دونالد ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی، در آینده ای نزدیک ناچارند با هزینه ای بسیار بیشتر نسبت به سال 2015 میلادی، حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسند؛ موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسائل داخلی و بین المللی آمریکا نیز در خصوص آن به دونالد ترامپ و همراهانش هشدار داده اند
سرانجام دونالد ترامپ در یک سخنرانی جنجالی، خروج رسمی ایالات متحده آمریکا از توافق هسته ای با ایران را اعلام کرد. اعلام این موضع سلبی، با واکنش های متعددی در میان متحدان و مخالفان واشنگتن در نظام بین الملل همراه شده است. تروئیکای اروپایی ضمن ابراز تاسف از خروج کاخ سفید از برجام، اعلام کرده اند که نسبت به توافق هسته ای با ایران پایبند خواهند ماند. چین و روسیه نیز در واکنش به تصمیم ترامپ اعلام کرده اند که برجام توافقی چندجانبه میان ایران و اعضای 1+5 بوده و هم اکنون تهران و 5 کشور دیگر( چین، روسیه، انگلیس،آلمان و فرانسه) باید در خصوص ادامه برجام و نحوه آن تصمیم گیری کنند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
1- خروج غیر رسمی ایالات متحده آمریکا از برجام، ماه هاست رقم خورده است. حتی در دوران ریاست جمهوری اوباما، شاهد نقض چندین باره توافق هسته ای از سوی کاخ سفید بودیم. در همان دوران، وزارت خزانه داری ایالات متحده بر خلاف مفاد مندرج در برجام، مانع از عادی سازی روابط بانکی و اقتصادی با ایران گردید. این مسئله در دوران ریاست جمهوری ترامپ به نقطه اوج خود رسید. کنگره آمریکا و کاخ سفید، از سال 2015 میلادی تاکنون به بهانه های مختلف و با استناد به آنچه اختیارات رئیس جمهور آمریکا می خواندند، بارها توافق هسته ای را نقض کرده و مورد هجمه قرار دادند. از این رو اتفاقی که اخیرا رخ داد، صرفا خروج رسمی ایالات متحده از برجام ( و نه خروج غیر رسمی آن ) بوده است.
2- نکته دوم، به مواضع کشورهای اروپایی در خصوص برجام باز می گردد. اصلی ترین خطای راهبردی کشورهای اروپایی و مخصوصا سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه، معامله با ایالات متحده آمریکا بر سر تغییر برجام بود. از آگوست سال گذشته میلادی تا کنون، مذاکرات فشرده ای میان دیپلمات های اروپایی و آمریکایی بر سر تغییر برجام در جریان بوده است؛ مذاکراتی که به قول بسیاری از منابع آمریکایی، حتی ترامپ در جریان آن ها نیز نبوده است! امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در تابستان سال گذشته رسما به ترامپ و نتانیاهو تعهد داد که با گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام، زمینه لازم برای تغییر توافق هسته ای (به سود متافع مشترک واشنگتن و تل آویو) را ایجاد کند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و ترزا می نخست وزیر انگلیس نیز در این مسیر با مکرون همراه شدند. کار به جایی رسید که صدر اعظم آلمان صراحتا حمایت از برجام را مشروط به اعمال تغییرات گسترده در آن کرد! بنابراین، تروییکای اروپایی نقش به سزایی در ابطال برجام از سوی دولت آمریکا داشته اند. معامله پذیری و رفتار منعطف سه کشور اروپایی در تعامل با آمریکا، منجر به وقاحت بیشتر رئیس جمهور ایالات متحده گردید. نکته جالب توجه اینکه در آستانه اعلام نظر نهایی ترامپ در خصوص برجام، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، در تماسی تلفنی با همتایان اروپایی خود، از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام خبر داد. پمپئو تاکید کرد که توافقات صورت گرفته میان آمریکا و اروپا، مورد پذیرش کاخ سفید قرار نگرفته است.
بدیهی است که در چنین شرایطی نمی توان به اروپا به عنوان بازیگری موثر برای حفظ برجام امید بست. طی دو سال اخیر، تروئیکای اروپایی بارها در حمایت از مواضع ایالات متحده علیه برجام وارد عمل شد. در چنین شرایطی، نمی توان از کشورهای اروپایی به عنوان شرکای ایران یاد کرد! بالعکس، در حال حاضر باید کشورهای اروپایی و خصوصا تروییکای اروپایی را بابت بازی مستقیم در زمین ایالات متحده آمریکا مورد بازخواشت و مواخذه قرار داد. پیش بینی می شود که تروییکای اروپایی برای ادامه توافق هسته ای با ایران قصد گنجاندن موضوعاتی تازه در این توافق را داشته باشند. از این رو دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید مراقب بازی خاص تروییکای اروپایی در این خصوص باشد. سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس از ابتدای طرح پرونده هسته ای ایران تا کنون بارها عهد شکنی خود را به ملت ایران اثبات کرده اند. در چنین شرایطی، دیگر فرصتی برای آزمون خطا وجود ندارد. با این حال باید در انتظار نوع مواجهه تروییکای اروپایی، چین و روسیه با فرصتی که جمهوری اسلامی ایران به این بازیگران برای حفظ برجام داده است ماند.
3- نکته سوم، مربوط به انزوای ایالات متحده آمریکا در نظام بین الملل می باشد. غیر از رژیم اشغالگر قدس و دولت های مرتجع عربی، دیگر بازیگران و کشورهای دنیا از تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته ای استقبال نکرده و آن را تصمیمی مغایر با اصول و قوانین بین المللی قلمداد کردند. نکته حائز اهمیت اینکه مطابق آخرین نظرسنجی های صورت گرفته در داخل ایالات متحده آمریکا، حدود 66 درصد از شهروندان آمریکایی نیز با خروج ترامپ از برجام مخالف بوده اند. این به معنای انزوای داخلی و بین المللی کاخ سفید است؛ انزوایی که در آینده ای نزدیک، هزینه های واشنگتن را به صورت تصاعدی افزایش خواهد داد. برخی نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه نیز طی 24 ساعت اخیر مخالفت خود را با تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از برجام اعلام کرده اند؛ مسئله ای که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت. حتی برخی تحلیلگران مسائل داخلی آمریکا معتقدند که این موضوع ( خروج ترامپ از برجام) بر روی معادلات انتخابات میاندوره ای کنگره – که در آبان ماه امسال برگزار خواهد شد- تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. نظرسنجی ها نشان می دهد که در صورت استمرار وضعیت موجود در حوزه سیاست داخلی و خارجی آمریکا، اکثریت کنگره ( مجلس نمایندگان و سنا ) در اختیار دموکرات ها قرار خواهد گرفت.
4- نکته چهارم، به اهمیت اتحاد و یکپارچگی ملت ایران در برهه زمانی حساس و سرنوشت ساز فعلی باز می گردد. یکی از اصلی ترین اهداف رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از لغو توافق هسته ای با ایران، تولید اختلاف و بحران در فضای سیاسی داخلی کشورمان است. از این رو حفظ اتحاد و انسجام ملت ایران (در مواجهه با ایالات متحده آمریکا) بسیار ضروری به نظر می رسد. بدون شک این انسجام و اتحاد ملی رمز پیروزی ما در برابر دونالد ترامپ و سردمداران کاخ سفید خواهد بود. امروز ملت ایران بیش از هر زمان دیگری نسبت به ماهیت و موجودیت ایالات متحده و چهره کریه سردمداران کاخ سفید آگاهی پیدا کرده است. این آگاهی باید به رمز اتحاد ملت ما در برابر ایالات متحده تبدیل شود. بدون شک دونالد ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی، در آینده ای نزدیک ناچارند با هزینه ای بسیار بیشتر نسبت به سال 2015 میلادی، حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسند؛ موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسائل داخلی و بین المللی آمریکا نیز در خصوص آن به دونالد ترامپ و همراهانش هشدار داده اند. با این حال به نظر می رسد رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا زمانی متوجه این هشدار شود که برای کاخ سفید بسیار دیر باشد!
5- آخرین نکته در خصوص هوشمندی افکار عمومی داخل کشور نسبت به اعلام موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال خرج امریکا از برجام است. این که ایران اعلام کرد برجام را به شرط این که منافع ملی ایران تأمین شود، آن هم به صورت کوتاه مدت با تروئیکای اروپا، چین و روسیه ادامه می دهد، این موضوع را در نظر دارد که این کشورها طی این مدّت که آمریکا هم در برجام بود، نتوانسته اند آن گونه که شایسه است منافع ایران را تأمین کنند و بنابراین بسیار سخت است که بعد از این مدت هم بتوانند، اما با همه اینها در شرایطی که بازار اقتصادی، ارز و طلای ایران تحت تأثیر برجام قرار گرفته است، تصمیم ایران در قبال آمریکا باید مدبّرانه باشد. آنچه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است را می توان خروج تدریجی و به عبارتی «خروج نرم» از برجام دانست. باید توجه داشت که ترامپ هدف اولش شکل دادن به فشار روانی و اقتصادی گسترده علیه ایران است و این مقدمه افزایش دیگر فشارها و قراردادن مردم رویاروی نظام محسوب می شود. در این وضعیت اعلام همکاری کوتاه مدت و مشروط ایران با اروپا در برجام، می تواند از فشارها و طرح های آمریکا علیه ایران جلوگیری کند و در ضمن غیرقابل اطمینان بودن آمریکا را بیش از پیش به نمایش گذارد. مسلما ایران از گزینه های مختلفی برای مقابله با خروج آمریکا از برجام برخوردار است و دستش به هیچ وجه خالی نیست و در مقابل شتاب و عجله ناشیانه ترامپ، مدبّرانه عمل می کند./