است كه مجموعه‌اي از محافل و مراكز لائيك مثل دادگاه قانون اساسي، ارتش، بخش‌هايي از قوه‌قضائيه و مقننه در آن نقش داشتند و دولت را اداره مي‌كردند كه بيشتر همان جريان سكولار غربگراي ضد اردوغان بود اما بعد از كودتا اردوغان با برنامه‌ريزي‌هايي كه از قبل داشت براي حذف كامل اين دولت سايه تلاش مي‌كند.

يكي ديگر از تبعات كودتاي نافرجام در قوه قضائيه قابل مشاهده است كه همان فروشكستن هيبت دادگاه قانون اساسي است. در بحث قوه مقننه كودتا شرايطي را فراهم كرد كه بشود قانون لغو مصونيت 158 نماينده كه از قبل از كودتا تصويب شده بود و بسيار جنجالي و بي‌نظير بود، اجرا شود.

همچنين رفع بخشي از موانع تبديل نظام پارلماني تركيه به نظام رياستي مورد نظر اردوغان يكي از تبعات تلقي مي‌شود. اين كودتا همچنين احتمال انشعاب حزبي از حزب عدالت و توسعه را كاهش داد. از نتايج مهم ديگر كودتاي نافرجام تحقير ارتش و دودستگي در ارتش تركيه است.

چشم انداز موضوع را با اين فاكتورها مطرح مي‌كنم كه آيا مي‌شود گفت كودتا بر افزايش و تقويت ثبات در داخل تركيه تأثير گذاشته است يا اينكه موجب بي‌ثباتي بيشتر مي‌شود؟ آنچه مشخص است نظام تركيه نظام شبه دموكراسي است.

نظام‌هاي شبه دموكراسي نظام‌هایي هستند كه هم مؤلفه‌هاي نظام اقتدارگرا را دارند هم مؤلفه‌هاي دموكراسي را دارند. كودتاي تركيه و شرايط بعد از آن كفه رفتارهاي اقتدارگرا در نظام شبه دموكراسي را نسبت به رفتارهاي دموكراتيك افزايش داد. ثبات در تركيه هميشه متأثر از نوع روابط كردها، علوي‌ها با دولت مركزي، توازني كه بين شرق و غرب تركيه و همچنين توازني بين سكولارها و اسلامگراها بوده است.

به نظر مي‌رسد كه كودتاي تركيه موجب تشديد رفتارهاي اقتدارگرايانه عليه كردها و علوي‌ها خواهد شد اگر چه به خاطر سياست‌هاي اقتدارگرايانه اردوغان و سركوب‌ها و تصفيه‌هايي كه در بخش‌هاي مختلف دانشگاهي، قواي مقننه و قضايي و وزارتخانه‌ها شده به نظر مي‌رسد نوعي ثبات پليسي در تركيه قابل پيش‌بيني است ولي اين در درازمدت و ميان مدت قابل پيش بيني نيست.

مطمئنا لائيك‌ها خود را بازخواهي خواهند كرد و اگر اردوغان با اين روند ادامه دهد از آن آراي 50 درصدي و شرايط دو قطبي كه جامعه تركيه دارد حداكثر استفاده را خواهند كرد و خواهند توانست به قدرت برسند.

تأثير كودتاي نافرجام بر سياست منطقه‌اي تركيه/ دكتر داریوش صفرنژاد

سرفصل‌هاي رفتار منطقه‌اي تركيه را مي‌توان در 11 عنوان بيان كرد. اين رفتارها يكي در قبال موضوع سوريه و محور مقاومت است، ديگري در قبال بحث عراق است، سومي در رابطه با رژيم صهيونيستي و مسئله فلسطين است، چهارمي روسيه، پنجمي قبرس ترك‌نشين، ششمي مناطق آسياي ميانه قفقاز و بالكان، هفتمي يونان و بلغارستان، هشتمي جمهوري اسلامي،‌نهمی يمن، بحرين و شوراي همكاري خليج فارس، دهمي عربستان و يازدهمي نيز مربوط به مديريت مركزيت جنوب شرق ناتو كه در تركيه قرار دارد است.

بعد از وضعيتي كه در داخل تركيه رخ داده و روندي كه به سمت سركوب پيش مي‌رود، حاكميت فعلي در تركيه نيازمند اين است كه در حوزه منطقه‌اي يك تعامل و مماشات را به عنوان راهبرد اتخاذ كند. البته اين تعامل و مماشات يك استثنايي خواهد داشت به نام سوريه و محور مقاومت. در واقع سوريه و محور مقاومت، براي تركيه به عنوان يك پاشنه آشيل محسوب مي‌شود و تا زماني كه اردوغان سر كار است در تركيه رفتار اين كشور در قبال سوريه و محور مقاومت تغيير نخواهد كرد. احتمال دارد با ركود مواجه شود و سرعت آن نسبت به گذشته آرام شود اما در فرصت مناسب اين مسئله را جبران خواهد كرد.

اردوغان خود را احياگر احياي مجدد خلافت عثماني مي‌داند و سوريه را دروازه اين احيا تعريف كرده است بنابراين آن راهبرد تعامل و مماشات منهاي بحث سوريه و محور مقاومت در ساير ابعاد منطقه‌اي و حتي در موضوع عراق براي ترك‌ها ادامه خواهد داشت، چراكه احياي خلافت اسلامي چيزي است كه اردوغان به هيچ وجه كنار نخواهد گذاشت. من معتقدم اگر حتي حادثه بزرگ‌تر از اين كودتا رخ دهد اردوغان در اين محور كوتاه نخواهد آمد. با توجه به اين موارد، جمهوري اسلامي در تنظيم روابط با تركيه حتماً بايد دو راهبرد داشته باشد؛يك راهبرد دو‌جانبه و يك راهبرد منطقه‌اي. خوشبختانه، جمهوري اسلامي بعد از 38 سال به اين بلوغ رسيده كه به عنوان بازيگر بين‌المللي بتواند در قبال يك كشور يا يك موضوع چند راهبرد مكمل و همپوشان همديگر اتخاذ كند.

بالاخره در تركيه بعد از حدود يك قرن حكومت نظاميون، حزبي سر كار آمده كه شعار اسلامي مي‌دهد اما از نوع سكولارش است. تغيير ادبيات از لائيك و بي‌ديني به اسلامگرايي بالاخره روندي بوده كه كشور ما هم در آن دخيل بوده و شايد اين مسئله باعث شده كه بعضي‌ها نسبت به تحولات تركيه با خوشبيني نگاه كنند اما همين تركيه پنج سال و نيم است كه به يك بازيگر نيابتي از طرف خصم امروز ما امريكا، اروپا، غرب، رژيم صهيونيستي و عربستان تبديل شده است.

نگاه به اين دو مقوله و مديريت اين دو در كنار هم، هم در حوزه سياست خارجي و هم در حوزه‌هاي دفاعي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي بايد مد‌نظر قرار بگيرد. يعني جمهوري اسلامي دارد به مرحله‌اي مي‌رسد كه در قبال كشورهاي مختلف كه در حوزه محيط منافع ملي، راهبردي و امنيتي هستند چند راهبرد همپوشان را در كنار همديگر اتخاذ كند و نگاهش به مسائل تك‌بعدي نباشد.

به هر حال ما چه بخواهيم چه نخواهيم تركيه يكسري ظرفيت‌هاي منطقه‌اي دارد. در يكي از اين ظرفيت‌ها ما هم دغدغه‌اي داريم به نام مقوله كردي. اگر كردها در سوريه به آب‌هاي آزاد متصل شوند به معناي تحقق آرزوي چند ده ساله‌شان است. عواقب آن مي‌تواند دامان تركيه و بعد از تركيه ايران را بگيرد. اينجاست كه ما با ترك‌ها دغدغه مشترك منطقه‌اي داريم و مي‌توانيم همكاري كنيم.

پيامدها و ابعاد بين‌المللي كودتاي نافرجام در تركيه/ دكتر سیدرضا ميرطاهر

با توجه به حوزه‌هاي تعامل تركيه در حوزه بين‌المللي، به نظر مي‌آيد بيشترين تأثيرها در اثر وقوع كودتاي 15 ژوئيه در تركيه در سه حوزه متفاوت تاكنون رخ داده و خواهد داد. حوزه اول حوزه روابط تركيه با اتحاديه اروپا است، حوزه دوم حوزه روابط تركيه با امريكاست به عنوان مهم‌ترين متحد فرا آتلانتيكي تركيه و حوزه سوم حوزه تعاملات و روابط تركيه با روسيه است.

از زماني كه كودتاي نافرجام 15 ژوئيه در تركيه اتفاق افتاد ما شاهد تنش در روابط آنكارا با بروكسل بوديم. دليل اين تنش به دو مسئله عمده برمي‌گردد. مسئله اول به انتقاد شديد تركيه از واكنش منفعلانه و سرد اتحاديه اروپا و كشورهاي اروپايي در قبال وقوع كودتا بر مي‌گردد. در واقع ترك‌ها انتظار داشتند اروپايي‌ها به عنوان نزديك‌ترين شريكشان در قاره اروپا مخصوصاً خود اتحاديه اروپا واكنش بسيار فعالانه‌تر و پوياتري را در حمايت از دولت آنكارا نشان دهند و كودتا را به عنوان يك اقدام در واقع خلاف دموكراسي محكوم كنند اما عملاً ترك‌ها شاهد اين بودند كه اروپايي‌ها و مخصوصا سران كشورهاي بزرگ اروپايي به ويژه آلمان، فرانسه و انگليس واكنش بسيار خنثايي در قبال اين مسئله از خودشان بروز دادند. همين مسئله در كنار سفر نكردن هيچ يك از مقامات بلند پايه اروپايي به آنكارا جز رئيس شوراي اروپا باعث شد كه ترك‌ها به شدت از اين رويكرد اتحاديه اروپا انتقاد كنند.

دومين عامل تنش بين آنكارا و بروكسل برمي‌گردد به مسئله انتقاد شديد اتحاديه اروپا و كشورهاي اروپايي از نحوه برخورد دولت آنكارا با كودتاگران يا عواملي كه به طور مستقيم و غيرمستقيم در كودتاي نافرجام 15 ژويئه دست داشتند. به اذعان خود ترك‌ها از نهادهاي مختلف اعم از ارتش، دادگستري، پليس، آموزش و پرورش بخش آموزش عالي و بسياري از بخش‌هاي ديگر حدود 16 هزار نفر دستگير شدند و حدود 72 هزار تا 80 هزار نفر از كار بركنار يا معلق شدند. طبيعتاً اين اقدامات دولت آنكارا از ديدگاه اتحاديه اروپا هم برخلاف توافقات قبلي اتحاديه اروپا با تركيه تلقي مي‌شود كه در قالب فصول سي و پنج‌گانه روند پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا مطرح بوده و تركيه از سال 2005 ميلادي تا الان در واقع تلاش كرده بود كه در راستاي پيوستن به اتحاديه اروپا اين شروط يا فصول را محقق كند. يكي از مهم‌ترين مسائلي كه در اين زمينه مطرح بود لغو مجازات اعدام در تركيه است كه در واقع يكي از شروط كليدي يا حياتي اتحاديه اروپا براي عضويت آنكارا در اتحاديه اروپا محسوب مي‌شود. ما شاهد اين بوديم كه مقامات تركيه خصوصاً اردوغان صراحتاً از بحث احياي مجدد مجازات اعدام سخن به ميان آوردند و همين مسئله انتقاد بسيار شديد اتحاديه اروپا را برانگيخته است. از طرف ديگر، در داخل اتحاديه اروپا مي‌شود گفت يك نوع شكافي وجود دارد. اين شكاف به اين ترتيب است كه كشورهاي ژرمنيك مخصوصاً آلمان - به دليل اينكه آلمان بزرگ‌ترين كشور اتحاديه اروپا و مهم‌ترين اقتصاد اتحاديه اروپا محسوب مي‌شود طبيعتاً موضعگيري آلمان‌ها در قبال تحولات تركي نقش كليدي در جهت‌گيري كلي اتحاديه اروپا در قبال تحولات تركيه خواهد داشت- موضعگيري‌هاي بسيار منفي در قبال تحولات تركيه اتخاذ كردند. حتي اخيراً اشتاين ماير وزير خارجه آلمان مذاكرات ميان آلمان و تركيه را به مذاكرات ميان موجودات دو سياره متفاوت تشبيه كرد كه هيچ كدام حرف طرف مقابل را نمي‌فهمد. از آن طرف شما شاهد مواضع متناقضي هستيد يعني كشور سوئد صراحتاً اعلام مي‌كند ما خواهان ادامه روند عضويت تركيه در اتحاديه اروپا هستيم و كشور اسلووني هم موضع مشابهي را اتخاذ مي‌كند، لذا اين مسئله اكنون به يكي از منابع تعارض در داخل اتحاديه اروپا تبديل شده است.

بحث دوم به تنش‌هاي ايجاد شده در روابط تركيه و امريكا پس از كودتاي نافرجام مي‌پردازد كه به دو مسئله عمده برمي‌گردد؛ نخستين مسئله اتهام بزرگي است كه مقامات ترك به امريكا در زمينه دخالت مستقيم يا غيرمستقيم واشنگتن وارد كردند. امريكايي اين اتهام را بي‌اعتبار تلقي كردند. اما ترك‌ها مدام روي اين مسئله پافشاري مي‌كنند مخصوصاً اينكه ترك‌ها مدعي هستند چند فروند از هوايپماهاي F16 كه در شب كودتا و روز بعد از كودتا عمليات انجام دادند از پايگاه هوايي اينجرليك كه در سيطره و تسلط امريكاست، پرواز كرده‌اند و ترك‌ها مي‌گويند غيرممكن است پروازهايي از اين پايگاه صورت بگيرد بدون اينكه مقامات پايگاه در اين مورد بي‌اطلاع باشند.

محور دوم و مهم‌تر اختلاف امريكا و تركيه در مقطع كنوني به بحث خيلي مهم‌تري برمي‌گردد و آن در واقع آينده فتح الله گولن رئيس مخالفان دولت تركيه است كه الان چندين سال است در ايالت پنسيلوانياي امريكا به سر مي‌برد. اردوغان مدعي است عامل اصلي پشت پرده يا مغز متفكر كودتاي اخير در تركيه آقاي فتح الله گولن بوده و بارها خواهان استرداد گولن از امريكا شده‌اند اما امريكايي‌ها ابتدا گفتند كه بايد شواهد و مداركي در اين زمينه از سوي دولت تركيه ارائه شود تا ما در اين زمينه اقدام كنيم به رغم اينكه اسنادي داده شده اما به نظر نمي‌آيد كه امريكا حاضر شود گولن را به آنكارا پس بدهد.

جمع‌بندي من از روابط تركيه با دو متحد اصلي اروپايي و فراآتلانتيكي اين است كه تنش ايجاد شده ادامه‌دار خواهد بود و روند رو به كاهشي نخواهد داشت. مسئله‌ ديگري كه لازم مي‌دانم به آن اشاره كنم موضع ناتو است. تركيه ستون جناح جنوبي ناتو محسوب مي‌شود و بعد از امريكا بزرگ‌ترين ارتش را در ناتو دارد لذا تركيه و عضويت تركيه در ناتو اهميت بسيار زيادي براي اين پيمان دارد اما نكته جالب اين است كه روابط تركيه با ناتو هم در پي اين كودتا دچار تنش شد به خاطر اينكه استاتن برگ دبير كل ناتو كودتا را محكوم كرد اما همانند اروپايي‌ها رويكرد دولت آنكارا در زمينه برخورد و سركوب كودتاچيان را محكوم كرد و همين مسئله در واقع واكنش منفي دولت تركيه را به همراه داشت ولي آخرين موضعگيري‌اي كه ما از سوي ناتو مشاهده كرديم اين بود كه كماكان بر نقش مثبت تركيه در ناتو و ادامه روابط تركيه و ناتو تأكيد كرد. اما درباره موضوع آخر، يعني رابطه تركيه با روسيه همانطور كه مستحضر هستيد بعد از كودتا اولين سفر خارجي اردوغان روز سه‌شنبه 19 مرداد به سن پترزبورگ بود و ايشان با پوتين رئيس‌جمهور روسيه ديدار كرد البته زمينه احيا يا بازيابي روابط تركيه و روسيه به حدود يك ماه قبل از كودتا برمي‌گردد.

يك مسئله اساسي و كليدي اينجا وجود دارد، به رغم اينكه اردوغان در بسياري از مواقع از موضع يك رهبر اقتدارگرا يا شبه اقتدارگرا صحبت مي‌كند اما تجربه تاريخي به ما نشان داده كه اردوغان در موارد مقتضي عملاً يك رويكرد فايده‌گرايانه يا عمل‌گرايانه در قبال مسائل در پيش مي‌گيرد.

يادتان باشد بعد از سرنگوني هواپيماي سوخو 24 روسيه اردوغان شديدترين موضعگيري را در اين زمينه عليه روسيه انجام داد و نه تنها از اين اقدام دفاع كرد بلكه روسيه را تهديد كرد در موارد مقتضي اقدام مشابه را صورت خواهد داد لذا خيلي‌ها فكر مي‌كردند كه اردوغان به هيچ عنوان از اين موضع خود كوتاه نخواهد آمد. روس‌ها هم در واكنش به اين مسئله به صورت تدريجي و پلكاني عمل كردند و رو‌ابط با تركيه را كاهش دادند و تحريم‌هاي گسترده‌اي در زمينه ممنوعيت گردشگري، تحريم واردات مواد غذايي و كشاورزي، ممنوعيت اشتغال شركت‌ها و اتباع تركيه‌اي در روسيه و همچنين در نهايت لغو پروژه‌هاي مشترك بين تركيه و روسيه را در پيش گرفتند كه مهم‌ترين اينها به نظر من لغو پروژه احداث نيروگاه هسته‌اي آكيو بود و در كنار آن لغو پروژه خط گازي تركجستين بود. با توجه به اين مسئله ما شاهد اين بوديم كه عملاً اردوغان در يك چرخش آشكار ناچار شد روابط با روسيه را احيا كند. جمع‌بندي بنده اين است كه با توجه به اينكه هيچ يك از دلايل ايجاد تنش بين تركيه و غرب كاهش پيدا نكرده يا حذف نشده حداقل تا آينده نزديك ما شاهد ادامه تنش‌ها بين روسيه و غرب اعم از اتحاديه اروپا و امريكا خواهيم بود اما در مورد روابط تركيه و روسيه پيش‌بيني بنده اين است كه روابط به سرعت به سمت بهبود پيش خواهد رفت و ما حتي شاهد نوعي سازش بين دو طرف در زمينه بحران سوريه خواهيم بود.

http://www.Javann.ir/806175

ش.د9504497

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات