عربستان، كشوري است كه در طول چندسال گذشته با حمايت از اسلامگرايان راديكال و تشويق غرب به اقدامات نظامي در منطقه به يكي از عوامل اصلي بيثباتي در خاورميانه تبديل شده و در طول چندسال گذشته با ادامه سياست ترويج وهابيت و حمايت از جريانهاي افراطگرا به خاستگاه توليد تروريست در خاورميانه تبديل شده است. رياض در طول چند دهه گذشته بارها تلاش كرده تا خود را به عنوان يكي از بزرگترين قدرتهاي منطقه معرفي كند اما اقدامات سلطهطلبانه رياض تاكنون به نتيجه مطلوب عربستان نرسيده است، علاوه بر آن تنها اجماع عربي كه به رياض در برابر ديگر رقبايش در منطقه قدرت ميداد يعني شوراي همكاري خليج فارس اخيرا در پي بحران قطر در شرف فروپاشي قرار دارد. حالا رياض به دنبال اثبات خود به عنوان كشور و حكومتي پيشرو و براي جلب نظر كشورهاي غربي سياست جديدي را در پيش گرفته است، تلاشهايي كه گفته ميشود بناست تا عربستان را با تحولاتي بنيادين همراه كند.
اين تحولات با اصلاحات حقوق بشري در عربستان به ويژه براي زنان آغاز شده كه قطعا اقدام مثبت و اميدبخشي است اما اين اصلاحات بعد از سالها محروم كردن زنان از حقوق اوليهشان و بعد از سالها شهروندان درجه چندم دانستن آنها صورت گرفته است. زنان عربستاني بعد از چند دهه از حق رانندگي برخوردار شدهاند اما هنوز مشكلات و مرزبنديهاي عديدهاي اين زنان را از رسيدن به حقوق اوليه خود منع ميكند. به عنوان مثال يكي از اصليترين موانع پيش روي زنان عربستاني قانون ولايت مردان است، ولي امور يك زن در عربستان بايد يكي از مردان خانواده او باشد مانند، پدر، برادر، همسر، پدربزرگ و اگر هيچ كدام از اين افراد حضور نداشتند پسر يك زن ميتواند ولي امر او باشد يعني اجازه آن زن در كنترل آن مرد خواهد بود. زنان سعودي براي باز كردن يك حساب بانكي، اشتغال يا انجام فعاليتهاي تجاري نياز به مجوز ولي امر خود دارند. حتي بدتر از آن برخي عملهاي جراحي در عربستان براي زنان بدون مجوز ولي امر انجام نميشود ومحدوديتهاي عجيب و غريب ديگري كه بدون شك به اندازه محدوديت رانندگي براي زنان غير انساني به شمار ميرود.
بايد توجه داشت تغييراتي كه اخيرا به صورت گسترده در عربستان شكل گرفته را به نام سلمان بن عبدالعزيز پادشاه اين كشور نبايد نوشت، گرچه در اخبار رسمي حكم صادر شده براي اعطاي مجوز رانندگي به زنان به نام ملك سلمان است اما همهكاره و عامل اصلي اين تغييرات محمد بن سلمان شاهزاده جواني است كه در طول چند سال اخير پلههاي پيشرفت در بدنه نظام حاكم در رياض را طي كرده و حالا به مرد شماره يك دربار آل سعود تبديل شده است.
بر اساس قاعدهاي كه براي انتخاب حاكم بعدي در عربستان وجود دارد هنوز پسران زيادي از عبدالعزيز پادشاه موسس خاندان آل سعود در قيد حيات هستند كه ميتوانند قدرت را در دست داشته باشند اما آنها از قدرت كافي براي لابي كردن و رسيدن به تخت پادشاهي برخوردار نيستند. با اين حال عربستان تصميم گرفته تا قاعده انتقال قدرت از برادر به برادر شكسته و قدرت به نسل سوم خاندان آل سعود كه نوههاي عبدالعزيز هستند منتقل شود، اما آيا محمد بن سلمان بهترين گزينه براي رسيدن به قدرت بوده است؟ يا در همين نسل سوم جوان افراد ديگري هم بودهاند كه قابليت تبديل شدن به شاه بعدي سعودي را داشتهاند؟
مضاوي الرشيد تحليلگر و يكي از معارضان سياستهاي آلسعود معتقد است كه از همان ابتدا قرار بود محمد بن نايف وليعهد پيشين عربستان كه به وسيله محمد بن سلمان بركنار شد اين مسووليت را برعهده داشته باشد او رابطه خوبي با سازمانهاي جاسوسي و امنيتي غرب به ويژه سياياي داشت و يكي از قدرتمندترين افراد در خاندان آلسعود به شمار ميرفت كه حمايت امريكا و بريتانيا را براي رسيدن به قدرت در اختيار داشت اما بعد از روي كار آمدن دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا تمام ماجرا تغيير كرد. او ميگويد كه محمد بن سلمان حالا تنها حاكم فعلي عربستان است و اختياراتي به او داده شده كه از حجم و توان او خارج است.
او كه با شبكه خبري الميادين گفتوگو كرده بود در پاسخ به اين مساله كه با وجود اينكه گفته ميشود محمد بن سلمان فردي است كه شايستگي رسيدن به اين قدرت را ندارد، اما توانسته رقيب قدرتمندي چون محمد بن نايف را از صحنه خارج كند؛ ميگويد كه ترامپ و محمد بن سلمان بسيار به هم شبيه هستند، هر دو شخصيتهاي بيپروايي دارند كه خيلي به نتايج اظهارات يا اقدامات خود توجه نميكنند. به عقيده الرشيد اگر امروز در عربستان انتخاباتي براي تعيين حاكم كشور برگزار شود محمد بن سلمان راي مردم را نخواهد داشت و نخستين گروهي كه با حضور او در راس قدرت مخالفت خواهند كرد شاهزادههاي آلسعود خواهند بود.
بر اساس اين اظهارنظر و تاكيدات عادل الجبير، وزير خارجه عربستان كه حدود يك سال پيش گفته بود اعطاي برخي آزاديهاي اجتماعي مانند رانندگي زنان مسالهاي نيست كه حاكميت با آن مشكلي داشته باشد بلكه مسالهاي فرهنگي است كه جامعه عربستان با آن مشكل دارد، تصميم ناگهاني براي تشكيل هيات سرگرمي، صدور مجوز رانندگي براي زنان، آزاد شدن پخش صداي زنان از شبكههاي رسمي تلويزيون آن هم در شرايطي كه زنان سعودي مجوز برگزاري كنسرت موسيقي براي زنان را هم ندارند با هدف محبوبسازي و ايجاد پايگاهي اجتماعي براي شاهزادهاي است كه در خاندان خود از محبوبيتي برخوردار نيست.
از سوي ديگر بايد اين مساله را نيز در نظر گرفت كه به دليل قدرتي كه وهابيت در طول چند دهه گذشته در عربستان داشته است حاميان اين گروه و پيروان ايدئولوژي وهابيت بدون شك با اعطاي حقوق متعدد به زنان يا فراهم كردن شرايط تفريح و سرگرمي براي شهروندان سعودي مخالفت خواهند كرد. به همين دليل در طول چند ماه گذشته تعداد زيادي از مبلغان مذهبي، اساتيد دانشگاهها، كارشناسان اقتصادي و افرادي كه احتمال ميرود از اقدامات محمد بن سلمان انتقاد كنند به زندان افتاده و با اتهام جاسوسي براي كشورهاي خارجي مواجه شدهاند كه همين اتهام ميتواند آنها را به مدت دست كم يك دهه در زندان نگاه دارد.
فرصتطلبي حاكميت
قلع و قمع شيعيان عربستاني حدود چند ماه پيش، ادامه جنگ در يمن و كشتار مردم يكي از فقيرترين كشورهاي خاورميانه در كنار محدوديتهاي زيادي كه براي چهرههاي اجتماعي در عربستان ايجاد شده و از طرف ديگر اعطاي آزاديهايي كه سالها از زنان سعودي منع شده بود، پارادوكسي تلخ ايجاد ميكند. تناقضي آشكار كه نشان ميدهد آزاديهاي زنان به قيمت سلب هرگونه آزادي سياسي و اجتماعي ديگري صورت گرفته است. اين تناقض نهتنها در سياستهاي كلان و كلي قدرت حاكم بلكه حتي در خود جامعه عربستان هم ديده ميشود به عنوان مثال در حالي در طول ٣٠ سال گذشته پخش صداي زنان از عربستان ممنوع بوده كه بزرگان و شخصيتهاي مهم خاندان آلسعود خود از موسسان و اسپانسرهاي شبكههاي ماهوارهاي عربي هستند كه برنامههاي تفريحي خارج از چارچوب پايبندي به اسلام و قوانين شرعي توليد ميكنند. عباس الافندي، استاد علوم سياسي معتقد است كه تغييراتي كه در عربستان شكل گرفته در واقع آشكار كردن زندگي دوگانهاي بوده كه قشر مرفه و ثروتمند سعودي سالها داشتهاند و در اين سبك زندگي از محدوديتهايي كه وهابيت براي آنها ايجاد كرده خبري نبوده است.
او معتقد است كه جامعه عربستان به طور كلي جامعهاي محافظهكار است، حاكميت اما اينطور نيست و از محافظهكاري جامعه تاكنون به عنوان راهبردي براي خود استفاده كرده بود. الافندي ميگويد كه بهار عربي از عربستان و در سال ١٩٩٠ شروع شد، زماني كه زنان سعودي براي احقاق حقوق خود به خيابانها آمده بودند اما همان زمان هم در جامعه عربستان شكافي در خصوص اين مساله ايجاد شد و اسلامگرايان در يك سو با اين اقدامات مخالفت كردند و در جهت مقابل آنها هم ليبرالهاي عربستاني بودند. حاكميت در عربستان از اين شكاف استفاده كرد و هر دو گروه را بازي داد گرچه در نهايت ظاهرا اين اسلامگراهاي راديكال بودند كه پيروز شده بودند اما امروز و بر حسب نياز و شرايط موجود حاكميت برگ برنده را به ليبرالها داده است، اما آيا اين به معناي آزاديهاي سياسي خواهد بود؟ خير، رياض به دنبال آزادي سياسي نيست بلكه هدف از اين اقدامات سرگرم كردن مردم در شرايطي است كه مجوزي براي فعاليت سياسي سلب شده و از بن و ريشه با هرگونه تلاشي براي بهبود ساختار سياسي كشور مقابله ميشود.
جنبش زنان عربستان ادامه دارد
خبرهايي كه اين روزها از عربستان در خصوص دادن آزاديهاي بيشتر به زنان منتشر ميشود بسيار خوشحالكننده است؛ اگر مدافع برابري حقوق زنان و مردان باشيد و بدانيد كه زنان بر اساس حقوقي كه در عربستان داشتهاند شهروندان درجه چندم حساب ميشدند، خوشحال خواهيد بود كه حالا بعد از سالها سيطره وهابيها بر حقوق شهروندي، برخي آزاديهاي اجتماعي براي زنان و حتي مردان عربستاني ايجاد شده است. اما واكنش كاربران شبكههاي اجتماعي يكي از دريچههاي مهمي كه ميتوان از طريق آن جامعه عربستاني را رصد كرد، حكايت جالب توجهي دارد. واكنشها از حمايت از حقوق زنان و پيروزي بزرگ خواندن اقدامات اخير شروع ميشود و به مخالفت با آن يا حتي به سخره گرفتن آن هم ميرسد اما نكته مهمي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه گروهي نيز به سياسي بودن اصلاحات اخير اشاره كرده و تاكيد ميكنند كه اين اقدامات در راستاي تثبيت قدرت آلسعود اتخاد شده است.
با توجه به اينكه توييتر يكي از پركاربردترين شبكههاي اجتماعي در عربستان به شمار ميرود هشتگهاي زيادي در خصوص اصلاحات اخير در آن ايجاد شد و به يكي از پر بحثترين هشتگهاي جهاني تبديل شد. بخشي از كاربران سعودي ضمن تاكيد بر اينكه اصلاحات صورت گرفته حقي بوده كه بايد به زنان عربستاني داده ميشد گفتهاند و با وجود اينكه خيلي دير محقق شده اما باز هم اين اتفاق خوشحالكننده است. اما واكنش منال الشريف، لجين الهذلول، ميساء العامودي و ديگر فعالان حقوق زنان در عربستان هم جالب بود. اين زنان كه نقش مهم و تاثيرگذاري در اعتراض به قانون ممنوعيت رانندگي زنان داشتهاند، اعلام كردند كه فاز جديدي از مبارزات خود را از سر ميگيرند. منال الشريف در توييتر خود نوشت با اعطاي حق رانندگي به زنان اعاده حيثيت همه زناني است كه از سال ١٩٩٠ تاكنون با اين ممنوعيت مقابله كردهاند اما مبارزه ما همچنان ادامه دارد و پروژه بعدي زنان عربستاني از بين بردن وليامر بودن مرد بر زن است.
اما اين همه ماجرا نيست، بعد از اعلام موافقت با رانندگي زنان يكي از هشتگهايي كه در عربستان و جهان ترند يا به اصطلاح پركاربرد شد هم مخالفت مردم با رانندگي زنان بود، گروهي كه معتقد بودند به نام شريعت رانندگي زنان امري ناپسند است و به همين دليل مردم با اين مساله مقابله خواهند كرد. بدون شك منظور از شريعت دين اسلام نيست بلكه فتواهاي مبلغان وهابي است كه از زمان روي كار آمدن آلسعود تاكنون به شكل دادن ديدگاههاي افراطي در داخل و خارج از عربستان همت كردهاند.
در كنار اين اظهارنظرها شايد يكي از مسائلي كه همه متفقالقول بر آن به اجماع رسيده بودند مساله سياسي بودن تصميمات اخير قدرت حاكم در عربستان بوده است، همه معتقدند كه اهدافي سياسي در پشتپرده اين آزاديهاي ناگهاني وجود دارد كه بدون شك يكي از اين اهداف هموار كردن مسير براي به قدرت رسيدن محمد بن سلمان در سطح داخلي و خارجي است. بسياري نيز معتقدند كه اين طرح با دولت جديد امريكا و هماهنگيهايي كه ميان دونالد ترامپ، رييسجمهور اين كشور و شاهزاده محمد بن سلمان صورت گرفته در ارتباط است. همان برنامه و طرحي كه به گفته معارضان سعودي محمد بن نايف را از قدرت در عربستان به حاشيه راند. طرح اصلاحات ناگهاني و آزاديهايي كه قرار نيست وارد حوزه سياست يا حقوق بشر به سبك عربستان بشود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=88538
ش.د9602854