تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۸  ، 
کد خبر : ۳۰۶۲۲۵
فراز و فرودهاي زندگی و زمانه اولین رئيس‌جمهور پس از انقلاب

سرانجام رئيس‌جمهوري که رؤياي «رهبري» داشت

اشاره: پس از آنكه مقام معظم رهبري 22 خردادماه در ديدار با مسئولان با تأكيد بر نقش تعيين‌كننده انسجام و وحدت ملي، خطاب به آنان فرمودند:«كشور را دو‌قطبي نبايد كرد، مردم را به دو دسته نبايد تقسيم كرد. آن حالتي كه در سال 59 متأسفانه از ناحيه رئيس‌جمهور آن روز اتفاق افتاد كه مردم را به دو دسته موافق و مخالف تقسيم كرده بودند كه چيزخطرناكي است....» براي من و امثال مني كه آن دوران را درك نكرده بوديم اين سؤال پيش آمد كه مگر نخستين رئيس‌جمهور كشورمان چه كرده بود كه انقلاب در همان ابتداي راه دچار دو‌ دستگي شده و حضرت امام را وادار ساخت كه وي را از مقامش عزل نمايد.
پایگاه بصیرت / سمانه صادقي
(روزنامه جوان - 1396/04/15 - شماره 5130 - صفحه 9)

پيشينه بني‌صدر

ابوالحسن بني‌صدر فرزند آيت‌الله سيد نصر‌الله و نوه صدرالعلماي همداني بود كه نخستين بار در دوره دبيرستان با فعاليت‌هاي سياسي آشنا شد. اين دوران همزمان بود با جريانات ملي شدن صنعت نفت، به همين جهت از همين دوران با بحث‌هاي ايدئولوژيك حزب توده آشنا شده و به سياست گرايش مي‌يابد. سپس در زمان تحصيل در دانشگاه وقتي كماندوها به دانشگاه تهران حمله مي‌كنند وي به مقابله با ايشان مي‌پردازد. همين مسئله سبب دستگيري و زنداني شدنش شده و حتي براي مدتي ممنوع‌الخروج مي‌شود. هرچند با ميانجيگري احسان نراقي و موافقت شاه اين ممنوعيت برداشته مي‌شود. پس از اين جريان وي كه فارغ‌التحصيل رشته الهيات دانشگاه تهران بوده براي ادامه تحصيل رهسپار فرانسه مي‌شود و در آنجا به عضويت جبهه ملي درمي‌آيد.

در همين دوران با بالاگرفتن فعاليت‌هاي گروه‌هاي اسلامي شخصيت قدرت‌طلب بني‌صدر وي را به تشكيل گروه كوچكي همراه با حسن حبيبي، ناصر تكميل همايون و احمد سلامتيان و غضنفرپور، تحريك مي‌كند. علاوه بر آن با انجام يك سلسله فعاليت سعي كرد، بيش از پيش خود را به انقلابيون و حاميان امام خميني نزديك نمايد. از جمله اين حركت‌ها شركت در تحصن جمعي از انقلابيون به مناسبت زنداني شدن آيت‌الله طالقاني و شهادت آيت‌الله سعيدي در كليساي سن مري است.

ابوالحسن بني‌صدر كه تا چند سال قبل به وزارت خارجه اسرائيل قول همكاري‌هاي پژوهشي‌ مي‌داد و براي شركت در كنگره‌هاي سازمان جهاني جوانان به حيفا سفر مي‌كرد، حال چنان شور انقلابي گرفته بود كه براي ديدار امام رهسپار نوفل‌لوشاتو شد. بني‌صدر براي دستيابي به اهدافش از هيچ حركتي فروگذار نبود حتي نزديك شدن به امام (ره). به همين سبب با فروپاشي رژيم پهلوي وي همراه با امام در 12 بهمن 57 رهسپار ايران شد.

تلاش براي جلب اعتماد انقلابيون

مردمي كه براي استقبال از امام به فرودگاه رفته بودند در جمع ياران امام با چهره جديدي آشنا شدند كه هيچ شناختي از او نداشتند و حتي در زمره مبارزين انقلاب هم به حسابش نمي‌آوردند. اما همانطور كه شهيد ديالمه در روز عزل بني‌صدر در مجلس عنوان كرد 12 سال پيش از رياست جمهوري‌اش در مصاحبه اي با مجله آفريقاي جوان مي‌گويد كه نخستين رئيس جمهور ايران خواهد بود. در واقع ابوالحسن بني‌صدر از سال‌ها پيش خواب رياست‌جمهوري و مرد اول حكومت ايران شدن را ديده بود. به همين روي بني‌صدر تنها پس از گذشت سه روز از ورودش به كشور با ترتيب دادن سلسله سخنراني‌هايي به مدت 10 روز در دانشگاه صنعتي شريف تلاش كرد خود را فردي انقلابي و پايبند به آرمان‌هاي امام معرفي كند. نقطه اوج اين سخنراني‌‌ها مناظره وي با بابك زهرايي رهبر گروه مائوئيستي كارگران انقلابي در دانشگاه تهران بود. به طوري كه پس از سخنراني‌ها و مناظرات نزد مردم به چهره‌اي ايدئولوگ انقلاب شناخته شد و همين امرهم سبب عضويتش در شوراي انقلاب گرديد.

اما بني‌صدر در اين شورا حاضر به همكاري با دولت موقت نشد، هر چند مهدي بازرگان، نخست‌وزير دولت موقت نيز چندان تمايلي به سپردن پستي به وي نداشت و معتقد بود «نبايد به كسي كه سابقه اداره يك مكتبخانه را هم ندارد، پستي داد!» با اين حال براساس طرح ادغام دولت موقت و شوراي انقلاب به عنوان معاون وزارت امور اقتصاد و دارايي انتخاب شد. اما بني‌صدر براي رسيدن به هدفش كه به دست گرفتن رأس نظام بود كم‌كم‌ توانست پست‌هاي مهمي را به دست آورد. در نتيجه براي شركت در انتخابات خبرگان قانون اساسي از معاونت وزارت امور اقتصادي انصراف داد.

حاصل آنكه وي در انتخابات مرداد ماه سال 58 از سوي مردم تهران به عضويت مجلس خبرگان قانون اساسي درآمد.اما از همين دوران كم كم چهره ضد انقلابي خود را نمايان ساخت و از آن جمله مخالفت با تصويب دو اصل اختيارات ولي فقيه و شرايط عمومي و اختصاصي رئيس‌جمهور در قانون اساسي بود. وي معتقد بود براي رئيس‌جمهور شدن نيازي به التزام به دين نيست و همان شرط مدير و مدبر بودن كفايت مي‌كند. البته اين نظر با مخالفت شديد ديگر نمايندگان روبه‌رو شد. علاوه بر اين وي خواستار تصويب قوانيني بود كه اختيارات بيشتري به رئيس‌جمهور داده شود! در واقع او در هر سمتي سعي مي‌كرد راه را براي دوره بعدش هموار سازد.

البته در آن روزگار هم كسي به رفتار وي شك نمي‌كرد چون كافي بود از فردي تعريف شود ديگران هم به وي اعتماد مي‌كردند و درصدد تحقيق در رفتارش برنمي‌آمدند.خاطره آيت‌الله مهدوي كني از سفر اعضاي هيئت حل اختلاف غائله تبريز به خوبي بيانگر اين رفتار بني‌صدر است؛ ايشان مي‌گويد:« در جريان تبريز كه خلق مسلمان راديو و تلويزيون را گرفتند، من و بني‌صدر و شايد آقاي دكتر سحابي براي اصلاح اوضاع به تبريز رفتيم تا ببينيم كساني كه راديو و تلويزيون را گرفته‌اند، چه مي‌خواهند و چه كسي تقصير دارد؟ ولي بني‌صدر پيدايش نبود، بعدها فهميديم كه مي‌رود با گروه‌هاي مختلف اعم از دانشگاهي و تجار، مقدمات رياست‌جمهوري‌اش را درست مي‌كند. در حالي كه ما نه فقط به فكر اين حرف‌ها نبوديم بلكه اصلاً بلد هم نبوديم.»

استعفاي دولت موقت فرصتي براي تبليغات انتخاباتي

ديدار برژينسكي با مهدي بازرگان و ابراهيم يزدي در دهم آبان ماه سال 58 فرصتي را براي دانشجويان پيرو خط امام فراهم ساخت كه مدت‌ها در پي آن بودند. آنان سه روز پس از اين ديدار سفارت امريكا در تهران را به اشغال خود در‌آوردند و كاركنانش را به اسارت گرفتند. دو روز پس از اين حادثه بازرگان كه اين اقدام را مغاير با قوانين بين‌المللي مي‌دانست همراه با ديگر اعضاي دولت موقتش همگي استعفاي خود را اعلام كردند. به همين سبب امام نيز طي حكمي اداره كشور را به شوراي انقلاب سپردند. در اين دوره بني‌صدر به عنوان وزير امور اقتصاد و دارايي انتخاب شد. شرايط بحراني كشور و وجود ناامني و آشوب در مناطقي چون سيستان و بلوچستان، كردستان و آذربايجان سبب شد كه نياز كشور به نهادهاي قانوني چون قواي مجريه و مقننه بيش از پيش احساس شود. به همين منظور طرح انتخابات رياست‌جمهوري و مجلس توسط وزارت كشور به شوراي انقلاب تسليم شد. اما ابتدا قرار شد انتخابات رياست جمهوري برگزار شود و بعد انتخابات مجلس. براي آنكه افرادي كه در انتخابات اول پيروز نشدند بتوانند در انتخابات مجلس شركت نمايند.

پيام تبليغاتي بدون پشتوانه تخصصي

در شرايطي كه جامعه روزهاي پرالتهاب برگزاري نخستين انتخابات را از سر مي‌گذراند، جمله‌اي از ابوالحسن بني‌صدر كه تا آن زمان اعلام كانديداتوري نكرده بود هيجان تازه‌اي در جامعه به راه انداخت. سوم دي ماه1358 تيتر يك همه روزنامه‌هاي اصلي كشور يك جمله بود:«بهره از نظام بانكي حذف شد!» وزير اقتصاد و دارايي طي مصاحبه‌اي به شرح تصميمات اقتصادي كشور پرداخته و علاوه بر ملي اعلام كردن تجارت خارجي و واردات اعلام كرده بود كه بهره بانكي نيز حذف مي‌شود! البته طرح چنين مسئله‌اي بدون ارائه نمونه و تئوري در اين زمينه انجام شد و فقط شعاري انتخاباتي در آن شرايط حساس بود كه بحق هم توانست نظر آحاد جامعه و بسياري از علما را نسبت به وزير اقتصاد و دارايي مثبت نمايد.

ملاقات حضرت امام دستاويزي براي رأي بيشتر

سه روز پس از اين مصاحبه بني‌صدر قدم اصلي خود را براي پيروزي در انتخابات برداشت و آن ملاقات امام (ره) در قم بود. بني‌صدر براي ملاقات امام (ره) برنامه‌ريزي بسيار دقيقي انجام داده بود. وي ابتدا با چهره‌اي مضطرب به خدمت امام شرفياب شد و بلافاصله پس از خروج از محضر ايشان وانمود كرد كه طي سخنانش با امام به اين نتيجه رسيده كه كانديداي اين دوره از انتخابات شود.

در حالي كه بني‌صدر سال‌ها پس از اين ملاقات و فرارش در خاطراتش اقرار مي‌كند كه در آن جلسه امام با كانديداتوري وي براي رياست‌جمهوري مخالفت كرده است. بني‌صدر در اين باره مي‌گويد:«با آقاي خميني صحبت كردم، ايشان گفتند: «‌شما به سه دليل نمي‌شود رئيس‌جمهور بشوي؛ يكي اينكه مخالف ولايت فقيه هستي. دوم اينكه مخالف مالكيت خصوصي هستي و يكي هم اينكه مخالف اين هستي كه روحانيت در دولت باشد.»

سرانجام رئيس‌جمهوري که رؤياي «رهبري» داشت

در واقع بني‌صدر با اين شيوه توانست بسياري را بفريبد و شرايط را به گونه‌اي پيش برد كه همگان تصور كنند امام هم به وي رأي خواهد داد. نظري كه سال‌ها در ميان جامعه به قوت خودش باقي بود تا آنكه حضرت امام در نامه عزل قائم مقام خود آيت‌الله منتظري به صراحت فرمودند:«والله قسم، من رأي به رياست‌جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم.» پس از اعلام كانديداتوري از آنجا كه بني‌صدر پيشتر روزنامه‌اي به نام «انقلاب اسلامي»‌ را تأسيس كرده بود با درج مقالاتي در باب اقتصاد كشور و مشكلات معيشتي و دادن وعده‌هايي چون:«پول را به كارخانه‌ها و روستاها مي‌ريزيم»، «اعلام جرم وزير اقتصاد و دارايي عليه شاه مخلوع و دستيارانش» و... به خوبي توانست در ميان مردم محبوبيت كسب كند.

فضاي تبليغات انتخابات دوره اول رياست‌جمهوري به قدري مسموم بود كه افق ديد و بصيرت بسياري از خواص را ضعيف كرد. آيت‌الله عراقچي درباره فضاي حاكم بر تبليغات آن دوره مي‌گويد:«وقتي انتخابات و تبليغات اولين دوره رياست‌جمهوري آغاز شد، فضايي درست كردند كه آدم جرئت نمي‌كرد يك كلمه حرف بزند. شايع كرده بودند حضرت امام به (بني‌صدر) نظر [مثبت] دارد، در حالي كه اصلاً اينطور نبود. يك روز در بازار قم مشغول خريد بودم، يكي از بازاري‌ها در حال صحبت با دوستانش مي‌گفت: هر كس و ناكس خودش را كانديدا مي‌كند. جلال‌الدين فارسي اصلاً حرف زدن بلد نيست. براي رياست‌جمهوري فقط بني‌صدر لياقت دارد. قربان جدش بروم، نه تنها فارسي بلكه انگليسي هم خوب صحبت مي‌كند و... يعني اين را جزو كمالاتش مي‌دانستند. همه جا پر كرده بودند كه آقاي پسنديده به او رأي مي‌دهند. بنابراين كسي جرئت نمي‌كرد عليه او حرفي مطرح كند. ... فضاي عمومي جامعه را آنچنان به نفع بني‌صدر هدايت كرده بودند كه هيچ كس فرصت و قدرت انتخاب صحيح را نداشت.»

هرچند امام يك روز قبل از انتخابات از بيمارستان در مورد انتخابات پيامي فرمودند:«... هريك از اينها كه ببرند، براي كشور لابد خدمت خواهند كرد و اگر خدمت نكنند ملت هست و آنها را بركنار خواهد كرد.» در چنين شرايطي ابوالحسن بني‌صدر از ميان كانديداهايي چون سيد‌احمد مدني، حسن حبيبي، داريوش فروهر،كاظم سامي، صادق قطب‌زاده و صادق طباطبايي به عنوان نخستين رئيس‌جمهور ايران انتخاب شد.

اسنادي مبني بر جاسوسي

ناگفته نماند كه انتشار خبر رياست‌جمهوري بني‌صدر در خارج از كشور هم بازتا‌ب‌هاي بسياري داشت از جمله آنها خبرگزاري يونايتد پرس بود. اين خبرگزاري پس از اعلام پيروزي بني‌صدر در انتخابات نوشت: «به همين مناسبت امريكا نقشه‌هاي خود مبني بر تحريم اقتصادي عليه ايران را به تأخير انداخته است و اين اقدام امريكا ژستي آزمايشي است كه نشانگر شناسايي دولت جديداً انتخاب شده ايران است.» در واقع دولت امريكا به بني‌صدر بسيار خوش‌بين بود و تصور مي‌كرد كه با انتخاب شدن وي اعضاي سفارتش به زودي آزاد خواهند شد. البته دانشجويان پيرو خط امام در بخشي از اسناد به دست آمده از سفارت امريكا دريافتند كه از مدت‌ها قبل بني‌صدر با سازمان سيا همكاري داشته است. به عنوان نمونه در بخشي از اسناد به دست آمده نوشته شده: «بني‌صدر تمايل همكاري با ما را دارد و داراي ثمره مثبت است، وي منتظر خروج خميني از صحنه سياست است. بني‌صدر، خميني را خطاكار مي‌داند، ولي اگر احساس كند رژيم به نفع او پيش نمي‌رود عليه رژيم توطئه خواهد كرد. او حتي روزنامه‌اش «انقلاب اسلامي» را به اين منظور ايجاد كرده...»

سوءاستفاده از برپايي مراسم تنفيذ

پس از برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري و برگزيده شدن ابوالحسن بني‌صدر با رأي بالاي 10 ميليون نفر نوبت آن رسيد كه مراسم تنفيذ حكم وي برگزار شود. اما برگزاري اين مراسم طبق قانون مي‌بايست در حضور نمايندگان مردم و در مجلس صورت مي‌گرفت. اين در حالي بود كه تا برگزاري انتخابات مجلس يك ماه زمان باقي‌مانده بود.

اين مسئله دستاويزي براي بني‌صدر و هوادارانش شد كه با جنجال‌آفريني در مطبوعات كاري كنند كه اين مراسم پيش از تشكيل مجلس و در حضور حضرت امام انجام شود. در واقع بني‌صدر از هر فرصتي استفاده مي‌كرد تا نزد جامعه خود را مورد تأييد امام جلوه دهد. از آنجا كه حضرت امام به دليل عارضه قلبي در بيمارستان قلب تهران بستري بودند، قرار شد اين مراسم در سالن بيمارستان قلب برگزار شود.در نتيجه 10 روز پس از برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري، مراسم تنفيذ نخستين رئيس‌جمهور ايران در سالن بيمارستان قلب تهران و با حضور جمعي از مسئولان و اعضاي شوراي انقلاب و خبرنگاران و عكاسان داخلي و خارجي برگزار شد.

اما آنچه بيش از هر چيز در اين مراسم مورد توجه قرار گرفت رفتار رئيس‌جمهور با رهبر كبير انقلاب بود. ابوالحسن بني‌صدر كه تا پيش از اين همواره سعي داشت همگي را متوجه ارادت و فرمانبرداري‌اش از امام كند حالا به گونه‌اي عمل مي‌كرد كه حتي تلويزيون هم از پخش تصاوير اين مراسم خودداري كند. اما ماجرا چه بود؟ پس از ورود حضرت اما با ويلچر به سالن بيمارستان ابتدا بني‌صدر دست ايشان را بوسيد اما پس از تلاوت آياتي از قرآن و قرائت متن حكم تنفيذ رياست‌جمهوري توسط حاج احمد آقا، رئيس‌جمهور بي‌توجه به اشارات امام به سخنراني پرداخت.حركتي كه موجب تعجب حضار شد.

ابوالحسن بني‌صدر خود درباره ماجراي آن روز مي‌گويد: «وقتي او را با صندلي چرخ‌دار مي‌آوردند، يك حالت رقت به من دست داد. حالت غمگين داشت و به قدري حالت عاطفي به من دست داد كه دستش را بوسيدم خيلي با عاطفه. وقتي كه بلند شدم صحبت كنم، او دو سه دفعه صدا كرد كه من نشنيدم و بعد به من توجه دادند كه از پشت [سر] حكم تنفيذ را مي‌خواهد به من بدهد. من هم آن را از دستش گرفتم و گذاشتم روي ميز و شروع كردم به صحبت و از شعور مردم حرف زدن و از اين كه ولايت مردم دارد مستقر مي‌شود و تكيه بر رأي مردم و.... اين حرف‌ها به طبع آقا خوش نيامده بود. ايشان ولي فقيه بود و من ايستاده بودم و برعكس فكر او حرف مي‌زدم.»

اين حركت بي‌ادبانه بني‌صدر در مراسم تنفيذ جرقه‌اي بود براي اقدامات برنامه‌ريزي‌ شده‌اش در دوران كوتاه رياست جمهوري. به هر ترتيب چند روز بعد از برپايي مراسم تنفيذ امام خميني اول اسفند ماه طي حكمي ابوالحسن بني‌صدر را به نمايندگي از سوي خود به سمت فرماندهي كل نيروهاي مسلح منصوب كردند اما اين مقام كه تنها در همين دوره به رئيس‌جمهور سپرده شد، نتوانست از آتش قدرت‌طلبي و بلندپروازي‌هاي بني‌صدر بكاهد. چرا كه در اين دوران ابوالحسن بني‌صدر خود را مرد اول حكومت ايران تصور مي‌كرد.

تلاش حزب جمهوري براي معرفي شخصيت رئيس‌جمهور

پس از برگزاري انتخابات، حزب جمهوري كه كم و بيش با حقيقت رئيس‌جمهور آشنا شده بود تلاش بسياري كرد كه اين حقيقت را بر همگان عيان سازد. از طرفي بني‌صدر در پي آن بود كه نمايندگان دوره اول مجلس از جريانات و احزاب موافق وي باشند. اما ائتلاف نيروهاي خط امامي همچون حزب جمهوري، جامعه روحانيت، هيئت‌هاي مؤتلفه و سازمان مجاهدين انقلاب و .... برنامه‌هاي وي را با شكست مواجه ساخت. اختلاف بني‌صدر با نمايندگان مجلس از آنجا آغاز شد كه آنان با گزينه اول وي براي نخست‌وزيري مخالفت كردند. احمد سلامتيان نخستين كانديداي بني‌صدر براي اين سمت بود. پس از آن بني‌صدر براي تحت تأثير قرار دادن مجلس و مردم در نامه‌اي به امام درخواست نخست‌وزيري سيداحمد خميني را كرد.

اين درخواست با مخالفت امام روبه‌رو شد و ايشان در اين رابطه فرمودند:«بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدي اين امور شوند.» پس از آن رئيس‌جمهور مصطفي ميرسليم را به مجلس معرفي كرد كه او هم نتوانست نظر مساعد مجلسيان را جلب كند. با بالا گرفتن اختلاف‌نظرها و طولاني شدن زمان انتخاب نخست‌وزير بنا شد هيئتي تشكيل شود تا افرادي را به رئيس‌جمهور معرفي نمايد.هيئت مذكور محمد علي رجايي را به رئيس‌جمهور پيشنهاد كردند كه به رغم مخالفت بسيار وي شهيد رجايي به عنوان نخست‌وزير انتخاب شد. اما از آنجا كه بني صدر همچنان با رجايي مخالف بود با وزيران پيشنهادي وي نيز مخالفت مي‌كرد. اين جريان آنچنان پيش رفت كه در نهايت كابينه بدون معرفي وزيران كليدي همچون وزيران خارجه، بازرگاني و اقتصاد و دارايي به مجلس معرفي شد.

منهدم ساختن اسناد عمليات پنجه عقاب

در پي ناكامي دولت امريكا در اعمال فشار سياسي و اقتصادي براي آزادي گروگان‌هايش كه در ماجراي تسخير سفارت امريكا بازداشت شده بودند و عدم موفقيت بني‌صدر در حل اين مسئله كارتر، رئيس‌جمهور اين كشور دستور انجام عملياتي را براي آزادسازي آنان مي‌دهد. طبق اين عمليات قرار بود نظاميان امريكايي به وسيله بالگردهايشان در منطقه دورافتاده‌اي نزديك صحراي طبس فرود آيند و از آنجا عمليات آغاز كنند اما طوفان شن سبب به هم خوردن و آتش گرفتن يك هواپيما و بالگرد شد و كلاً عمليات ناكام ‌ماند. در چنين شرايطي بني‌صدر پيش از رسيدن نيروهاي نظامي كشور به منطقه و بررسي اسناد، دستور بمباران بالگردهاي سالم به جا مانده در طبس را مي‌دهد.

كارشكني بني‌صدر در قامت فرمانده كل قوا

از جمله مواردي كه درتاريخ انقلاب اسلامي رنگ و بوي خيانت و وابستگي بني‌صدر را بيشتر نشان داد عملكرد وي در دوران جنگ به عنوان فرماندهي كل قوا و رياست‌ شوراي عالي دفاع است كه با مطرح كردن نظريه «واگذاري زمين و گرفتن زمان» و بيان مسائل اختلافي با نهادهاي انقلابي از جمله سپاه از ارسال تجهيزات براي دفاع از شهرها خودداري كرده، باعث اشغال خرمشهر و برخي از شهرهاي مرزي جنوب و غرب كشور شد. از ديگر خيانت‌هاي وي در اين دوره عزل شهيد علي صياد شيرازي يك شب قبل از 31شهريور 1359 از فرماندهي قرارگاه عمليات غرب كشور است.

شهيد كاظمي در خصوص نمونه ديگري از خيانت‌هاي بني‌صدر مي‌گويد:«از لحاظ مهمات جنگي، در زماني كه بني‌صدر فرماندهي كل قوا را بر عهده داشت مشكلات ما بسيار زيادبود. من خودم نامه آقاي بني‌صدر را ديدم كه نوشته بود به سپاه مهمات ندهيد.» در نهايت ضعف بني‌صدر در رويارويي با مسائل جنگ و بالا گرفتن اعتراضات در جبهه‌هاي جنگ سبب شد كه امام در 20 خرداد 1360وي را طي پيامي از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار كند.

حادثه 14 اسفند نقطه‌عطف كارنامه بني‌صدر

بني‌صدر به عنوان رئيس‌جمهور تصميم گرفت مصادف با سالروز درگذشت دكتر محمد مصدق در دانشگاه تهران ميتينگي ترتيب دهد تا از نقش تاريخي مصدق سخن بگويد. براي برپايي اين اجتماع گروه‌هاي بسياري نظير حزب كمونيست كارگران و دهقانان ايران، كانون توحيدي اصناف، جامعه بازرگانان و اصناف، جمعيت زنان تهران و... باصدور اعلاميه موافقت خود را اعلام كردند. در آن روز عده‌اي از مردم و طرفداران حزب جمهوري با در دست داشتن عكس مصدق درحال بوسيدن دست ثريا به شعاردادن پرداختند. از سوي ديگر گروهك‌هايي نظير حزب رنجبران، حزب توده، سازمان پيكار در راه آزادي و اتحاديه كمونيست‌ها براي بهره‌برداري از اين مراسم جزو شركت‌كنندگان بوده و در مقابل مردم حزب‌اللهي به دادن شعار ‌پرداختند. اما سازمان مجاهدين كه نقش اصلي را در شكل‌گيري درگيري‌هاي آن روز داشت با دادن شعارهايي به تحريك جريانات و مردم پرداخت.

بني‌صدر سخنراني را اينطور آغاز كرد:«در اين جهان كه ما هستيم دو نوع ديد از رهبري وجود دارد، يك رهبري بر اين باور است كه خود مي‌بايد به جاي يك ملت تصميم بگيرد و خود مي‌بايد سرنوشت مردم را هرطور كه خواست تعيين بكند. اين رهبري، رهبري‌هاي ديكتاتورمآبانه، در گذشته و حال تاريخ بشر هستند و مصدق از اينگونه نبود زيرا از نظر او رهبري خدمتگزاري مردم و اجراي خواست و اراده مردم است.» پس از آن بني‌صدر به جاي آنكه برا‌ي آرامش فضا تلاشي كند از مردم خواست كه حزب‌اللهي‌ها را از دانشگاه بيرون كنند و اين آغاز ماجرا بود. آن روز هر كس كه ريش يا لباس فرم سپاه به تن داشت و يا هر بانویی که چادر به سر داشت توسط اعضاي گروهك‌هاي ياد شده مورد ضرب و شتم و توهين قرار گرفته و دستگير مي‌شد.

آنچه در اين ميتينگ رخ داد دوقطبي‌سازي در جامعه بود كه به صورت جدي به آن دامن زده شد. شدت وقايع آن روز به گونه‌اي بود كه آيت‌الله گلپايگاني طي تلگرافي به امام فرمودند:« اختلافات و برخوردها و درگيري‌هاي اخير موجب نگراني شديد است. با توجه به وضع بسيار حساس كشور و جنگ تحميلي و توطئه‌هاي بيگانگان اقدام سريع حضرتعالي در اطفاي اين نايره قبل از بروز فتنه‌هاي خطرناك و حوادث غير‌قابل پيش‌بيني به نظر حقير لازم است.» امام نيز در جواب تلگرافي فرستادند و فرمودند:«... به جنابعالي و عموم ملت شريف اطمينان مي‌دهم كه با خواست خداوند تعالي با اينگونه مخالفت‌هاي با اسلام برخورد شديد خواهد شد و به دستگاه قضايي گفته‌ام كه قضيه را تعقيب و مجرمين و محركين را شناسايي و محاكمه كنند و نتيجه را به اينجانب اطلاع دهند.... بايد گروه‌ها و دسته‌هاي منحرف سياسي و غيرسياسي بدانند كه من با احساس تكليف با آنان برخورد اسلامي مي‌كنم و به شرارت‌هاي ضد اسلامي خاتمه مي‌دهم.»

روياي جانشيني پس از حضرت امام

در واقع منافقين و ضد انقلاب از بني‌صدر براي دستيابي به اهداف‌شان استفاده ابزار‌ي مي‌كردند و زماني هم كه ديدند ديگر به كارشان نمي‌آيد او را كنار گذاشتند. در واقع او با رفتارش خود را طعمه آنان قرار داده بود و در اين راه به تذكرات امام نيز توجهي نداشت و همين سبب از دست دادن رأي 10 ميليوني‌اش شد.اما با توجه به كارشكني‌هاي بني‌صدر و شرايط حساس كشور همچنان امام صلاح نمي‌ديد كه وي را عزل نمايد به همين منظور تصميم گرفتند براي وحدت و حل اختلافات پيش آمده هيئت سه نفره‌اي تشكيل دهند. اما اين هيئت سه نفره هم نتوانست مانع از رفتارهاي تفرقه‌افكنانه‌ بني‌صدر شود. زمان مي‌گذشت و همچنان گروهك‌ها فضاي كشور را ملتهب مي‌كردند و بني‌صدر به عنوان رئيس‌جمهور هيچ تلاشي براي بهبود اين وضعيت انجام نمي‌داد.

او همچنان بابت كسب رأي 10 ميليوني‌اش تصور مي‌كرد كه نزد جامعه محبوبيتش از رهبر انقلاب هم بيشتر است. به طوري كه معتقد بود اگر رفراندومي برگزار شود او 70 درصد و امام خميني 30 درصد آراي مردمي را كسب خواهد كرد. حتي تصور مي‌كرد كه به زودي ناخداي كشتي انقلاب درخواهد گذشت و او سكاندار انقلاب خواهد شد. به طوري كه در ديداري كه با شوراي عالي سپاه داشت در مقابل اعتراض به اينكه چرا اعضاي اين شورا را به سختي مي‌پذيرد و مسعود رجوي هر وقت بخواهد به او دسترسي دارد، گفته بود:«من بايد اين گروه‌ها را داشته باشم زيرا وقتي كه ما از دولت آلمان علت شركتشان را در تحريم اقتصادي نسبت به ايران پرسيديم به ما گفتند ما با مطالعه بولتن‌هاي پزشكي امام به اين نتيجه رسيده‌ايم كه امام بيش از سه ماه ديگر زنده نيست. بنابراين امام سه ماه ديگر فوت مي‌كند و روحانيت دسته دسته مي‌‌شوند. تنها اين گروه‌ها هستند كه به علت داشتن تشكيلات در ايران باقي مي‌مانند و قدرت را در دست مي‌گيرند، من بايد اين گروه‌ها را داشته باشم.»‌

سرانجام روياي رهبري

پس از توصيه امام خميني به بني‌صدر در خصوص طرد گروه‌هاي فاسد اطرافش و تعامل با ساير قواي كشور وي در پيامي توهين‌آميز به امام مي‌گويد:«شما نمي‌خواهيد قانون اساسي اجرا شود. در مسائل اساسي كشور طرز عمل شما چنان است كه كشور را با نابودي مواجه كرده است.»اين روند ادامه يافت تا اينكه پس از عزل بني‌صدر از فرماندهي نيروهاي مسلح كم كم وي به زندگي مخفي روي آورد و به نامه‌نگاري عليه امام ‌پرداخت. از طرفي در 26 خرداد ماه سازمان مجاهدين خلق طي اطلاعيه‌اي خبر از اجتماع هواداران بني‌صدر در روز 30 خرداد دادند. تظاهراتي كه نهايتاً به دستگيري همسر بني‌صدر و خشونت انجاميد و سبب خشم بيشتر مردم مومن و انقلابي كشور نسبت به رئيس جمهور شد. اين حوادث نهايتاً سبب شد مجلس با امضاي 120 نماينده به طرح «عدم كفايت سياسي رئيس‌جمهور»‌ اين طرح را در دستور كار خود قرار دهد.

پس از برگزاري جلسه و شنيدن صحبت بسياري از نمايندگان در خصوص اين طرح نهايتاً در 31 خرداد 1360 با 177 رأي موافق و يك رأي مخالف و 12 رأي ممتنع رأي به عدم كفايت سياسي بني‌صدر داده شد. حضرت امام (ره) نیز از اول تیر 1360 طی حکمی بنی‌صدر را از مقام ریاست‌جمهوری عزل کردند. سرانجام نيز بني‌صدر به همراه مسعود رجوي و سرهنگ معزي (خلبان مخصوص شاه) و با قيافه مبدل از كشور گريخت و به فرانسه رفت و از آن تاريخ تا به امروز به مخالفت و مقابله با نظام اسلامي ايران پرداخته است.

http://www.Javann.ir/860367

ش.د9602582

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات