از آغاز «تظاهرات بازگشت» در نوار غزه تا کنون بيش از 100 فلسطيني شهيد و بيش از 12 هزار تن مجروح شده اند. تلفات ارتش جنايتکار صهيونيستي در اين معرکه تنها يک مجروح بوده است. اما تصويري که رسانه هاي بزرگ و غالب غربي از اين جنايت سيستماتيک و مداوم براي مردم جهان مي سازند، شرم آور و فريبکارانه است. آنان از اين جنايت به عنوان «درگيري ها» ياد مي کنند و حصار رژيم صهيونيستي به دور غزه که اين منطقه را به بزرگ ترين زندان دنيا مبدل کرده، «مرز» معرفي مي کنند.
رژيم صهيونيستي از سال 2007 ميلادي (بيش از 11 سال) غزه را تحت محاصره کامل زميني، دريايي و هوايي قرار داده است. تجاوز هوايي مداوم و دو جنگ تمام عيار نيز طي اين مدت عليه مردم تحت محاصره غزه تحميل شده که هزاران شهيد و مجروح برجاي گذاشته است. 96 درصد اهالي غزه به آب آشاميدني سالم و 57 درصد نيز به غذاي کافي و سالم دسترسي ندارند. يک سياستمدار صهيونيست اين سياست پاکسازي جمعيتي را «چيدن چمن» ناميده است.
در حالي که بر اساس توافق سال 1990 ارتش اسرائيل و سازمان فتح، ماهيگيران فلسطيني مي توانند تا 20 مايلي ساحل اقدام به ماهيگري کنند اما ارتش صهيونيستي اين محدوده را به 6 مايل کاهش داده و ماهيگيران فلسطيني در اين محدوده نيز تامين جاني نداشته و قايق هاي نظامي اسرائيل به آنها شليک کرده و آنان را مورد اصابت قرار مي دهند.
اسرائيل تعيين مي کند که چه کسي يا چه چيزي وارد غزه شود يا از آن خارج شود. غزه تنها دو گذرگاه براي ارتباط با دنياي بيرون دارد. گذرگاه رفح که در کنترل مصر و گذرگاه اريز که در کنترل رژيم صهيونيستي است. 70 درصد جمعيت 2 ميليون نفري غزه آوارگان شهرها و روستاهاي فلسطيني هستند که موطن آنها طي چند دهه اخير به زور غصب شده و آنان به ناچار به سمت ساحل غربي فلسطين کوچ کرده اند. تظاهرات بازگشت در واقع درخواست ابتدايي و انساني اين آوارگان براي بازگشت به خانه هاي خود است.
«درگيري» يا کشتار؟
رسانه هاي غربي در قبال اين ماجرا رويکردي منفعلانه را در پيش گرفته و براي توصيف آن از واژه «درگيري» (Clashes) استفاده مي کنند. اين واژه بطور آشکاري قضيه را به نفع اسرائيل تحريف کرده و مخاطب را فريب مي دهد. در حالي يک طرف فقط مي کشد و طرف مقابل فقط کشته مي شود، چگونه مي توان اين معادله نابرار را درگيري ناميد؟
گاردين، بي بي سي، سي ان ان و ساير رسانه هاي فراگير غربي از واژه درگيري در گزارش ها و اخبار خود استفاده مي کنند. اکونوميست حتي پا را از اين فراتر نهاده و از فلسطيني ها مي خواهد خشونت را کنار بگذارند و به اين ترتيب ادعاي ارتش اسرائيل را تکرار کرد که اين تظاهرات ها خشونت آميز بوده اند.
فلسطني ها در اين ميدان از سنگ و حداکثر کوکتل مولوتف هاي دستي استفاده مي کنند و در مقابل سربازان اسرائيلي از انواع و اقسام سلاح هاي ها همچون تک تيرانداز، بمب هاي فسفري، گازهاي سمي و حتي پهپادهاي مهاجم استفاده مي کنند. نتيجه اين نبرد نابرابر بيش از 100 کشته فلسطيني و صفر مشته اسرائيلي بوده است. حال کدام واژه براي توصيف اين وضعيت درست است؛ درگيري يا کشتار؟
همدستي رسانه هاي غربي در سانسور واقعيت هاي جنايت اسرائيل در غزه تا جايي است که وقتي فلسطني ها براي حفاظت از خود مقابل تک تيراندازهاي اسرائيلي اقدام به جمع آوري و آتش زدن لاستيک خودرو کردند، اين رسانه ها به نقل از مقامات اسرائيلي گفتند، فلسطني ها با اين کار خود به محيط زيست اسيب مي زنند که براي سلامتي خودشان هم مضر است!
انفعال و تحريف
رسانه هاي غربي در گزارش اوضاع غزه از زباني منفعل و تحريف کننده استفاده مي کنند. زباني که مي توان آن را بشدت نزديک و هم آوا با رسانه هاي اسرائيلي دانست که برآيند اخبار و تحليل هايشان سرزنش طرف فلسطيني است.
بررسي يکي از گزارش هاي روزنامه نيويورک تايمز در اين مورد جالب توجه است. اين روزنامه در گزارش خود از عبارت «تيراندازي هاي پراکنده» (sporadic rifle fire) استفاده مي کند. اين عبارت به دلايل مختلف به شدت گمراه کننده است.
اول آنکه اين عبارت ماهيت سيستماتيک اين کشتار را تحريف مي سازد. اين عبارت هيچ اشاره مستقيمي به عامل تيراندازي نيز نمي کند و صرفاً مي گويد از طرف اسرائيلي مرزهاي غزه. نکته مهم تر آنکه اين اعتراف و واقعيت هولناک را سانسور مي کند که يکي از مسئولان ارتش اسرائيل گفته بود؛ هيچ چيز اتفاقي نيست و همه چيز حساب شده و اندازه گيري شده است و ما مي دانيم هر گلوله کجا فرود مي آيد.
دوم آنکه عبارت «از طرف اسرائيلي مرز غزه» در واقع تاييد محاصره 11 ساله اين منطقه است. آنچه مرز خوانده مي شود در واقع حصاري است که تحريم و تجاوزي همه جانبه را به مردم ساکن در اين منطقه تحميل کرده است.
سوم آنکه نيويورک تايمز در روايت خود، فلسطيني ها را مسئول نهايي مرگ خود معرفي مي کند. آنان با تحريک اسرائيل مسبب اصلي و واقعي اين کشتار هستند!
و بالاخره و شنيع تر از همه آنکه نيويورک تايمز مي نويسد «مردم» کشته شدند، در حالي که کشته شده ها فقط و فقط فلسطيني هستند.
مرز
رسانه هاي غربي در گزارش هاي خود به کرات از واژه مرز استفاده مي کنند. استعمال اين واژه در حالي است که همانطور که در بالا ذکر شد، غزه مرزي ندارد و بيش از 11 سال است که در محاصره بوده و آنچه وجود دارد عملاً حصارهاي فيزيکي و امنيتي است.
واژه مرز به نوعي دو طرف را همسان و داراي مسئوليت يکسان معرفي مي کند. گويي دو کشور و دو ملت که يک خط آنان را از هم جدا کرده است. حال آنکه فلسطني ها هيچ راهي براي عبور از اين خط ندارند اما گلوله هاي اسرائيلي به راحتي و همه روزه از اين خط عبور مي کنند و جان آنسوي مرزي ها را مي گيرند.
نکته مهم و اساسي ديگر آنکه اسرائيل طي هفت دهه اي که از جعل آن مي گذرد هرگز اقدام به رسميت بخشيدن به مرزهاي خود نکرده است و مرزهاي معيني ندارد. اشغال بخش هاي مختلف کشورهاي همسايه همچون؛ جولان سوريه، سيناي مصر، جنوب لبنان در گذشته و ... نشانگر ماهيت و خوي اين رژيم است. تاکيد مکرر رسانه هاي غربي بر واژه مرز، در واقع پنهان کردن اين ماهيت تجاوزکارانه و تطهير اشغالگر است.
داستان همراهي و همدستي رسانه هاي غربي با اشغالگران و تجاوزکاران اسرائيلي، مفصل، غمبار و عبرت آموز است. آزادي قبله اول مسلمين و حمايت از مردم مظلوم فلسطين تنها با مبارزه مسلحانه ممکن نيست و در کنار جهاد مسلحانه، جهاد مقدس رسانه اي نيز براي مقابله با همدستان اين رژيم نيز ضروري است. ابتکار تاريخي حضرت امام راحل در تعيين آخرين جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهاني قدس، گامي بلند و زيربنايي براي شکستن اين سيطره رسانه اي غرب بر افکار عمومي دنيا و رساندن روايت دردناک و واقعي مردم فلسطين به گوش جهانيان است.