(روزنامه مردمسالاري - 1396/10/09 - شماره 4497 - صفحه 7)
* به نوعی میتوان گفت که زیر بنای تمامیحوادث و تحولات جاری در خاورمیانه به سطح و نوع تعامل تهران – ریاض باز میگردد که بعد از پیروزی انقلاب این تعامل به سمت نوعی از تقابل و رقابت قدرت در این سالها کشیده شده است، ارزیابی شما از این تقابل و رقابت عربستان – ایران در طی سال 2017 چیست؟
** در راستای گفتههای شما تقابل و رقابت عربستان با ایران طی چند سال اخیر شدت یافته است. با نگاهی کلی به مجموعه تحولات سال 2017 این تقابل و رقابت به اوج خود رسید، اما بدون شناخت عقبه و ریشههای این تقابل نمیتوان درک صحیحی از این رفتار عربستان در این سالها داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامیایران و عربستان در استراتژی دو ستونی ایالات متحده آمریکا بعد از خروج انگلستان در 1969 میلادی از منطقه خاورمیانه، واشنگتن نوعی از وظایف برایشان (ایران وعربستان) تعریف کرد. در ادامه بر اساس دکترین نیکسون ایران در جایگاه ژاندارم منطقه و عربستان به عنوان نیروی پشتیبان و قدرت موازی، حامیو حافظ منافع آمریکا در خاورمیانه شدند.
اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامیتمام این برنامه آمریکا به هم خورد و ستون اصلی حفاظت از منافع آمریکا یعنی ایران از میان رفت. در این میان نقش اصلی به عربستان سعودی داده شد. در این راستا حتی بخشی از قرارداداهای تسلیحاتی و جنگ افزارهایی که در زمان رژیم شاهنشاهی با آمریکا بسته شده بود و پول آن هم از قبل پرداخت شده بود، نه تنها به ایران تحویل داده نشد که بخشی از آن در اختیار عربستان قرار گرفت. در ادامه در طول سالهای جنگ تحمیلی هم بر اساس نقش جدید عربستان در خاورمیانه این کشور به محور اصلی کمک مالی – سیاسی – تسلیحاتی از رژیم بعث صدام حسین علیه ایران بدل شد که در نهایت تمامیاین صرف هزینهها هیچ دستاوردی را عاید ریاض نکرد.
با وجود این شکست باز تلاش عربستان تا زمان حضور مستقیم نیروهای ایالات متحده آمریکا در عراق و افغانستان با شدت و ضعف برای تقابل با ایران وجود داشت، اما با ورود مستقیم آمریکا و حمایتهای مستقیم در خود خاورمیانه از نقش عربستان سبب شد تا این تقابل تهران – ریاض با شدت و سرعت بیشتری ادامه یابد به گونه ای که در طول سالهای اخیر ما شاهد بودیم که پرونده جنگهای نیابتی با حمایت آمریکا توسط عربستان علیه ایران اجرا شد. این بار صرف هزینههای فراوان نه در حمایت از رژیمیچون رژیم بعث که با ساختن گروه تروریستی در افغانستان و بعد در سوریه به نام طالبان و داعش سالها جنگ را به غرب آسیا و 7 سال تنش را به سوریه و نیز 3 سال درگیری را به عراق و هزینههای گزاف به کل خاورمیانه تحمیل کردند. تا از این طریق بتوانند به نیابت از خود منافع ایران را در خاورمیانه و در کشورهای همسو با تهران با تهدید جدی روبه رو کنند.
اما در طول سالها مقاومت نهایتا این برنامه در سال جاری میلادی با شکست داعش در عراق و سوریه به پایان رسید. اما در کنار این مساله پروندههای دیگری مانند جنگ نیابتی در بحث بمباران هر روزه مردم یمن و یا اتهام پراکنی به تهران با برپاکردن تنش در لبنان به اوج برنامههای تقابلی عربستان علیه ایران در 2017 رسید، به گونه ای که در سخنان ملک سلمان، پادشاه و نیز محمد بن سلمان، ولیعهد وعادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان در خصوص ایران به صراحت از کشیده شدن تنش و درگیری به داخل خاک ایران سخن گفته شد که در ادامه هم شاهد وقوع دو حادثه تروریستی البته شکست خورده با حمایت عربستان در ایران در طول سال 2017 بودیم.
علاوه بر این ریاض سعی در حمایت از گروههای رادیکال در شرق ایران را نیر در دستور کار داشت و در پاکستان و افغانستان نیز برای انجام اعمال تروریستی در خاک ایران برنامههایی را تدارک دیده بود. مضافا با محوریت قرار دادن بحثهای جدایی طلبانه قومیو مذهبی ریاض به دنبال ایجاد تنش و تفرقه نیز بود. این در حالی است که تهران در مقابل علیرغم تمام اتهامات بی پایه و اساس ریاض سعی در اجرای دیپلماسی احترام متقابل و پیش برد سیاست عدم دخالت در امور سایر کشورها و نهایتا تاکید بر همکاری و عدم تقابل را داشته است.
* اما علاوه بر سوریه و عراق چنانی که شما هم اشاره داشتید در خلال جنگ یمن در طول سال 2107 شاهد اتهاماتی علیه تهران از جانب ریاض بودیم که بعد از شلیک موشکی انصارالله به فرودگاه ملک خالد ریاض شدت این اتهامات افزایش یافت. شما این بعد ار تنش ریاض – تهران را در سال جاری میلادی چگونه میبینید؟
** مداخله و تجاوز عربستان به یمن سبب شد تا رویارویی ریاض در جبهه جدیدی علیه تهران شکل گیرد.
در طول سال 2017 این جبهه نیز بر شدت تقابلات دو طرف افزود که البته تفاوت یمن با سوریه وعراق در این بود که بخش سیاسی و دیپلماتیکی ایران با اتهامات عربستان در خصوص دخالت در جنگ یمن درگیر شد. عربستان در مجامع بین المللی و افکار عمومیجهانی علاوه بر توجیه رفتار خود، نوعی از اجماع جهانی را با معرفی کردن ایران به عنوان عامل بی ثباتی در خاورمیانه برای سال 2017 در دستور کار داشت.
چرا که با گذشت بیش از هزار روز از جنگ و تجاوز عربستان به یمن، ریاض انتظار داشت که این کشور اکنون به پایین ترین سطح توان و مقاومت رسیده باشد که بر خلاف انتظار شلیک موشکی به قلب عربستان تمامیاین برنامهها را بر هم زد و این مساله نقطه عطف مهمیدر جنگ تحمیلی عربستان به یمن به عنوان تهدیدی به شدت جدی از سوی ریاض تلقی میشد، چرا که در مرزهای خود اکنون با یک قدرت جدیدی روبه رو بود که هر لحظه میتواند خاک عربستان را آماج حمله خود قرار دهد. لذا این تهدید و نگرانی به وجود آمده را ناشی از حمایت تهران از گروههای مقاومت یمنی در جهان تعریف کرد تا هم از یک سو به مهار جهانی ایران دست یابد و هم در دیگر سو بتواند با توجیه جنگ یمن به عنوان تهدیدی علیه خود، شدت حملات خود را افرایش دهد. از همین رو نیز در سال 2017 ریاض سعی داشت که قدرت ایران در خاورمیانه که بعد از شکست داعش در سوریه وعراق در حال گسترش بود را با چالش یمن کاهش دهد.
* محور دیگر این تقابل در ماههای پایانی 2017 به مساله فلسطین با اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمیاسرائیل باز میگردد، چرا که ریاض هم در راستای عادی سازی روابط با تل آویو سعی در ائتلاف علیه ایران دارد، به خصوص آن که ریاض همواره تلاش خود را در کاهش قدرت گروههای مقاومت فلسطینی هم در طول این سالها داشته است. دیدگاه شما از این بعد تقابل چیست؟
** در مورد اسرائیل شاهد آنیم که عربستان در طی 2017 همسویی کامل خود را با تل آویو داشته است. در طول سال جاری میلادی هیاتهایی میان دو طرف رفت وآمدهای دیپلماتیکی را در خصوص به سرانجام رساندن روابط و نیز عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل داشتهاند. این رفت و آمدها در سایه همکاری عربستان و اسرائیل به گونه ای بوده که حتی رژیم صهیونیستی در برخی از حملات، بمباران و تجاوز به یمن حامیریاض بوده و در آن سو نیز برخی از حملات هوایی اسرائیل به سوریه با چراغ سبز عربستان همراه بوده است. در این راستا همکاریهای امنیتی میان اسرائیل و سازمان امنیت عربستان در طول سال 2017 نیز افزایش یافته است. بخشی از این همکاریهای امنیتی برای کاهش توان و نهایتا از میان بردن گروههای مقاومت فلسطینی به کار برده شده است.
در واقع تمامیاین همکاریها و همراهیها سبب شد تا در طول 80 سال گذشته آمریکا و اسرائیل را از زمان تاسیس رژیم منحوس صهیونیستی به این سطح از گستاخی برساند که بیت المقدس را پایتخت اسرائیل معرفی کنند. اساسا ریاض از این مساله به عنوان اهرم فشار بر گروههای مقاومت فلسطینی برای تحت الشعاع قرار دادن تهران کمال استفاده را در 2017 و نیز 2018 خواهد برد، هرچند که ریاض با برخی اقدامات نمایشی مانند عدم پذیرش تیم شطرنج اسرائیل به داخل عربستان و یا مخالفت با پایتختی بیت المقدس برای اسرائیل سعی در تطهیر خود در جهان اسلام داشته است اما این رفتارها هیچ گاه موجب نادیده گرفتن نقش عربستان در تحولات اخیر فلسطین نخواهد شد.
از همین رو علیرغم تمامیادعاهای ریاض مبنی بر حمایت از ملت فلسطین شاهد همراهیهای خاموش عربستان با اسرائیل در طول این سالها بودهایم. به موازات این نکته خاورمیانه و افکار عمومیجهانی به خوبی به این امر واقف هستند که ریاض در همراهی با اسرائیل به جای معرفی کردن رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن واقعی اسلام، سعی در اتهام پراکنی علیه ایران و عامل بی ثبات جلوه دادن ایران در خاورمیانه است تا در سایه آن حاشیه امنی را برای اسرائیل ایجاد کند.
* اما در خصوص تحولات داخلی 2017 عربستان به ویژه دستگیریهای اخیر در عربستان و احتمال شکل گیری جبهه اپوزیسیون در طی سال 2018 میتوان چه ارزیابی داشت؟
** مسیری که عربستان بعد از ولیعهدی بن سلمان در حال طی کردن است، مسیری خطرناک است که میتواند حیات و شاهرگ زندگی آل سعود را قطع کند. در راستای اقدامات بن سلمان علاوه بر شکل گیری برخی مقاومتهای مردمیکه در سال جاری میلادی هم ادامه داشته، شاهد به وجود آمدن جبهه اپوزیسیونی زیرپوستی و در عین حال جدی در سایه دستگیریهای گسترده شاهزادگان سعودی در 2017 به بهانه فساد مالی هستیم که در 2018 میتواند رنگ و بوی جدیتری به خود بگیرد. اکنون در سایه این دستگیریها بخشی از بدنه سیاسی سعودی یا از عربستان خارج شده اند یا هنوز در بازداشت به سر میبرند و یا تعدادی از آنان کشته شده اند که این نشان از وخامت اوضاع سیاسی داخلی در عربستان در طول سال جاری میلادی دارد که میتواند برای سال 2018 به شکل بسیار جدی تری خود را نمایان کند.
* این وخامت سیاسی داخلی میتواند با برنامههای اشتباه اقتصادی ریاض در 2018 ابعاد گسترده تری پیدا کند؟
** اشتباهات سیاسی بن سلمان با برنامههای غلط اقتصادی گره خورده و سبب شده تا شرایط امروز عربستان بیش از پیش پیچیده شود. سیاستهای نفتی اشتباهی که در سالهای اخیر برای از میان بردن ایران در پیش گرفته شده بود سبب شد تا با افزایش بی رویه صادرات نفتی قیمت این محصول از حدود 140 دلار به کمتر از 40 دلار برسد که این مساله موجب کاهش درآمد عربستان به کمتر از یک سوم شد.
علیرغم این که سیاستهای غلط نفتی ریاض مشکلات جدی را برای کشورهای خاورمیانه من جمله ایران ایجاد کرد اما بیشترین ضرر و خسارت متوجه خود عربستان شد به گونه ای که در طی 2017 این سیاست غلط در کنار هزینههای هنگفت جنگ در یمن و نیز عراق و سوریه در حمایت از گروههای تروریستی موجب کسری بودجه بی سابقه عربستان شد و در این راستا حتی برخی از کارشناسان دریافت جریمه از شاهزادگان عربستانی توسط بن سلمان طی دستگیریهای سال 2017 را راه حلی برای جبران این کسری بودجه میدانستند. اما به نظر میآید که این کسری بودجه به قدری جدی است که تا 5 سال آینده ادامه داشته باشد.
* اما در بستر تحلیل ابعاد گسترده جنگ نیابتی عربستان با ایران اساسا احتمال جنگ و رویارویی مستقیم تهران – ریاض را در سال 2018 تا چه اندزه نزدیک به واقعیت میبینید؟
** با توجه به طمع قدرت محمد بن سلمان که در 2017 با یک شبه کودتا شکل گرفت، به نظر میرسد که او بر ادامه همین سیاست در خصوص پیشبرد برنامه کلان تقابل با ایران اصرار خواهد داشت. اما این که در سایه تداوم این سیاست خصمانه در 2018 جنگ مستقیم و تنش نظامی میان عربستان و ایران روی دهد، بسیار دور از ذهن و در عین حال دور از واقعیتهای میدانی و تحولات خاورمیانه است، چرا که ریاض به خوبی از قدرت نظامیو دفاعی تهران آگاه است، از توان دریایی گرفته تا قدرت هوایی با تعدد و تنوع نیروی پهبادی تا نیروی زمینی و قدرت موشکی؛ باید پذیرفت که اکنون تمای جهان میداند ایران نسبت به گذشته بسیار قدرتمندتر است.
با نگاهی به تجاوز بیش از هزار روزه عربستان در یمن ریاض نتوانست کاری را در خصوص یک کشور فقیر و کوچک از پیش ببرد و یا در خصوص حزبالله وگروههای مقاومت فلسطینی هم نه توان عربستان و نه توان اسرائیل قادر به کاهش نفوذ آنها نشد، حتی گروههای تروریستی حامیعربستان در سوریه وعراق تنها با بخش کوچکی از توان مستشاری ایران از بین رفت نو و رایاض نهایت از تمام آن صرف هزینهها به دستاوردی نرسید. پس یقینا در تقابل مستقیم با قدرت بزرگی مانند ایران بازنده اصلی خود عربستان خواهد بود.
* پس اساسا تنش ریاض – تهران را رد میکنید؟
** خیر؛ من جنگ مستقیم نظامیمیان ایران و عربستان را رد میکنم. اما مطمئنا منازعه عربستان با رقابت بر سر افزایش حوزه نفوذ ادامه خواهد داشت. لذا به جای جنگ مستقیم، عربستان منازعه با ایران را در مناطق پیرامونی و به صورت نیابتی در سال آتی هم ادامه میدهد. در این راستا عربستان با بحران سازی و اتهام زنی به دنبال ایجاد فضایی است تا توان و ظرفیت تهران در نقاط گوناگون خاورمیانه صرف شود و با به چالش کشیدن توان ایران سعی در کاهش نفوذ تهران را در 2018 دارد. از طرف دیگر هم با توجه به سیاستهای فزاینده تحریمیو فشارهای بین المللی در قالب استفاده از ظرفیتهای نهادهای جهانی در لوا تهدید توان موشکی ایران و یا حقوق بشر سعی خواهند کرد در کنار اسرائیل و آمریکا در بستر مسائل اقتصادی و معیشتی اعتراضاتی را در ایران برای 2018 سامان دهند.
* اما در طول سال 2017 برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که ریاض با حمایت از برخی چهرهها مانند سعد حریری در لبنان، علی عبدالله صالح در یمن، مسعود بارزانی در اقلیم کردستان(علیرغم عدم حمایت صریح ریاض از طرح رفراندوم) و نیز جریان صدر در عراق به نوعی مهره چینی در تقابل با ایران دست زده است. ارزیابی شما از این مهره چینیهای 2017 چیست؟
** هم چنانی که اشاره کردید با وجود عدم حمایت ریاض از مساله رفراندوم اقلیم کردستان، عربستان به واقع تمایل داشت تا با برگزاری چنین همه پرسی و تشکیل یک کشور در کنار مرزهای ایران، سطح جدیدی از تقابل را با ایران ایجاد کند. اما در خصوص سعد حریری هم چنین برنامه مشابهی پی گرفته شد که با مدیریت رئیس جمهوری لبنان و نیز هوشمندی ایران و حزبالله بازی عربستان با مهره لبنان به شکست انجامید.
اما بعد از کشته شدن علی عبدالله صالح در یمن و قدرت گیری انصارالله شاهدیم که بازی مهرههای 2017 عربستان با ناکامیهای گسترده روبه رو بوده است. اما این مساله بدان معنا نیست که این پروژه دیگر از جانب عربستان پیگیری نمیشود، بلکه در کنار شکل دهی اعتراضات داخلی در ایران و فشار بر تهران به فکر مهره سازی جدید در خاورمیانه برای سال 2018 هستند و امکان دارد در کشورهایی مانند قطر هم دست به مهره سازی بزند و یا در یمن به جای صالح مهره دیگری را جایگزین کند، چنانی که در خصوص اقلیم میتواند به خود مسعود بارزانی دوباره تکیه کند و یا این که مهره جدید کردی را شکل دهد و یقینا این سیاست در خصوص مقتدی صدر برای آینده 2018 عراق در آستانه انتخابات این کشور صورت گرفته است.
* آیا مساله رقابت ایران و عربستان سعودی برای افزایش حوزه نفوذ در سال 2018 میتواند به خارج از مرزهای خاورمیانه مانند غرب آسیا و به خصوص در افغانستان پاکستان با توجه به راهبرد ترامپ کشیده شود؟
** زمینههای و بسترهای این بحران آفرینی در پاکستان و افغانستان هم وجود دارد. اما با توجه به این که غرب آسیا حوزه نفوذ و امنیتی اسرائیل تلقی نمیشود، میتوان گفت که این تقابل برای ریاض وتهران کمیدور از ذهن است، چرا که ملاک این تقابل بحران سازی در حوزه پیرامونی اسرائیل و ایجاد ثبات و امنیت در حوزه داخلی اسرائیل است و در سایه این سیاست عربستان در کنار اسرائیل سعی دارد تا از ظرفیتهایی که میتواند در ایجاد تنش و بحران در حوزه پیرامونی اسرائیل برای درگیر کردن تمام یا بخش عمده توان ایران موثر باشد، بهره کافی را در درگیر کردن ایران ببرند تا در این راستا تهران نتواند به حوزه داخلی اسرائیل خدشه ای وارد کند.
به موازات این نکته شکل گیری انتفاضه چهارم و اتصال آن به غزه و کرانه باختری، حضور حزب الله در قنیطره وجنوب لبنان هم مرز با اسرائیل و نیز تنش گاهگاه در خصوص جولان در 2018 میتواند تهدید جدی و محل تنش ریاض و تل آویو با تهران باشد. از همین رو بحث جنگ نیابتی در افغانستان و پاکستان علیرغم این که میتواند بخشی از توان ایران را در شرق کشور درگیر خود کند کمیاز واقعیت به دور است. اما با توجه به راهبرد ترامپ که شما به آن اشاره کردید امکان دارد که عربستان هم در پیشبرد آن نقشی را ایفا کند. که در سایه قراردادهای سنگین تسلیحاتی انگلستان و آمریکا با عربستان در 2017 میتوان نقش مهمیرا برای ریاض در 2018 متصور بود.
* علاوه بر حوزههای جنگ نیابتی در 2017 (یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین) بین ریاض – تهران میتوان برای 2018 حوزههای جدید دیگری را هم متصور بود؟
** باید گفت که عربستان همواره تمایل به افزایش و تعدد حوزههای جنگ نیابتی دارد تا تمام ظرفیت و توان ایران را درگیر کند. در این راستا مهرههای کردی بسیار مهم هستند. چنانی که احتمال دارد در 2018 عربستان مساله جدایی طلبی در اقلیم عراق را در بازی یک مهره جدید مجددا مطرح کند و یا این که با نیروهای کردی دموکراتیک به تجزیه سوریه برآیند که با توجه به حمایت آمریکا و بودجه واشنگتن این مساله جدی است.
لذا تهران باید در همین ابتدا تمام حوزههای جنگ نیابتی را به دقت تحلیل و بررسی کند. من معتقدم چنانی که در راستای استفاده از حریری، بارزانی، علی عبدالله صالح بازیهایی صورت گرفت، این سیاست در خصوص مقتدی صدر و یا کسانی چون ایاد علاوی هم برای 2018 امکان دارد شکل گیرد. به خصوص که باز تاکید میکنم مساله کردهای سوریه با حمایت و آموزش آمریکا میتواند به عنوان ظرفیت خاموش 2018 مطرح شود.
http://www.mardomsalari.net/4497/page/7/29402
ش.د9604258