(روزنامه ايران - 1396/09/26 - شماره 6668 - صفحه 2)
* اخیراً در فضای مجازی کمپینهایی برای ابراز پشیمانی از رأی به آقای روحانی ایجاد شده است. با توجه به مجموعه رفتارهای آقای روحانی از بعد از انتخابات تاکنون مثل وزرایی که معرفی کردند، لایحه بودجهای که دادند و امثال اینها، آیا شما جایی برای پشیمانی از رأی به آقای روحانی میبینید؟
** من تصور میکنم کسانی که این مسائل از قبیل عبور از آقای روحانی را مطرح میکنند، نگرانی ملی ندارند. بلکه علاقهمند هستند از هر آب گل آلودی ماهی خود را بگیرند. البته شکی نیست در بدنه اجتماعی هم همراهیهایی با این طیف بشود اما در سطوح بالاتر سیاسی اصلاحطلبان با شناخت و آگاهی کامل به آقای روحانی رأی دادند و از این انتخاب خود هم به هیچ عنوان پشیمان نیستند. منتها این هم نکته بدیهی است که هر کس که دیکتهای مینویسد، احتمال دارد آن دیکته غلط هم داشته باشد که باید این غلط و اشتباهات نقد شوند و مورد ارزیابی قرار گیرند، اما اینکه به دلیل این اشکالات بخواهیم کل ماجرا را زیر سؤال ببریم قطعاً پذیرفته نیست.
* این انتقادات آنقدری هست که بتواند منجر به پشیمانی از رأی به آقای روحانی شود؟
** اینها دو موضوع متفاوت هستند. من هم شخصاً از بخشهایی از دولت انتقاداتی دارم و حتی شاید در خود کابینه هم بخشهایی به بخشهای دیگر انتقاداتی بگیرند، ولی اینکه بگویم ما پشیمان هستیم که آقای روحانی را انتخاب کردیم، به نظرم موضعگیری کاملاً غلط و اشتباهی است و تأثیرات بدی در سطح ملی خواهد گذاشت.
ما چه در سال 92 و چه در سال 96 میدانستیم چه انتخابی میکنیم و دنبال چه هستیم و الان هم همچنان پیگیر مطالبات خود هستیم و بدیهی است اگر انتقادی هم داشته باشیم، آن را میگوییم. اما پیگیری مطالبات به این معنا نیست که از مقطعی راهبرد اشتباه عبور از روحانی را در پیش بگیریم.
* اگر به عقب برگردیم شروع انتقادات بیشتر بر سر ترکیب کابینه بود. شما درباره آن ترکیبی که پیشنهاد شد چه ارزیابی ای دارید و آیا به نظرتان ترکیب کابینه میتواند تا این اندازه محل نقد برخی از رأی دهندگان به آقای روحانی و ناامیدی از او باشد؟
** ما باید بین رویکردها و امکانات اجرایی تفاوت قایل باشیم. ای کاش شرایطی بود که میشد رویکردهای مطرح شده را عیناً اجرا کرد، اما وقتی نیست باید توقع خود را واقعبینانه کنیم. مثلاً وقتی آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی خود بحث ورود زنان به کابینه را مطرح کرد و در مجلس هم گفت میخواسته برای برخی از سمتها وزیر زن بگذارد و این اتفاق امکانپذیر نشده، نشان دهنده رویکرد اوست. اینکه آقای روحانی در این مورد نتوانسته نیروهای مد نظر خود را وارد کابینه کند به عوامل دیگری برمیگردد. من قبلاً هم گفتهام همانطور که ما در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری یک نظارت استصوابی داریم، در چینش کابینه هم محدودیتهایی وجود دارد منتها آشکار و عیان نیست.
قطعاً دولت و آقای رئیس جمهوری به دنبال این است که آنچه در دوران انتخابات وعده داده را در بالاترین سطح تحقق ببخشد. چون آبرو و حتی منفعتش در عملیاتی شدن این وعدههاست و به همین دلیل هم به دنبال قویترین کابینه میرود. اما باید توجه کنیم که این قویترین کابینه یک قید ممکن هم دارد. یعنی اگر او نتواند قویترین کابینه را انتخاب کند، به دلیل مجموعه شرایطی است که کشور ما با آن درگیر است. ما نمیتوانیم با توجه به برآیند و مجموعه بردارهای قانون اساسی ایران که اختیارات رئیس جمهوری در آن محدود است، همه توقعات خود را معطوف به رئیس جمهوری و یا دولت کنیم.
* شما اشارهای داشتید به شعارهای انتخاباتی آقای روحانی. برخی از ناظران سیاسی معتقدند که آقای روحانی قدری در شعارهای انتخاباتی خود تند رفته است. آیا شما این تعبیر را قبول دارید؟
** آقای روحانی فردی نیست که جدیداً به هیأت حاکمه ایران اضافه شده باشد. آقای روحانی در این نظام سابقه طولانی دارد. از زمان جنگ و خصوصاً مذاکرات قطعنامه 598 بگیرید تا امروز، ایشان همواره در ارکان مختلف حکومت حضور جدی داشته؛ یا نماینده مجلس بوده، یا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده، یا عضو و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، یا رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و یا در 4 سال و نیم اخیر که رئیس جمهوری بوده. پس آدمی که تمام این ردهها را طی کرده و در مسائل داخلی و خارجی حضور جدی داشته، مشکلات داخلی کشور را هم به دلیل حضورش در مراکز مختلف میداند و نسبت به آن آشنایی دارد.
یعنی اگر مطلبی را میگوید، قطعاً میداند مسأله چیست و جمیع جهات را هم سنجیده و حرفش را میزند. اما بین خواستن و توانستن تفاوت است. توانستن دولت و آقای روحانی هم منبعث از مجموعه شرایط کشور است و ما اگر بخواهیم مسائل کشورمان حل شود، باید در میان مجموعه نهادهای نظام، هماهنگی و همگرایی ایجاد کنیم نه اینکه سمت و سوی انتقادات و مطالبات را صرفاً به سمت دولت مایل کنیم. مگر دولت در این کشور چقدر قدرت و اختیار دارد؟ آنچه که ما امروز به عنوان کاستی یا ناکارآمدی اجرایی در کشور میبینیم، ناشی از نا همسو بودن بردارهای ساختاری در کشور است نه ضعف و نخواستن دولت.
* با این تفاسیر به نظر میرسد با موضوع «گردش به راست روحانی» که ارزیابی برخی از چهرهها در فعالان سیاسی است، موافق نباشید؟
** ببینید آقای روحانی را هیچ وقت هیچ کسی به عنوان یک اصلاحطلب تلقی نکرده است. بنابراین جا انداختن این موضوع که آقای روحانی این طرف بوده و حالا سمت اصولگرایان چرخیده، از اساس غلط است.
* البته به نظر میرسد مسأله چیزی جدای از این است. منتقدان معتقدند آقای روحانی در زمان انتخابات ادبیات و تمایلات خود را به سمت اصلاحطلبان متمایل کرد و بعد از انتخابات به سمت اصولگرایان متمایل شد.
** ببینید ما هم سال 92 و هم 96 میدانستیم که اولاً آقای روحانی کیست و ثانیاً چقدر از این مسائلی که مطرح میکند قابلیت تحقق دارند. ما آقای روحانی را اصولگرایی میدانستیم که به اعتدال پایبند است و نسبتی با تندروی ندارد و بر این اساس و همین طور مجموعه سوابق آقای روحانی، ایشان کاندیدای اصلاحطلبان شد. به نظرم آقای روحانی مشی خود را ادامه میدهد و عدول چندانی از آن نداشته است.
* فکر میکنید خط «پشیمانی» از رأی به آقای روحانی بتواند جلوتر برود؟ و اگر این اتفاق بیفتد تبعات و آثار آن چه خواهد بود؟
** این اتفاق را ما در دوره اصلاحات و با شعار «عبور از خاتمی» تجربه کردهایم. در آن زمان متأسفانه بچههای جوانتر آمدند این بحث را مطرح کردند و بعد هم نخستین نفر خود آنها تاوان آن را پرداختند. امروز هم هنوز مملکت دارد تاوان همان دوره 84 تا 92 را میپردازدکه حاصل سیاست نپخته و هیجانی عبور از خاتمی بود. امروز هم اگر بخواهیم بدون توجه به ریشهها و اینکه دولت چقدر از امور جامعه را در کنترل دارد، بهصورت یکجانبه عمل کنیم نتیجه آن چیزی جز همان سالهای 84 تا 92 نخواهد بود. حالا یکی میخواهد اسمش را بگذارد «انتخاب بین بد و بدتر»، یکی به آن بگوید محدود کردن مطالبات» یا هر چیز دیگری، در نتیجه نهایی فرق ندارد. ضمن اینکه شرایط خارجی الان ما با سال 84 قابل قیاس نیست.
اتفاقاتی که در منطقه ما میافتد نشان از یک هماهنگی منطقهای بین بازیگرانی نظیر عربستان سعودی، امریکا و اسرائیل علیه ایران است. در این شرایط که نیروهای تندروی بینالمللی میخواهند کاری کنند که میانهروها در ایران کنار بروند و یک بار دیگر تندروها در صدر قرار بگیرند، ما نباید در داخل زمینه این اتفاق را فراهم کنیم. من فکر میکنم الان تخریب دولت و افزایش سطح مطالبات از دولت به شکلی آب به آسیاب دشمن ریختن است.
* منظورتان مخالفان داخلی است یا ناظر به مسائل بینالمللی این را میگویید؟
** نه منظورم ابعاد خارجی آن است. الان قرار گرفتن بیدلیل در مقابل دولت یعنی اینکه بیاییم و به دست خودمان در داخل خللی در کار اجرایی ایجاد کنیم و به صورت طبیعی این دشمن خارجی است که از چنین وضعیتی سود خواهد برد. ضمن اینکه در داخل هم نیاز به گفتن ما نیست که سود این وضعیت به نفع جریان تندرو و افراطی است.
* بحثی که شاید تا حدودی مربوط به همین موضوع باشد، بحث ادامه یا خاتمه« ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون» است. چنانچه در هفتهها و ماههای اخیر هم مواضعی منتشر شد حاکی از آنکه برخی از طرفین این ائتلاف میگفتند که در انتخابات سال 98 و بعد از آن باید به صورت مستقل وارد میدان شویم و این ائتلاف دیگر ثمر و معنایی ندارد. شما از آینده این ائتلاف چه ارزیابی دارید؟
** الان با قاطعیت میتوان یادآور شد بحرانیترین منطقه دنیا خاورمیانه است. کشوری مانند ایران که در دل این خاورمیانه پر تلاطم جا گرفته است، خیلی بعید است که جریانهای آن بتوانند برای دو سال بعد خود برنامهریزی با این دقت داشته باشند. آن هم در شرایطی که نهادهای دموکراتیک هم در کشور ما هنوز به آن میزانی که نیاز است، قوام پیدا نکردهاند. طرح این بحثها در شرایط فعلی به نظر من سادهانگاری است. ما هنوز نمیدانیم در دو سال آینده منطقه ما چه شکلی خواهد داشت که بخواهیم از الان تمام مسائل آن را پیشبینی کنیم.
اتفاقات بسیار زیادی در منطقه هست که میتواند مستقیماً روی مسائل داخلی ما تأثیر بگذارد و تصمیمگیری در این دست مسائل نیاز به صبر بسیار بیشتری دارد. مسائلی که وضعیت ما در آن مقطع را نشان میدهند یکی این است که قیمت نفت به کجا میرسد؟ دامنه بحران و تنش کشورهای منطقه با چه تغییراتی مواجه میشود؟ برجام چگونه اجرا خواهد شد؟ دولت امریکا چه مسیری پیش خواهد گرفت و دست به چه اقداماتی خواهد زد و امثال اینها. ما باید اول این دست چیزها را از سر باز کنیم و بعد برویم سراغ اینکه در سال 98 چه آرایش سیاسی بگیریم. حرف زدن در این رابطه کاری عجولانه است.
* یعنی معتقد به حفظ این ائتلاف هستید یا راهکار دیگری در نظر دارید؟
** این موضوع را شرایط تعیین میکند. چیزی که ما میتوانیم بگوییم این است که طرفین نباید تمام پلهای بین هم را خراب کنند. احتمال این بسیار زیاد است که ما با شرایط نه چندان قابل پیشبینی مواجه شویم و اگر همه پلهای بین هم را خراب کنیم، ساخت آنها در لحظهای که به این پلها نیاز داریم امکانپذیر نخواهد بود. اصلاً بعید نیست که ما در سال 98 نیازمند اجماعی دوباره بین اعتدالیون و اصلاحطلبان باشیم. چه در قبال بر هم خوردن این ائتلاف و چه در قبال دست کشیدن حامیان انتخاباتی آقای روحانی از ایشان و اعلام پشیمانی از این رأی، ضررهای عیان و تا حدودی قطعی میتواند وجود داشته باشد حال آنکه منافع آن کاملاً محل سؤال است و ابهام دارد. مطالبهسازی علیه دولت دقیقاً چیزی است که جریان رقیب میخواهد.
این به آن معنا نیست که ما مطالبات خود را دنبال نکنیم اما باید متوجه باشیم که در مسیر دنبال کردن این مطالبات به صورت مکرر هم واقعیتهای موجود و تجاربی که از دولت دوم اصلاحات تاکنون داشتهایم را هم باید مرور کنیم. باید به یاد بیاوریم که رفتارهای احساسی و ناشی از شور همواره چه تبعات ملی برای ما بهدنبال داشته است. اصلاحطلبان بارها این را گفتهاند که شاید دولت آقای روحانی دولت مطلوب آنها نباشد اما قطعاً آن را بهعنوان دولت مقبول میپذیرند. این نکتهای است که باید همیشه آویزه گوش ما باشد، خصوصاً زمانهایی که داریم مطالبات خود از دولت را مرور میکنیم یا اینکه به انتقاد از دولت میپردازیم.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/243348
ش.د9603945