تحول نظامهاي سياسي و تغييرات ساختاري رخدادهايي آني و خلقالساعه نيستند که از دل يک شور احساسي يا نگاههاي تکبعدي و غيرکارشناسي بيرون آيند؛ بلکه حاصل روندهايي تدريجي و محاسبات عقلاني و همهجانبه است[...]
یادداشت: تحول
نظامهاي سياسي و تغييرات ساختاري رخدادهايي آني و خلقالساعه نيستند که
از دل يک شور احساسي يا نگاههاي تکبعدي و غيرکارشناسي بيرون آيند؛ بلکه
حاصل روندهايي تدريجي و محاسبات عقلاني و همهجانبه است.
سخن گفتن از
تغيير نظام سياسي از رياستي به پارلماني مدتي است که بار دیگر در فضاي
سياسي کشور مطرح شده و برخي از فعالان سياسي و رسانه را به خود مشغول کرده
است. دقت در خاستگاه مطرحکنندگان اين بحث، اين حقيقت را به خوبي آشکار
ميکند که منطق مشخص و پژوهش کارشناسانهای در پي آن وجود ندارد. متأسفانه،
فضاي رسانهاي و برخي اغراض سياسي و بدفهميها و موضعگيريهاي عجولانه نيز
در اين ميان مؤثر شده و آن را به سوژهاي براي بحث و جدل تبديل کرده و به
فضاي عمومي کشانده است. جالب آن است که برخي طرح چنين بحث انحرافي را به
اظهارات رهبر معظم انقلاب اسلامي در سالهاي گذشته مستند ميکنند. معظمله
در جمع دانشجويان کرمانشاه در سال 1390درباره آرمانهاي انقلاب اسلامي سخن
گفتند و با اشاره به آنکه آرمانهاي انقلاب قابل تغيير نیستند، درباره تحول
در روشها و سازوکارها فرمودند: «دولت اسلامي، يعني سازوكارها و
نهادسازيهاي لازم براي ايجاد جامعه اسلامي؛ اينها ممكن است كهنه شود.
ممكن است اقتضائات در دنيا جوري بشود كه اين سازوكار، اين هندسه نظام كامل
نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هيچ اشكال ندارد.»
معظمله در
ادامه برای نمونه به امکان تغيير در ساختار نظام رياستي اشاره داشتند و
فرمودند: «امروز نظام ما نظام رياستي است؛ يعني مردم با رأي مستقيمِ خودشان
رئیسجمهور را انتخاب ميكنند؛ تا الآن هم شيوه بسيار خوب و تجربهشدهاي
است. اگر يك روزي در آيندههاي دور يا نزديكـ كه احتمالاً در آيندههاي
نزديك، چنين چيزي پيش نميآيد ـ احساس بشود كه به جاي نظام رياستي مثلاً
نظام پارلماني مطلوب استـ مثل اينكه در بعضي از كشورهاي دنيا معمول استـ
هيچ اشكالي ندارد.»
آنچه در کلام ايشان تأييد شده، امکان چنين تغييري
است، نه مطلوبيت آن! زیرا همانطور که اشاره شد، مطلوبيت تغييرات ساختاري
بايد از فرايندي کارشناسانه به دست آيد.