(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/22 ـ شماره 62 ـ صفحه 13)
** برجام استثنا بود، نه قاعده و به طور کلی توافقی شکننده به حساب میآید؛ بنابراین در مواجهه با توافق هستهای این پرونده باید بهصورت پدیدهای استثنایی در نظر گرفته شود. مذاکرات برگزار شده از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۴ که منجر به توافق شد، افتوخیزهای فراوانی داشت، تا جایی که بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که با توجه به مشکلات و اختلافات موجود میان ایران و آمریکا، دستیابی به توافق، کاری بسیار دشوار است. از سوی دیگر مخالفان توافق هستهای در آمریکا همیشه حضور داشتند و همواره تعداد آنها از موافقان بیشتر بوده است. حقیقت این است که روابط دیپلماتیکی میان ایران و آمریکا برقرار نیست، و از سویی نیز جمهوری اسلامی ایران دارای لابی صاحب نفوذ در ایالات متحده نیست. بنابراین طبیعی است که در داخل آمریکا با توافق هستهای موافقت صورت نگیرد. برای این منظور کافی است توافق هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ را با توافق آمریکا و هند در سال ۲۰۰۵ مقایسه کنیم. در دوران اوج تنشهای هستهای ایران و آمریکا، دولت جورج بوش پسر با دولت هند توافق هستهای مبنی بر تفکیک فعالیتهای هستهای نظامی از غیر نظامی امضا میکنند که در ادبیات کنترل تسلیحاتی و خلع سلاح به معنای شناسایی هند بهعنوان اولین دولت هستهای خارج از NPT است. این توافق درواقع خلاف نص صریح NPT است. بااینحال حصول این توافقنامه نتیجه لابی صاحب نفوذ هند در داخل آمریکا از یک سو و تغییر سیاستهای این کشور آسیایی در نظام بینالملل از سوی دیگر بود.
* آیا این مخالفتها در ماههای اخیر و براساس سیاستهای دولت دونالد ترامپ اوج گرفته است؟
** توافق هستهای ایران با 6 قدرت جهانی از ابتدا حامیان جدی در داخل آمریکا نداشته است. حتی در دوران اوباما نیز طرفداران توافق هستهای در اقلیت بودند و صدای آنها آنطور که برای تضمین تداوم لازم بود، شنیده نشد. در مقابل، مخالفان طیف وسیعی را شامل میشوند؛ از نومحافظهکاران گرفته تا لابی قدرتمند یهودی در کنگره آمریکا، کشورهای عرب و برخی گروههایی که منافع خود را در خطر میبینند از ابتدا با برجام مخالف بودند. از این رو اوج گرفتن صدای مخالفان با توجه به برنامههای سیاست خارجی ترامپ، اتفاقی غیرطبیعی نیست. موسسههای فکری دستراستی مانند «آمریکن اینترپرایز» که در سیاستهای خارجی آمریکا تاثیرگذار هستند نیز از ابتدا جزو مخالفان توافق هستهای با ایران بودند. موسسه «علم و امنیت بینالملل» نیز یکی از سرسختترین نهادهای مخالف برجام در آمریکاست. این موسسهها به دولت آمریکا درباره برنامههای سیاست خارجی مشاوره میدهند. در مقابل، تعداد حامیان نسبتا اندک است.
* نیکی هیلی، هفته گذشته در سخنرانیاش برجام را عاملی برای افزایش «اقدامات بیثباتساز» ایران در منطقه معرفی کرد. آیا افزایش نفوذ ایران مخالفان برجام را نگران کرده است؟
** بحث این نیست که افزایش نفوذ ایران در منطقه عاملی برای تقابل آمریکا با ایران درمورد برجام نیست، بلکه بحث بر سر آن است که دلیل مخالفت امروز آمریکاییها با اجرای برجام، تنها در منافع متضاد و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه خلاصه نمیشود. هرچند بخشی از افزایش نفوذ ایران در منطقه به دلیل سیاستهای اشتباه آمریکا در خاورمیانه است. ارتباط این کشور با عربستان سعودی، اردن و همچنین اشتباه بزرگ آمریکا درمورد حذف صدام حسین از میدان سیاست در خاورمیانه درنهایت منجر به افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه شد. استفان والت و دیگر رئالیستهای آمریکایی بر این باورند که با حذف صدام، آمریکا موازنه قدرت را بهصورت ناخواسته به سود ایران تغییر داد. باری بوزان، متخصص برجسته امنیت بینالملل، معتقد است ساختار امنیت منطقهای در خاورمیانه به گونهای است که وقتی بازیگری مثل صدام از میدان حذف شود، خودبهخود زمینه برای افزایش قدرت ایران فراهم میشود. در این میان ایران نیز از فرصتها استفاده کرده است. ازاینرو آمریکا در برابر افزایش نفوذ ایران ایستادگی کرده و در شرایط کنونی ایالات متحده برای تضعیف ایران از عبارت بیثبات کننده استفاده میکند. در سالهای اخیر احساس نگرانی میان نومحافظهکاران بیشتر شده است. آنها مخالف سیاستهای اوباما در خاورمیانه بودند و اعتقاد داشتند سیاستهای اوباما موجب افزایش قدرت ایران شده است.
* بهانههایی چون برنامه موشکی ایران و استانداردهای دوگانه حقوق بشری آمریکا تا چه اندازه میتواند توافق هستهای را تحت تاثیر قرار دهد؟
** پاسخ به این سوال بسیار دشوار است. دیپلماتها معتقدند که موضوع کنترل تسلیحات، مسئلهای پیچیده در سیاست بینالملل است؛ یعنی کنترل تسلیحاتی بر امنیت بینالمللی اثرگذار است و قابلمقایسه با موضوعهایی چون تروریسم و حقوق بشر نیست. آمریکا درمورد مقابله با تروریسم و موضوعهای حقوق بشری همیشه دو سیاست مجزا را در پیش میگیرد؛ سیاستهای اعلانی و اعمالی. در سیاستهایی که از سوی واشنگتن علنی میشوند، این کشور طرفدار حقوق بشر است، اما در سیاست اعمالی همواره به گونهای متفاوت عمل میکند.
البته عدهای از کارشناسان، نظری مخالف دارند. آنها معتقدند براساس سیاستهای لیبرالی موردنظر آمریکا، مسئله حقوق بشر و تروریسم از موضوعهای اساسی است که مورد توجه دولتمردان قرار میگیرد، اما آنچه میتوان در سیاستهای آمریکا مشاهده کرد، همان نگاه اول است. بهعنوان نمونه میتوان به تقابل آمریکا و کرهشمالی اشاره کرد. آنچه موجب تشدید بحران کرهشمالی شده، موضوع هستهای پیونگیانگ است. در حالی که این کشور اعتقادی به کنوانسیونهای حقوق بشری نداشته و شاخص حقوق بشر در کرهشمالی وضعیت مطلوبی ندارد. حقوق بشر و نقض آن در کرهشمالی، امنیت بینالملل را بهصورت مستقیم تحتالشعاع قرار نداده است. از همینرو، آمریکا موضوع هستهای ایران را از موضوعهایی چون فعالیتهای بیثبات کننده و حقوق بشر جدا کرده است. بنابراین بعید است آمریکا درمورد این دو موضوع بتواند با طرف اروپایی و روسیه به اجماع برسد.
https://asemandaily.ir/post/1629
ش.د9602308