(روزنامه بهار – 1396/05/30 – شماره 259 – صفحه 11)
علی رغم شروط دولت اقلیم کردستان عراق برای عدول از همه پرسی استقلال و سهم خواهی در ساختار سیاسی و مالی بیشتر در عراق، فرآیند شکاف هویتی و سرزمینی بین مولفه کرد/ عرب، شکل و واگرائی سرزمینی معطوف به جدائی، امری محتوم به نظر ميرسد.
گرچه مقامات اقلیم کردستان بارها برای تلطیف فضای منطقه، استقلال کردهای عراق را متصل به منطقه شمال عراق دانسته و آن را بی ارتباط با سایر مناطق کردنشین کشورهای دیگر، ولی باید پذیرفت که مناطق کردنشین خاورمیانه کردی، به شدت متاثر از تحولات یکدیگر ميباشند. مزوپوتامیای کردی تا کنون دوبار تقسیم شده است. نبرد چالدران در سال 1514و سایکس پیکودر سال 1917 که به نظر ميرسد رفراندوم شهریور 2017، واکنشی به این دو تقسیم تاریخی است. واکنش به این تقسیم بندی، تمامی تاریخ مبارزاتی کردها را در ترکیه و عراق در قرن 19 و 20 تشکیل ميدهد. از سوئی فارغ از دخالت های تفرقه افکنانه عوامل خارجی جهت ذره ای نمودن کشورهای خاورمیانه، باید عنوان نمود که تفوق هژمونیک در مزوپوتامیایی که مهد تمدن، خاستگاه ادیان الهی و دارای یک جغرافیای خالق است، هژمونی را در کلیت خاورمیانه ميگستراند.
گرچه با توجه به اینکه جوامع خاورمیانه ای هیچگاه در طول تاریخ، جوامعی هژمون نبوده و متشکل از مذاهب و اقوام مختلف ميباشد، اصرار بر ناسیونالیسم قومی، سرزمینی و دینی، ذیل هژمونی میدانهای مسلط و تحت لوای دولت – ملت های کلاسیک امکان پذیر نمی باشد. تاریخ قرن بیستم در کشور عراق، همراه با شورش کردهای این کشور، جهت خودمختاری، اعطای حق تعیین سرنوشت و تقابل سرزمینی با حکومت مرکزی عراق بوده است. بنابراین کنشگری کردهای عراق، پدیده ای متاخر نبوده و از آنجا که نقطه تلاقی تمدنی قرار گرفته است، محل منازعه ساختارهای هویتی منطقه بوده و باقی خواهد ماند. رفراندوم شهریور ماه در این واحد جغرافیایی دوفاکتو، مهمترین حرکت استقلال طلبانه این منطقه جهت حاکمیت دوژور خواهد بود که فرصتها و تهدیدهای را برای ساختارهای منطقه ای و فرامنطقهای به وجود خواهد آورد، گرچه سطوح تهدید / فرصت برای این ساختارها متفاوت خواهد بود.
مهمترین دغدغه کشورهای همسایه کردستان عراق، به صورت سنتی، خیزش ناسیونالیسم کرد در کشورهای خود ميباشد، گرچه ميتوان این تفکر را یک سندروم امنیتی و یا یک کرد فوبیا نامید. فراموش نکنیم در اوایل تشکیل ساختار دو فاکتو در کردستان عراق، بر پایه همین سندروم، کشورهای همسایه، توافقنامه های امنیتی متعدد، منعقد نمودند، در حالیکه، این ساختار دوفاکتو، بیشتر باعث انفعال کردهای کشورهای همسایه، حداقل در فاز مبارزه مسلحانه گردید، البته کردستان سوریه، بنا به دلایل خاص خود از این قاعده مستثنی است. بنابراین در حکومت دوژوور نیز علی رغم، تهدیدات تاکتیکی/ استراتژیک استقلال کردستان عراق، باز به نظر ميرسد، فوبیای موجود، بر خاورمیانه کردی، سایه افکنده است.
در سالیان حکومت دوفاکتو، کردستان عراق، با تعامل با دنیای خارج، دیاسپورای کرد، تقویت زیر ساخت های صنعتی و اداری، موفق گردیده یک مدل حکمرانی فدراتیو را برای خود تعریف و آن را به صورت شایسته ای عملیاتی نماید. در این راستا با استفاده از یک دیپلماسی نیمبند که البته مدیون احزاب ریشه دار پارتی/ اتحادیه است، مفصل بندی گفتمان هویتی / سرزمینی/ ژئوپلیتیک را به وجود آورده که این صورت بندی پایه اساسی استقلال این منطقه ميباشد. کردستان عراق در حال حاضر و پس از سال 2003 و حملات داعش گفتمان ژئوپلیتیکی جدیدی را برای خود تعریف نموده است.
گرچه کردستان عراق یک دولت – ملت نیست ولی به عنوان یک شبه دولت یا ساختار دوفاکتو با رصد ژئوپلیتیکی، کدهای ژئوپلیتیک اطراف خود را در میدانهای متعارض، تشخیص و با توجه به مضائق و فرصتهای ژئوپلیتیکی در میدان مغناطیسی آنها قرار ميگیرد. در خصوص کردستان عراق مشکل است که بگوئیم که این منطقه خود مختار، واجد کدهای ژئوپلیتیکی در مقیاس های منطقه ای و جهانی است.
با این وجود، کدهای محلی کردستان عراق، مستقیماً با کدهای منطقه ای و جهانی و کشورهای همسایه کردستان عراق و به دو دلیل زیر در ارتباط هستند.از سوئی، رهبران کردهای عراق، منافعشان را از طریق گفتمانهای هویتی تبیین نمودهاند، چرا که سازه های هویت ملی آنها یک تاثیر قدرتمند را در سازه های منافع ملی آنها دارد، زیرا گفتمانهای هویتی کردهای عراق از طریق گفتمانی هویتی به نام کورد ئایه تی توسعه یافته است. بررسی این ایدئولوژی به ما اجازه ميدهد که تغییرات تاریخی تعریف منافع ملی را برای کردها بهتر بفهمیم. از سوی دیگر رهبران کردها، خطی از دوستان و دشمنان خود را در ارتباط با منافعشان ترسیم نموده اند که کشورهائی که تهدید هستند، دشمن و کشورهائی که تهدیدی به حسای نمیآیند، متحد آنها ميباشند.
دشمنان و دوستان نیز به دو مقوله دشمنان بالفعل (تهدید فوری) و بالقوه ( درک تهدیدات در حال ظهور)، تقسیم ميشوند. از سوئی کردستان عراق به عنوان یک شبه دولتها ( pseudo state) ميباشد که در محل تلاقی بین امپراطوریهای سابق، تمدنها و نیز نواحی که جمعیتی مختلط با پیچیدگیهای خاص قومی را دارند ینی حوزه تمدنی عرب/ ترک / ایرانی، خواهان خیزش هویت قام به ذات خود ميباشد.در بافت ژئوپلیتیکی کردستان عراق، دولت های همسایه به عنوان دیگری، تهدیدی برای هویت و امنیت منطقه اقلیم به شمار ميروند و مشروعیت آنها در کردستان عراق، تنها به دلیل دولت – ملت بودن آنها ميباشد. جمهوری اسلامی ایران نیز دغدغههای خاص خود را در آینده منطقه اقلیم دارد. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، ارتباط با کردهای عراق در دستور کار منطقه ای ایران قرار گرفت.
ارتباط با رهبری قیاده موقت و کمک پیشمرگهای پارتی/ اتحادیه یکی از دلایل موفقیت ایران در مناطق کردنشین در جنگ با عراق بود که از نمودهای موفق آن ميتوان به عملیات کرکوک، اشاره کرد. در قضیه انفال و جنگ داخلی سال 94 میلادی کردهای عراق نیز، ایران میزبان سربلندی برای کردهای عراق بود. ایران، همیشه از کشورهائی بوده که بر وحدت سرزمینی عراق به خصوص پس از قدرت گرفتن شیعیان در ساختار سیاسی این کشور، تاکید داشته که دلیل اصلی آن بعد برون مرزی و مقابله با قدرتهای برون مرزی توسط حکومت مرکزی عراق، بوده است.
مخالفت با استقلال کردستان عراق توسط ایران، بر خلاف ترکیه که معتقد بر خیزش ناسیونالیسم کرد است، نمی تواند تحلیل مناسبی باشد، چرا که کردها در ایران بر خلاف همزبانان خود در حوزه های تمدنی عرب/ ترک از لحاظ قومی، زبانی، تاریخی و فرهنگی با ساختار مرکزی، بیگانه نبوده و آمال خود را بیشتر در تهران جستجو مينمایند تا در سلیمانیه و یا اربیل. علاوه بر این هیچ وقت در تاریخ سنتی و مدرن ایران زمین پدیده ای به نام کرد فوبیا توسط هیچ ساختار سیاسی،رویت نشده است. لذا، حساسیت ایران بر روی استقلال کردستان عراق را باید در ورای مرزهای جغرافیایی کشور، جستجو نمود.
از سوئی نظر به دیالکتیک ساختار/ کارگزار در ژئوپلیتیک باید گفت خیزش کارگزارهای ژئوپلیتیک در آینده خاورمیانه امری محتوم است که نباید از آن غافل و طبیعتاً، این موضوع باید در دستور سیاست منطقه ای و خاورمیانه ای کشور، قرار گیرد. کارگزاری ژئوپلیتیکی کردهای عراق در صورت استقلال با ساختار ژئوپلیتیکی ایران، نه تنها تعارضی ندارد، بلکه در راستای منافع ژئوپلیتیکی ایران در قلب مزوپوتامیا قرار دارد، زیرا قلمروخواهی کردهای عراق را در تعارض سرزمینی با مناطق عرب سنی و مرزهای ترکیه قرار ميدهد. منطقه مزوپوتامیا با توجه به نفوذ پانصد ساله ترکیه، سنی بودن منطقه، عادت واره مردم این نواحی، جغرافیای غنی انرژی این منطقه از منابع آبی و نفتی، قلمرو خواهی جدید کردهای عراق و سوریه در فضاهای تجزیه شده، مهمترین چالش امنیتی ترکیه خواهد بود.
کشور ترکیه به علت قلمرو خواهی سرزمینی و هویتی در قالب یک گفتمان ژئوپلیتیک، در صدد تعمیق و بسط هژمونی خود در فضاهای تجزیه شده ای ميباشد که سابقاً قلمرو سرزمینی ترکیه و یکی از مهمترین منابع انرژی این واحد جغرافیایی بوده و نوستالژی این قلمروها در حافظه تاریخی ترکها، نقش بسته است. تركيه به عنوان همسايه بخش كردنشين عراق و سوریه، به دليل سكونت بخش اعظم اقليت كرد آن كشور در مناطق شرقي و در جوار مرزهاي این دو کشور همواره از تاثيرات فرامرزي كُردهاي منطقه بر امنيت ملي خود احساس خطركرده و مهمترين استراتژي خود را قطع ارتباط گروههاي معارض كُرد با پشتيبانان قومي خود ترسيم و به مرحله اجرا گذاشته است.
کردستان عراق به دلیل شرایط ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، جغرافیای آسیب پذیر، عدم ثبات سیاسی و همسایگی آن با کشورهایی که اقلیتهای کرد را در خود جای داده و روابط نه چندان دوستانه ای را در قرن بیستم با آنها داشتهاند به حوزه ای استراتژیک برای آنها تبدیل گردیده است. نظر به اینکه منطقه مزوپوتامیای شمالی، اقلیمی کردی است، بنا به هم مرز بودن آن با ترکیه و حاکمیت دو فاکتو مستقر در آن از اهمیتی شاید مهمتر از حکومت مرکزی عراق بر خوردار باشد بنابراین منطقه خود مختار کردنشین عراق از نقاط تلاقی ژئوپلیتیک آنها ميباشد. بهدنبال قدرت حزب عدالت و توسعه، این کشور، مراودات خود را با منطقه اقلیم کردستان عراق، افزایش و سیاستهای کردستیز و زاویه دار دولتهای سکولار و ملیگرای قبل از خود را تا حدود زیادی تعدیل نموده است.
استقلال کردستان عراق که سابقاً، خط قرمز امنیتی ترکها بود، در حال حاضر با نگاهی واقع بینانه به آن نگریسته ميشود، چرا که استقلال این منطقه با توجه به جذابیت گفتمانی ترکها در کردستان مزایای فراوانی برای ترکیه دارد، مضاف براین، تنها راه مجاری ارتباطی و صدور انرژی کردها، فارغ از خطوط احتمالی از کردستان سوریه و دریای مدیترانه از ترکیه عبور خواهد کرد. بنابراین متغیر اقتصادی، اولویت اساسی ترکها برای چشم پوشی از این حرکت استقلال طلبانه ميباشد. گرچه، همزمان، خیزش ناسیونالیسم کرد در ترکیه و رد سناریوی استقلال کردستان عراق متصور است.
در حال حاضر دموکراسی ترکها، بسیاری از احزاب و شخصیت های کرد را جذب خود نموده است، بنابراین دموکراسی ميتواند فضای ذهنی کردهای ملی گرا را تا حد زیادی تلطیف نماید، علاوه بر این در صورت استقلال کردستان عراق، بسیاری از کردهای ترکیه با توجه به زبان مشترک، علاقمندی خود را در کردستان عراق ميیابند و این موضوع خط مشترک اقتصادی / سیاسی را بین دو سوی مرز و با بازی برد – برد آغاز مينماید که حتی این اشخاص و نهادهای تازه تاسیس، به عنوان پادزهری بر علیه سیاستهای حزب کارگران کردستان ترکیه ميتوانند عمل نمایند. بنابراین علی رغم فوبیای متقدم ترکیه نسبت به استقلال کردستان، در نگاه جدید دولتمردان ترک، این استقلال، ميتواند چهره فرصت گونه ای را برای آنها، به نمایش بگذارد.
گرچه آینده کردستان سوریه و اتصال آن به اقلیم کردستان از طریق کانتون جزیره و اتصال به سواحل مدیترانه، ارزش راهبردی ترکیه را برای کردها، کاهش ميدهد که از مخاطرات استقلال کردستان برای ترکیه است، علاوه بر این موضوع، حذف اقلیت ترکمن در کرکوک، توز خورماتو و مناطق ترکمن نشین در منطقه اقلیم که ابزار فشار ترکیه در شمال عراق ميباشند نیز، تهدیدی جدی برای ترکها ميباشد. علی ایحال در بین کشورهای منطقه کمترین حساسیت را در این بازه زمانی ترکیه نسبت به استقلال کردستان داشته باشد. به علاوه استقلال کردستان عراق ميتواند برای همیشه از حزب کارگران کردستان ترکیه در کردستان عراق و در کوهستانهای قندیل، خلع ید نماید، همان اتفاقی که برای حزب کارگزاران کردستان ترکیه در اواخر دهه 90 میلادی در سوریه اتفاق افتاد.
در خصوص عوامل خارجی و استقلال کردها باید عنوان نمود که منافع غرب در کشورهای خاورمیانهای بر بستر شکافهای قومیرشد میکند و ازاینروست که آمریکا، گسلهای هویتی را در کردستان عراق فعال مینماید، چرا که با تضعیف حاکمیت ملی در میدانهای منطقهای، مناطق کردنشین، احزاب و زیر ـ قومیت های کرد در آن فعال و عمق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای کردها فعال میگردد. به نوعی که میتوان گفت روند تحولات مناطق کردنشین، پازل کشمکشها و تلاشهای هویتگرایانه کردهای منطقه را تکمیل کرده است، امری که پازل قومی منطقه از جمله ایران، ترکیه و سوریه را با جدال شکننده مواجه کرده است.
این فعالسازی هویتی که توسط آمریکا صورت میگیرد سه شاخص ناسیونالیسم قومی، سلفیگری محدود و گسلهای هویتی را شامل میگردد. بنابراین، ایالات متحده، فارغ از حمایت و یا عدم حمایت از استقلال کردها، در صدد شکافهای قومی/ مذهبی در منطقه ميباشد ولی در خصوص کردستان عراق، بیم آن را دارد که این منطقه به سان عراق شیعه، در دامان، کشوری مانند ایران قرار گیرد و یا با رشد رادیکالیسم مذهبی، یک متغیر بر مولفه های مبارزه با اسرائیل در منطقه به وجود آید.
این موضع را ميتوان در عدم تائید وزیر خارجه آمریکا، رکس تیلرسون از همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق، مشاهده نمود. اما به طور حتم، استقلال کردستان عراق در راستای حداکثری منافع امنیتی اسرائیل ميباشد. گرچه به نظر ميرسد، این سود با توجه به دشمنان مشترک کردها و اسرائیل، دو جانبه ميباشد. دسترسی به عمق مزوپوتامیا و نزدیکی به حوزه های تمدنی، عرب، ترک و فارس، آرزوی اسرائیل جهت کنشگری و ناامن نمودن فضای این منطقه است که به طور حتم با استقلال کردستان، این اتفاق خواهد افتاد. گرچه احزاب و تشکلهای فراوانی در کردستان، مخالف هرگونه حضور اسرائیل در منطقه ميباشند ولی به علت نهادینه شدن تفکر سکولار و سبک زندگی بورژوایی مردم کردستان عراق، این تفکر، تفکری حاشیه ای، ميباشد. از سوئی در جامه مسلمان خاورمیانه، اسرائیل همیشه به عنوان یک کد ناامنی شناخته شده است.
ميتوان گفت که استراتژی پیرامونی اسرائیل گفتمان اصلی ژئئوپلیتیکی اسرائیل را در جند دهه اخیر شکل داده ولی با حمله آمریکا به عراق و خیزش بنیادگرائی رادیکال سلفی، اسرائیل کد/ بینش جدید ژئوپلیتیکی جدیدی را برای خود تعریف نموده که استقلال کردستان عراق دارای یک اهمیت ویژه در طرحهای منطقهای اسرائیل است چراکه کردها بین ایران و ترکیه و دو دشمن خطرناک اسرائیل یعنی عراق و سوریه تقسیم شدهاند.کردستان عراق با حاکمیت دوفاکتو یک منطقه استراتژیک برای اسرائیل ميباشد که حضور در این منطقه یعنی کنترل اطلاعاتی بر حوزه های تمدنی، ایرانی، عرب و ترک و طبیعتاً یعنی اشراف بر خاورمیانه.
بنابراین باید دلایل حضور و بذل توجه اسرائیل به مناطق کردنشین را تحلیل نمود. موقعیت کردستان عراق به عنوان یک منطقه مهم از خاورمیانه مزوپوتامیایی و با حاکمیت دو فاکتو یا دوژوور، نه تنهاتهدیدی برای اسرائیل نمیباشد بلکه فضای تنفس استراتژیک آن را در منطقه بالا میبرد. از سوئی اسرائیل از طریق کنترل دولت کردی برای اعمال فشار بر ایران و ترکیه قدرت چانه زنی خود را بالا خواهد برد زیرا اسرائیل خواهد توانست مساله جدائی خواهی قومی را تبدیل به یکی از اصلیترین نگرانیهای امنیتی ایران وترکیه بنماید و از طرف دیگر، قدرت چانه زنی اعراب با اسرائیل به علت تشکیل یک کشور غیر عرب در خاور میانه که مشکلات تاریخی با اعراب داشته و ظرفیت رابطه خوب با اسرائیل را دارد، کم خواهد شد.به طور کلی رهبران کرد عراقی در تعامل خود با اسرائیل اهداف خاصی را دنبال میکنند که مهم ترین آنها عبارتند از:
- پان عربیسم، پان ترکیسم و شیعیگری (بهخصوص پس از ظهور حشد الشعبی و درگیری مختصر با پیشمرگه در مناطق آزاد شده از دست داعش )، همیشه تهدید بالقوه بر علیه موجودیت کردها، بوده است و لذا نیاز این واحد جغرافیایی به حمایت نیروی خارجی که با ایدئولوژی های مذکور، تعارض داشته باشد.
ـ رقابت دو حزب برتر کردستان عراق برای نزدیکی به مولفه های فرا منطقه ای و مشخصاً اسرائیل
ـ نزدیکی به لابی یهود در آمریکا
ـ حضور اسرائیل در عراق میتواند برگ برندهای برای کردها در برابر قدرتهای منطقهای باشد
ـ حضور اسرائیل در کردستان عراق در راستای قدرت نرم/ سخت افزاری اقلیم کردستان عراق ميباشد.
به طور کلی، استقلال کردستان عراق، برای منطقه اقلیم، اعراب سنی و شیعه حکومت مرکزی عراق، کشورهای همسایه و عوامل فرامنطقه ای، ژانوس وار و تهدید/ فرصت زا است و قطعاً همه پرسی استقلال با توجه به عدم حمایت کشورهای همسایه و تشتت آراء احزاب در درون منطقه اقلیم، در این بازه زمانی که مناطق مورد مناقشه استانهای کرکوک، نینوا و دیاله، مشخص نیست، کاری به شدت تنش زا است. فراموش نکنیم کشور کردستان بدون کرکوک یعنی یک قرن تلاش عبث و بیهوده کردها در عراق. در پایان باید تاکید نمود که استقلال از واحدهای جغرافیایی پسا سایکس پیکوئی و عبور از مرزهای تصنعی مزوپوتامیایی، عادت واره تعارض گونه کردها را در تمامی قرن بیستم تشکیل داده و همه پرسی استقلال کردستان عراق، واکنشی به چالدران و سایکس پیکو در این بازه زمانی ميباشد.
http://bahardaily.ir/fa/Main/Detail/10464
ش.د9603895