(روزنامه جوان ـ 1396/11/21 ـ شماره 5308 ـ صفحه 6)
دور تازهاي از رقابت
چيزي از انتشار اين گزارش نگذشته بود كه پنتاگون مدعي شد روسيه در حال توسعه يك سلاح هستهاي بسيار مخرب جديد در قالب يك اژدر زيردريايي است. پنتاگون از اين سلاح با نام «روز قيامت» ياد كرد كه روسيه ميتواند با آن شهرهاي بندري امريكا مثل نيويورك را تهديد و به طور كلي نابود كند بدون اينكه شناسايي شود چراكه ميتواند با ويژگي رادارگريزي كيلومترها زير دريا حركت كند. شايد اعلام وجود چنين سلاحي از سوي پنتاگون بيشتر جنبه تبليغاتي براي توجيه استراتژي هستهاي جديد باشد اما واكنش تند روسيه به اين استراتژي به خوبي نشان داد كه مسكو در برابر جاهطلبيهاي امريكا دست روي دست نخواهد گذاشت. وزارت خارجه روسيه در پاسخ به گزارش پنتاگون بيانيهاي منتشر كرد و هشدار داد كه «اگر موجوديت روسيه به خطر بيفتد، به كارگيري سلاح اتمي مجاز خواهد بود.» روسيه تنها به انتشار اين بيانيه قناعت نكرد بلكه موشكهاي اسكندر خود با قابليت حمل كلاهكهاي هستهاي را در منطقه كالينگراد مستقر كرد كه در فاصله 300 كيلومتري خاك اصلي روسيه قرار دارد. هر چند كه چين لحن ملايمتري نسبت به روسيه داشته و با رد ادعاهاي پنتاگون عليه پكن، تنها امريكا را دعوت به بازگشت به برنامه خلع سلاح هستهاي كرده اما روشن است كه قصد امريكا براي توليد اين دست بمبهاي هستهاي براي پكن چارهاي جز بازنگري اساسي در راهبرد اتمي نميگذارد تا مثل روسيه، آمادگي پاسخ دادن به جاهطلبيهاي هستهاي امريكا را داشته باشد. در اين ميان، گزارش روز سهشنبه گذشته شبكه خبري بيبيسي نشان ميدهد كه علاوه بر امريكا، بريتانيا و فرانسه هم برنامههايي مشابه امريكا براي نوسازي سلاحهاي هستهاي خود دارند و اين خبر نشان ميدهد كه قدرتهاي اتمي اصلي آماده ورود به دورهاي تازه از رقابت براي توليد سلاحهاي هستهاي هستند كه با وجود قدرت كمتر نسبت به نسلهاي قبلي اين سلاحها اما احتمال كاربرد اين نوع سلاحها بيشتر است.
رؤياهاي بر باد رفته
گزارش پنتاگون دست كم تا اينجاي كار رؤياي كاهش انبار تسليحات اتمي امريكا و روسيه را كه در هشتم آوريل 2010 به وجود آمده بود، بر باد داده است. آن زمان معاهدهاي بين باراك اوباما و ديميتري مدودف، رؤساي جمهور سابق امريكا و روسيه، در شهر پراگ، پايتخت چك، به امضا رسيد كه مشهور به استارت نو شد و طبق آن، قرار شد حدود 30درصد از توانايي تسليحات اتمي اين دو كشور كاهش يابد. آن معاهده جايگزين، معاهده مسكو با نام «كاهشهاي تهاجم استراتژيك» Strategic Offensive Reductions Treaty (SOR T)T شد كه دوره آن معاهده در 2012 تمام ميشد و قرار بود كه مرحله دوم استارت نو از روز پنجم فوريه امسال شروع بشود اما پنتاگون با انتشار گزارش خود در سه روز قبل، سرنوشت اين مرحله از استارت نو را به محاق برده و معلوم نيست كه كل معاهده و دستاورد اوباما چه خواهد شد. علاوه بر اين، رو آوردن امريكا به همراه بريتانيا و فرانسه به نسل جديد بمبهاي هستهاي، اصل معاهده منع گسترش سلاحهاي اتمي Non-Proliferation Treaty يا همان انپيتي را به خطر انداخته است چراكه توليد نسلهاي جديد از سلاح هستهاي حدود و مرزهاي متعارف از اين سلاحها را تغيير ميدهد و احتمال زياد كاربرد عملي آنها باعث ميشود تا بسياري از كشورهاي ديگر دليلي براي ماندن در اين معاهده و آسيبپذير ماندن در مقابل اين دست سلاحها نداشته باشند. به همين جهت است كه كشوري مثل آلمان احساس خطر كرده و زيگمار گابريل در واكنش به گزارش پنتاگون تنها به محكوميت آن قناعت نكرد بلكه در پيام توئيتري خود از ابتكار عمل اروپايي براي «كنترل تسليحاتي و خلع سلاح» گفت. معلوم نيست كه اين ابتكار عمل مورد نظر او چقدر امكان تحقق داشته باشد چراكه وجود برنامههاي مشابه امريكا در بريتانيا و فرانسه در عمل مانع اصلي در سر راه گابريل يا هر سياستمدار اروپايي خواهد بود كه مخالف هر گونه رقابت تسليحات اتمي است. ميتوان اين اظهارنظر گابريل را در حد واكنش ابتدايي آلمان به امريكا ارزيابي كرد كه جز اين، كار ديگري از دستش برنميآيد چراكه امريكا و ديگر متحدان غربياش با توليد نسلهاي جديد از بمبهاي اتمي تمام رؤياها براي برچيدن سلاحهاي هستهاي را بر باد دادهاند.
سلاح آينده
تحليل و ارزيابي در مورد گزارش پنتاگون تنها محدود به دور جديدي از رقابت هستهاي و تضعيف هر چه بيشتر ان پي تي نميشود بلكه اين گزارش در خود نكتهاي دارد كه نگرانيها را نسبت به آينده تهديدات هستهاي افزايش ميدهد. سام ناون و ريچارد لوگر، رؤساي پيشين كميته نيروهاي مسلح امريكا و كميته روابط خارجي مجلس سنا، از جمله كساني هستند كه در زمان حضورشان در مجلس سنا براي توافقات هستهاي با روسيه تلاش ميكردند و حالا نگراني خود از نگرش تهاجمي ترامپ را به اين نحو بيان ميكنند:«ما اكنون در دورهاي قرار گرفتهايم كه خطر هستهاي بسيار گستردهتر شده است. روندها به گونهاي در حال حركت هستند كه با توافقات قبل قابل مهار شدن نيستند. اين امر بسيار دردسرساز و در واقع خطرناك است.» در واقع ميزان بالاي قدرت تخريب سلاحهاي هستهاي اين باور عمومي را ايجاد كرده بود كه استفاده از آنها مثل تيغ دو لبهاي ميماند كه همه طرفهاي درگير را متحمل خسارتهاي جبرانناپذير ميكند و همين نيز باعث ميشد تا سياستمداراني مثل اين دو براي رسيدن به توافقي در زمينه محدود كردن اين نوع تسليحات دست به كار بشوند. حالا نسل جديدي از بمبهاي هستهاي با توان تخريبي به مراتب كمتر از نسلهاي قبلي، عرصه تازهاي را به وجود آورده كه قدرت مانور را از اين دست سياستمداران ميگيرد و ديگر نميتوانند مهاري بر توليد و توسعه اين نوع بمبهاي هستهاي بزنند. وجه ديگر در كاربرد عملي از نسل جديد بمبهاي هستهاي است كه به نظر ميرسد همين وجه در گزارش پنتاگون مد نظر بوده و مهدي حسن در تارنماي اينترسپت با تحليل گزارش پنتاگون مينويسد: «اين سند پيشنهاد ميكند اين تسليحات كوچكتر تاكتيكي باشند و نه استراتژيك كه بتوان از آنها در ميادين جنگ استفاده كرد تا اينكه روي يك شهر انداخته شوند.» به نظر اين تحليلگر، سند پنتاگون به نحو عملي از كاربرد سلاحهايي حرف ميزند كه در هيروشيما 200 هزار نفر و در ناكازاكي 70هزار نفر را كشت و حالا امريكا ميخواهد از آنها در عمل استفاده كند، آن هم تحت عنوان سلاحهايي با ميزان اتمي كمتر. زماني مبناي بازدارندگي هستهاي بود كه سنگ بزرگ (سلاح اتمي) نشانه نزدن است اما حالا پنتاگون قصد توليد سلاحي با قدرت انفجار اتمي دارد آن هم نه در جهت بازدارندگي بلكه براي كاربرد عملي در ميادين جنگ و اين چيزي است كه چشمانداز آينده را بسيار خطرناك ميكند و نشان ميدهد امريكا تحت رهبري ترامپ جهان را به سوي چه سراشيبي از نابودي ميكشاند.
ش.د9604985