تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۷  ، 
کد خبر : ۳۰۶۵۶۱
راهبرد اصلاح‌طلبان درباره روحاني در گفت‌وگوي «اعتماد» با جلايي‌پور

تشويق و انتقاد

اشاره: تشويق و انتقاد راهبرد اصلي اصلاح‌طلبان در قبال روحاني است. اين جمله حميدرضا جلايي‌پور را بايد رويكرد اكثريت غالب كنشگران سياسي اصلاح‌طلب دانست. چه آنكه اصلاح‌طلبان با حمايت از روحاني هم دست فرمان مديريت كشور را از سال ٩٢ به اين سو تغيير داده‌اند و هم آنكه با اين تغيير مجال بيشتري براي دم و بازدم در اتمسفر سياست ايران پيدا كرده‌اند. هرچند هستند اصلاح‌طلباني كه از فرداي معرفي كابينه دوازدهم از سوي روحاني منتقد دولت و رفتار روحاني شده‌اند. به اعتقاد آنان روحاني راهنماي چپ را زد و به راست پيچيد اما جلايي‌پور معتقد است كه تامين منافع ملي و عبور از بحران‌ها باعث همكاري اصلاح‌طلبان با نيروهاي ميانه‌‌رو اصولگرا و اعتدال‌گرايان شد. به اعتقاد اين فعال سياسي اصلاح‌طلب خوب ظاهر شدن روحاني در جريان انتخابات ٩٦ و تند كردن مباحث توسط او به هيچ عنوان مطالبه اصلاح‌طلبان از روحاني نبوده است. به گفته وي اصلاح‌طلبان منتظرند تا حسن روحاني به وعده‌هايي كه در انتخابات داده عمل كند و از همين رو به هيچ عنوان از روحاني نااميد نشده‌اند. جلايي‌پور البته يك راه‌حل هم براي سرعت بخشيدن به حل مشكلات كشور دارد: تقويت جامعه مدني و همكاري نيروهاي درون اين جامعه با دولتي‌ها. همين است كه مي‌گويد: «ما اصلاح‌طلبان هم دولت پاسخگو، شفاف و حساس به مسائل جامعه مي‌خواهيم و هم يك جامعه مدني قوي و زنده مي‌خواهيم تا بتوانيم به رفع مشكلات غامض جامعه بپردازيم. جلايي‌پور در بخش ديگري از اين مصاحبه حاضر نشدن برخي چهره‌هاي دولتي در مراسم تشييع جنازه دكتر ابراهيم يزدي را به دليل خارج نشدن از فضاي امنيتي پيش از سال ٩٢ اعلام كرد و گفته است: «اين يك علامتي است كه نشان مي‌دهد كه ما هنوز به طور كامل از وضعيت امنيتي قبل از سال ٩٢ خارج نشده‌ايم. ببينيد آقاي يزدي نه‌تنها يك شخصيت شناخته شده آزاديخواه و اصلاح‌طلب بود، بلكه يكي از چهره‌هاي برجسته انقلاب اسلامي بود. وزير خارجه دولت موقت بود. ادب سياسي حكم مي‌كند كه چنين حضوري توسط مقامات رسمي صورت بگيرد اما اينكه چرا چنين نمي‌شود به عمل دولت موازي و فضاي سال‌هاي ٨٤ تا ٩٢ بازمي‌گردد.
پایگاه بصیرت / مريم وحيديان

(روزنامه اعتماد ـ 1396/06/13 ـ شماره 3897 ـ صفحه 6)

* اخيرا برخي چهره‌هاي اصلاح‌طلب منتقدانه نسبت به روحاني سخن مي‌گويند. به اعتقاد آنها آقاي روحاني در انتخابات راهنماي چپ را زد و راي از بدنه اجتماعي گرفت اما حالا به راست چرخيده است. شما اين موضع را قبول داريد؟

** آقاي روحاني در مبارزات انتخاباتي خيلي خوب ظاهر شد ولي بعد از انتخابات خودش مباحث را تندتر كرد. اين اصلا تقاضاي اصلاح‌طلبان نبود. بعد به خاطر فشارهاي بعد از انتخابات آقاي روحاني سعي مي‌كند كه فضا را آرام‌تر كند. هم با سخن و هم با عمل؛ مثل چيدن كابينه. اصلاح‌طلبان همچنان اميدوارند وعده‌هايي كه روحاني در انتخابات داده عملي كند. اصلاح‌طلبان اصلا نااميد نشده‌اند. اصل به بار نشستن وعده‌هاست. اينكه چه كسي آن را اجرا كند چندان مهم نيست. از اين نظر اصلاح‌طلبان نااميد نشده‌اند. مردم هم منتظر هستند كه شعارها تحقق يابد.

* اصلاح‌طلبان تا كجا بايد پاي‌‌روحاني بايستند؟

** اصلاح‌طلبان پاي حمايت از روحاني هستند تا وقتي كه او دنبال تحقق وعده‌هاي خود است. بحث آقاي روحاني در مورد اهل سنت و زنان خيلي خوب بود. برخي مي‌گويند اين حرف‌ها زده مي‌شود اما اجرا نمي‌شود اما به نظر من اينكه رييس‌جمهور يك حرف خوبي را مي‌زند خود يك عمل خوب هم هست. او مي‌گويد اهل سنت ماليات مي‌دهند و جوانان‌شان به سربازي مي‌روند پس چرا نبايد در مديريت كشور نقش داشته باشند؟! اين يكي از حرف‌هاي جدي اصلاح‌طلبان است كه ايران را براي همه ايرانيان مي‌خواستند و مي‌خواهند. اصلاح‌طلبان به همين دليل از آقاي روحاني حمايت مي‌كنند.

* راهبرد اصلي اصلاح‌طلبان نسبت به دولت دوازدهم بايد چگونه باشد؟

** راهبرد اصلاح‌طلبان نسبت به آقاي روحاني روشن است و آن حمايت و تشويق و نقد همدلانه است. در انتخابات واقعا اصلاح‌طلبان تمام قد ظاهر شده و از او حمايت كرده‌اند. الان هم آقاي روحاني را تشويق مي‌كنند كه شعارهايي را كه داده پيگيري كند. همچنين اگر لازم باشد انتقاد هم مي‌كنند.

* بركات ائتلاف با معتدلين براي جريان اصلاحات بيشتر بوده يا مشكلات و مضراتش؟

** بركات آن بيشتر بوده است. مهم‌ترين مساله اصلاح‌طلبان و اعتدالگرايان و اصولگرايان ميانه‌رو منافع ملي و حفظ و بقاي ايران (در خاورميانه لرزان) است. ائتلافي كه اصلاح‌طلبان با اعتدالگرايان كردند بر سر اين مساله بود. اينكه كشور از بحران بيرون بيايد. ما الان خيلي از وضعيت پيش از ۱۳۹۲ فاصله گرفته‌ايم و اين به نفع كشور بوده است. ما اميدواريم با همان راهبردهاي‌هاي حمايتي، تشويقي و انتقادي، آقاي روحاني بتواند به وعده‌هايي كه به مردم داده عمل كند.

نيروهاي جامعه مدني نيز از فرصتي كه با خروج از شرايط نيمه امنيتي و بحراني قبل از ٩٢ به دست آمده استفاده كنند و جامعه مدني را تقويت كنند. مشكلات كشور به همكاري نيروهاي جامعه مدني و همكاري نيروهايي كه در دولت هستند نيازمند است. ما هم دولت پاسخگو، شفاف و حساس به مسائل جامعه مي‌خواهيم و هم يك جامعه مدني قوي و زنده مي‌خواهيم تا بتوانيم به رفع مشكلات غامض جامعه بپردازيم.

* با فقدان ابراهيم يزدي نهضت آزادي و جريان ملي مذهبي چه وضعيتي پيدا مي‌كنند؟

** مهم‌ترين سرمايه‌هاي اين دو جريان ريشه‌دار (كه ريشه آنها به پيش از انقلاب و نهضت ملي مصدق باز مي‌گردد) شخصيت‌هاي آن بوده است. افرادي چون مرحوم بازرگان، دكتر يزدي و سحابي‌ها از شخصيت‌هاي برجسته آن بوده‌اند. اين موضوع نقش شخصيت‌ها، در مورد اين جريان‌ها حايز اهميت است. و امروز متاسفانه اين جريان ريشه‌دار يكي از سرمايه‌هاي شخصيتي خودشان را از دست داده‌اند.

به نظر من تا بازآفريني دوباره اين شخصيت‌ها مهم‌ترين كار اين است كه حاملان و فعالان نهضت آزادي و ملي مذهبي خصيصه‌هاي ابراهيم يزدي را زنده نگاه دارند و به اين شيوه راه دكتر يزدي را ادامه دهند. آقاي يزدي ويژگي‌هاي مهمي داشت و چهار ويژگي او در زمينه جامعه سياسي ايران اهميت دارد.

اول اينكه او «ايستادگي مدني» براي تحقق شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي داشت. او هيچگاه از انقلاب اسلامي و شعارهاي اصلي آن دور نشد. در شعارهاي اصلي انقلاب چهار مفهوم كانوني وجود دارد؛ استقلال، آزادي، جمهوري و اسلام. او نسبت به اين چهار مفهوم و ارزش‌هاي كليدي در ارتباط با انقلاب اسلامي و ايران خيلي جدي بود. او در اين مورد با كسي شوخي نداشت و از اهداف بزرگ انقلاب اسلامي تا آخر دفاع كرد.

دوم اينكه آقاي يزدي در مورد تقويت مردمسالاري كه از اهداف نظام بود، كوشا بود. او با رفتار و كردارش نشان داد كه راه رسيدن به اين هدف صبوري و شكوري است. او واقعا اين مساله را خيلي خوب در چهار دهه اخير نشان داد. او در اين راه متحمل هزينه‌هاي سنگين شد. جزو شخصيت‌هايي بود كه بيشترين تهمت‌ها و تهديدها را از كيهانيان دريافت كرد. فعاليت ٧٠ ساله يزدي سرشار از صبوري و ايستادگي مدني بود.

سوم اينكه ابراهيم يزدي به عنوان يك كنشگر سياسي و تحليلگر بيشتر در منطقه خاكستري بود. او اهل سياه و سفيد و اهل صفر و صد كردن مسائل نبود. او جزم‌انديش و دگم نبود.

ويژگي چهارم اينكه او نشان داد كه اهل گفت‌وگو، مذاكره، انعطاف و اميد به آينده است و اهل طرد نيست.

اين چهار ويژگي اگر از سوي دوستداران نهضت تداوم پيدا كند، فقدان مرحوم يزدي تا حدودي جبران مي‌شود.

* قرابت گفتمان اصلاح‌طلبي و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب در حال حاضر براي پيشبرد اهداف اصلاح‌طلبي منطبق با تبار مشروطه با اعتدالگرايان بايد باشد يا از جنس اصلاح‌طلبي مرحوم دكتر يزدي؟

** شما به اعتدال گرايي مشروطه و اصلاح‌طلبي دكتر يزدي اشاره كرديد. به نظر من اين سوال شما مقداري ايراد دارد. چون اصلاح‌طلبي را در برابر اعتدال گرايي قرار داده‌ايد. اعتدالگرايي يك روش فعاليت اجتماعي و سياسي است و كوشش مي‌شود كه براي حل مشكلات افراط و تفريط نشود. و اصلاح‌طلبي يك فكر و يك رويكرد كلان در پاسخ به نياز دايم جوامع امروزي به تغييرات اجتماعي است. اصلاح‌طلبان هم در روش مايل هستند كه عقلايي و مبتني بر ميانه‌روي و ارزيابي هزينه و فايده‌ها حركت كنند. از اين نظر اصلاح‌طلبي با اعتدالگرايي اشتراك دارد. ولي هدف اصلاح‌طلبي روشن است و آن تقويت مردمسالاري به روش‌هاي قانوني، مسالمت‌آميز و تدريجي در ايران است. لذا اصلاح‌طلبي يك جريان اساسي در تاريخ معاصر ايران است. شما مي‌توانيد تبار آن را از نيمه دوم قرن نوزدهم توسط اميركبير پيگيري كنيد و در انقلاب مشروطه و نهضت ملي و انقلاب اسلامي دنبال اين جريان اصلاح‌طلبي را پي بگيريد و در ٢٠ سال اخير (پس از ۱۳۷۶) ما با يك جريان استوار اصلاح‌طلبي در ايران روبه‌رو بوده‌ايم. در اين جريان ١٥٠ ساله و در اين ٢٠ سال خيلي از شخصيت‌ها نقش داشته و دارند كه يكي از آنها مرحوم دكتر يزدي است.

* به نظر شما چرا هيچ يك از چهره‌هاي دولتي و حكومتي در مراسم تشييع دكتر يزدي حضور پيدا نكردند؟

** اين يك علامتي است كه نشان مي‌دهد كه ما هنوز به طور كامل از وضعيت امنيتي قبل از سال ٩٢ خارج نشده‌ايم. ببينيد آقاي يزدي نه تنها يك شخصيت شناخته شده آزاديخواه و اصلاح‌طلب بود، بلكه يكي از چهره‌هاي برجسته انقلاب اسلامي بود.

وزير خارجه دولت موقت بود. ادب سياسي حكم مي‌كند كه چنين حضوري توسط مقامات رسمي صورت بگيرد اما اينكه چرا چنين نمي‌شود به عمل دولت موازي و فضاي سال‌هاي ٨٤ تا ٩٢ باز مي‌گردد. به همان دليلي كه شخصيت‌هاي ايران مثل آقايان موسوي و كروبي و خاتمي تحت حصر و ممنوع‌التصويري هستند.

* پاشنه آشيل جريان اصلاح‌طلبي آيا مي‌تواند همان پاشنه آشيل فعاليت و كنش سياسي جريان ملي- مذهبي يا نهضت آزادي باشد؟

** خير. با هم متفاوت هستند. درست است كه اين دو جريان از حيث اصلاح‌طلبي در طول هم قرار مي‌گيرند اما تفاوت‌هايي دارند. تبار جريان نهضت آزادي و ملي - مذهبي‌ها به نهضت ملي و انقلاب اسلامي و پس از آن بر مي‌گردد. بعد از انقلاب اسلامي هم مهلت به آنها داده نشد و زير سركوب قرار گرفتند و آنها هم نتوانستند انعطاف لازم را داشته باشند و بيشتر در معرض فشار و كنترل قرار داشتند.

ولي جريان اصلاح‌طلبي كه در اين ٢٠ سال شاهدش بوديم تبارش از انقلاب اسلامي و مقاومت در زمان جنگ شروع مي‌شود. شخصيت‌هاي بارزي مانند آقاي موسوي، همت‌ها و باكري‌ها از اين تبار بودند. تبار اصلاح‌طلبان به دوره سازندگي بازمي‌گردد. افرادي بودند كه در جريان سازندگي و ساختن كشور بسيار زحمت كشيدند و تجربه كسب كرده‌اند. از همه مهم‌تر تبار اصلاح‌طلبان به آزاديخواهي و دموكراسي خواهي ٢٠ سال اخير برمي‌گردد.

اين تندروها هستند كه مي‌خواهند انقلاب اسلامي را به حكومت اسلامي تقليل دهند و نمي‌توانند موفق شوند. به چند دليل كه يكي از آنها حضور چهار دهه‌اي و ريشه‌اي اصلاح‌طلبان است. لذا به اين تفاوت‌ها بايد توجه كرد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=85336

ش.د9602413

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات