(روزنامه اطلاعات – 1396/05/15– شماره 26785 – صفحه 12)
* وزير امور خارجه ايران اخيرا نامهاي را به مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نوشت و در آن به موضوع نقض برجام توسط آمريکا پرداخت. نظرتان درباره مفاد نامه چيست؟
** اين مسأله پنهان نيست که سرويس خارجي اتحاديه اروپا، در واقع، نامهاي را که شما (ظريف) به آنها ارجاع داده بوديد را (بين گروه 1+5) توزيع کرده است. اين يک اقدام معمول و مرسوم است و با دقت و همفکري زيادي اين نامه و کلمات و احساساتي که در نامه جناب آقاي ظريف، وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران بيان شده است را بررسي کرديم. از آنجا که ما اساساً با اين نکته ايران موافقيم که آمريکا در تمام طول دوره اجراي برجام نهتنها پايينتر از سطح انتظار عمل کرده، بلکه معتقديم و نشانههايي را ميبينيم که آمريکا مغاير و بهخلاف الزامات برجام عمل ميکند و اين موضوعي است که من آن را عدم پايبندي به الزامات برجام توصيف ميکنم.
اولا، ما شاهد يک سياست مداوم بازدارندگي توسط آمريکا در خصوص فعالان اقتصادي و مالي در دنيا هستيم، به اين مفهوم که اين فعالان اقتصادي يا از همکاري عادي و مثبت با طرفهاي ايراني منع ميشوند يا اينکه آنها بهواسطه تبعات منفي احتمالي چنين تجارتي با طرفهاي ايراني ترسانده ميشوند و اين فقط بهخاطر اين است که آمريکا سيستم بينالمللي مالي و بانکي را کنترل ميکند و قادر خواهد بود در شرايطي خاص اين فعالان را تنبيه کند و اين بهخاطر آن است که ما و طرف ايراني آن را رابطه همکاري متقابل کاملا مشروع و منطقي ميدانيم.
موضوع دوم، طرف آمريکايي در سه مقطع ليست تحريمهاي خود را عليه افراد و مهمتر از آن نهادهايي از ايران و کشورهاي ثالث بهدليل آنچه همکاري با طرف ايراني در خصوص برنامه موشکي ايران مينامد افزايش داده است. اين هم يک نشانه ديگر از اين است که ايالات متحده نميتواند براي سياست کاملا نادرست، ناکام و غيرمنطقي خود در تحريم يکجانبه ديگران، از جمله، روسيه، ايران، جايگزيني بيابد به خاطر اينکه چيزهايي که آن کشورها به عنوان حق مسلم خود انجام ميدهند، به خاطر مواردي که صرفا ايالات متحده نميپسندد، و اين يک نوع يکجانبهگرايي محض و تلاشي براي اعمال سياستهاي هژمونيک در قبال ملتهاي مستقل است.
اين دو مسئله، از ديد من، به صورت ابتدايي و اساسي اقدامات اين کشور نسبت به برجام است، موضوعي که کاملا مختلکننده است. و اين موضوع را براي طرف آمريکايي در تمامي سطوح تفهيم کرديم و ما به ايالات متحده درخصوص تلاشهاي بيشتر براي اعمال اراده سياسي خود عليه ايران و ديگران که باعث زير سئوال رفتن کليت ساختار برجام ميشود، هشدار داديم.
همانطور که پيشتر بيان شده است، من ميگويم که صرف نظر از اين اقدامات کاملا نگرانکننده ايالات متحده يا عدم تمايل واشنگتن براي تغيير و بهبود محيط اقتصادي براي فعالان اقتصادي کشورهاي ثالث که در ايران و يا با ايران مشغول فعاليت هستند، صرفنظر از اين مسئله، ما شاهد يک وضعيتي هستيم که ايالات متحده در حال انجام چيزي موسوم به "بررسي سياستها در قبال ايران" است، جايي که برجام در يک زمينه گستردهتري موسوم به وضعيت منطقهاي قرار گرفته است، و ما ميدانيم به زبان آمريکاييها چه معنايي دارد.
اين يک تلاش ديگر براي بازتوازن وضعيت شکننده در اطراف خليج فارس و همچنين کشاندن اين مسئله به زمينه اتهامات مطرح عليه برخي جنبههاي خاص سياستهاي داخلي يا خارجي ايران است. اين يک دوره بسيار مشکلزا و اخلالگر است، از آنجا که نميدانيم چه زماني اين "بررسي سياستها در قبال ايران" در ايالات متحده به پايان ميرسد، ممکن اين مسئله در پايان سال (جاري ميلادي) ميسر شود، ممکن است که تا پاييز ادامه يابد و اين به معناي اين است که بقيه ما، و ساير جهان به وسيله بازبيني سياست آمريکا به گروگان گرفته شدهاند. اين يک وضعيت پايدار نيست.
ما خواهان اين هستيم که ايالات متحده اين تلاش را به گونهاي تکميل کند که برجام تقويت و موجب اطمينان خاطر بيشتري شود و پيش از هر چيزي و مهمتر از هر چيزي به معناي شناسايي تام و تمام حق حاکميت مشروع ايران باشد. ما همانطور که اين موضوع را به صورت مستقيم (صريح)در مقابل شما بيان ميکنم، در پشت درهاي بسته هم در تمامي سطوح چنين کاري ميکنيم .
* شما به عدم پايبندي آمريکا و اينکه اين کشور برخلاف برجام عمل ميکند اشاره کرديد، منظورتان از عدم پايبندي و اقدام برخلاف برجام، همان "نقض" برجام است؟
** اين را هم ميتوانيد به اين شيوه بگوييد، من از زباني استفاده ميکنم که براي ذهن کساني که برجام را مورد مذاکره قرار ميدادند شناخته شده و آشنا است. هرکسي که آن را بشنود متوجه ميشود که منظور من چيست. اين وضعيتي است که اقدامات يا عدم اقدامات آمريکا، دقيقا با جوهره سند متناقض بوده و با متن و روح برجام ناسازگار است.
* در نشست آتي کميسيون مشترک برجام آيا انتظار ميرود که اقدامي عملي در مقابل اقدامات آمريکا برخلاف برجام، اتخاذ شود؟ به نظرتان روسيه و اتحاديه اروپا، در آينده و بلند مدت ميتوانند در برابر رويکردهاي اينچنيني آمريکا بايستند و آنها را متوقف کنند؟
** پيش از و بيش از هرچيزي، من فکر ميکنم اين مسئله مهم است که ما با دوستان ايراني خود نظر مشترکي داريم و مباحثات من با همتايانم در وزارت خارجه ايران، با آقايان عراقچي و تختروانچي درباره آن موضوعات گفتگوهايي مثبت و عميق داشتم. ما تنها به مقايسه نکات و يادداشتها نپرداختيم، ما تلاش کرديم از بين آبهاي خروشان کنوني، راهي به جلو بيابيم، به شيوهاي که به ما اجازه دهد تا به صورت موازي (همراه)، فکر و بررسي کنيم و اميدوارم به صورت موازي (همراه) عمل کنيم. فکر ميکنم که اين يک اقدام و رويه بهخوبي توسعهيافته در يک نگاه مثبتانديشانه به جهان است، اينکه چگونه با يکديگر با همتايان ايراني خود کار ميکنيم، ما در طي تمامي مذاکرات چنين کرديم و هماکنون در خصوص اجراي برجام نيز ادامه يافته است.
در خصوص اقدامات عملي، من فکر ميکنم که کمي هنوز زود است که در اين باره سخن بگوييم، بايد ببينيم ديگران چگونه واکنش نشان ميدهند، اگر که واکنشي نشان دهند، و در نشست آتي کميسيون مشترک چه مسائلي را مطرح خواهند کرد، ما به آنچه که آمريکا خواهد گفت گوش فرا خواهيم داد، همچنين به آنچه که اروپايي ميگويند نيز گوش فرا خواهيم داد. ما اميدواريم که سياستهاي اروپايي بيشتر در بر گيرنده استدلال، منطق و منافع مشترک باشد تا اينکه شامل ايدئولوژي و سياستهاي ناکام گذشته باشد. ما با طرف ايراني همچون ديگر طرفهاي گروه (1+5) مانند چين و ديگران در ارتباط و تماس نزديک هستيم. اين يک کار و فرآيند معمول و مرسوم ديپلماتيک است که همانطور که توضيح دادم ما مايل به ادامه آن هستيم.
* همانطور که اشاره کرديد بررسيهايي در ايالات متحده وجود دارد در خصوص توافق هستهاي و سياستهاي اين کشور در قبال ايران؛ برخي ميگويند که دولت آمريکا در قبال ايران و برجام دچار بلاتکليفي است، اما از طرف ديگر بحث ديگري هم هست مبني بر اينکه دولت ترامپ قصد دارد با طولاني کردن فرايند اين بررسي، باعث ايجاد سردرگمي در ميان شرکتهاي خارجي در خصوص انجام مبادلات با ايران شود. فکر ميکنيد که کدام يک از اين دو تحليل درست است؟
** همانطور که ميدانيد، آمريکا در طول سالهاي گذشته جعبه ابزاري بسيار پيشرفته از تحريمها و ساير تدابير قهري توسعه داد که در دستگاه ذهني آنها نسبت به استفاده از زور – به عنوان مثال- مقرون به صرفهتر است. استفاده تمامعيار و نادر از زور خطراتي دارد، چرا که ديگران هم ممکن است به صورت تلافيجويانه مقابله به مثل کنند و همواره اين خطر وجود دارد که تنشهاي نظامي غيرقابل کنترل ايجاد شوند. در حالي که آنها اينطور فکر ميکنند که با استفاده از تحريمها، ميتوانند به همين هدفها با هزينههايي به مراتب کمتر از جانب خودشان دست پيدا کنند، با توجه به اهميت – اگر نگوئيم سلطهاي- که آمريکا در نظامهاي مالي (جهان) و نظام کلي اطلاعات مالي و کنترل بر مبادلات مالي و همهچيز دارد؛ و به نوعي آنها درست ميگويند، چون در نبود گزينههاي جايگزين، آنها ميتوانند از اين سلطهشان سوءاستفاده کنند و اين موضوع را به سود خودشان تمام کنند.
من فکر ميکنم که تنها پاسخ طولاني مدت به اين چالش، ايجاد چند قطبيهاي راستين در تمامي جنبههاي دنيا است، از جمله در نظام مالي ما لازم است که انحصار دلار آمريکا را از بين ببريم. ما در روسيه به تدابير بيهوده و دلخواهانه برخي بانکهاي آمريکايي مبتلا شدهايم که به دلايل نامعلوم تصميم گرفتهاند که نبايد اجازه داده شود تراکنشهاي بانکي يا ساير تراکنشهاي طرفهاي روسي از حسابهاي يا ترازهاي مالي آنها عبور کند، تنها به اين دليل که آنها مجوزهايي با ماهيتهاي بسيار مبهم از طرف نهادهايشان مانند خزانهداري (آمريکا) يا OFAC (دفتر کنترل داراييهاي خارجي خزانهداري آمريکا) يا هر نهاد ديگري در آنجا دارند. شما اين موضوع را در زمان تحريمها که اين تدابير در بالاترين ميزان عليه ايران بودند، به صورت بلاواسطه تجربه کرديد، در حالي که الان تبعات يا نتايج اندکي از آن موضوع را شاهد هستيد.
اما وقتي ميگويم که مبتلا شدهايم به اين معني نيست که چيزي درباره آن ياد نميگيريم. ما درباره آن درس ميگيريم و به طرز روزافزوني عليه آن ايمن ميشويم و بيش از پيش، مصمم شدهايم که سپري در برابر اين اقدامات سوءاستفادهگرانه طرف آمريکايي ايجاد کنيم و فکر ميکنم که طرفهاي ديگر هم بايستي در آينده به همين نحو فکر کنند. چون آمريکاييها، با توجه به بيتوجهيها به برخي اصول، در نهايت به ضرر منافع آنها عمل ميکنند؛ همانند آن کاري که آنها در پايان سال گذشته براي مصادره اموال ديپلمات روسيه، با بيتوجهي کامل به کنوانسيون وين درباره روابط ديپلماتيک و مصونيت ديپلماتيک اين اموال انجام دادند. اين خود گامي ديگر در جهت اين جريانهاي مشکلساز بود. کشوري که ادعا ميکند بر اساس قانون بنا نهاده شده، اولين کشوري است که هنجارهاي قوانين بينالمللي و همچنين قوانين خودش را هم زير پا ميگذارد، چرا که مصادرهناپذيري املاک خصوصي در آمريکا، الفباي جامعه هستند. فقط دارم اين را به عنوان مثالي عرض ميکنم درباره اينکه اين تفکر بسيار غلط و خطرناک تا کجا در دستگاه ذهني برخي از سياستگذاران در واشنگتن، پيش رفته و گسترش پيدا کرده است.
* شما به موضوع تحريمها اشاره کرديد. تحريمهاي جديدي در کنگره آمريکا در دست بررسي هستند به نام اس.722 که درباره ايران هستند و برخي از بخشهاي آن هم به روسيه مربوط ميشود. اول، ارزيابي شما درباره تحريمها با توجه به توافق هستهاي ايران چيست، و دوم، ارزيابي شما و نگرانيهايتان درباره اين تحريمها با توجه به روسيه چيست؟
** فکر ميکنم که کنگره آمريکا منشأ خسارتبارترين و مخربترين اقداماتي است که اين كشور انجام ميدهد. اين بسيار تأسفبار است، زيرا آنطور که ما ميدانيم کنگره آمريکا هميشه نماد مسئوليتپذيري، انديشه ورزي و توانايي بررسي امور از ديدگاهها و زواياي مختلف بوده است. اما در هر زماني، منافع ملي آمريکا و منافع حوزههاي انتخاباتي که به نمايندگان و سناتورها رأي دادند را ناديده ميگيرند. اين افراد ميتوانستند مسيري بسيار مسئولانه را انتخاب کنند. اما اکنون ديگر چنين نيست. حالا ما در آنجا مجموعهاي از سياستمداران را داريم که به نحوي بسيار يکدست، برخي ديدگاهها و مفروضهاي بسيار نادرست را تکيهگاه خود براي تصميمگيري درباره کشورهايي قرار دادهاند که به هر دليلي آن را دوست ندارند- از جمله روسيه، ايران و برخي کشورهاي ديگر.
طرح قانوني 722 که شما به آن اشاره کرديد، مشکلات بيشتري در مسير عاديسازي روابط ما با آمريکا ايجاد خواهد کرد. در صورتي که از طريق اين قانون تدابير تنبيهي عليه روسيه به کار گرفته شوند، نبايد درباره اينکه روسيه توانايي يا اراده مقابله به مثل دارد، شکي وجود داشته باشد و من اينکه چه اقدامات متقابلي اتخاذ خواهند شد را فاش نخواهم کرد، اما تدابير ما الزاماً اقداماتي متقارن نخواهد بود. ما راههايي پيدا خواهيم کرد که به اين افراد بفهمانيم که کار غلط انجام دادهاند. اين يک موضوع. اما درباره ايران جه ميتوانم بگويم؟ فقط ميتوانم ابراز تأسف کنم که اين افراد، بدون در نظر گرفتن اتفاقات مربوط به برجام و با بيتوجهي کامل به پايبندي کامل و بينقض ايران به الزامات توافق هستهاي، در تلاش هستند بهانهاي براي اضافه کردن تحولات منفي به برجام که همين حالا هم در حال گذر از برههاي دشوار است، اضافه کنند.
اين انتخاب آنها است. من مطمئنم که خردمندي مردم و مسئولان ايران به اين کشور اجازه ايستادگي در برابر اين فشار بيشتر و پيدا کردن راهي براي واکنش به اين اقدامات آنها با شرافتمندي و مسئوليتپذيري کامل را خواهد داد. اما مسئوليت تمام تبعات خسارت نهايي به برجام، کاملاً به عهده کساني خواهد بود که همواره اين بهانههاي جديد را براي پيچيدهترين امور ابداع کرده و ابزارهاي جديدي براي تغيير دادن مسير دولت قبلي آمريکا در خصوص اين موضوعات خاص پيدا ميکنند. اين موضوع براي آمريکا عميقاً مايه تأسف است. ادامه دارد...
ش.د9604709