ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه، شکست داعش، آغاز مذاکرات در مورد سامان بخشی سیاسی به بحران سوریه و در نهایت نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، نوید بخش مرحله ای از عقلانیت سیاسی و راهبردی در بین بازیگران موثر بحران سوریه است که با رویکرد ایجابی توانستند بخشی از مشکلات صحنه بحران را کنترل و مدیریت کنند
نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه درشهر سوچی روسیه (یکم آذر 96) از آن روی مهم به نظر می رسد که تجریه نوینی درهمکاری و همگرایی بازیگران موثر منطقه ای و فرامنطقه ای برای ایجاد فرایند صلح، در بحرانی ترین مساله غرب آسیا آغاز شده است. در این تجربه، سه کشور مذکوردر خارج از حضور قدرت های غربی، بستر و روندهای صلح سازی را ایجاد و برای نهادینه کردن آن اقدام می کنند.
این نشست در دو سطح نظامی و سیاسی شکل گرفت؛ در سطح نظامی نشستی با حضور رؤسای ستاد کل ارتش ترکیه، روسیه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در سطح سیاسی، با حضور رؤسای جمهوری روسیه ایران و ترکیه تداوم یافت. این ترکیب بندی نیز نشانگر هماهنگی و همکاری های نظامی و سیاسی در حل بحران سوریه و رسیدن به مرحله آشتی ملی است. مقاله پیش رو ضمن اشاره به موارد توافق شده در این اجلاس، به فضای تحلیلی پیرامون این نشست می پردازد.
توافقات و تفاهمات نشست اخیر
در این اجلاس تهران، مسکو و آنکارا بر سر نقاط مهم به اشتراک نظر و توافق رسیده اند که درتحلیل ها و بیانیه پایانی اجلاس نیز انعکاس داشت:
1- توجه و تاکید بر برگزاری کنگره گفتگوی ملی؛ رؤسای جمهوری ایران، ترکیه و روسیه از دولت بشار اسد و «مخالفان» حکومت وی دعوت کردند تا با شرکت در «کنگره گفتوگوی ملی» روند صلح در این کشور را آغاز کنند.
2- گسترش مناطق کاهش تنش؛ از ماه مه امسال، مناطقی از استان ادلب، حومه غربی حلب، مناطق شمال شرقی استان لاذقیه، مناطقی در شمال حمص و منطقه غوطه شرقی در اطراف دمشق به عنوان «مناطق کاهش تنش» شناخته شدند. این مناطق بنا بر توافق این سه کشور قابل گسترش هستند.
3- تاکید بر قطع نامه شورای امنیت؛ شرکت کنندگان بر عزم خود برای ادامه همکاری فعالانه بین سه کشور به منظور برقراری صلح و ثبات در سوریه مطابق با آنچه در قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده است، تأکید کردند.
4- تداوم همکاری تا نابودی کامل داعش؛ سه کشور توافق کردند، تا شکست نهایی گروههای تروریستی به همکاری با یکدیگر ادامه دهند. همچنان به تلاش های هماهنگ خود ادامه دهند تا از پیشرفت در کاهش خشونت و عدم بازگشت آن اطمینان حاصل شود.
5- حمایت از وحدت ارضی و حاکمیت ملی؛ در این نشست توافق شد تا به سوریها در برگرداندن وحدت کشور و دستیابی به یک راه حل سیاسی برای این بحران از طریق یک فرایند سوری-سوری فراگیر، آزاد، منصفانه و شفاف که منجر به تدوین قانون اساسی با حمایت مردم سوریه و انتخابات آزاد و منصفانه با مشارکت تمامی مردم واجد شرایط در سوریه تحت نظارت مناسب سازمان ملل شود، کمک کنند.
6- ایجاد بسترهای پیرامون تبادل نظامی؛ تاکید بر نیاز به دسترسی سریع، ایمن و بدون مانع برای کمک های بشردوستانه و نیز نیاز به انجام اقدامات اطمینانساز از سوی طرفهای سوری از جمله آزادی بازداشتشدگان و ربودهشدگان و تحویل اجساد و نیز شناسایی مفقودین به منظور ایجاد شرایط بهتر برای فرایند سیاسی و دوام آتشبس.
7- طرح همکاری جامعه بین المللی با روند های صلح سازی؛ ایران، روسیه و ترکیه از جامعه بینالملل خواستند از «فرآیند کاهش تنش و برقراری ثبات در سوریه» حمایت کنند و به این کشور برای بازسازی زیرساختهایش یاری برسانند.
محورهای تحلیلی نشست سه جانبه
برگزاری و خروجی نشست سه جانبه اخیر که محصول و برآیند ادراکات امنیتی و سیاسی سه بازیگر مهم بحران سوریه است، می تواند روندها و حتی پارادایم های نوینی را در همکاری های امنیتی در حوزه غرب آسیا به نمایش گذارد. با این اوصاف چند محور در فضای تحلیلی همکاری های سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه پیرامون حل بحران سوریه مورد توجه است که در ذیل به آنها پرداخته می شود:
1- تنزل در نقش آفرینی منطقه ای آمریکا؛ بعد از جنگ جهانی دوم ، بحران سوریه نخستین موردی است که آمریکا و شرکای غربی آن نه تنها قدرت نمایی لازم را ندارند، بلکه مجبورند با روسیه و ایران در این مورد هماهنگ شوند. مطلوبیت آمریکا تداوم بحران سوریه و حتی تجریه این کشور بود تا چالش های امنیتی رژیم اسرائیل از سوی سوریه کاهش یابد، اما روندها برخلاف راهبردهای آمریکا رقم خورد.
2- تعمیق تنش در روابط ترکیه- آمریکا؛ آنکارا و واشنگتن در آغاز بحران سوریه رویکردهای همسو و حتی مکمل را به نمایش گذاشتند، اما در ادامه مسیر آمریکا با حمایت از گروه کردی سوری (پ.ی.د) که شاخه سوری پ.ک.ک است و ارسال هزاران کامیون تسلیحات به این گروه عملا امنیت ملی ترکیه را با چالش راهبردی مواجه کرد. این مساله باعث شد که ترکیه تحلیل واقع گرایانه از ماهیت بازی ژئوپلیتیک غرب در غرب آسیا انجام دهد. چون در صورت تسلط و حاکم شدن گروه کردی پ.ی.د/پ.ک.ک بر شمال سوریه و توسعه ارضی آنها برای اتصال ژئوپلیتیکی به دریای مدیترانه، جریان های تجریه طلب کردی منطقه ظرفیت های مضاعف برای کنش گری خود تعریف خواهند کرد.
3- اعتلای جایگاه جریان مقاومت در ترتیبات امنیتی منطقه؛ هر چند در شکست داعش در سوریه و عراق، مولفه های مختلفی موثر بوده است، اما نقش آفرینی نیروهای مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران مهم ترین، موثرترین و پایدارترین عامل محسوب می شود. خط مقاومت با این که در مسیر اعتلای خود با چالش های معارضان منطقه ای و غربی مواجه خواهند شد، اما جایگاه انکارناپذیرخود را در ترتیبات امنیتی غرب آسیا حفظ و گسترش خواهد داد.
4- آینده ترتیبات سیاسی سوریه؛ یکی از موضوعاتی که در فضای تحلیلی پیرامون مساله سوریه در کانون توجه بوده نوع ترتیبات سیاسی متصور می باشد که چگونه دولت سوریه، مخالفان و موافقان آن خواهند توانست در سپهر حاکمیت ملی منافع خود را تنظیم نمایند. در این مورد رویکردهای روسیه و ایران تا حدودی می تواند در موارد مهم همسویی لازم را پیدا کنند، اما رویکرد ترکیه (به نمایندگی از طرف گروه های مخالف) نیز دارای ملاحظات مهم و موثر است. در اینجاست که معماری نوین پروژه و پروسه صلح و آشتی سازی در سوریه در حوزه سیاسی نیز پیچیدگی خاص خود را خواهد داشت و ضرورت ابتکار عمل مبتنی با واقعیت های صحنه سوریه و منطقه می باشد.
5- نگاه متفاوت روسیه به موضوع کردی سوریه؛ مساله کردی سوریه و برجسته شدن جغرافیای سیاسی و نظامی کردی در سوریه، مساله راهبردی ترکیه و موضوع مهم جمهوری اسلامی ایران است. این در حالی است که روسیه به صورت تاریخی به تحرکات سیاسی و نظامی کردهای منطقه رویکرد فرصت محور داشته است. در شرایط حاضر اگر چه آمریکا از طریق حمایت ازسازمان جدایی طلب کردی سوریه به دنبال تثبیت و اعمال قدرت و نفوذ خود در ترتیبات امنیتی و سیاسی سوریه است، اما روسیه رویکرد ابزاری به جریان های واگرای کردی سوریه برای کنترل رفتارهای آینده ترکیه دارد. با این اوصاف رویکرد ایران و ترکیه می تواند در مدیریت چارچوب مند کردهای سوریه همسوتر و با رویکرد روسیه متفاوت شود.
سرانجام سخن
ایجاد مناطق کاهش تنش در سوریه، شکست داعش، آغاز مذاکرات در مورد سامان بخشی سیاسی به بحران سوریه و در نهایت نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، نوید بخش مرحله ای از عقلانیت سیاسی و راهبردی در بین بازیگران موثر بحران سوریه می باشد که با رویکرد ایجابی توانستند بخشی از مشکلات صحنه بحران را کنترل و مدیریت کنند، اما موضوع در اینجا ختم نخواهد شد چون علاوه بر برجسته شدن برخی ابعاد منافع متعارض در همکاری ها، عناصر و عوامل آشوب ساز منطقه ای و بین المللی نیز تلاش مضاعف خواهد کرد که روند آشتی ساز سوریه با بن بست مواجه گردد. با این وجود الزامات راهبردی حکم می کند که سه کشور ضامن آتش بس در سوریه بتوانند با تعمیق همکاری ها در موضوعات همسو، نقاط افتراق را نیز طوری مدیریت کنند که مستمسک ورود بازیگران آشوب ساز نشود. با این حال توجه به این نقطه نیز ضروری است که اگر همکاری های سه جانبه مذکور منجر به روندهای صلح پایدار در سوریه شود، آن موقع می توان ظرفیت های جدیدی را برای همکاری های امنیتی در موضوعات مهم منطقه ای، از غرب آسیا تا قفقاز تعریف کرد./