تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۴  ، 
کد خبر : ۳۰۹۶۸۴
کارشناسان در گفت‌وگو با «آسمان آبی» مطرح کردند:

شورای امنیت، ابزار سیاسی برای ایران‌هراسی

اشاره: نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد نیمه‌شب شنبه به وقت تهران تشکیل جلسه داد. براساس دستورالعمل تنظیم‌شده، این نشست به درخواست ایالات‌متحده به شکلی اضطراری و در ارتباط با ناآرامی‌های داخلی روزهای اخیر در تهران و دیگر شهرهای ایران برگزار شد.در جریان این نشست نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل تلاش کرد تا با تکیه بر ناآرامی‌های اخیر و همچنین با تکرار اتهامات پیشین در ارتباط با فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و برنامه موشکی، پروژه ایران‌هراسی را احیا کرده و همگام با متحدان اروپایی زمینه را برای خروج از برجام فراهم کند. بااین‌حال، حال و هوای نشست و اظهارات نمایندگان کشورهای شرکت‌کننده نشان از شکاف عمیق میان ایالات‌متحده و جامعه جهانی به‌خصوص متحدان اروپایی‌اش داشت. به باور بسیاری از اعضای شرکت‌کننده برگزاری چنین نشستی برای بررسی مسائلی که در ساختار حاکمیت داخلی کشورها باید حل و فصل شود بی معناست و به‌نوعی ناقض استقلال دولت‌ها قلمداد می‌شود. روزنامه «آسمان آبی» به بهانه این نشست با مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین‌الملل و مرتضی مکی، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. مطهرنیا درخواست برگزاری نشست فوری از سوی آمریکا را در راستای هدف‌گذاری این کشور برای احیای پروژه ایران هراسی و فشار آوردن به جمهوری اسلامی ایران تحلیل کرد و مرتضی مکی نیز مخالفت کشورهای اروپایی، روسیه و چین را به نوعی پایان نظام دوقطبی و چندقطبی در عرصه بین‌الملل تعریف کرد.

(روزنامه آسمان‌آبی - 1396/10/17 - شماره 153 - صفحه 13)

مهدی مطهرنیا: واشنگتن به‌دنبال اهرم‌های جدید علیه ایران

* نشست شورای امنیت سازمان ملل به درخواست ایالات متحده برای بررسی ناآرامی‌های داخلی ایران برگزار شد. تحلیل شما از تلاش آمریکا برای برگزاری چنین نشستی چیست؟

** بررسی آن‌چه که در شورای امنیت می‌گذرد از دریچه نگرش‌های مختلف امکان‌پذیر است. دریچه نگرشی که اکنون در ایران باز شده و به نیمه پر لیوان نگاه می‌کند، نیمه پری که در آن رای‌گیری موجود در ارتباط با صدور یک قطعنامه علیه ایران با شکست مواجه شده‌است. اما در نیمه خالی لیوان شاهد نقطه عزیمتی هستیم که در جریان آن تلاش برای تحت فشار قرار دادن ایران آن هم با توسل به مسائل حقوق بشری آغاز شده‌است. به بیان دیگر نگاه مطلق‌گرایانه مثبت و منفی به نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل، نگاهی تقلیل‌گرایانه به حوزه سیاست است. تحلیلگران سیاسی نمی‌توانند از یک دریچه نگرش و از زاویه‌دید تقلیل‌گرایانه به پدیده‌ها و پدیدارهای سیاسی نگاه کنند.

اگر جلسه اخیر را به‌عنوان یکی از جلسات شورای امنیت برای بررسی ناآرامی‌های داخلی در ایران بدانیم به هر ترتیب ناآرامی‌های داخلی در ایران به‌عنوان یک موضوع مطرح در شورای امنیت کلید خورده است و بحث در ارتباط با آن در آینده می‌تواند استمرار پیدا کند. این نقطه عزیمت برای ایالات‌متحده‌آمریکاست که بتواند مسئله ناآرامی‌های موجود در ایران و سخن گفتن در باب آن را در صحن شورای امنیت سازمان ملل متحد به‌عنوان مهم‌ترین ارکان شش‌گانه موجود در سازمان ملل متحد دنبال کند.

* چین، روسیه و برخی کشورهای اروپایی نسبت به رویکرد ایالات متحده موضع‌گیری کردند، در چنین شرایطی بازهم به گمان شما ایالات متحده به هدف‌های موردنظر خود درمورد برگزاری نشست شورای امنیت رسیده‌است؟

** طبیعی است که ‌همکاری نداشتن بسیاری از کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تحت فشار قرار‌دادن ایران آن هم با صدور قطعنامه یا بیانیه از اهمیت بالایی برخوردار است. اما نوع ادبیات تمام کشورهای عضو به‌ویژه کشورهای اروپایی نزدیک به ایالات‌متحده‌آمریکا ادبیاتی محافظه‌کارانه در نقطه تعادل میان ایران و آمریکا تعریف می‌شود. در این نشست کشورهای اروپایی‌ هم نگرانی خود را از ناآرامی‌ها در ایران اعلام کردند، اما در برابر تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های آمریکا موضع‌گیری کردند. کشورهای اروپایی بر این نکته تاکید داشته‌اند که نمی‌خواهند حد حاکمیت ملی ایران را در چارچوب مرزهای جغرافیایی نادیده بگیرند. از نظر آن‌ها حرکت ترامپ یک حرکت رادیکالیستی و زودهنگام بود.

* از نظر شما با برگزاری این نشست ایالات متحده موفق شده‌است فشارهای جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را در عرصه جهانی افزایش دهد؟

** پیروزی امری نسبی است. بنابراین نمی‌گویم آمریکا پیروز شده است. اگر پیروزی را امری مستقل ندانیم و آن را وابسته به هدف‌گذاری‌های تعریف شده در نظر بگیریم، ایالات متحده آمریکا در نشست اخیر شورای امنیت پرونده ایران درباره ناآرامی‌های داخلی را مدنظر قرار داده‌است. به هر ترتیب باید بپذیریم که واشنگتن اکنون تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد که فشارهای بین‌المللی بر ایران را افزایش دهد و حلقه محاصره منطقه‌ای ایران را تنگ‌تر کند و به‌این ترتیب با وارد آوردن زور همه‌جانبه به تهران، زمینه‌های تضعیف بیشتر را فراهم سازد. در این چارچوب مطرح شدن پرونده حقوق بشر به‌ویژه در ارتباط با رصد و دیده‌بانی آن‌چه که در کشور رخ می‌دهد برای ایالات متحده آمریکا اهمیت دارد تا بتواند این امر را با بردن به صحن شورای امنیت سازمان ملل متحد تا حدود زیادی مشروعیت بخشد.

* اختلافات مطرح‌شده در شورای امنیت از سوی کشورهای اروپایی، چین و روسیه علیه سیاست‌های آمریکا شکاف میان این دو جبهه را نمایان کرده‌است. تحلیل شما از گسترش اختلافات دو جریان در ارتباط با ایران چیست؟

** شکاف‌ها میان «آمریکا و روسیه» و «آمریکا و اروپا» تعریف شده و رقابت‌ آن‌ها در قالب اتحادیه‌های بین‌المللی و جهانی معنادار می‌شود. روس‌ها و کشورهای اروپایی به‌خوبی می‌دانند که اگر آمریکا روابطش با تهران را ترمیم کند، خواهد توانست رقابت بین‌المللی علیه رقبای فرامنطقه‌ای خود یعنی اروپا، چین و روسیه را بهتر و بیشتر از گذشته مدیریت کند. از این رو باید بپذیریم که آن‌چه که هم‌اکنون در جریان است آن است که کشورهای اروپایی و روسیه نیز این معنا را به نیکی دریافته‌اند و مقاومت‌هایی را در مقابل ایالات متحده آمریکا از خود نشان می‌دهند، اما پرسش این است که مجموعه این کشورها می‌توانند در بافت موقعیتی کنونی و با توجه به هزینه‌های بالای نظامی، هزینه رویارویی احتمالی با ایران را بپذیرند یا اگر ایالات متحده آمریکا تصمیم جدی‌تری را علیه ایران اتخاذ کند، اتحادیه اروپا و روسیه در آن بزنگاه‌های تاریخی حاضرند علیه واشنگتن در کنار تهران بایستند. سوابق تاریخی نشان داده‌است که در بزنگاه‌های تاریخی با توجه به حجم منافع مشترک تعریف شده میان اروپای متحد و روسیه با آمریکا در نظام بین‌الملل و نظام جهانی، این گروه بار دیگر با ایالات متحده آمریکا همگام و هم‌صدا خواهند شد.

* آیا برگزاری نشست‌هایی مانند آن‌چه اخیرا در شورای امنیت علیه ایران برگزار شد جایگاه و کارآمدی شورای امنیت سازمان ملل متحد را تحت تاثیر قرار داده‌است؟

** اینکه جایگاه و کارآمدی نهادهایی چون شورای امنیت سازمان ملل متحد چیست یک بحث است و این که نهادهایی از این دست به ابزار و وسیله‌ای در جهت مدیریت اعمال فشار بر کشورهای هدف تبدیل شوند بحث دیگری است. این‌که بگوییم کارآمد هستند یا خیر، سوال درستی نیست. اگر شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه‌ای مانند ۲۲۳۱ در ارتباط با پرونده هسته‌ای صادر کند شورای امنیت را بالاترین رکن امنیتی جهان می‌خوانیم و زمانی که قطعنامه‌ای علیه ما صادر می‌شود آن‌گاه این نهاد را ابزار دست قدرت‌های بزرگ می‌دانیم.

چنین تحلیلی امروزه تا حدود زیادی رنگ‌ باخته‌است و مخاطب ما به آن توجه نمی‌کند. آن‌چه مطرح است این که شورای امنیت سازمان ملل متحد تنها نهاد مشروع برای صدور مجوز علیه اعضای جامعه بین‌المللی است و اگر هر کشوری بتواند کشور هدف را وارد فصل هفت و موادی مانند اصل ۴۰، ۴۱ و ۴۲ کند اساسا مجوز مشروع برای حمله نظامی به آن کشور را از طریق شورای امنیت به‌دست می‌آورد. بنابراین همه کنشگران، کنش‌ورزان و بازیگران نظام بین‌الملل برمبنای میزان قدرت خود تلاش می‌کنند از این ابزار سود جویند. حال تا چه میزان موفق می‌شوند یا می‌توانند براساس هدف خود عمل کنند یا خیر بحث دیگری است. این‌که بگوییم عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد یا نهادی مشابه در چارچوب وظایفش عمل می‌کند یا خیر، بحث انتخابی در چارچوب‌های زمانی مختلف با اهداف گوناگونی است که هم‌اکنون افکار عمومی به‌خوبی بر آن سوار هستند.

مرتضی مکی: آمریکا در شورای امنیت تنها ماند

* ایالات متحده آمریکا درخواست برگزاری نشست فوری در شورای امنیت سازمان ملل را مطرح کرد. ارزیابی شما از دلیل چنین تصمیمی چیست؟

** اقدام نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل که زمینه را برای برگزاری نشست شورای امنیت درباره ایران فراهم کرد در ادامه تلاش‌های واشنگتن است که به نوعی قصد دارد پروژه ایران هراسی در سطح بین‌المللی را تحت پوشش عناوین مختلف اجرایی کند. زمانی که آمریکایی‌ها نتوانستند برای نقض برجام اجماعی جهانی ایجاد کنند برای شکست این توافق به بهانه‌های دیگر متوسل شدند. بحث توان موشکی، مباحث مربوط به یمن، موضوع استعفای جنجال‌برانگیز سعد حریری ازجمله سناریوهایی بود که واشنگتن با توسل به‌آن‌ها می‌خواست ایران را تحت فشار قرار دهد.

با طرح این موضوعات آمریکایی‌ها تلاش کردند به نوعی ناکامی در موضوع نقض برجام را کوچک نشان دهند و پلی به برجام بزنند تا از این طریق بتوانند پرونده ایران را روی میزها برگردانند. اما تحرکاتی که نیکی هیلی در یک‌ماه گذشته علیه ایران به راه انداخته‌است درنهایت به ناکامی منجر شد و شاهد بودیم حتی متحدان اروپایی آمریکا، مانند فرانسه نیز از این اقدام سفیر آمریکا در سازمان ملل انتقاد کردند و حاضر به همراهی با آمریکا در موضوع محکومیت جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با ناآرامی‌های ایران طی هفته گذشته نشدند.

* آیا آمریکا پیش از این نیز از شورای امنیت به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده‌ بود؟

** شورای امنیت ابزار سیاسی است که آمریکا همواره طی چند‌دهه اخیر به بهانه‌های مختلفی سعی کرده‌است از آن برای مشروعیت بخشی به فعالیت‌های خود استفاده کند. به‌عنوان نمونه جورج بوش پسر تلاش کرد تا به واسطه این نهاد افکار عمومی را برای حمله به عراق با خود همراه کند. تلاش نیکی هیلی در چارچوب سیاست‌های ایالات متحده که همانا استفاده ابزاری از شورای امنیت برای تحقق اهداف خود است، معنا می‌یابد. از این جهت آمریکا به حمایت اروپایی‌ها و جامعه بین‌الملل نیازمند است.

یک سالی که از عمر دولت ترامپ می‌گذرد او در هیچ حوزه‌ای نتوانسته‌است اروپایی‌ها را با خود همراه کند. حتی درمورد موضوع ایران که برخی اشتراک‌ها و منافع مشترک میان اروپا و آمریکا مطرح است نیز این همصدایی تحقق نیافته‌است. اروپا حتی حاضر نشد در قبال بهانه‌ای چون حقوق بشر با آمریکا همراه شود. اروپایی‌ها با وجود انتقاداتی که از سوی مقام‌های رسمی خود به ایران مطرح کرده بودند اما در این فرایند با واشنگتن همراهی نکردند.

* استفاده سیاسی از شورای امنیت سازمان ملل تا چه اندازه به جایگاه این نهاد آسیب می‌زند؟

** شورای امنیت سازمان ملل بیش از آن‌که نهادی حقوقی باشد نهادی سیاسی است. با توجه به جایگاه و موقعیتی که پنج عضو دائمی در این شورا دارند، این کشورها تلاش می‌کنند تا از گستره نفوذشان برای رسیدن به اهداف و برنامه‌های خود بهره‌مند شوند. در این میان ایالات‌متحده بیش از سایر کشورها از این نهاد استفاده سیاسی می‌کند. این‌گونه استفاده‌ها از نهاد بین‌المللی چون شورای امنیت سازمان ملل جایگاه آن را در عرصه بین‌المللی تضعیف خواهد کرد. آمریکا به‌دنبال آن است تا سیاست‌های خود را در چارچوب معاهدات بین‌المللی توجیه‌پذیر کند. اما در یک‌سال گذشته این کشور در مقام عمل به نتیجه موردنظر خود نمی‌رسد و درنهایت شکاف‌ها میان این کشور و متحدانش بیشتر می‌شود.

* اروپا ، روسیه و چین در نشست اخیر با آمریکا همراهی نکردند. آیا این همراهی‌نکردن منجر به افزایش شکاف میان این دوجبهه می‌شود؟

** تحرکات آمریکا در شورای امنیت به‌نوعی نشان دهنده خروج دنیا از شرایط دو یا چند قطبی است. هم‌اکنون وضعیتی ناپایدار بر معادلات حاکم بر عرصه بین‌الملل وجود دارد. قدرت‌هایی که ادعای رهبری نظام جهانی را دارند در عمل از پیشبرد اهداف خود ناتوان هستند. اتفاق اخیر نیز به‌نوعی نشان‌دهنده گذار از ساختاری دو قطبی به ساختاری چند‌قطبی در نظام بین‌الملل است.

https://asemandaily.ir/post/11423

ش.د9604827

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات