نوار مغزی برجام و تلهپاتی تلختر از جاسوسی
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
1- در حالی که کشور با تهدید آنی ناشی از روند «وارونگی برجام» مواجه است،
بخشهایی از دولت و وزارت خارجه به علل گوناگون، با تاخیر فاز در پیشبینی
عهدشکنی آمریکا یا واکنش بهنگام و بازدارنده دست بهگریبانند. مانند
عارضهای که در برخی بیماریهای مربوط به مغز و اعصاب رخ میدهد و اگر فلج
نکند، سرعت انتقال پیام از اعضای بدن به مغز یا بالعکس را چنان دچار اختلال
و تاخیر میکند که فرد حتی نمیتواند مثلا از جوی آب رد شود. در این
بیماریها حتی بخشهایی از بدن علیه خود آن فعال میشود. قبیل این آلودگی و
اختلال در روندهای سیاسی نیز دیده میشود.
2- برخی مقامات دولتی تازه میگویند اگر آمریکا چنین و چنان کند، ممکن است
ما هم واکنش نشان دهیم. این حرفها برای 20 ماه پیش خوب بود که آمریکا نقض
توافق را آغاز کرده بود، نه حالا که تقریبا از برجام چیزی باقی نگذاشته
است. هر چه در زمینه اعتراض و مقابله با بدعهدی دشمن تاخیر دیده میشود،
برعکس، برخی مدیران در جبهه بندی و مسئلهسازی در فضای داخلی با شتاب و
هیجان عمل میکنند. دقیقا همان چیزی که نیاز دشمن برای غافلگیری و ضربه زدن
است.
3- کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا چهارشنبه، به بررسی راههای
مقابله با توان موشکی و نفوذ ایران در منطقه میپردازد. روز پنجشنبه نیز
قرار است ترامپ نظر خود را درباره پایبندی ایران به توافق هستهای اعلام
کند. رسانههای آمریکایی پیشبینی کردهاند که او پایبندی ایران به توافق
را تایید نخواهد کرد و اختیار بازنگری و اعمال تحریمهای جدید را به کنگره
خواهد سپرد. مفهوم این اتفاق، حفظ پوسته و امتیازات برجام، در کنار دریغ
کردن حداقل نفع ایران از برجام - بلکه بازگرداندن تحریمها با شدت بیشتر از
قبل - است. همزمان آمانو مدیرکل آژانس (مرجع فنی برجام) به ایفای نقش در
نقشه آمریکا پرداخته و به لسآنجلس تایمز میگوید «فرقی میان بازرسی از
اماکن نظامی و غیر نظامی قائل نیستیم. وقتی نیاز به بازرسی باشد، اماکن
نظامی و غیر نظامی فرقی ندارند».
4- در چنین شرایطی آقای روحانی ضمن طعنه و متلک به منتقدان میگوید «ما در
برجام به منافع غیرقابل بازگشتی دست یافتهایم و نه تنها ترامپ بلکه چنانچه
ده ترامپ دیگر در دنیا روی کار بیایند، آن منافع غیرقابل بازگشت هستند...
آن طرف توافق در آمریکا میگوید ایرانیها ما را فریب دادهاند. گرچه این
حرف نادرست است و مبنای ما دراین توافق برد-برد بوده است. برخی میگفتند که
پرونده PMD هیچگاه بسته نمیشود ولی ما توانستیم در مذاکرات هستهای این
پرونده را ببندیم و آژانس رسما اعلام کرد که دیگر سؤالی درباره فعالیتهای
هستهای ما ندارد. در زمینه اقتصادی منافع بسیاری برای کشور حاصل شده که
غیرقابل بازگشت است». اگر پیامدی بسته شده، پس داور حقوقی و فنی که در
برجام پذیرفتهاید، چه میگوید؟ یا با وجود تحریمهایی که یکی پس از دیگری
برمیگردد و دولت رویش را به سمت دیگری برگردانده تا نبیند، چگونه میتوان
از بازگشتناپذیری برجام دم زد؟
5- درست در حالی که «مادر تحریمها» در راه است، متاسفانه همچنان از
نوستالژی و خواص و خاطرات «مادر مذاکرات» حرف زده میشود. اما برخلاف این
رویکرد خودتسکینی، کار توافق به شانس! گره خورده است. چنانکه فردی با ویژگی
آقای ظریف میگوید «شانس دوام آوردن توافق هستهای ۵۰ درصد است». او
همچنین میگوید «حدس میزنم ترامپ، پایبندی ایران به برجام را تایید نکند».
روزنامه اعتماد تیتر زده «ظریف به اتحادیه اروپا هشدار داد که از آمریکا
پیروی نکنند.» و روزنامه دولتی ایران، این بخش از سخنان او را تیتر کرده که
«تکرار مذاکرات برجام، فرو رفتن در باتلاق است». چرا اختیار خود را دست
طرف مقابل دادند و هنوز هم تدبیر نمیکنند؟ ظریف میگوید اگر آمریکا از
برجام خارج شود، ماه هم خارج میشویم اما نمیگوید در مقابل 20 ماه نقض
فزاینده و رگباری برجام، چرا حتی یک اقدام عملی در اجرای قانون بازدارنده
مجلس انجام نداده و چرا از پیشبینی برخی بدیهیات درباره شیطان بزرگ جا
ماندهاند؟
6- خشتهای برجام از همان آغاز و یکی پس از دیگری، کج نهاده شد و معلوم بود
کار مطلقا به نفع ما پیش نخواهد رفت. اگر میشد یک نوار مغزی گرفت یا فراز
و نشیب قضاوت سهلاندیشان درباره توافق با آمریکا را روی نمودار آورد،
معلوم میشد چه قدر آشفتگی و تناقض وجود دارد. کسانی که میگفتند «آمریکا
کدخداست و اروپاییها آقا اجازهاند»، «امضای وزیرخارجه آمریکا تضمین است» و
«جان کری به وزیر خارجه ما قول داده تحریمها را جبران کند»، حالا
میگویند ده تا ترامپ و آمریکا هم که از برجام بیرون بروند، ما با اروپا به
برجام ادامه میدهیم! مثل این است که کسی بخواهد خیمهای بر پاکند و برای
آن عمودی «قائل» باشد اما خیمه را که نصف و نیمه بالا آورد، عمود مدنظر را
بکشند و با این حال، او بگوید مشکلی نیست، خیمه را با همین میخ و طنابها و
بدون عمود، سر پا میکنیم!
7- متاسفانه در شرایط تنگنای قافیه اعتماد به آمریکا و لگد انداختن این گاو
بیچشم و رو، عصبانیت آقای روحانی نه متوجه همان گاو بزک شده ، بلکه
منتقدان و صاحب نظران داخلی خالی شده است. ایشان متاسفانه نمره خوبی در
پایبندی به اصل قرآنی «أَذِلَّهًٍْ عَلَی المُؤمِنینَ أَعِزَّهًٍْ
عَلَیالکافِرین» و «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ
عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» نمیگیرد. البته غمش خوردن داشت اگر
کنایه و متلک و طعنه و تحریفهای آقای روحانی علیه منتقدان، گرهی از
گرههای فرو افتاده در برجام یا مشکلات اقتصادی میگشود. اما مشکل این است
که این رویکرد کمترین تغییری در صورت مسئله نمیدهد، همچنانکه موجب تشفی
خاطر آقای روحانی نمیشود. صفرای بالا آمده از «سرکنگبین برجام»، تلختر از
آن است که به هاضمهای آرامش بدهد.
8- خباثت و بدعهدی آمریکا عجیب نیست. عجیب و شک برانگیز، اصرار بر
حاشیهسازی و سرگرم کردن مردم به مباحث انحرافی، آن هم در شرایطی است که
دشمن، توافق را دور زده و در تدارک دشمنیهای تازه است. خوشبین اگر باشیم،
لابد آقای روحانی این روزها در خلوت از خود میپرسد در توافق از چه کسانی
رو دست خوردم؟ یکی از متهمان لابد همین جناب عبد الرسول دری اصفهانی عضو و
مشاور تیم مذاکرهکننده در حوزه بانکی و مالی و اقتصادی باشد که به خاطر
جاسوسی محکوم شده است. به عبارتی، تیم ما نه برایش رازی محفوظ بوده و نه
قدرت چانه زنی؛ همچنانکه در تصمیم گیریهای حیاتی مربوط به تحریمها از
عضوی مورد اعتماد و به اصطلاح کارشناس ارشد تیم ضربه خورده است.
9- اما تلختر از داستان «درّی اصفهانی»، تله پاتی (بخوانید توافق
نانوشته)ای بود که میان برخی طرفهای ایرانی و آمریکایی مذاکرات - قبل از
برجام - پدید آمد و مصائب پسابرجام ، عملی نشدن وعدههای آمریکا و افزایش
فشارها، محصول آن است.محتوای این «تله پاتی موقت» را میتوان لا به لای
سخنان آقای ظریف و جانکری در شورای روابط خارجی آمریکا (به فاصله یک سال )
پیدا کرد. البته شیرینی آدامسی تله پاتی مذکور تا روز قبل از انتخابات
مجلس 94 و ریاست جمهوری 96 بود و پس از آن، شیطان بزرگ چهره واقعی خود را
در هر دو دولت اوباما و ترامپ نشان داد.
10- حتی اگر مصیبت «دری اصفهانی را نادیده بینگاریم، آیا سخنان دیپلمات
ارشد ایرانی در شورای روابط خارجی آمریکا، برای خواندن دست دولت و فشار
برای تنظیم نامتوازن و خسارت بار برجام کافی نبود؟! ظریف آنجا از «اهمیت
انتخاباتی»! توافق برای طیف دولت سخن میگوید. انصافا طرف مقابل هم ولو در
ظاهر، در مقطع انتخابات مجلس دهم (زمستان 1394) و انتخابات ریاست جمهوری
دوازدهم (خرداد 96) کم همراهی نکرد و تا میتوانست به ظاهرسازی «همه چیز
مرتب و روند توافق، رو به جلو است» کمک کرد.
11- آقای ظریف 26 شهریور 93 در شورای روابط خارجی آمریکا و درپاسخ هاله
اسفندیاری گفت «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست
خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه
بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات
پارلمانی برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در
سالهای۲۰۰۴ و۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از
جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت
دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد(!) حالا بار دیگر من زنده شدهام. به
نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت
کند...».
12- یک سال بعد (چهارم مرداد 1394) جانکری در شورای روابط خارجی آمریکا
گفت «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران
میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات (مجلس) چه میشود اما
روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به
دردسر جدی میافتند». دقیقا یک سال پس از این سخنان، جان برنان رئیسسازمان
CIA 4 مرداد 95 در همایش امنیتی اسپن تصریح کرد «توافق هستهای
رئیسجمهورروحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار
میانهروتر به شمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته
باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و
میانهروها رقابت وجود دارد... نگرانی من این است که خب بسیاری از
ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییهای این کشور، پول به زندگی
آنها سرازیر شود».
13- وقتی سنای آمریکا فروردین امسال (3 ماه قبل از انتخابات) بررسی
تحریمهای جدید را به تعویق انداخت، کورکر رئیسکمیته روابط خارجی گفت
«پیشنویس تحریم جدید، قبل از انتخابات ایران رسما وارد چرخه قانونگذاری
نخواهد شد. علت، نگرانی اروپا از تأثیر تشدید تحریمها بر سرنوشت
میانهروها در انتخابات است». او نگفت طیف مذکور چنان محترم هستند که به
خاطر آنها، مردم ایران را تحریم نمیکنیم. بلکه تصریح کرد تحریمها را به
خاطر به خطر افتادن طیف مذکور، به بعد از انتخابات موکول میکنیم.
14- پیش از آنکه سنای آمریکا تحریمهای جدید را تصویب کند، تیلرسون وزیر
خارجه ترامپ ضمن تشکر از سنا گفت «از نظر من این تحریمها کار خوبی است».
او در روز تصویب تحریمها نیز گفت «ما از عناصر داخلی در ایران که بتوانند
به ما در تغییر قدرت کمک کنند پشتیبانی میکنیم. همانطور که میدانیم چنین
عناصری در داخل ایران هستند». در واقع «قطب –یکطرفه- خوش بین به غرب» ،
تهدیدها و تحریمها را جذب میکند نه دفع؛ چرا که از موضع ضعف با دشمن
مواجه میشود و بنایش بر تنش زدایی به هر قیمت است و نه تهدیدزدایی. این
طیف البته غیراز طیف فتنهگری است که از دولت اوباما خواست تحریمهای جدید
(فلجکننده) را اعمال کند.
15- معامله با شیطان، رفتن در پی سراب است. میستاند اما به عهد خود وفا
نمیکند. سزاوار است دستاندرکاران توافق، شجاعت و حرّیت به خرج دهند و راه
خسارت فزونتر در شعبده برجام را خود ببندند. این موجب عزت دنیا و آخرت
آنان خواهد شد. و خدا نیاورد که کسی در این میان خسرالدنیا و الآخره شود.
آیا بازنشستگان زیاده خواهند؟ !
کورش شجاعی در خراسان نوشت:
تعداد زیادی از بازنشستگان دستگاه ها، ادارات، سازمان و نهادهای کشورمان، تنها از محل حقوق بازنشستگی خود امرار معاش می کنند، حقوقی که برای بسیاری به هیچ وجه حتی برای گذران یک زندگی ساده و بسیار معمولی کفایت نمی کند چه رسد به این که این عزیزان به هر دلیلی طی سال های خدمتی، موفق به تهیه مسکنی برای خود نشده باشند که آن گاه با شرایط کنونی و این اجاره های افسارگسیخته و سرسام آور، دیگر تامین حداقل های معیشتی برایشان از مرحله «مشکل» می گذرد و زندگی ایشان با «بحران» جدی مواجه می شود.
مثل روز، روشن است که امروز حتی اگر جوانی شاغل و فقط مسئول تامین زندگی خود و همسرش باشد با مشکلات فراوانی مواجه است چه رسد به این که افراد زیادی بعد از سال ها خدمت و پا گذاشتن به مرحله «سالمندی» و دوران تحمیل هزینه های بیشتر به دلیل تحصیل و ازدواج فرزندان و نوه داری و هزینه های زیاد پزشکی وخدمات درمانی به ویژه برای این سنین که طبیعتا به مراقبت و مراجعه به پزشک و دارو و درمان نیاز بیشتری پیدا می کنند و اگر این عزیزان را ارث و میراثی نرسیده باشد و به هر دلیلی شغل و فعالیت اقتصادی قابل توجهی برای پرکردن چاله های معیشت و تامین زندگی در دوران بازنشستگی نداشته باشند، وضعیت شان وخیم تر می شود اما مهم تر از همه این ها، حفظ کرامت انسانی و شأن و منزلت اجتماعی این بزرگ ترها ، ریش سفیدها و سرمایه های انسانی است که متاسفانه گاه به هیچ انگاشته می شود.
بنابراین اولین وظیفه تمامی مسئولان و آحاد مردم به خصوص جوانان، حفظ احترام و شأن و منزلت این عزیزان است که بهترین سال های عمر و جوانی خود را در عرصه های گوناگون صرف خدمت به کشور و مردم کردند. وظیفه مهم دیگر مجموعه حاکمیت، اعم از مجلس و دولت، تلاش هرچه بیشتر برای بسط عدالت بین آحاد جامعه، «شاغلان و بازنشستگان» و همچنین ایجاد عدالت در پرداخت بین بازنشستگان سازمان ها ،نهادها، دوایر و دستگاه های مختلف است.
و البته وضعیت آنانی که سال ها به صورت موقتی یا فصلی یا قرارداد موقت یا حتی بدون قرارداد و امثال این شرایط کار کردند و زحمت کشیدند و حال در سنین بالای عمر خود از همان اندک حقوق بازنشستگی که گاه برای برخی از حد «بخور و نمیر» بیشتر نمی شود هم بهره ای ندارند، قابل تامل است. حق زندگی و فراهم بودن بستر کار و تلاش برای تامین معاش و برخورداری از حداقل ها برای یک زندگی آبرومندانه، جزو ابتدایی ترین حقوق افراد بشر در همه جوامع به خصوص جامعه اسلامی است که براساس آموزه های متعالی دین مبین و به مصداق «الکاد علی عیاله کلمجاهد فی سبیل ا...» ارزش کار برای تامین زندگی و خانواده را مانند اجر مجاهد در راه خدا برمی شمارد.
بنابراین اندیشیدن تمهیدات موثر و اساسی و عمل به وعده هایی که برای تامین زندگی و معیشت مردم و به خصوص بازنشستگان و از کار افتادگان و مستمری بگیران داده شده، وظیفه همه مسئولان و «بر کرسی نشستگان» امروز و فردای کشور است. ثانیا پرداخت «به موقع» همین حقوق ها به بازنشستگان و امثال این عزیزان، حداقلی ترین وظیفه دولت و سازمان های مربوط است چرا که بسیاری از این موسفیدکرده ها و صاحبان تجربه و کارکشته های عرصه خدمت به دین و میهن و مردم که امروز کسوت ارزشمند و بسیار قابل احترام بزرگ تری و پدر بزرگی، مادربزرگی و «سایه سر» بودن و نقطه کانونی عاطفه و مهربانی و گردهم جمع شدن های خانوادگی را نیز به تن دارند، باید فراوان قدر بینند و شأن و کرامت شان حفظ شود نه این که حالا در آستانه پاگذاری به دوران کهن سالی و نازک دلی و نیازها و هزینه های بیشتر ، «چشم انتظار» همان اندک دریافتی های خود باشند و علاوه بر این، شاهد «بدقولی»ها، «بدعهدی» ها و حتی «دیرهنگامی» پرداخت ها از سوی برخی سازمان ها و دستگاه ها باشند! حضرات مسئولان پاسخ دهند که آیا این توقعات و مطالبات به حق بازنشستگان و امثال این عزیزان «زیاده خواهی» است؟!
تفسیر ناچار از مخمصه بزرگ!
امیر استکی در وطن امروز نوشت:
جناب حسن روحانی، رئیس محترم جمهور فرمودهاند: «ما در مذاکرات هستهای و در توافق برجام به مواردی رسیدیم و به منافعی رسیدیم غیرقابل بازگشت که هیچکس نمیتواند آنها را بازگرداند؛ نه آقای ترامپ نه 10 تا ترامپ دیگر، اینها غیرقابل بازگشت است. در مذاکرات هستهای ما قدرت سیاسیمان را برای جهانیان روشن کردیم. دیپلماتهای ما آنقدر قوی هستند که با 6 قدرت بزرگ جهانی میتوانند حرف بزنند و به توافق برسند. توافقی که طرف مقابل الان میگوید من فریب خوردهام. ترامپ میگوید ایرانیها ما را فریب دادهاند، این حرف هم نادرست است؛ آیا قدرت سیاسی ما از بین میرود؟ هرچه قرار است سر برجام بیاید، بیاید، ما در صحنه سیاسی با قدرت ظاهر شدیم و نشان دادیم فقط در جنگ قوی نیستیم بلکه در صلح هم قوی هستیم. تنها در اقتصاد قوی نیستیم، در سیاست هم قوی هستیم.
این قابل بازگشت نیست، ما اتحاد جهانی را علیه ایران بر هم زدهایم. همه علیه ایران متحد شده بودند؛ از اولین ناطق تا آخرین ناطق سازمان ملل، حتی کشورهای به ظاهر دوست از ما دفاع نمیکردند. منفعت برجام غیرقابل بازگشت است. امسال در سازمان ملل آنچه ایران گفت بیش از 190 کشور همان را میگفتند و یک کشور به نام آمریکا و یک رژیم اشغالگر به نام رژیم صهیونیستی حرف دیگری میگفتند؛ این پیروزی ما است.
ما در صحنه دیپلماسی موفق شدهایم، ما به دنیا میگفتیم در پی ساخت بمب اتم نیستیم، دنبال فعالیت هستهای صلحآمیز هستیم اما آمریکاییها و برخی کشورها میگفتند ایران دروغ میگوید و مخفیانه بمب میسازد؛ برجام به دنیا ثابت کرد ما راست میگفتیم و بدخواهان ما دروغ میگفتند؛ این قابل بازگشت است؟ خیر!»
همانطور که ملاحظه میکنید ماحصل برجام برای ملت شریف ایران تبدیل شده است
به تغییر نگاه جامعه جهانی به ما و اینکه ما با برجام به همه جهانیان ثابت
کردهایم دنبال ساخت بمب اتم نیستیم و ملت صلحدوست و خوبی هستیم! در نگاه
رئیس محترم جمهور هر چه در برجام برگشتپذیر باشد، این جلب اعتماد جهانی و
قدرتنمایی سیاسی از دست نخواهد رفت. در عالم واقع اما ماحصل قدرت بسیار
زیاد دیپلماتهای کشور ما متاسفانه به نحوی است که تعهدات ما شفاف و
غیرقابل برگشت از جنس بتنریزی و انهدام و... است و تعهدات طرف مقابل مبهم و
مشروط و بسیار کوتاهمدت.
چه اینکه قدرت بسیار زیاد دیپلماتهای ما باعث شده است ما هرسه ماه نگران این باشیم که رئیسجمهور آمریکا پایبندی ایران به برجام را تایید میکند یا نه؟! و این روزها هم آنقدر خاطر جمع شدهایم ترامپ پایبندی ما به برجام را تایید نمیکند که از همین حالا دست به دامان توصیفهای اخلاقی و کلی از ماحصل برجام برای خود هستیم که مثلا تا همینجایش هم ما برد کردهایم و از این دست کلیات ابوالبقای دل خوش کنک!
اما واقعیت ماجرا اینجاست که تحرکات دولت ترامپ و بالا نگه داشتن چماق عدم
تایید پایبندی ایران به برجام، با هدف تغییر رفتار گستردهتر ایران در
مسائل مربوط به برنامه موشکی و حمایتهای منطقهای از حزبالله و سوریه
و... است.
رئیسجمهور و تیم اطرافش این باور را در آمریکاییها ایجاد کردهاند که ما محتاج این گشایشهای کوچک و ناچار از حفظ آنهاییم. برجام در واقع امر ناقص به دنیا آمده و تا وقتی عاملی برای چالش بین ایران و غرب و بویژه آمریکا وجود داشته باشد، همواره از این نقصان رنج خواهد برد. تا قبل از توافق هستهای همه مشکلات غرب با ایران در برنامه هستهای ایران خلاصه و متمرکز شده بود ولی با انعقاد برجام و برچیده شدن ضمنی برنامه هستهای اینبار نوبت موشکهای بالستیک ایران است که به نگرانی اصلی این کشورها و در رأس آنها آمریکا تبدیل شود. حتی اگر برجام با همین وضعیت خود نیز مورد تایید مجدد رئیسجمهور آمریکا قرار بگیرد باز همان نقشی را که تحریمهای هستهای برای مقابله با ایران بازی میکردند، زیرساختهای ناشی از تحریم جدید HR3364 بازی خواهد کرد و اینبار نیازی به تحریمهای پرهزینه لجستیکی نیز نخواهد بود.
محدودیتهای سنگین مالی به اندازه کافی نفسگیر خواهند بود، لذا با این اوصاف یحتمل در تلاشند تا برجام شماره 2 یا- شاید اگر FATF را هم مسامحتا یک برجام در نظر بگیریم- شماره 3 شکل بگیرد و متاسفانه با وجود نخبگانی که امروز در مصدر امور قرار دارند، انتظار مقاومت و تن ندادن به این روایت، سخت خواهد بود. رئیسجمهوری که معتقد بود حتی آب خوردن مردم هم به نتیجه مذاکرات هستهای وابسته است و تیمی که با عجله بسیار زیاد و با اشتباهات مهلک یکی از گزینههای بزرگ ایران را با تقریبا هیچ تاخت زد، آماده خواهند بود دوباره برای رفع و رجوع کردن گزکهای باقیمانده در دستان طرف مقابل به معامله بر سر دو یا سه چالش باقیمانده دست بزنند.
مساله برای رئیسجمهوری که به تقریبا هیچ دلخوش است با مساله برای کسانی که چشمانتظار نتایج عینی از عقبنشینیهای گسترده هستند، بسیار متفاوت خواهد بود. رئیسجمهور و دولتی که هیچ اقدامی برای روزهای قابل پیشبینی بسته شدن پنجرههای کوچک برجام انجام ندادهاند، اگر کسی مخالفشان نشود احتمالا آمادهاند که به معاملههای دیگری هم دست بزنند. معاملاتی که نتیجه نهایی آنها پذیرش دست برتر قدرتهای منطقهای بویژه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی خواهد بود، چرا که تنها عامل موازنه قدرت نظامی ما در منطقه را هدف وجهالمصالحه قرار داده است.
رئیسجمهور شنبه در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها گزارهای را مطرح کردند که علاوه بر اینکه نشانگر درک غلط- یا مسامحتا تجاهل- ایشان نسبت به اصل ماجرای برجام است، این مهم را نیز مشخص میکند که تبلیغات ظفرمندانه رسانههای دولتی برای درخشان نشان دادن دستاوردهای برجام، تا چه حد به باور شخص رئیسجمهور تبدیل شده است. در عالم سیاست این مصیبت بزرگی است که سیاستمدار تبلیغات رسانههایش را باور کند.
«رئیسجمهور با اشاره به توافق هستهای و عهدشکنیهای آمریکا گفت: ایستادن پای عهد به ضرر کسی نیست که معاهده را انجام داده است، بلکه به ضرر کسی است که عهد را زیر پا میگذارد». تصور نمیشود امروز کسی وجود داشته باشد که اعتقاد داشته باشد روابط بینالملل عرصه اخلاقمداری است. با این اوصاف این پیروزی که بر مبنای وفای به عهد در برجام نصیب ما شده است، یک تفسیر ناچار از یک مخمصه بزرگ است.
کدام دیوار کوتاهتر است؟
عبدالله گنجی در جوان نوشت:
رئیسجمهور در آیین بازگشایی سال تحصیلی دانشگاهها عباراتی را استفاده کرده که نه از جهت سیاسی که از جهت صغری و کبرای منطقی نمیتوان از آن گذشت و آنچه تعجبآور است اینکه این سخنان از یک حقوقدان صادر میشود.
سخنان روحانی از دو منظر قابل تأمل است؛ اول باور به دفاع از اصلاحطلبان و دوم منطق محاوره و مغلطه عجیبی که در آن نهفته است.
در بحث اول، همگان میدانند که روحانی اصلاحطلبان را در انتخابات به کار گرفت، اما رضایت آنها در تقسیم غنایم – به ظاهر- تأمین نشد و نوعی سرخوردگی را از خود بروز دادند. شاید راهبرد روحانی این است که ضمن عبور از مطالبات آنان، هرازگاهی (پس از چند ماه آرامش نسبی) به میدان بیاید و مواضع خود در ایام انتخابات را به آنان یادآور شود و نام آن را هم «شعارهایی که دادهام فراموش نکردهام» بگذارد.
اما از منظر دوم مغلطه عجیبی در سخنان ایشان است که متأسفانه در محیط دانشگاهی و نخبگی نیز بیان شده است. فارغ از اینکه مصداق انسانی و جریانی سخنان ایشان کیست، قاعده حاکم بر صحبت بسیار جالب است. روحانی میگوید: «تکرار میکنم تنبیه دارد؟» این مغلطه شبیه آن است که مثلاً جانباز مجرمی را در راهروهای دادگاه ببینیم اما هر کس از موضوع مطلع شد، بگوید: «این بود پاداش سالها تلاش و مجاهدت ایشان؟» یا فرضاً مادر شهیدی در فلان املاک فامیلی کلاهبرداری کرده، اما در مواجهه با آن بگوییم «ببینید نظام چه برخورد زشتی با مادران عزیز و بزرگوار شهدا میکند» در مثالی دیگر: الان احمدینژاد متهم است که چرا مدتی شخصاً سرپرست وزارت نفت بوده است. آیا روحانی حاضر است در دفاع از وی بگوید «فردی که هشت سال برای مردم تلاش کرده، یارانه ایجاد کرده، این همه سفر استانی رفته و برای مردم دویده این پاداش اوست؟» اتهام در جای خود و تلاش در جای خود محفوظ است. علاوه بر آن دهها رفتار و اقدام دیگر از خاتمی وجود دارد، چرا باید دو اتفاق ناهمگون را با هم قیاس نماییم؟ روحانی در ادامه میفرماید: «نمیدانم چرا دیوار یک جناح همیشه کوتاه است؟»
این عبارت را خطاب به چه کسی میگوید؟ چه اتفاقی را اکنون جناحی میبیند؟ باید از رئیسجمهور حقوقدان پرسید کدام قاعده حقوقی در کشور مؤید برخورد با جناح است، چه لزومی دارد که مسئله فرد را مسئله جناح معرفی کنید؟ جناح مدنظر جنابعالی از قضا دیوار بلندی دارد به همین دلیل نماینده آن همین امسال در انتخابات با نظام رقابت میکرد. آیا از جناح مقابل کسی هست که جرئت رقابت با نظام را داشته باشد؟ جناح مدنظر جنابعالی آنقدر دیوارش بلند است که از امریکا و غرب هم دیده میشود علاوه بر آن چندین بار تلاش کرده است زیردیوار نظام (نه جناح مقابل) را هم خالی کند و هیچ شاهدی مطلعتر از جنابعالی برای این داستان غمانگیز وجود ندارد.
در یک تحلیل منصفانه نفس لوامه خویش را به قضاوت بنشانید و ببینید کدام دیوار کوتاهتر است. دیوار کسانی که سال 1392 و 1394 با شما رقابت کردند و از فردای شکست به زندگی خود بازگشتند، کوتاهتر است یا کسانی که در سال 1384 و 1388 مقابل نظام ایستادند؟ دیوار آنان که در چارچوب نظام رقابت میکنند و به صفر تا صد آن تمکین میکنند، بلند است یا آنان که در سال 1388 همزمان با رقابت در درون نظام در برون آن براندازی را طراحی کردند؟ (شما احتمالاً هنوز مصاحبه موسوی با هفتهنامه تایمز را نخواندهاید) دیوار آنان بلند است که از مفسدان و منحرفان منتسب به جریان خود برائت جستند و به احکام قضایی نظام جمهوری اسلامی نجیبانه تمکین کردند یا آنان که برای فرار از فسادستیزی، دستگاه قضا را با سیاست معنادهی میکنند؟
دیوار آنان کوتاه است که وقتی رد صلاحیت میشوند (20 نفر از نمایندگان اصولگرای مجلس قبل) در مقابل یا در انتخابات ریاست جمهوری نظام تمکین و سکوت کردند یا آنان که یک ماه در پایان مجلس ششم مشغول تهیه خوراک برای رسانههای غرب و مجامع حقوق بشری بودند؟ دیوار آنان کوتاه است که غیر از خدا و کشور کسی را ندارند یا آنان که امپراتوری رسانهای غرب با آنهاست و گردانندگان آن رسانهها نیز از آنها هستند؟
روحانی میفرماید «نباید پس از انتخابات، جناحی را تشویق و جناحی را مجازات کرد.» اگر منظور برخوردهای قضایی است که ربطی به جناح ندارد. قانون بر فرد متمرکز و «جرائم جریانی» نداریم. چه تنبیهی اتفاق افتاده است؟ اگر مبارزه با فساد است که جنابعالی باید به آن افتخار کنید. اگر دستگیری برادر معاون اول معادل تنبیه جناح است که واویلاست. اگر مسئله خاتمی است که مسئله او و دادستان چند سال قبل کلید خورد. اگر آن هفت نفر اصلاحطلب است که از دو سال پیش به دادگاه رفتوآمد دارند. پس چه مسئله جدیدی رخ داده است؟
ممکن نیست روحانی بخواهد اصلاحطلبان را در آفساید قرار دهد و هرازگاهی با حمله به این و آن حفظ و انسجام آنان را پشت سر خود ببیند؟
به رئیس جمهور محترم پیشنهاد میکنیم اگر احساس دین به اصلاح طلبان (بخش عبور کرده از نظام) میکنید، راه و روش دیگری برای جبران پیدا بفرمایید. اگر چه معتقدیم شما در دوران انتخابات حنجره آنان بودید و برای نظام چیزی باقی نگذاشتید و آنان به همین راضی هستند و بعضاً از شما تقدیر کردند. اگر رئیسجمهور محترم فرصتی برای بازخوانی سخنان انتخاباتی خود در ارومیه، اردبیل، زنجان، تبریز، استادیوم شیرودی، مازندران، یزد و... پیدا کند، تصدیق خواهند نمود که کوتاهتر از دیوار نظام جمهوری اسلامی دیواری وجود ندارد.
مطمئن هستیم اصلاحطلبان درون نظام هم نیاز به «مغلطه درمانی» ندارند و با آبنبات اقناع نمیشوند. اما اینکه بخشی از جریانِ «دیوار کوتاه» مدنظر رئیسجمهور تکنیک «تکرار میکنم» و اصل انتخابات را بستر، روش و مجرایی برای مبارزه با نظام میدانند، نه تقویت آن، خود داستان دیگری است که در فرصتی دیگر بدان میپردازیم.
به نظر تفسیری هاشمی رفسنجانی عمل کنید
محمد کاظم انبارلویی در سرمقاله رسالت نوشت:
رئیس جمهور در آیین آغاز رسمی سال تحصیلی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری کشور گفت: "عده ای به ما می گویند که چرا اعتماد و مذاکره کردید. این عده اگر شاید در زمان پیامبر (ص) نیز بودند به پیامبر گرامی اسلام (ص) ایراد می گرفتند، چرا که در قرآن مجید خطاب به پیامبر (ص) آمده است؛ "تو معاهدات فراوانی با کفار بستی که هر دفعه هم آن را نقض کردند." آیا می شود به پیامبر (ص) ایراد گرفت که چرا با وجود نقض عهدهای متعدد باز هم نسبت به آن اقدام مینمودند؟" دکتر روحانی با تاکید بر اینکه پای عهد ایستادن به ضرر متعهد به توافق نیست، اظهار داشت:هر"کسی که نقض عهد می کند حیثیت و اعتبار خود را زیر سوال می برد و ما راه درست را انتخاب کردیم."
آنچه که خواندید بخشی از سخنان آقای روحانی در نشست یاد شده به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رئیس جمهور است. در باره این مطالب نکاتی قابل تامل است؛
الف - رئیس جمهور مدعی است که عدهای به او اعتراض کردند چرا رفتید مذاکره کردید، بدون اینکه بگویند این عده چه کسانی هستند؟! هیچ منتقدی تا کنون به این حرف تفوه نکرده که چرا رفتید مذاکره کردید؟! مذاکرات در سه دولت خاتمی، احمدینژاد و دولت فعلی در مورد مناقشه هسته ای بوده و هیچ کس هم به نفس مذاکره ایرادی نداشته است. لذا متهم کردن منتقدین به مخالفت با پیامبر (ص) منصفانه نیست. آن را در عداد تکرار ناروا و ناسزاهای گذشته به منتقدین باید ارزیابی کرد.
ب- رئیس جمهور با اشاره به آیه 56 سوره انفال، نقض عهد کفار را طبیعی می داند اما از قرائت دو آیه بعدی که حکایت از برخورد با نقض عهد کفار دارد پرهیز می کند. دو آیه بعد تکلیف پیامبر (ص) را در مورد نقض عهد کفار مشخص می کند. چرا رئیس جمهور از این تکلیف یاد نمی کند؟
رئیس جمهور در همین مطلب اعتراف دارد آمریکا نقض عهد کرده و به پیمان برجام عمل نمی کند. پس باید تکلیف خود را در دو آیه بعدی جستجو کند، اما او با غفلت از رهنمود قرآن در این باره می گوید؛ "اگر آمریکا تخلف کند همه دنیا آمریکا را محکوم می کنند."
از این گزاره معلوم می شود هنوز رئیس جمهور تردید دارد آمریکا نقض عهد و
تخلف کرده است. اگر هم تخلف کند او منتظر این است که دنیا او را محکوم کند!
اولاً دنیا آمریکا را در ظالمانه ترین برخوردها در یکصد سال اخیر به ویژه
در جنگ جهانی دوم محکوم نکرده است. ثانیاً اگر هم کرده باشد این چه نفعی
برای ما دارد؟ خسارتهای ایران از نقض عهد را چه کسی باید پرداخت کند؟ قرآن
در مورد نقض پیمان کفار در قرارداد با پیامبر (ص) در دو آیه بعدی راهبرد
نشان می دهد؛
«فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۵۷﴾ پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت] آنان کسانی را که در پی ایشانند تار و مار کن، باشد که عبرت گیرند.»
«وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَی سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْخَائِنِینَ ﴿۵۸﴾ و اگر از گروهی بیم خیانت داری [پیمانشان را] به سویشان بینداز [تا طرفین] به طور یکسان [بدانند که پیمان گسسته است] زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی دارد.»
ترجمه و تفسیر این دو آیه را بهتر است از قلم آیت الله هاشمی رفسنجانی در تفسیر راهنما بخوانیم. آیت الله هاشمی رفسنجانی در تفسیر خود از آیات 57 و 58 سوره انفال می نویسد:
1- مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانهای حاکی از تصمیم کافران بر پیمانشکنی، معاهدات فیمابین را الغا و آن را بی اعتبار بشمارند.
2- لغو و بیاعتبار دانستن معاهده را به اطلاع دشمن برسانند.
3- رهبران جامعه اسلامی باید به احتمال وقوع خیانت از سوی کفار ترتیب اثر داده و نباید برای تصمیمات لازم در انتظار وقوع خیانت باشند.
4- با دشمن پیمان شکن همانند خود او برخورد کنند. خداوند، خائنین را دوست ندارد . تو ای پیامبر (ص) موظف هستی معاهده را لغو کنی تا راه برای نبرد با آنان باز شود.
5- پیامبر (ص) از جانب خدا فرمان یافت تا در صورت تسلط بر یهودیان پیمان شکن و جنگ آفرین، آنان را به گونهای مجازات کند که زمینه پراکنده شدن دیگر دشمنان فراهم آید.
6- خداوند، پیامبر (ص) را از وقوع نبردی میان مسلمانان و یهودیان پیمان شکن، پیش از واقع شدنش آگاه ساخت و تسلط مسلمانان بر یهودیان را بشارت داد.
7- متلاشی شدن جبهه کافران و پراکنده ساختن آنان تکلیفی بر عهده اهل ایمان است.
8- عبرت گرفتن از سرنوشت پیمان شکنان جنگ آفرین علیه پیامبر (ص) و جامعه اسلامی از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان است.
اگر آقای روحانی در بستن پیمان با آمریکایی ها به قرآن استناد می کند، در مورد نقض پیمان و نحوه برخورد با پیمان شکنان هم به قرآن استناد کند و اگر هیچ تفسیری از قرآن را در این باره بر نمیتابد حداقل به ترجمه و تفسیر آیت الله هاشمی رفسنجانی عمل کند.
از زمان بدعهدی و نقض پیمان آمریکا در برجام هیچ قول، فعل و تقریری که
حکایت از عمل به رهنمودهای 8 گانه آقای هاشمی رفسنجانی در تفسیر آیه های 57
و 58 سوره انفال باشد، از رئیس دولت و دستگاه دیپلماسی دیده نمی شود.
گاهی گفته می شود اگر آمریکا از برجام خارج شود، ما نمی شویم!
اگر آمریکا از برجام خارج شود چه چیزی از برجام باقی می ماند که دولت نمی خواهد از آن خارج شود؟ آیا پاسخ پیمان شکنی آمریکا، پایبندی ما به پیمانی که اصلاً وجود ندارد ، می باشد؟!
ج- آنچه پیامبر (ص) با کفار پیمان بسته است پس از گذشت بیش از 1400 سال کم وکیف "داده" و "ستانده" در معاهدات معلوم است. اما ملت ایران هنوز نمی دانند ما چه دادیم و چه گرفتیم؟ متن برجام چیست؟ روح برجام کدام است؟ قول تعهدات شفاهی رئیس جمهور به ملت قبل از برجام که فرمود؛ "به ملت اعلام می کنم طبق این توافق در روز اجرای توافق همه تحریم های موشکی و تسلیحاتی به صورتی که در قطعنامهها بود، لغو خواهد شد. تمام تحریم های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل و نقل و... به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق» (23 تیر 94 - خبرگزاریها) چه می شود؟ اوصاف رئیس جمهور از برجام که آن را فتح الفتوح آفتاب تابان و ... نامید چه می شود؟
بعد از برجام معلوم شد تعهدات اصلاً توازن ندارد، تضمینی از طرف مقابل گرفته نشده است، پیشبینی برگشت پذیری و امتیازات واگذار شده مورد غفلت قرار گرفته است، دقت در همزمانی اجرای تعهدات صورت نگرفته است. دولت ظرف 3 ماه همه تعهدات خود را عمل کرد، 14 هزار سانتریفیوژ را اوراق کرد، اندوخته یک دهه غنی سازی را به خارج فرستاد، قلب رآکتور اراک را بتن ریزی کرد، اما هنور کمترین تعهدات آمریکا عملیاتی نشده است. پول نفت را نمی توانیم بیاوریم داخل، تحریم های بانکی سرجایش است. آمریکا پولهای بلوکه شده را نه تنها آزاد نکرد بلکه بخشهایی از آن را مصادره کرد. اکنون یک مسابقه وقیحانه بین کنگره و کاخ سفید برای نقض مکرر برجام در حال انجام است.
وقاحت را به آنجا رسانده اند که می خواهند
ایران را طوری متهم به نقض کنند که همچنان به ادامه اجرای تعهدات پایبند
بماند و آنها نه تنها تحریمی را لغو نکنند بلکه بر حجم آن بیفزایند.
رئیس جمهور ما عوض عمل به وظایف قانونی خود و عمل به همین دو آیه 57 و 58
سوره انفال که در سخنرانی خود آن را نخواند، مشغول حاشیه سازی و تیکه پرانی
به منتقدان است و در تازه ترین بی مهری، آنها را مخالف پیامبر (ص) معرفی
کرد!
هنوز رئیس جمهور در اتاق تقدیس برجام و دستاوردهای آن است و نمی خواهد بر اعتراف نزدیکترین همکاران خود در مورد دستاورد "تقریباً هیچ" برجام صحه بگذارد. رئیس گفتگوهای دیپلماسی ما با 1+5 می گوید تحریمها روی کاغذ برداشته شده است، اما رئیس جمهور همچنان بر اوصاف دستاوردهای تقریباً هیچ برجام اصرار دارد.
همین دیروز ظریف گفت؛ آماده ایم از برجام خارج شویم. اما رئیس جمهور می گوید 10 تا ترامپ هم نمی توانند منافع برجام را از بین ببرند. مردم این تناقضات و خلاف واقع گویی را چگونه تحلیل کنند تا به اعتماد آنها به رئیس جمهور آسیب نرسد؟
رویکرد بیمه کاهش هزینههای کمرشکن سلامت
کاظم میکائیلی مدیرکل دفتر بیمه های سلامت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ایران نوشت:
در سراسر جهان نظامهای سلامت در جهت افزایش رفاه ملتها، در حال توسعه
هستند و بهبود سطح خدمات آنها مستلزم ایجاد هزینههای جدید و گزافتری است.
در راستای طراحی یک سیاست رفاهی، آگاهی از روشهای تأمین هزینههای سلامت
از اهمیت خاصی برخوردار است.
دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرد که پرداخت از جیب مردم در حوزه سلامت نزدیک به 60 درصد بود و نارضایتی زیادی از پوشش هزینههای سلامت توسط بیمهها و دولت مطرح میشد، مراکز ارائهدهنده خدمات سلامت در بخش دولتی کارآیی لازم را نداشتند، تعداد تختهای بیمارستانی بخش دولتی بسیار کمتر از استانداردهای بینالمللی بود. دولت با شروع طرح تحول سلامت تلاش کرد تا تمام مشکلات چندبعدی نظام سلامت را مرتفع نماید. در حوزه هزینههای پرداختی مردم با افزایش پوشش خدمات توسط بیمهها پرداختی مردم کاهش یافت. پرداختیهای غیرشفاف و زیرمیزی تا حدود زیادی کاسته شد، بر تعداد تختهای بیمارستانی طی 4 سال بیش از 20 هزار تخت افزوده شد.
تعداد پزشکان تمام وقت شاغل در مراکز دولتی بیش از 3 برابر شد. تمامی این اقدامات مثبت منجر به افزایش رضایتمندی مردم از خدمات مراکز دولتی و افزایش دسترسی بیماران به درمانهای ارزان شد، همه اینها اقداماتی بود که از بعد اجتماعی و عمومی منافع طرح تحول و ارائه خدمات مطلوب را به آحاد مردم بارز میکرد. علیایحال ارائه این سطح از خدمات به مردم نیازمند تدارک منابع گستردهتر از طرف دولت و بیمهها است. کل مخارج سلامت (THE) کشور ایران در سال 93 برابر با 90 هزار میلیارد تومان بوده که سهم خانوار (پرداخت از جیب مردم) در حدود 41 درصد بود. در سال 94 کل مخارج سلامت به 108 هزار میلیارد تومان رسید که بیش از 19 درصد رشد نسبت به سال اول طرح تحول را نشان میدهد. در این سال سهم خانوارها (پرداخت از جیب مردم) با کاهش 4 درصدی به 37 درصد رسید.
در سال 93 سازمانهای بیمهگر مجموعاً 21 هزار میلیارد تومان در این بخش
هزینه کردهاند که 23 درصد کل هزینههای نظام سلامت را تشکیل میداد که در
سال 94 این هزینهکرد به 29 هزار میلیارد تومان (27 درصد) رسید. دولت هم
مجموعاً به صورت مستقیم در سال 93، 25 هزار میلیارد تومان (معادل 27 درصد
کل مخارج سلامت) و در سال 94، 28 هزار میلیارد تومان (معادل 26 درصد از کل
مخارج سلامت) در این بخش هزینه کرده است. اما باید دید که منابع هزینه شده
در این بخش چقدر اثربخش بوده است و یا در مسیر درست هزینه شدهاند یا نه؟!
به صورت عام، بیمه ابزاری جهت محافظت فرد و خانوادهاش در مقابل مخاطرات
بزرگ است. لذا در نگاه کلان بیمهها فقط باید خدماتی را تحت پوشش قرار دهند
که ممکن است فرد بیمار و خانوادهاش به واسطه هزینههای آن دچار افت کیفیت
زندگی شده و ناچار به کاستن از سایر هزینههای ضروری زندگی شوند. در
اقتصاد سلامت اصطلاحی است به نام (Universal hold Coverage UHC) که در آن
افرادی که به واسطه هزینههای سلامت دچار فقر میشوند به کمتر از یک درصد
برسد اما در ایران این عدد بالاتر است. در ایران ما بیش از 8/8 درصد از
تولید ناخالص داخلی را صرف هزینههای سلامت میکنیم که در کشورهای مشابه ما
(مانند تایلند و ترکیه) بین 6 تا 7 درصد است. لذا میزان هزینهکرد دولت و
بیمهها و حتی مردم در این حوزه بالاست ولی سمت و سوی هزینهکردها نیازمند
اصلاحات اساسی است.
شصت و هفتمین جلسه شورای عالی بیمه نقطه شروعی است برای تلاش بیپایان جهت
حمایت از افرادی که به واسطه بیماری دچار هزینههای کمرشکن میشوند.
بیماران خاص و سرطانی به عنوان افراد در معرض فقر به صورت ویژه مورد حمایت
قرار گرفتند تا بتوانند بدون دغدغه منابع مالی درمان شوند. این بسته شامل
حمایت از بیماران کلیوی، بیماران هموفیلی و تالاسمی و اماس و بیماران
مبتلا به انواع سرطان است.
براساس این مصوبه این بیماران جهت درمانهای ضروری هیچ هزینهای پرداخت نخواهند کرد. همانگونه که قبلتر بیان شد، منابع و هزینهکرد دولت و بیمهها در این بخش به اندازه کافی است اما نیازمند بازتوزیع هزینهکردهاست. یکی از ابعاد تصمیمات شورا تلاش در جهت بازتوزیع بهتر منابع نظام سلامت بوده است. امید است که روزی بتوانیم رهنمود مقام معظم رهبری را جامه عمل بپوشانیم که فرمودند:«کاری کنیم بیمار جز رنج بیماری، دغدغه و رنج دیگری نداشته باشد»
اجماع جهانی علیه آمریکا
جاوید قرباناوغلی در شرق نوشت:
گمانهزنیها حکایت از این دارد که دونالد ترامپ در ٢٠ مهر پایبندنبودن کشورمان به روح برجام را اعلام خواهد کرد. آقای ظریف، وزیر خارجه کشورمان، هفته گذشته با پیشبینی این موضوع در نیویورک گفت در صورت خروج آمریکا از برجام، ایران نیز گزینه خروج از توافق هستهای با گروه ١+٥ را در کنار گزینههای دیگر پیشرو دارد. در روزهای اخیر واشنگتنپست نیز از قول مقامات ارشد آمریکا نوشت ترامپ هفته آینده پایبندی ایران به برجام را تأیید نخواهد کرد تا تصمیم درباره سرنوشت برجام را به کنگره واگذار کند. از نظر ترامپ دلیل اتخاذ چنین تصمیمی اقدامات بیثباتکننده ایران در منطقه و توسعه برنامه موشکی و اینکه «توافق برجام در راستای منافع ملی آمریکا نیست»، بوده و ازاینرو تصمیم درباره سرنوشت پایبندی آمریکا به برجام را به کنگره این کشور واگذار خواهد کرد.
با توجه به ویژگیهای شخصیتی ترامپ و اظهارات مبهم او در چند روز گذشته احتمال وقوع چنین تحولی در مهمترین توافق بینالمللی در چند دهه گذشته رو به افزایش بوده و در این صورت پیشبینی تصمیم کنگره درباره برجام با توجه به اینکه اکثریت این نهاد قانونگذاری آمریکا در اختیار جمهوریخواهان است، چندان دشوار نیست و احتمالا کنگره تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع خواهد کرد.
روشن است که این تحریمها نقض برجام بوده و به آن معناست که آمریکا از توافق بینالمللی برجام کنار رفته است. در برابر چنین تصمیمی از سوی آمریکا که یکی و بلکه مهمترین و تأثیرگذارترین کشور در میان ١+٥ و مذاکرات هستهای منتج به برجام است، چه باید کرد و واکنش ایران چگونه باید باشد؟
اولین و البته منطقیترین برهان ایران بهعنوان دلیل موجه و مقبول دیگر اعضای ١+٥ و دیگر کشورهای جهان، این گزاره است که برجام نه یک قرارداد دوجانبه، بلکه توافقی بینالمللی و چندجانبه است که به جز آمریکا، چهار کشور دیگر عضو دائم شورای امنیت (روسیه، چین، انگلیس و فرانسه) سازمان ملل و آلمان بر این توافق بینالمللی صحه گذاشته و آن را امضا کردهاند. اضافه بر این، برجام مورد تأیید سازمان ملل قرار گرفته و ازاینرو براساس متن برجام و مفاد قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل متحد نقض برجام از سوی آمریکا به بهانه مسئله موشکی ایران نمیتواند مستمسک و دلیل مقبولی برای جامعه جهانی در نقض برجام بوده و چنانچه شاهد بودهایم، تا به امروز این توجیه آمریکا برای پایبندنبودن ایران به برجام مورد قبول پنج کشور دیگر طرف مذاکره با ایران قرار نگرفته و با آن مخالفت کردهاند.
در کنار این مخالفت جهانی با اقدامات یکجانبه آمریکا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در هشت گزارش دبیرکل آن از زمان اجرائیشدن برجام پایبندی ایران را در اجرای تمام مفاد برجام تأیید کرده و از این منظر ایران از جای پای محکمی در عرصه بینالمللی برخوردار است. در داخل ایران دو تفکر در واکنش به اقدام احتمالی آمریکا در نقض آشکار و صریح برجام وجود دارد؛ گروهی معتقدند ایران باید واکنش تندی نشان داده و بهسرعت برنامه هستهای خود را از سر گیرد. این گروه که احتمالا همان دلواپسان مخالف مذاکرات هستهای هستند، میگویند ما از روز اول میدانستیم آمریکا بدعهد است و تا دیر نشده باید با تمام توان برنامه هستهای خود به روال گذشته را از سر گرفته و در اسرع وقت به شرایط قبل از برجام برسیم. در مقابل این نگاه، گروهی اعتقاد دارند ایران باید در مقابل هر اقدام آمریکا صبوری پیشه کرده و با ادامه مسیری که در پیش گرفته، با دیپلماسی فعال جهان را علیه تصمیم یکجانبه آمریکا بسیج کند.
در شرایط کنونی موضع سخت ترامپ آمریکا را در مسئله برجام منزوی کرده و برخلاف شرایط قبل از برجام که همه جهان علیه ایران متحد شده بودند، اکنون همه دنیا علیه آمریکا متحد شدهاند. بهویژه اینکه اقدامات ترامپ در دیگر توافقهای بینالمللی نیز موجی جهانی را علیه آمریکا برانگیخته است. به نظر میرسد ایران به این جمعبندی رسیده که از دستزدن به هر اقدامی که شائبه نقض برجام از سوی کشورمان باشد، پرهیز کند.
دراینباره حتی توسل به ادبیات تهدید و ذکر این گزاره که ایران میتواند به شرایط قبل از برجام بازگردد، هم به صلاح کشورمان نیست؛ چراکه این موضع میتواند تصمیم ضدبرجامی ترامپ و اقدام او علیه ایران را موجه جلوه داده و قدرت مانور بیشتری به آمریکا نزد دیگر امضاکنندگان برجام و جامعه جهانی بدهد. چنانچه ملاحظه کردیم، حتی منطق ایران در بازنگشتن به مذاکره مجدد درباره توافق برجام نیز با اقبال جهانی روبهرو شده و آمریکا تاکنون نتوانسته است کشور دیگری را با خود همراه کند؛ بنابراین ایران باید قاطعانه بر این تأکید کند که پای تعهدی که امضا کرده، ایستاده و به آن پایبند است و دیگر کشورهای امضاکننده برجام درباره نقض آشکار برجام از سوی آمریکا تصمیمگیری کنند. این موضعگیری افکار عمومی دنیا را تحت تأثیر قرار داده و تبعات هر اقدامی از سوی کشورمان در صورت نقض برجام از سوی آمریکا متوجه کاخ سفید و کنگره آمریکا خواهد بود.موضعگیری این روزهای آمریکا و ترامپ از سر عصبانیت و کاملا به نفع ایران است.
برخلاف گذشته و شرایط قبل از برجام که ایران تحت فشارهای دیپلماتیک بینالمللی قرار داشت، اکنون آمریکا با موضعی نپذیرفتنی رودرروی جامعه جهانی ایستاده و با بازگشت به نظامیگری صلح و امنیت جهان را در معرض مخاطره قرار داده است. از این منظر اکنون بهترین زمان برای دیپلماسی فعال ایران در عرصه جهانی است.نکته آخر اینکه درصورتیکه آمریکا تصمیم به خارجشدن از برجام گرفت، مخالفان داخلی برجام و دلواپسان به جای ابراز خوشحالی و کفزدن باید در شماتت دولت و تیم مذاکرهکننده سر تعظیم فرود آورده و از مواضع گذشته خود ابراز ندامت کنند؛ چراکه ترامپ بارها و با صدایی بلند اعلام کرده است که برجام منافع آمریکا را تهدید کرده و مایه شرمساری این کشور است. این اعتراف مهمترین دلیل بر درستی کاری است که کشورمان در آن گام نهاد.
تفاهم ملی
صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت:
برجام یک معاهده بین المللی است و ماحصل یک تلاش 15 ساله؛ با این تفاوت که تا پیش از دولت کنونی، آمریکا امیدوار بهتوافق نبود و اکنون هست. آمریکایی که به وضوح موضعی تهاجمی و دردسر آفرین در قبال ایران اتخاذ کرده است و احتمالاً با نقض عهدی مجدد، پایه این توافق را لرزان خواهد کرد. اینکه ترامپ تا کجا حاضر به پرداخت هزینههای چنین اقدامی است، چندان روشن نیست، اما این تصور که کشور در شرایطی دست بسته مقابل او قرار دارد نیز نباید به وجود آید.
بخشی از این تصویر ماحصل ابتکار عملهایی است که از طرف ایران نشان داده شده یا نشان داده خواهد شد؛گرچه ضعفهای حقوقی گسترده در توافق مذکور (که بخشی از آن ناشی از مشورتهای جاسوسان بوده است که در این روزها احکامی برای آنها صادر شده) دست طرف مقابل را در دست درازی به منابع ایران باز کرده است. بخش دیگری از تصویر سازی در گفتارهای مقامات مسوول و مرتبط با این موضوع است که در رأس آنها رییس دولت، وزیر خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی قرار دارند .
اگر به سهو یا اشتباه، در این مسیر خطایی رخ دهد و آنها بتوانند از میان گفتارهای موجود، تناقضهایی بیابند، ممکن است در مخدوش شدن هماهنگی و اتحاد ملی مؤثر باشد. هشداری که همگان موظف بر ملاحظه آنها هستیم.