آمریکاییها که در تخمینهای راهبردی خود، حذف داعش از عراق را تا ۱۰ سال برآورد میکردند و برای سوریه نیز چشمانداز روشنی قائل نبودند، نمیتوانند شکست داعش را در مقابل مقاومت و نیروهای سوری و عراقی تحمل کرده و همانگونه که پیش از این در موقعیتهای ضعف داعش با حمله به نیروهای سوری، عراقی و مقاومت با توجیه اشتباهات میدانی، سعی بر حفظ داعش و طولانی کردن جنگ داشتند، امروز از شکست داعش و ثبت این پیروزی به نام حزبالله و جمهوری اسلامی عصبانی هستند
با آزادسازی شهر البوکمال در شرق سوریه به عنوان آخرین نقطه شهری و تجمع و تمرکز تروریستهای داعش، شکست نظامی این جریان تکفیری نهایی شد. حضور مستقیم سردار قاسم سلیمانی در این نبرد و نیروهای مقاومت که نمادی از قرائت اسلام ناب محمدی به شمار میآیند، افتخار این پیروزی و بستن طومار خلافت متکی بر جهالت مدرن و توحش برساخته اسلام آمریکایی و وهابیت تکفیری، نصیب محور مقاومت شد و ابزار نیابتی استکبار و صهیونیسم برای اسلامهراسی از کار افتاد.
راز عصبانیت بیش از حد و رفتار هیستیریک آلسعود، آمریکا و برخی متحدان غربی آن یا همان پدیدآورندگان و حامیان پشت پرده تروریستهای تکفیری در هفتههای اخیر و تلاش آنان برای متهمسازی جمهوری اسلامی ایران و حزبالله به بیثباتسازی در منطقه و دادن برچسب تروریسم به سپاه و حزبالله را باید در تحولاتی جستوجو کرد که به شکست داعش و پیروزی جمهوری اسلامی ایران و حزبالله منتهی شد.
مخالفان محور مقاومت با تصور اینکه میتوان از نیروهای فریبخورده و جاهل تکفیری با کمک مالی و امنیتی، نوعی بیثباتی به تعبیر خودشان سازنده را به کشورهای عراق و سوریه تحمیل کرد و از دل این بیثباتی نظام مطلوب خود را رقم زد که حذف مقاومت و تجزیه این کشورها شبیه تجربه لیبی باشد، با بیشرمی ابتدا از تروریستها تحت عنوان معارض و حتی مردم و نیروهای انقلابی حمایت علنی کرده و سپس با لو رفتن و ماهیت تروریستی و غیر محلی بودن آنان و همچنین تنفر شهروندان سوری و عراقی و افکار عمومی جهان از جنایات ضد بشری تروریست و پرهزینه شدن حمایت آشکار از تکفیریهای جانی و جاهل، ائتلاف فرمایشی ضد داعش را تشکیل دادند تا با مدیریت درگیریها ـکه با ورود نیروهای مردمی و حامیان مقاومت، با توازن جدیدی مواجه شد و توازن به ضرر تروریسم تکفیری بهم خورده بودـ به فرسایش و طولانی شدن درگیریها و جلوگیری از شکست تکفیریها کمک کنند؛ چرا که به اذعان استراتژیستهایی، چون کیسینجر، شکست داعش به معنای پیروزی جمهوری اسلامی ایران و حزبالله بود و این پیروزی به معنای افزایش نفوذ منطقهای آنان است.
با این نگاه است که این روزها آلسعود با بهانه قرار دادن شلیک موشکهای انصارالله و ترس از تکرار سرنوشت داعش برای ائتلاف عربی متجاوز به یمن علیه توان موشکی جمهوری اسلامی ایران فضاسازی کرده و با سناریوی گروگانگیری حریری، ایران و حزبالله را به بیثباتسازی منطقهای متهم کرده و کشورهایی، چون آمریکا و فرانسه، یعنی همان حامیان دیروز داعش را به همنوایی با خود در سناریوی فشار علیه مقاومت و ایران میکشاند.
آمریکاییها که در تخمینهای راهبردی خود، حذف داعش از عراق را تا ۱۰ سال برآورد میکردند و برای سوریه نیز چشمانداز روشنی قائل نبودند، نمیتوانند شکست داعش را در مقابل مقاومت و نیروهای سوری و عراقی تحمل کرده و همانگونه که پیش از این در موقعیتهای ضعف داعش با حمله به نیروهای سوری، عراقی و مقاومت با توجیه اشتباهات میدانی، سعی بر حفظ داعش و طولانی کردن جنگ داشتند، امروز از شکست داعش و ثبت این پیروزی به نام حزبالله و جمهوری اسلامی عصبانی بوده و از هراس آلسعود از آینده خود که بخشی از آن را با مداخله در سوریه، عراق و یمن خراب کرده و در باتلاق خودساخته فرو رفته، سوءاستفاده کرده و همچنان به حفظ فضای تنش و بیثباتی و گرم نگه داشتن بازار فروش تسلیحات و قراردادهای سنگین میاندیشند.
فرصتطلبی فرانسویها نیز آنان را به جای عبرت گرفتن از همراهی اولیه با داعش و آلسعود در تحمیل تروریسم کور و وحشی تکفیری به منطقه، به همراهی مجدد با این ائتلاف شوم کشانده که البته نگرانی از مصادره اموال خاندان حریری از سوی بنسلمان و خروج پساندازهای آنان از بانکهای فرانسوی نیز عامل تعیینکنندهای برای رفتار غیر منطقی کاخ الیزه به شمار میآید.
طنز تاریخی اینجاست که خالقان و حامیان تروریسم وحشی تکفیری که سالها بیثباتی را بر منطقه و کشتار و آوارگی و ویرانی را بر مردم مظلوم سوریه و عراق تحمیل و با پرورش گرگهای وحشی در میدان جنگ نیابتی برای کشورهای آسیایی، آفریقایی، اروپایی و حتی آمریکا وحشت تولید کردهاند، به جای تشکر از مقاومت و اعلام شرمندگی از اشتباهات گذشته، امروز با اتخاذ تاکتیک فرار به جلو، کسانی را که با تروریستها مبارزه کردهاند، به تروریسم و بیثباتسازی متهم میکنند.
جالب اینکه همانها که قادر به کتمان هویت تروریستی داعش نشدند، شکست داعش را پیروزی ایران و حزبالله اعلام کرده و امروز با شکست خوردن داعش به جنگ روانی علیه این دو نیروی مؤثر در سد کردن نفوذ و شکست داعش برآمدهاند. تکرار این ادعاهای واهی و پوچ را میتوان فرار از پاسخگویی به مسئولیت خود در قبال سالها جنگافروزی و حمایت عبث از جریان تروریستی برشمرد که با پدیدار شدن نشانههای توقف و شکست آنان، مدعی طولانی بودن دوره شکست آنان شدند و با تشکیل ائتلاف ضد داعش به دنبال مدیریت میدان برای حفظ این گروهک برآمدند.
اما امروز اراده مقاومت در برابر داعش به نتیجه رسید و این پیروزی به نام اسلام ناب بر اسلام بدیل و آمریکایی رقم خورد و چهره اسلام به همت نیروهای متدین و مسلمان از لوث وجود تروریسم تکفیری و مولد اسلامهراسی پاک شد. از این رو آمریکا و متحدان غربی و عربیاش شکست داعش را به نوعی شکست خود تلقی کرده و به دنبال انتقام از نیروها و عوامل اصلی شکست داعش برآمدند؛ چرا که از نگاه آنان پیروزی بر داعش به معنای افزایش نفوذ و اعتبار پیروزمندان این میدان است و این در واقع بر باد رفتن هزینههای سنگین سیاستهای چند ساله منطقهای آنان است.
اما ای کاش به جای عصبانیت و تکیه بر زور و تزویر برای پیشبرد اهداف، از سیاستهای غلط گذشته عبرت گرفته و اگر از آن اشتباهات عذرخواهی نمیکنند، بر تکرار آن اصرار نداشته باشند./