روزنامه کیهان **
تناقضات دیپلماتیک!
1- این سخن رهبرمعظم انقلاب که فرمودند«یک دیپلمات ممکن است یک سخنی بگوید، اما اراده دیگری داشته باشد» در سخنان هفته گذشته آقایان روحانی در مجلس و ظریف در یک برنامه تلویزیونی بهخوبی آشکار بود. اما از آنجایی که به فرموده حضرت آقا «ما یک انقلابی هستیم و سخن خود را صریح و شفاف بیان میکنیم»، باید گفت سخنان رئیسجمهور و وزیر امورخارجه خالی از اشکال نبود. لذا بیان آن برای اصلاح نظرات، تعارضی با حفظ وحدت ندارد. چون در هفته دولت ضمن آنکه باید عملکردهای واقعی و مثبت برای امید به آینده بیان شود باید از ایجاد «امید کاذب» نیز خودداری گردد تا خدایی نکرده بدبینی مردم نسبت به دولت را در پی نداشته باشد.
2-آقای روحانی در مجلس پس از پنج سال دردست داشتن دولت همچنان مشکلات را به «دولت قبلی» نسبت میداد و با ارائه آمارهایی که با مراجع رسمی و واقعیتهای جامعه همخوانی نداشت، ادعا کرد مسئله اول مردم نه اقتصاد، بلکه مسائل سیاسی و اختلافات جناحی است که باید کنار گذاشته شود! رئیسجمهور با این پیشفرض خودساخته بدون پاسخگویی به سؤالات اقتصادی، به پاسخهای سیاسی روی آورد که قانع نشدن نمایندگان مؤید این سخن است. آقای روحانی بدون اینکه بپذیرد وضع موجود و تشدید تحریمها ناشی از برجام و نتیجه عملکرد «کاسبان برجام» است و بدون اینکه بگوید چه راهکارهای عملی برای مقابله با تحریمها دارد، با انکار مجدد وعدههای انتخاباتیاش به یک سخنرانی احساسی پرداخت، گویی که نه یک رئیسجمهور بلکه یک سخنرانی است که برای مخاطبانش توصیههای اخلاقی میگوید! وی تلاش داشت بار دیگر این مسئله را جا بیندازد که «لغو تحریمها هدف اصلی مذاکرات نبوده است بلکه برای این بوده که به دنیا بگوییم برنامه هستهای ما صلحآمیز است»!! این در حالی است که اولاً خود ایشان وعده داده بود «تحریمها بالمره لغو میشود» و خرداد 94 در مراسم اعطای جایزه ملی محیطزیست با همان زبانی که اکنون خواستار انسجام است! گفته بود «ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمها باید از بین برود تا آب خوردن مردم حل شود. عدهای در داخل نمیدانند تحریم چیست»! ثانیاً صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران را نه تنها دنیا میداند بلکه خود آمریکاییها هم بارها به آن اذعان کردند. در آخرین مورد پمپئو رئیس پیشین سازمان جاسوسی آمریکا هنگام انتصابش به وزارت خارجه در کنگره براساس گزارش نهادهای اطلاعاتی- امنیتی آمریکا اعتراف کرد 12 سال به جهان دروغ گفتهایم و«فعالیت هستهای ایران هیچگاه بهسمت نظامی نرفته است». ثالثاً در تناقضی دیگر اظهار میدارد «ما بهوسیله برجام با 287 بانک رابطه برقرار کردیم و هزاران حواله گشایش اعتباری انجام دادیم». در حالیکه حدود شش ماه قبل در بهمن 96 وزیر نفت اذعان کرد «شک نکنید و از قول من بنویسید که هنوز یک روابط ساده بانکی هم نمیشود برقرار کرد». معاون وزیر اقتصاد هم تاکید کرد«با تحریمهای آمریکا هیچ بانکی عملیات دلاری نمیتواند انجام دهد».
3-آقای ظریف نیز در یک فضای یکطرفه و مونولوگ تلویزیونی بهمدد سخاوتهای رسانه ملی برای شانه خالی کردن از مسئولیت خود و فرار از پاسخگویی در خصوص آنچه که با برجام بر سر ملت و اقتصاد کشور آمده است، و بدون هیچگونه ارائه راهحلی برای ایستادن در مقابل تحریمهایی که نتیجه برجام است، چنان عالم و آدم -از منتقدان دلسوز تا همکاران خود در هیئت دولت و رسانهها- را متهم به بالا بردن توقع مردم از برجام و مقصر وضع کنونی القا میکند، گویی که آقای ظریفی که وزیر خارجه، رئیستیم مذاکرهکننده هستهای و امضاءکننده برجام بود، شخص دیگری است و از کره ماه آمده بود! این درحالی است که اولاً خود آقایان روحانی و ظریف ادعای هزاران وعده محقق نشدنی بهمدد برجام داشتند. ثانیاً نظام و شخص رهبری بیشترین و بیسابقهترین حمایتها را از دولت و تیم مذاکرهکننده کردند تا شاید اگر در ادعاهای خود صادق هستند، محقق کنند، اما چه باید کرد که به تذکرات و هشدارها و نصایح ناصحانه رهبری و دلسوزان کشور گوش ندادند، از تمام خطوط قرمز عبور کردند، همچنان بر طبل انفعال میکوبند و حاضر نیستند از گذشته درس عبرت و در مسیر صحیح قرار بگیرند؟!
4-آقایان در یک پارادوکس عجیبی گیر کردهاند. اولین سخنی که آقایان بر زبان آوردند این بود که «بی اعتمادی ما و آمریکاییها بالاست و قبل و بعد از برجام تفاوتی نکرده است»! اگر بیاعتمادی شما به آمریکاییها بالاست، چرا علیرغم زیر میز مذاکره زدن از سوی رئیسجمهور آمریکا، چراغ سبز شما همچنان برای مذاکره با آمریکا روشن است و مذاکرات پشتپرده با آمریکاییها را «بهخوبی پیش میبرید»! و خواستار ترمیم پل تخریب شده این مذاکرات از سوی ترامپ هستید!؟ این سخن را باور کنیم یا ادعای تضمین بودن امضای وزیرخارجه آمریکا را؟! نه تنها هیچ کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالمللی منطقِ شما را نمیپذیرد، بلکه هر یک از عوامالناس هم میداند «جمع نقیضین محال است». وقتی شما اطلاع داشتید «آمریکا معتاد تحریمهاست»، و آقای روحانی ادعا میکرد تیم مذاکرهکننده هستهای بهترین دیپلماتهای دنیا هستند که میتوانند یک تنه در مقابل شش کشور بزرگ دنیا بنشینند و مذاکره کنند، باید پاسخ دهید چرا اشتباه کردید که اکنون به آن اذعان میکنید؟! در این مغلطه سیاسی در حالیکه با برجام بیشترین و بیسابقهترین هزینههای سیاسی- اقتصادی را بر کشور تحمیل کردند و با وجودی که رهبری تاکید دارند«هزینه مقاومت به مراتب کمتر از هزینههای انفعال و تسلیم است» و تجربه آن را نشان داده است، طلبکارانه ادعا میکنند «انتخابهای دیگر نظام میتوانست هزینههای بیشتری برای مردم داشته باشد اما ما گزینه (برجام)کم هزینهای را در سیاست خارجی انتخاب کردیم»!؟ دوم-اذعان میکنند «اروپا متحد قدیمی آمریکاست و همچنان متحد باقی خواهد بود»، اما در تناقضی همزمان ادعا میکنند «موفق شدیم میان آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کنیم و اروپاییها میخواهند تضمین کنند ایران نفتش را بفروشد»! هرچند در صحت این ادعاها سخن بسیار است و نادرست بودنشان از بدیهیات است اما اولاً آخرین سخن این است دیدید که چگونه اروپاییها با بسته 18 میلیون یورویی شما را در شکاف خود با آمریکاییها تحقیر کردند. ثانیاً به فرموده رهبری، برجام را امضاء کردید که میان آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کنید یا تحریمها را بردارید و مشکلات اقتصادی مردم را حل کنید؟! ثالثاً چرا با وجود گذشت دو سال از اجرای برجام و گذشت چندین ماه از خروج آمریکا از برجام، چنین تضمینی ندادهاند و شما را سرکار گذاشتهاند و بازی میدهند و تاکید میکنند«نمیتوانیم تضمین بدهیم»؟! مگر غیر از این است که تضمین اروپاییها مثل قول و تضمین امضاء جان کری جز بدعهدی و دروغ و فریب چیزی دیگری نیست؟رابعاً در شرایط کنونی نیازی به تضمین اروپاییها نیست چراکه اکثر کشورهای خریدار نفت ایران خود با چالشها و تحریمهای متعدد آمریکا دست و پنجه نرم میکنند و برای اینکه یک جبهه متحد علیه تحریمها ایجاد کنند، منافعشان اجازه نمیدهد با تحریمهای آمریکا علیه ایران همراهی کنند!!! سوم- بهجای اینکه پاسخ دهند با برجام چه شده است، ادعا میکنند «اگر برجام نبود چه میشد؟» اگر برجام نبود قطعا تحریمها به اذعان خود رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا در وضعیت فرسایشی قرار داشت و اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی در حال فروپاشی بود و در نتیجه امروز شاهد دلار 12 هزار تومانی و سکه چهار میلیون تومانی و کاهش ارزش ریال نبودیم! چهارم- در پاسخ به این مغلطه سیاسی که «کسانیکه میخواهند امید به آینده را از بین ببرند، آمریکا و اسرائیل هستند»! باید گفت اولاً چه کسانی با ایجاد «امید کاذب»،«امید به آینده» را از بین میبرند؟ و ثانیاً آیا کسانی که در برجام با وعدههای محقق نشدنی امید امروز مردم را که امید آینده دیروزشان بود، از بین بردند و مسکن مهرشان را مزخرف نامیدند و با پرداخت یارانهها عزا میگیرند، آیا آمریکا و اسرائیل نیستند!؟ این سخن که «برخی در داخل تلاش کردند تحریمهای آمریکا را بزرگ جلوه دهند»! هم از آن سخنان خندهدار است! اگر بعضیها به آلزایمر سیاسی مبتلا شدهاند، مردم که نشدهاند و بهخوبی شاهدند که حتی اکنون نیز برای کتمان ناتوانی خود، ادعا دارید عامل مشکلات اقتصادی تحریمهاست!؟ پنجم-هرچند تناقضات زیادی برای انحراف افکار عمومی در سخنان آقایان موج میزند اما از حوصله این مطلب خارج است و در پاسخ به این تناقضات و فرافکنیها باید آقایان را به فرمایش رهبرمعظم انقلاب ارجاع داد که «اگر واقعاً تحریم تأثیر دارد، شماها که میدانستید، باید خودتان را آماده میکردید، الان هم دیر نشده، میتوانند تصمیمگیری کنند در مقابل اقدام خصمانه و خبیثانه دشمن اقدامات لازم را انجام بدهند و اگر کسی بگوید دیر شده و اعلام بنبست کند، یا جاهل است یا حرف خائنانه است. اگر به توان و تولید داخلی اتکا کنید میتوان به راحتی در مقابل تحریمها ایستاد و آمریکا را شکست داد» و البته باید «از کشورهای اروپایی قطع امید کنید»!
دکتر محمدحسین محترم
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
چودانی و پرسی سوالت خطاست
بسمالله الرحمن الرحیم
این روزها بوقهای تبلیغاتی دشمنان ملت ایران با آب و تاب از به پایان رسیدن عمر نظام جمهوری اسلامی خبر میدهند. اگرچه آنها این آرزو را به گور خواهند برد، ولی باید دید در اینجا چه حرکت و اقدامی صورت گرفته که دشمنان انقلاب و نظام را وسوسه کرده و اهداف و برنامههای ضدانسانی آنها علیه ملت ایران را در نظر آنها موفق جلوه داده است؟ چه چیزی آنها را دلگرم کرده که فکر میکنند به اهداف پلید خود نزدیک شده اند؟ در مقابل این وسوسههای شیطانی، وظیفه و تکلیف ما چیست؟
در این زمینه سخنها بسیار است و لازم است هر کس و هر مقامی از جایگاه خود به بررسی مسائل بپردازد تا بهتر دریابد که آیا در زمین دشمن بازی کرده؟ یا ملاحظاتی را در نظر نگرفته؟ یا رفتار و عملکردی داشته که دشمن در آن طمع کرده است؟
انکار نمیتوان کرد که برخی افراد و گروهها با مشاهده شرایط پیرامونی به امید حفظ جایگاه و موقعیت خود، تغییر موضع دادهاند و به تصور اینکه با مخالف خوانی میتوانند شرایط بهتری را برای خود احراز کنند، حتی منافع ملی و مصالح کشور را هم چه بسا که زیر پا بگذارند تا بلکه چهرهای موجه برای انتخابات آینده محسوب شوند! چرخش برخی از اصحاب قلم و سیاست از جمله بعضی از نمایندگان مجلس را در همین چارچوب میتوان ارزیابی کرد که آنها بدون در نظر گرفتن شرایط کشور وارد فضای مخالف خوانی علیه نظام اجرائی شدهاند.
عملکرد برخی عناصر مجلس به ویژه در طیف همیشه در صحنه برای استیضاح وزرای کابینه به وضوح نشان میدهد که آنها بدون رعایت مصالح نظام و بیاعتنا به منافع ملی مایلند یا دولت را به زمین بزنند و یا حداقل آنرا زمین گیر کنند. به راستی استیضاح زنجیرهای وزرای کابینه با فاصلهای کمتر از یک ماه و یا یک هفته، چه معنائی جز این دارد که کسانی سعی دارند رفتاری را در پیش بگیرند که یک دولت ناتوان داشته باشیم که در اداره امور، فاقد تمرکز باشد و در برخورد با مسائل همواره منفعل ظاهر شود؟
اگرچه استیضاح وزرا و سوال از رئیسجمهور و یا کشاندن وزرا به مجلس برای پاسخگوئی به سوالات، از حقوق نمایندگان مجلس است ولی تکرار و استمرار آن به ویژه در شرایط حساس که دولت باید تمام توان و ظرفیت خود را برای مقابله با دشمنان شرور و خنثی کردن توطئههای پرتعداد آنها بسیج کند، به نوعی است که چندان قابل درک و توجیه به نظر نمیآید.
به راستی نمایندگانی که از بسیاری مسائل آشکار و نهان آگاهند و به منابع متنوع اطلاع رسانی و اطلاعات طبقه بندی شده هم دسترسی دارند، آیا پاسخ متقنی درباره آن 5 سوال مطروحه از رئیسجمهور را در اختیار نداشتند؟ این نکته به ویژه زمانی معنیدار خواهد بود که رفتار رئیسجمهور روحانی و رئیس دولتهای نهم و دهم با مجلس را مقایسه کنیم و رفتار متقابل مجلسیان با این دو را مدنظر قرار دهیم. یکی مجلس را در ذیل امور هم نمیدانست و با پرداخت 5 میلیون تومان پول توجیبی به برخی نمایندگان، رای و نظر آنها را معامله میکرد و دیگری با تکریم و حفظ حرمت مجلسیان برای رای و نظر آنها احترام خاصی قائل میشود. یکی فرصت حضور در مجلس را به افشاگری علیه خاندان رئیس مجلس و دیگران اختصاص میداد و دیگری با حفظ عزت و حرمت مجلس به تکریم آنها پرداخته است. به وضوح باید اذعان کرد که در مجلس متناسب با نجابت رئیس جمهور با وی رفتار نشد.
نمایندگان به خوبی و پیشاپیش، از پاسخ به سوالات 5 گانه خود آگاه بودند و با در نظر گرفتن ملاحظات و موانع بازدارنده سیاسی – اخلاقی و رعایت مصالح کشور و منافع ملی، آنگونه نبود که از پاسخهای رئیسجمهور روحانی قانع نشده باشند.
سخن در این باره فراوان است و خدا نکند که نمایندگان سابق و لاحق به تناسب مصلحت اندیشیهای شخصی، گروهی و جناحی و همچنین منافع خاصی که در این قبیل مخالف خوانیها مستتر است، مصالح کشور و منافع ملی را قربانی کنند. دشمن این روزها به صراحت سخن میگوید. عربده میکشد و اهداف پلید خود را با وقاحتی بینظیر رسانهای میکند. عقل و منطق ایجاب میکند یاران و یاوران انقلاب و نظام به ویژه کسانی که خود را نماینده ملت میدانند، تاسی به ملت غیرتمند و سلحشور ایران کنند و منافع ملی و مصالح کشور را نه فقط در گفتار بلکه در عمل هم مقدم بر هر انگیزه و هدف دیگری قرار دهند. تنها در این صورت است که عملکرد مجلسیان و رفتار متقابل رئیسجمهور و سایر قوا نشانهای از اقتدار و سلامت و سیاست ورزی در نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود و همواره چنین باد.
***************************************
روزنامه خراسان**
3 خواسته از همتی در مواجهه با نقدینگی
محمد حقگو
«هیچ اراده ای نمی بینم که بخواهد رشد نقدینگی را کُند کند یا فکری برای جمع آوری آن داشته باشد؛ تا زمانی که این وضعیت ادامه دارد، شرایط در بازار ارز و دیگر دارایی های قابل وصول برای حفظ ارزش پول توسط افراد ادامه دارد... حفظ قدرت ارزی کشور برابر با حفظ منابع ارزی، کنترل تورم و اصلاح ناترازی ترازنامه بانک ها و کنترل نقدینگی وحشتناک در کشور است»
این جملات، نه تنها اظهارات یک کارشناس، بلکه سخنان مرد شماره یک سیاست گذار پولی کشور است که دیروز با توپ پر در همایش بانکداری اسلامی از مشکلات موجود در نظام بانکی که بر نقدینگی موثرند، سخن گفت.
تا پیش از این و در سال های اخیر تقریباً همه کارشناسان بر تاثیر حجم نقدینگی بر مشکلات اساسی اقتصادی کشور واقف شده بودند، اما یک سوال و ابهام کماکان در ذهن صاحب نظران وجود داشت که چرا بانک مرکزی تحول خاصی را در نظام بانکی رقم نمی زند و پاشنه مشکلات نقدینگی کماکان مشابه دولت نهم و دهمی می چرخد که اتفاقاً هدف سونامی انتقادات این دولت قرار گرفت.
آمارهای تکان دهنده رشد نقدینگی
مصداق این آش و کاسه دیرینه، آمارهای رسمی بانک مرکزی است که بی کلام، از عوامل بحران ساز نقدینگی سخن می گویند. این داده ها به روشنی نشان می دهند در پنج سال اخیر، پایه پولی کشور، از حدود 118 هزار میلیارد تومان در سال 92 در انتهای سال 96 به 214 هزار میلیارد تومان رسیده است؛ یعنی حدود دو برابر شده است. دیگر عامل موثر بر نقدینگی یعنی ضریب فزاینده نیز طی سال های اخیر، به دو برابر رسیده است و به طور خلاصه بدان معنی است که قدرت خلق پول بانک ها دو برابر شده است و در نتیجه کار به جایی رسیده که در پنج سال اخیر حجم نقدینگی تا 3 برابر افزایش یافته است.
این رکوردهای جدید در شرایطی حاصل شد که در سال های گذشته، دارایی بانک ها در جریان سرمایه گذاری در املاک و بنگاه داری آن ها، منجمد و قفل شد و آن ها توان نقد کردن آن را نیافتند یا نخواستند نقد کنند. از سوی دیگر رقابت
ملغمه ای از موسسات مجاز و غیر مجاز بانکی، بر سر سپرده و نیز نرخ سودهای بعضاً مشکوک از نظر شرعی، آن ها را به برداشت های بی نظم و قاعده از منابع بانک مرکزی کشاند و آن ها را به این بانک، بدهکار و بدهکارتر کرد.
غفلت های نظارتی تاریخی
در کنار همه این اتفاقات، گویی یک فراموشی یا غفلت تاریخی از سوی رسانه ها یا نهادهای نظارتی مجلس، مزید بر علت شد تا این مطالبه با صدای بلند از بانک مرکزی مطرح نشود که «چرا جلوی این سوء استفاده رسمی توسط بانک مرکزی گرفته نمی شود؟»
این ابهام پابرجا بود تا این که در بحبوحه فشارها برای رفتن رئیس کل بانک مرکزی سابق، ولی ا... سیف در روزهای پایانی مدیریتش این درخواست را از منتقدان مطرح کرد که برای سنجش عملکرد بانک مرکزی اختیارات این بانک را نیز در نظر بگیرند. این جمله او تلویحاً مهر تایید بر فرضیه نبود استقلال در بانک مرکزی بود و نشان می داد که این بانک ورای
مسئولیت های ذاتی، از اهداف اصلی خود فاصله گرفته و به ابزاری برای سیاست های دولت تبدیل شده است.
3 خواسته مهم از رئیس کل جدید
این تجربیات تلخ، هم اینک پیش روی رئیس جدید بانک مرکزی قرار دارد. همتی این روزها با کلافی پیچیده از مسائل بانکی و کارهای ناکرده مواجه است. سامان دهی بازار ارز، توجه به مهار نقدینگی، استقرار حاکمیت شرکتی در بانک ها، حل معضل زیان ده بودن بانک ها، اعمال قوانین بانکداری بدون ربا و ... از جمله رشته های این کلاف تو در تو است. با این حال آن چه به نظر می رسد مردم و کارشناسان از مدیریت جدید بانک مرکزی انتظار دارند را می توان در سه محور زیر مطرح کرد:
در اولین گام و با توجه به تجربه مدیریت چند سال اخیر بر بانک مرکزی، خواسته مردم از رئیس کل بانک مرکزی این است که بدون توجه به فشارها، آن چه را بر مبنای کارشناسی و علم اقتصاد و تجربه بالای خود در نظام بانکی صحیح و درست می داند اجرا کند. حتماً خود آقای همتی بهتر می داند که امروز، بیش از هر روز دیگر، مماشات با بانک های متخلف چه میزان می تواند به ضرر کل نظام بانکی و اقتصاد و معیشت مردم تمام شود. همچنین در صورتی که استقلال بانک مرکزی، برخلاف مصالح اقتصادی، به هر نحوی مورد تهاجم قرار گرفت، به خاطر مردم و اقتصاد کشور و فارغ از مصالح جناحی و سیاسی و چپ و راست و اعتدال و ...، آن را به طور شفاف با مردم و مجلس در میان بگذارند و مطمئن باشند امروز مردم بیش از هر روز دیگر از بازی های جناحی و تقدم سیاسی کاری ها بر شایسته سالاری ها گریزان و دل چرکین اند.
دومین خواسته مردم از رئیس کل بانک مرکزی، عمل به قانون است. پیگیری هر چه سریع تر لوایح اصلاح نظام بانکی و نیز اجرای قوانین بر زمین مانده دیگر از نمونه این قوانین است. به خصوص دو ماده قانونی ذیل قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر که در سال 94 به تصویب مجلس رسیده بود. این قوانین بیان می کرد که بانک ها باید تا سه سال دیگر یعنی امسال بنگاه داری و دارایی های مازاد خود را رها می کردند. در صورتی که این قانون اجرا شده بود، با توجه به از بین رفتن موضوع انجماد دارایی های بانکی، امروز شاهد یک فضای تنفس خوب در بازار پول و نیز اقتصاد کشور بودیم. اما افسوس...
سومین انتظار از رئیس کل بانک مرکزی نیز عمل ایشان به وعده های شان است. رئیس کل محترم بانک مرکزی حتما به یاد داشته باشند وعده هایی که دیروز و در همایش بانکداری اسلامی مطرح کردند، مبنای مطالبه و سنجش عملکرد ایشان خواهد بود. مردم قطعاً انتظار نخواهند داشت که خدای ناکرده ایشان در پایان مسئولیت، مانند رئیس کل سابق، تناسب عملکرد با اختیارات را بخواهند به عنوان مبنای سنجش عملکرد بانک مرکزی پیش بکشند. بنابراین فرض بر این است که پذیرش مسئولیت سنگین ریاست بانک مرکزی از سوی ایشان با علم به مقتضیات فعلی این بانک بوده و همان طور که رهبری معظم فرمودند انتظار بر این است تا با کار فشرده، پرحجم و با کیفیت، ایشان به سراغ ساختارهای معیوب نظام بانکی بروند.در پایان خطاب به رئیس کل جدید بانک مرکزی عرض می کنیم: آقای همتی اگر دیگران و دولت، تاکنون عزم و اراده ای برای بهبود وضعیت نظام بانکی و مهار نقدینگی نداشتند، لطفاً شما این اراده را به خرج دهید و سرو سامانی به این بازار آشفته پولی بدهید.
***************************************
روزنامه ایران**
آموزش و پرورش را از ریل اصلی خارج نکنیم
کامران رحیمی
آموزش و پرورش یکی از قدیمیترین و گستردهترین نهادهای اجتماعی ایران است و به همان میزان نیز مشکلاتش کهنه و فراوان است. به یاد دارم سیدمحمد بطحایی هنگامی که شهریور ماه سال گذشته بعد از 35 سال معلمی و کار در آموزش و پرورش برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس رفته بود، گفت: «پرهیز از سیاستزدگی و سهمخواهی که هر از گاهی آموزش و پرورش را گرفتار حاشیه کرده و از مأموریت اصلی باز میدارد باید کنار برود. تمرکز بر آموزش و پرورش محض که رسالت اصلی این وزارتخانه است مورد توجه وزرا و همه مدیران در این وزارت باید باشد هر آنچه موجب ایجاد حاشیه شود، ضد آن است.»
با این حال، چند روزی میشود که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اعلام کردند که وزیر آموزش و پرورش باید استیضاح شود. اعلام خبر استیضاح بطحایی توسط مجلس و انتشار 16 سؤال نمایندگان، این گمانه را در جامعه تقویت کرده است که در پس سؤالهای کلی عدم پایبندی به برنامه ارائه شده در زمان اخذ رأی اعتماد، اولویتها و دلایل غیرآموزشی مد نظر نمایندگان بوده است و طبیعتاً گستردگی و نفوذ آموزش و پرورش، میتواند زمینههای سیاسی این استیضاح را روشن کند.
به عنوان عضوی از خانواده آموزش و پرورش معتقدم کارنامه یکساله عملکرد بطحایی علیرغم نقاط ضعف و مشکلات فراوان، نشان میدهد او با شناخت دقیق بزنگاهها و محدودیتها، برای اصلاح رویههای کهنه و اشتباه مدیریتی و آموزشی تلاش کرده است. او وزیری است که در حوزه دانشآموزی برنامههای ویژهای دارد.
این روزها وزیر آموزش و پرورش عزم خود را برای آزمونزدایی و بریدن پای مؤسسات کنکور از مدارس کشور جزم کرده است و مدام از اینکه مدارس در چنبره مؤسسات کنکور قرار گرفتهاند و شادی و آرامش روانی کودکان و نوجوانان را از بین بردهاند، سخن میگوید و برنامههایی نیز برای آزمونزدایی تدوین کرده است.
در سوی دیگر برخی از نمایندگان بر این باورند که بطحایی در زمینه مطالبات و معیشت معلمان کوتاهی کرده است. ما معلمان یادمان نمیرود که وزیر آموزش و پرورش 28 اسفند ماه سال 96 به سازمان برنامه و بودجه رفت تا حقوق معلمان را به شب عید برساند و وقتی با مخالفتهایی رو به رو شد در تاریخ ٢٩ اسفند با استعفای خود مجدداً به سازمان برنامه و بودجه رفت و در این دو روز بست نشست تا نهایتاً ساعت ٨ شب ٢٩ فروردین ٩٦ توانست حقوق معلمان را برساند.
خانواده آموزش و پرورش از نمایندگان انتظار دارد به جای پیگیری استیضاح در آستانه مهرماه و آغاز سال تحصیلی 13 میلیون دانشآموز، برای حل مشکلات و مسائل مالی و کیفیتبخشی و تحول در آموزش و پرورش با بطحایی همراه و همدل باشند و مطالبات سیاسی را در فاصله یک سال مانده تا انتخابات در زمان مناسب خود دنبال کنند. همه میدانیم که مشکلات آموزش و پرورش محصول امسال و دو سال پیش نیست. البته این نقد هم وارد است که آقای وزیر باید قبل از اجرای طرحهای تحولگرایانه خود به فکر حل ریشهای مشکلات آموزش و پرورش باشد مشکلاتی که سالهای سال سایهاش روی آموزش و پرورش سنگین شده است.
سالیان متمادی است که در حوزه مدیریت آموزش و پرورش مسیر غلطی را میرویم و اگر همین مسیری را که برخی از نمایندگان در مجلس میخواهند ادامه دهیم قطعاً به نتیجه نمیرسیم و همچنان با مشکلات دست وپنجه نرم خواهیم کرد، زیرا آموزش وپرورش سالهاست که اولویت اول کشور قرار نگرفته است، بنابراین در شرایط کنونی بهتر است آموزش و پرورش را از ریل اصلی خارج نکنیم.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
تجربهای پرهزینه در حوزه سیاست خارجی
دیگر اشتباه نکنید آقای ظریف!
نوید مؤمن
اخیراً وزیر محترم امور خارجه در مصاحبه با شبکه سیانان به نکات قابل تاملی درباره ایالات متحده و رفتار دولتهای قبلی و فعلی مستقر در کاخ سفید علیه کشورمان اشاره کرد. در بخشی از این مصاحبه، دکتر «محمدجواد ظریف» اظهار داشت: «احساس میکردیم آمریکا حداقل این مسأله را یاد گرفته است که تحریمها تنها موجب فشار اقتصادی بر ایران میشود و هیچگونه دستاورد و نتیجه سیاسی مورد انتظار واشنگتن را به همراه ندارد. من تصور میکردم آمریکاییها این درس را گرفتهاند ولی متأسفانه اشتباه میکردم».
آنچه امروز وزیر امور خارجه کشورمان از آن به عنوان «اشتباه» یاد میکند، همان «پیشفرض غالب» و پررنگی بود که بین سالهای 92 و 94 به مغز استخوان سیاست خارجی کشورمان تبدیل شد! در اینجا قصد تخطئه وزارت امور خارجه یا بازخوانی اشتباهات محاسباتی- راهبردیای را که دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی کشورمان مرتکب شد نداریم اما در این میان نکاتی وجود دارد که اگر دولتمردان ما نسبت به آنها بیتوجه باشند، بار دیگر سال 1400- و بلکه زودتر- شاهد اعتراف پرهزینه آنها درباره «ارتکاب اشتباه» در قبال ایالات متحده و بازیگران غربی خواهیم بود.
1- تاکنون بارها عنوان شده است عدول دستگاه دیپلماسی کشورمان از «گزارههای راهبردی» یا همان ثوابت سیاست خارجی کشورمان، مولد هزینههایی تصاعدی، سنگین و حتی در مواردی غیرقابل جبران برای کشورمان خواهد بود. استراتژیهای کلان سیاست خارجی کشورمان از جمله «اتخاذ گارد بسته در برابر آمریکا» برگرفته از آرمانهایی است که انقلاب اسلامی ایران از آنها نشأت گرفته است. در ذیل این استراتژی کلان، استراتژیها و مدلهای راهبردی دیگری مانند «مدیریت رفتار دشمن» تعریف میشود که نهتنها منافاتی با ارزشهای ما ندارد بلکه مقوم آنها محسوب میشود. با این حال زمانی که «راهبردهای میانمدت» و حتی تاکتیکهایی که ما به کار میگیریم، در تعارض با اصول و مبانی سیاست خارجی ما باشد، عملا به دست خود کلافی پیچیده ایجاد میکنیم که برونرفت از آن بسیار دشوار است!
2- از سال 92 تا 94 نسبت میان استراتژیها، راهبردها و تاکتیکهای ما بر هم ریخت! ظهور راهبرد «تبدیل دشمن [قسمخورده و کمربسته به نابودی نه فقط جمهوری اسلامی بلکه کشور] به دوست» نهتنها در تعارض با اصول و مبانی سیاست خارجی انقلاب اسلامی ایران قرار داشت، بلکه مانع ظهور و بروز موثر استراتژی کلان و اصلی ما مبنی بر «مدیریت رفتار دشمن» شد. بزک کردن چهره «باراک اوباما»، «جان کری» و «ژوزف بایدن» و یاد کردن از آنها به عنوان «آمریکاییهای خوشخیم(!)» منجر به هدایت ظرفیتهای حوزه سیاست خارجی ما در مسیر و مجرایی مجازی و نامناسب شد. ماحصل این موضوع از ابتدا مشخص بود: بدعهدی مطلق اوباما در برجام و متعاقبا خروج رسمی از توافق هستهای توسط ترامپ!
3- دکتر ظریف در بخش دیگری از اظهارات خود در مصاحبه با سیانان اظهار کرده است: «من بر این باورم یک بیماری در آمریکا وجود دارد و این بیماری، اعتیاد به تحریمهاست. حتی در دولت اوباما نیز ایالات متحده تأکید بیشتری بر حفظ تحریمها داشت بهجای آنکه تحریمها را لغو کرده و به تعهدات خود در قبال برداشتن تحریمها عمل کند».
درست در نخستین روز فروردینماه 94 و در حالی که دولت یازدهم در حال تثبیت «خداحافظی با تحریمها» در ذهن مردم بود، رهبر حکیم انقلاب اسلامی به نکات بسیار مهمی در اینباره اشاره فرمودند: «بعضی از پیشرفت ملت ایران، غمگین و ناراحت میشوند. اینها 2 کار عمده در برنامه دارند. میخواهند مانعتراشی کنند که ملت ایران به پیشرفت و رشد دست نیابد. با تحریم و تهدید و با مشغول کردن مدیران به کارهای درجه 2 و منعطف کردن حواس ملت بزرگ ایران و نخبگان کشور به کارهایی که در فهرست کارهای اصلی آنها قرار ندارد».
به عبارت بهتر، رهبر هوشمند انقلاب در بحبوحه فضای احساسی و خاصی که متعاقب «بزک کردن چهره آمریکا» و «اغراق در محاسبه وزن برجام» در دولت یازدهم بهوجود آمده بود، به حقیقتی به نام «پایانناپذیر بودن تحریمها» و «دشمنی دائم آمریکا با ایران» اشاره فرمودند. هماکنون، چند سال پس از سخنان رهبر حکیم انقلاب، آقای ظریف سخن از «اعتیاد آمریکا به تحریم ایران» به میان آورده و تاکید میکند در این معادله تفاوتی میان دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا وجود ندارد.
4- هر چند ملت ما هزینه گرانی برای رسیدن مسؤولان سیاست خارجی کشورمان به این «گزاره راهبردی» پرداخته و این «بیداری» باید در همان سال 92 اتفاق میافتاد اما حداقلیترین انتظار ملت ایران از دستگاه دیپلماسی این است که لااقل در آیندههای نزدیک و دور، دوباره دچار این «خطای راهبردی» نشود. با توجه به پیچ تاریخی مهمی که در آن قرار داریم، این بار هر گونه «اغراق»، «افراط»، «کژتابی» و «خوشبینی مفرط» در حوزه رفتار بینالمللی میتواند حکم پاشنه آشیل سیاست خارجی ما را ایفا کند.
بدون شک اعتراف وزیر امور خارجه کشورمان درباره اشتباه در قبال آمریکا و رفتار سیاستمداران این کشور، شرط «لازم» و دوربرگردانی برای دستگاه سیاست خارجی کشورمان جهت بازگشت به مسیر اقتدار در برابر دشمنان قسمخورده نظام محسوب میشود. با این حال همچنان «شروط کافی» دیگری در این معادله وجود دارد که نباید آنها را نادیده انگاشت؛ شروطی که مهمترین آنها «بازتعریف نسبت آرمانها»، «استراتژیها» و «تاکتیکها» در حوزه سیاست خارجی در کنار رصد هوشمندانه رفتار دشمن است. بزرگترین درسی که دستگاه دیپلماسی ما باید از وقایع 5 سال اخیر بگیرد، این است که نباید ثوابت سیاست خارجی کشورمان را فدای «تاکتیکهای احساسی» و «متغیرهای زودگذر» در فضای پیچیده نظام بینالملل کند. هرگاه نسبت میان ثوابت و متغیرها در سیاست خارجی کشوری بر هم بریزد، دشمن به صورت آشکار یا نهان بر فضای تصمیمسازی آن محیط خواهد شد. تجربه تلخی که ما آن را در برجام آموختیم و دیگر مجالی برای آزمون و خطای دوباره درباره آن نخواهیم داشت؛ حقیقتی که امیدواریم دستگاه دیپلماسی ما به صورتی عمیق آن را درک کرده باشد و فردا آقای دکتر ظریف در گفتوگویی دیگر نگوید درباره اروپا هم اشتباه کردم.
***************************************