صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۱  ، 
کد خبر : ۳۱۲۱۸۹

یادداشت روزنامه‌ها 20 شهریور ماه

روزنامه کیهان **

ما و حسین(ع) / محمدهادی صحرایی

داستان ارادت ما به حسین علیه‌السلام گفتنش سهل و ناممکن است یعنی، فهمیدنش آسان و توضیحش برای دیگران سخت و برای غریبه‌ها ناممکن. از کجا شروع شده را نمی‌دانم. شاید زمانی که گِل آدم را سرشتند، خوبی حسین را به خاکش آمیختند و شاید آبِ گِلِ آدم،‌اشک ملائکه برای حسین بود که این‌گونه عشقش دین و مذهب نمی‌شناسد و نامش را هرکه شنید، دلش لرزید و ‌اشکش به اختیار نبود. و حتماً گِلِ شیعیان از گِلِ اهل بیت است(۱)، که دست از دست حسین رها نمی‌کنند. آنکه فرمود:‌«إِنِّي أَعْلَمُ ما لاتَعْلَمُون‏»(۲) شاید نشان از این بود که آن هنگام خدا هوای حسین کرده بود که دل آدمیان هوایی حسین شده است. نمی‌دانم و نمی‌خواهم به چیزی جز او بیندیشم و می‌دانم که محرم از راه رسیده و حالمان دگرگون است. همه مردم برای اقامه عزای حسین دست به کار شده‌اند. عشق حسین، آدم خوب و ناخوب نمی‌شناسد. نام حسین چون صوراسرافیل است که مردگان را زنده می‌کند، دلهای ما که جای خود دارد. بوی عطری است که به مشام همه می‌رسد که گفته اند «نسیمی جان فزا می‌آید، بوی کرب و بلا می‌آید».

گویی خبری در راه است و مردمِ شهر میهمانِ در راه دارند. مهیا می‌شوند و خود را آماده می‌کنند. اما به جای ریسه و چراغانی، مشکی می‌زنند و کتیبه می‌کوبند و پیرهن سیاه و شال عزا تهیه می‌کنند. شوری است که حسین بر دلها انداخته، چه می‌پرسی محتشم باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ مردم میهمان دارند که بساط چای تلخ و شربت شیرین به پا کرده‌اند. بوی عود و گلاب است که از کوچه‌های شهر به مشام می‌رسد. آب و جاروی کوچه‌ها را ببین. نظافت خیابان‌ها را نظاره کن. مهمانخانه این میهمانی قبل از مساجد و حسینیه‌ها و تکایا، قلوب مردم است که از کینه خالی شده و از عشق حسین مملو. ببین عشق میهمان، مردمان را به‌هم مهربان کرده، کدورت‌ها کمرنگ و دلها به‌هم نزدیک شده است. میهمان داریم. کمیت، دعبل، فرزدق، حسان، آغاسی بیایید و برایشان سنگ تمام بگذارید. غزل‌خوان کو، قصیده‌سرا کجاست؟ به رباعی‌خوان‌ها بگویید به صف شوند. مردم را خبر کنید. این خبر را برسانید به کنعانی‌ها /بوی پیراهن خونین کسی می‌آید.

شهر در امن و امان است، حسین می‌آید. شیطان فراری است و کرور کرور حور و ملک به زمین می‌آیند، که باید بال و پر تبرک کنند به پرچم حسین. آنها هم میهمان حسین‌اند. مثل ما که میهمان اوییم. اصلاً همه عالم میهمان حسین است و او صاحب خوان و خانه. این همه تدارک که گفتیم همگی برگ سبزی است تحفه درویش، شاید که قبول افتد و هم در نظرآید. مردم! محرم رسید و خبر حسین را با خود آورده است. خبرکنید اگر بی‌خبری مانده است در شهر. حق مطلب ادا کنید و حق نمک روا دارید. بر سنج بکوبید و بر دمام زنید. همه باید بدانند که پسر پیغمبر به سوی ما می‌آید، می‌آید تا به رسم پدری و دیرین، ما را به صلاح و فلاح رساند. ایران که کوفه نیست و ترسی از یزید و از ابن زیاد نیست. ایران است و شیعه‌خانه اهل‌بیت. مرکز پاکان روزگار و مردان پا به‌کار. اینجا مسیحی و زردشتی هم برای حسین، نذری می‌دهند و سپند و بخور، دود می‌کنند و رفیق راهند و شهید داده‌اند، سنی‌ها که عاشق اهل بیت و از خود ما و برادر مایند و به شهادت کفن‌های خونین جوانانشان، اهل حقند و اهل مرام. وقتی حسین در کاروان خود به مسیحی و سنی، رتبه می‌دهد، تفرقه‌افکنان چه ژاژ می‌خایند؟ بیا به مجلس ما ‌ای که مشتاقی، حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ «وَ إِن یَکاد» بخوانید و در فراز کنید.

حسین منادی وحدت است و «هَل مِن ناصِر» او مغناطیس پاکان روزگار و محفلش، مجمع جوانمردان است. روباه پیر و صهیون کثیف و وهابیت خبیث و در یک کلام، شیاطین را به آنجا راهی نیست. اگر سال60 هجری، دستگاه تبلیغاتی یزید و ابن زیاد، کوفیان را از لشگر خیالی شام می‌ترساندند و نامه نویسان را پشیمان می‌کردند، امروز رسانه‌های «مُرجِف و مزدور»، قصد ترساندن مردم از هم کرده‌اند، غائله عرب و عجم را ببینید. اگر سال 60 هجری، نظام سلطه‌گر یزیدی، از سپاه حسین خوف کرد و تفرقه افکند، اکنون نیز نظام سلطه صهیونی، از سپاه میلیونی اربعین خوف کرده و از کنون به فکر تفرقه‌افکنی افتاده است. غائله بصره را ببینید. اگر سپاه حسین لرزه به خیمه یزیدیِ آمریکا نینداخته، چرا چنین به دست و پا افتاده‌اند و تن به هر خباثت می‌دهند و دست به هر جنایتی می‌زنند؟ اگر صهیون، ضرب شست اتحاد شیعه و سنی را نخورده و از ترسِ سپاهِ خیمه زده در کنار مرزهای خود، پنجره باز نمی‌کند، پس چرا این همه رذالت می‌کند؟ اگر وهابیت سعودی، آینده خود را در آینه عراقِ بدون صدام نمی‌بیند، پس چرا این‌گونه جنون گرفته؟ موشک‌های نقطه‌زن سپاه اسلام را دیدید که چگونه جمع خبیث‌شان را از هم پاشاند و انتقام شهدای کردِ سنی را گرفت.

گرچه حرف ما از حسین است و محفلش جای اغیار نیست ولی نمی‌شود حسین را بدون دشمنانش کامل شناخت. مگر می‌شود حسین را بدون شهادتش دید؟ و مگر می‌شود او را بی‌حماسه ماندگارش فهمید؟ و مگر می‌شود عشقش را بدون طعم ‌اشک برای او چشید؟ اصلاً مگر می‌شود دلیل‌گریه پیغمبر را وقتی که قنداق حسین را بغل کرده بود، نپرسید؟ و مگر پاسخ رسول مهربان خدا چیزی جز مظلومیت حسین بود؟ مظلومیت برای چه بود؟ مگر تاریخ، جرم و جنایت و جسارت به خود کم دیده، که روز عاشورا چیز دیگری است؟ مگر ذبح کودکان توسط فرعون و خوارج و کومله و داعش ندیده که برای اصغر حسین، بی‌تاب است؟ آنچه گفتیم که شاید خدا محبت حسین را در خاک آدمی ریخته یا شاید گِل مردمان را با ‌اشک ملائکه بر حسین آمیخته و اینکه گِل شیعیان از گِل اهل‌بیت است برای این بود که هم قدر دوستان حسین و طهارتشان دانسته شود و هم ذاتِ ناپاکِ دشمنانش شناخته گردد و محتشم را به پاسخ این سؤال برساند که «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟» آنکه بر چهره گُل لطمه زند، حرفش چیست؟/ وانکه بر روی دلارام زند چنگ، زِ کیست؟/ این همه مدح که از صورت و حُسنش گفتیم/ دست غارتگر هتاک نگفت، قصدش چیست؟

خدایا شکر که محرم آفریدی و اگر نبود ما چه می‌کردیم و چگونه زندگی می‌گذراندیم؟ عالم بی‌حسین، قفس بی‌در است و آدم بی‌او، پرنده بی‌پر. اگر نبود حسین و راه و مرامش، ما آدمیان در مَغاک(۳) دنیا چه می‌کردیم؟ و راه از بیراه چگونه می‌شناختیم؟ و ما خاکیان، سخن از که می‌گفتیم؟ و ما گم گشتگان، ره به کدام نور می‌گرفتیم؟ و ما سرگشتگان، در آن راه بی‌نشان چه می‌رفتیم؟ و اسلام را از که می‌آموختیم؟ و شجاعت و شهامت و شرافت و شهادت را چگونه معنا می‌کردیم؟ و حق و باطل را چگونه می‌آموختیم؟ و ‌اشک کودکان یتیم و گرسنه یمن و افغانستان و میانمار و عراق و سوریه و بحرین و نیجریه و عالم را با قصه که پاک می‌کردیم؟ و به مظلومان، پیروزی خون بر شمشیر را چگونه امید می‌دادیم؟ و با ظلم ظالمان چه می‌کردیم؟ و بار غصه‌هامان را با که می‌گفتیم؟ و بار رنجها را به کجا می‌بردیم؟و ما عاصیان، به درِ خانه که می‌رفتیم؟ و ساعت مرگ، نام که می‌بردیم؟ و شب اول قبر، پاسخ نکیر و منکر را به که حوالت می‌دادیم؟ و در برزخ، که را می‌شناختیم؟ و روز رستخیز، به دنبال که می‌گشتیم؟ و روز جزا، در سایه که پناه می‌جستیم؟ و از دوزخ به کجا فرار می‌کردیم؟ و هنگام ورود به جنت متحیر که می‌گشتیم؟

حسین جان خوش آمدی و خدا را شکر که آمدنت را دیدیم و صدای دعوتت را شنیدیم و مشتاقانه اجابت کردیم. «هَل مِن ناصِر یَنصُرنی» تو در اصل ترجمانِ عاشقانه «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ الله»(۴) است و برای آنکه عاشقانت را در طول تاریخ، انتخاب کنی، تو نیز چون خدا به دنبال دل‌های خاشع و خاضع به حقیقتی و آنها که به خدای آسمانها ایمان آورده و یاد او دلهاشان را رقیق کرده، صدای یاری خواستنت را می‌شنوند و به نصرتت برمی‌خیزند تا خدا نیز یاریشان کند که نصرت تو نصرت دین خداست. مگر در سوره محمد صلی الله علیه وآله نفرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»(۵). تو آن نشانه خدایی که خدا با تو ایمان می‌افزاید و روضه توست که رضوان مؤمنین است و ‌اشک برای توست که کَفار ذنوب و حلّال کروب و جلا‌ دهنده قلوب است. مگر نفرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ الله وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً»(۶). تو آن یاد خدایی که دلها با تو آرامش می‌گیرد که فرمود: « الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ الله أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏»(۷). حسین جان، از تو دیگر چه بگوییم که حرارت قلبمان می‌کشد ما را و هرچه که گفتیم هنوز هیچ نگفته‌ایم از تو.

آرام قلبم؛ تو ترجمان قرآنی و اگر زبانم لال، نبودی قرآن را به چه معنا می‌کردیم و ترجمان بهشتش را کجا جست‌وجو می‌کردیم؟ بهشت بی‌تو باغ بی‌درخت است و درخت بی‌سایه و ما را با چنین ویرانه‌ای چه کار؟ اینها را گفتم که گفته باشم آن‌که تو را دارد همه چیز دارد و آن کس که بی‌توست، هیچ ندارد و بدبخت و بیچاره آن کس که دشمن توست. گفتم شاید تنها کمی از تو گفته باشم که مردم از هر مرام و مکتبی که هستند حق دارند با محرّمت زندگی، حسینی کنند و با تو تَرک شیطان کنند و با عزای تو چرک و شوخ از تن بشویند و دل مطهّر کنند. که آدمی فطرتاً پاک است و اهل پاکی. و اصلاً خدا محرمِ حسین و ماه رمضان را برای صفای روح و جلای قلوب گذاشت و اگر این دو نعمت نبودند خدا می‌دانست که نفس و شیطان چه بر سر ما می‌آوردند و اگر ‌اشک حسین جهنم را خاموش نمی‌کرد، خدا می‌دانست که چه بر ما می‌گذشت. خدایا؛ ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهانمان را بيامرز، و بدي‌هامان را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران.(۸) و در لشگر حسین جایمان ده که «هم الفائزون»‌اند.

1- دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه: اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ .../ پروردگارا، شیعیان ما از ما هستند، از زیادی گِلِ ما خلق شده‌اند و ...

2- چیزی می دانم که شما نمی‌دانید. سوره بقره آیه 30

3- چال و گودال

4- آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم و فروتن گردد. سوره حدید آیه16

5- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى‏كند و گام‌هايتان را استوار مى‏دارد. آیه7

6- مؤمنان، همان كسانى‏اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد. سوره انفال آیه2

7- آنها كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد. سوره رعد آیه 28

8- رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار. سوره آل عمران آیه 193

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

اقتضائات امروز کشور

بسم‌الله الرحمن الرحیم

حمایت دلگرم‌کننده‌ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی‌های اخیر از دولت خدمتگزار ابراز کردند، جهت‌گیری نیروهای انقلابی در قبال نظام اجرائی را بیش از پیش روشن کرد.

رهبری با تذکر درباره موقعیت کنونی اوضاع کشور همگان را به حمایت از دولت و یاری نظام اجرائی برای عبور از عقبه‌های سخت و سرنوشت‌سازی که در پیش‌رو قرار دارند، توصیه کردند و خاطرنشان ساختند دولت در برابر جنگ اقتصادی و جنگ رسانه‌ای قرار دارد و راه‌حل مشکلات کشور خالی کردن پشت دولت نیست.

این حمایت رهبری، تکلیف تازه‌ای را برای آحاد ملت اعم از فعالان سیاسی – اقتصادی، اصحاب رسانه و همچنین گروهها و جناحها مشخص می‌کند و نشانگر آنست که امروزه موقعیت کشور و الزامات پیرامونی ایجاب می‌کند دولت در برابر مسائل و مشکلات روزمره تنها نماند و نیروها برای مساعدت، همفکری و همکاری با دولت از هیچ کوششی فروگذار نکنند.

این نکته از آن جهت اهمیت دارد که هنوز هم برخی عناصر و فعالان در زمینه‌های مختلف سیاسی – اقتصادی و به ویژه برخی اصحاب رسانه، از هر فرصتی برای تهاجم به دولت و به زیر سوال بردن عملکرد مسئولین بهره می‌برند و با تضعیف دولت، از موضع اپوزیسیون سخن می‌گویند و عمل می‌کنند درحالی که شرایط کنونی جامعه و تهاجم دشمنان قسم‌خورده در محیط پیرامونی غیر از این را اقتضا می‌کند.

ناگفته پیداست که این رهنمود رهبری، هرگز به منزله نادیده گرفتن و سرپوش گذاشتن بر نارسائی‌ها نیست بلکه نکته اساسی اینست که امروز روز اعتراض و مخاصمه و تهاجم علیه دولت نیست و لازم است دشمن از ایران فقط یک صدا بشنود و در محاسباتش به این جمع‌بندی برسد که نمی‌تواند با اعمال فشار علیه کشور، به اهداف ناپاک و ضدانسانی خود برسد.

متاسفانه در برخی مقاطع در ماههای اخیر شاهد عملکرد غیرمسئولانه کسانی بودیم که از جایگاه خود علیه دولت به سمپاشی و سیاه‌نمائی پرداختند و به جای تلاش برای حل مسائل و مشکلات، بر مشکلات افزودند. تصادفی نیست که دارودسته ترامپ در ماههای اخیر با استناد به همین مواضع کسانی که خود را جزو نیروهای انقلاب معرفی و تعریف می‌کنند، تصور کردند گویا سیاستهای خصمانه آمریکایی ترامپ به نتیجه رسیده و باعث ایجاد تعامل و دو دستگی در میان مسئولین شده و حتی آنها را رودرروی یکدیگر قرار داده است.

ترامپ و دستیارانش با ارزیابی غلط از همین موضع‌گیری‌های غیرمسئولانه برخی حضرات، برای تشدید و گسترش دشمنی علیه ایران وسوسه شده‌اند و حتی دیگران را هم به یاری طلبیده‌اند که علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی وارد عمل شوند. امروزه گزارشات دوره‌گردی سیاسی – تبلیغاتی پادوهای ترامپ در گوشه و کنار جهان تقریباً هر روزه تعمداً رسانه‌ای می‌شود تا بلکه فضای سیاسی – تبلیغاتی علیه ایران را چنان غبارآلود و مسموم به تصویر بکشند که دیگران هم به تردیدها پایان دهند و با ترامپ علیه ایران همصدا شوند.

جای تعجب است کسانی در داخل کشور در عین حال که خود را در جبهه انقلاب تعریف می‌کنند ولی دقیقا به همان کاری مشغولند که عناصر مفلوک ضدانقلاب خواستار تحقق آن هستند.

با نگاهی به سرخط اخبار و گزارشات کینه‌توزانه رسانه‌های معاند و استکباری، بهتر می‌توان دریافت که نیازها و اقتضائات امروز کشور چیست و چه می‌تواند باشد. وقتی بوقهای تبلیغاتی استکبار و پادوهای رسوا و بی‌آبرو بر طبل دشمنی با دولت می‌کوبند و سعی دارند اوضاع آشفته‌ای را ترسیم کنند، وظیفه دلسوزان نظام و آحاد ملت، حتی اگر از برخی تصمیمات و عملکردها هم راضی نیستند، اینست که دست به دست یکدیگر بدهند و دشمن را ناکام سازند تا کشور بیش از این از دودستگی‌ها و خصومتها آسیب نبیند.

هرگز انتظار نمی‌رود مسائل و مشکلات به فراموشی سپرده شوند. هرگز انتظار نمی‌رود مسئولین در قبال نارسائی‌های موجود، بی‌تفاوت باشند و همراهی مردم را به حساب صحت عملکرد خود و رضایت جامعه تلقی کنند ولی در شرایط کنونی باید همگان با صدای واحدی از درون کشور، یکپارچه علیه شرارتهای آمریکای ترامپ موضع‌گیری کنند و دشمن را به کلی مایوس و منفعل سازند. طبعاً به طور موازی از مسئولین اجرائی و سایر قوا انتظار می‌رود مسئولانه عمل کنند و برای تحقق مسئولیت‌های تعطیل‌ناپذیر خود جانانه عمل نمایند.

***************************************

روزنامه خراسان**

دست بسته ترامپ در ادلب

دکترحامدرحیم پور

جنگنده های روسی حملات هوایی خود را تشدید کرده اند. بالگردهای سوری هم بی امان مشغول بمب ریختن دراطراف شهر ادلب هستند؛ آخرین پایگاه تحت کنترل گروه های تروریستی که در شرایط کنونی، به کانون اصلی چالش‌ها در بحران سوریه تبدیل شده است. از یک سو، حکومت مرکزی درصدد است با تسلط مجدد بر ادلب، پس از کسب موفقیت‌های بزرگ در محور جنوب و آزادسازی استان های «درعا» و «قنیطره» از کنترل تروریست‌ها، بزرگ‌ترین گام را در مسیر پایان بحران در این کشور بردارد و از سوی دیگر، همزمان با نزدیک شدن به پایان بحران و حمله گسترده دمشق و متحدانش به ادلب، تحرکات آمریکا و متحدان اروپایی‌اش برای ممانعت از پیروزی دمشق شدت گرفته است. حتی دیروز نیزسخنگوی دولت آلمان گزارش روزنامه بیلد مبنی بر امکان اعزام نیروهای نظامی این کشور برای مشارکت در اقدام نظامی همراه با آمریکاعلیه سوریه را تایید کرد. در مجموع این روند نشان می‌دهد که در وضعیت کنونی محور غرب به رهبری آمریکایی‌ها به شدت از کنترل مجدد دمشق بر استان ادلب واهمه دارد و می خواهد به هر قیمتی اجازه ندهد آن چه در جنوب سوریه روی داد، تکرار شود. حال پرسشی که مطرح می شود، این است که آیا آمریکا و برخی کشور های اروپایی اقدام به حمله نظامی به سوریه خواهند کرد؟ وبا این تهدیدها چه اهدافی را دنبال می کنند؟ یادداشت پیش رو تلاشی برای پاسخ به این سوالات است.

اهداف و منافع:چنان چه حمله ای صورت بگیرد، آمریکا اهداف و اولویت های خود را حول دو محور کوتاه مدت و بلند مدت طرح ریزی کرده است.

اهداف کوتاه مدت:الف - دادن روحیه به تروریست ها: در مقطع فعلی که تروریست ها هیچ پناه و مکانی غیر از ادلب ندارند ، واشنگتن به دنبال یک شوک از نظر میدانی به تروریست ها برای انجام عملیات علیه دولت سوریه است. رخوت تروریست ها در ادلب بیش از آن که ناشی از ضعف روحی باشد، برگرفته از تفاوت های ایدئولوژی میان گروه ها ست که عاملی در زمینه درگیری های متعدد میان تروریست ها شده است.ب-آمریکا می‌داند که در صورت آزادسازی ادلب، مناطق مرزی سوریه، اردن و عراق احتمالا گام بعدی ارتش سوریه خواهد بود.ج- توافقات سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران و روسیه با سوریه: آمریکا در مقطع فعلی خود را بازنده این عرصه می داند و به دنبال راهبرد «تهدید در ازای امتیاز» است. یعنی با القای تهدید به حمله به سوریه به دنبال گرفتن امتیاز از دولت سوریه و حامیان آن است. موضوعی که در سال ۲۰۱۳ و در زمان دولت اوباما با مطرح شدن حمله نظامی گسترده به سوریه، روسیه را متقاعد کرد که دولت سوریه سلاح های شیمیایی خود را نابود کند. د- به حاشیه راندن هجمه داخلی علیه ترامپ در پی بحث ارتباطات نامشروع وکسب مقبولیت در نزد افکارعمومی برای انتخابات میان دوره ای کنگره.

اهداف بلند مدت:الف-ناتوانی آمریکا در حصول به نتیجه مطلوب در سوریه به عنوان متغیر تعیین کننده(چه درعرصه سیاسی چه میدانی)؛ آمریکا با انجام حمله نظامی به دنبال القای این پیام است که شرق فرات همچون غرب فرات برای واشنگتن مهم خواهد بود. افزون بر این، مهم‌ترین ابزار بازی آمریکا در سوریه، شرق فرات است که عمدتا در اختیار کردهای همسو با اوست در حالی که اکنون کردها بنا به دلایلی، در پی تعامل با دولت سوریه هستند. چنین رویکردی از سوی کردها و بشار اسد، می‌تواند تا حدی توان چانه‌زنی آمریکا در گام‌های پایانی بحران سوریه را کاهش دهد.ب- کند کردن روند سیاسی سوریه: روند مذاکرات سیاسی بین ایران، ترکیه و روسیه حول قانون اساسی، انتخابات و آن چه به آینده سیاسی سوریه ارتباط دارد، در حال انجام است و آمریکا به عنوان بازیگر مخرب مترصد تنش جدید در این کشور و تشدید دو دستگی بین بازیگران فعال در عرصه سیاسی است. بی دلیل نیست که «نیکلاس هراس» تحلیل گر اندیشکده «امنیت آمریکای نوین» می نویسد:« دولت ترامپ در زمینه کسب موفقیت در سوریه آخرین فرصت ممکن را در دست دارد . ادلب آخرین فرصت آمریکا برای افزایش قدرت در سوریه است و اگر این استان قبل از مذاکرات ژنو سقوط کند، تلاش‌های دولت ترامپ برای برقراری مجدد مذاکرات صلح احتمالا شکست خواهد خورد.»

امکان سنجی حمله:اکنون در باره حمله کردن یا حمله نکردن آمریکابه سوریه دو سناریو مطرح است: سناریوی اول معطوف به عدم دخالت نظامی آمریکاست. در باره این سناریو باید گفت که دخالت نظامی فراگیر آمریکا درسوریه شبیه حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بنابردلایل ذیل بعید است:الف)حمله به سوریه با توجه به عزم راسخ ایران و روسیه در نابودی کامل تروریست ها که در نشست اخیر تهران نمایان شد، نتایج فاجعه باری برای آمریکا خواهد داشت و بهای آن بسیار سنگین خواهد بود.ب) ناتوانی آمریکا برای انجام حمله همه جانبه در مقطع فعلی. این عامل نیز نشئت گرفته از دو عامل دیگر است: اول راهبرد ترامپ ایجاد جبهه جدید برای آمریکا نیست و دوم همراهی نکردن بسیاری از کشورهای اروپایی با آمریکا. العرب به تازگی در گزارشی با اشاره به این که به نظر می رسد ایالات متحده آمریکا آماده می شود تا پیروزی نظامی حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را بپذیرد با وجود این که به دمشق و مسکو، قبل از آغاز عملیات بزرگ استان ادلب هشدارهای سمبلیک داده است می افزاید : جوناس باریلو بلیسنر، پژوهشگر در مرکز مطالعات هادسون در این باره می گوید: «به نظر می رسد با توجه به واقعیت های سوریه 2018 این هشدارها بیشتر شفاهی باشند».

بلینسر که به تازگی پژوهشی درباره راه و روش آمریکا در منطقه از او منتشر شده است، همچنین می افزاید : «واقعیت این است که اسد از لحاظ میدانی به کمک ایران روی زمین و روسیه در هوا به پیشروی های خود ادامه می دهد، در حالی که دولت آمریکا همچنان اولویت را به مذاکرات ژنو زیر نظر سازمان ملل می دهد اما بر سر استفاده از این ابزار همچنان نزاع است».

در عین حال در سناریوی دوم براساس آن چه در ابتدای یادداشت درباره اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آمریکادر سوریه بیان شد و همچنین تاثیر شرایط داخلی آمریکا در اتخاذ تصمیمی مبنی بر عرض اندام ترامپ در مقابل جناح ضد روس در آمریکا ونیز معطوف کردن توجهات از معضلات داخلی ساکن کاخ سفید به مسائل خارجی احتمال این که رئیس جمهور آمریکا با همراه کردن بخشی از کشور های غربی دست به حمله ای محدود در قبال حمله گسترده دولت اسد و متحدانش در ادلب بزند،بعید به نظر نمی رسد . بر اساس این سناریو این حملات حتی ممکن است برخلاف حملات محدود و موردی گذشته تاحدودی وسیع تر و گسترده تر باشد.

در عین حال آن چه روشن است نه محور مقاومت درباره پاک سازی ادلب می‌تواند عقب‌نشینی و مماشات کند، چرا که پاک سازی آن به معنای ختم پرونده به نفع دمشق خواهد بود ونه آمریکایی‌ها در حالت فعلی آن حد از اقتدار لازم را در سوریه دارند تا بتوانند معادلات را به نفع خود به پایان برسانند.

***************************************

روزنامه ایران**

گام ارزشمند دولت

غلامرضا ظریفیان

معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات

مصوبه هیأت دولت مبنی بر الحاق یک تبصره به قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور که به موجب آن حق آموزش جزو حقوق اساسی افراد بوده و هیچکس را نمی‌توان به عذری غیر از عدم صلاحیت علمی مقرر از آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی محروم کرد، یکی از مهم‌ترین و اساسیترین موضوعاتی است که البته باید خیلی پیشتر از این، در مورد آن اقدام میشد. چرا که به خاطر محدودیتهای غیراصولی که سالیان درازی است در ارتباط با دانشجویان اعمال شده، نظام فرهنگی و علمی ما بشدت آسیب دیده است. در واقع پدیدهای که به «ستارهدار» کردن دانشجویان موسوم و مرسوم شد، برای جامعه ایران که یک جامعه فرهنگی است و برای نظامی که تأکید بر بنیادهای علمی و فرهنگی دارد، بسیار خسارتبار بوده است. اینکه دانشجویی در جایی دچار خطایی شود، اگر به درستی و به طور عادلانه اقدامات او را مورد بررسی قرار داده و در نهایت در دستگاه قضایی محاکمه شود جای بحثی باقی نمیگذارد و طبیعتاً احکامی هم صادر خواهد شد که کمتر کسی با اجرایی شدن آن مخالفت خواهد کرد. اما اینکه فردی را از طبیعیترین و اساسیترین حقوق که همانا «حق تحصیل» است محروم کنیم، هم با قانون اساسی ما در تعارض است و هم جایی در نظام فرهنگی ما ندارد.

هر چند مصوبه هیأت دولت حتی با وجود دیرهنگام بودن باعث بسی خوشحالی است، اما نباید به همین امر بسنده کرد. باید کاری کرد تا بحث «ستارهدار» شدن دانشجویان که یقیناً به‌کارگیری این الفاظ و تعابیری از این دست، جامعه ایران را آزار میدهد و باعث نوعی احساس بیعدالتی در بین قشر جویای علم می‌شود و به نوعی مقوله بیفرهنگی تبدیل شده است، ریشهکن شود. برخورد با دانشجویان خاطی چه در بیرون و چه در داخل دانشگاه سازوکار روشنی دارد. کمیتههای انضباطی پیگیر خطاهایی هستند که از سوی دانشجویان در داخل دانشگاهها صورت میگیرد و اگر چنانچه دانشجویی در بیرون دانشگاه مرتکب خطایی شده هم، باید مسیر قانونی را طی کرده و براساس حکمی عادلانه در مورد او تصمیم گرفته شود. هیچکس از بیقانونی حمایت نمی‏‌کند؛ اما اینکه حقوق اساسی یک انسان را به اعتبار اینکه احیاناً جایی مرتکب خطایی شده یا در برخی از مواقع با تشخیص شخصی و استنباط فردی به جای طی روال قضایی و قانونی از حقوق طبیعی محروم کنند، نه در مسیر اجرای قانون اساسی است و نه با نظام علمی و فرهنگی و شأن جمهوری اسلامی همخوانی دارد.

ایجاد فضایی که دانشجویی را به دلیل برخی فعالیتهای سیاسی از تحصیل محروم میکنیم آن هم نه در یک بستر کاملاً قانونی، فی نفسه یک مقوله ضد فرهنگ است. مهم‌تر از همه اینکه محرومیت دانشجو و یا دانشجویان از حقوق اساسی به صرف فعالیت سیاسی در تعارض با نگاه بزرگان جامعه در سطوح مختلف است که همواره تأکید دارند دانشگاه و دانشجو باید نسبت به مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور حساس باشد. همین عامل سبب شده که فضای دانشگاه‌‏های کشور به سمت فضای بیتفاوتی برود و احساس نگرانی نسبت به آینده تحصیلی افراد روزبهروز بیشتر شود. حال اگر بخواهیم از احکام شدید و غلیظی که اخیراً برای برخی از دانشجویان صادر شد و مناسب هم نیست بگذریم، این نکته را باید یادآور شد که اگر خطایی توسط دانشجویی صورت می‌گیرد با سازوکار کمیته انضباطی آن هم با اغماض مورد بررسی قرار میگیرد؛ اما نمیدانم چگونه است که در بیرون دانشگاه بدون طی روال قانونی آنان را از حق تحصیل محروم میکنیم!

به هر حال اقدام دولت یک گام بزرگی برای تحقق حقوق اساسی دانشجویان ایران است. هرچند یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد بحران بیتوجهی به قانون است اما به فرض تصویب این لایحه و تبدیل آن به قانون، طبیعی است که دانشجویان میتوانند بهتر از حقوق خود دفاع کرده و دانشگاه هم خواهد توانست در قامت حمایت از دانشجویان بلند شود. به امید روزی که پدیده ستارهدار شدن دانشجویان برای همیشه ریشهکن شود.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

دیگر باید چه کار کنند؟!

امیر استکی

لابد از حمله به کنسولگری ایران در بصره و به آتش کشیده شدن آن باخبر شده‌اید و احتمالا از بعضی تحریکات در آبادان و مشهد درباره حضور زائران عراقی در ایران هم باخبرید. فعالان توئیتری از تحرک اکانت‌های ناشناس در توئیتر فارسی و همچنین عربی خبر می‌دهند که هر کدام به نوعی در حال ایجاد تقابل قومی میان ایرانیان و عراقی‌ها هستند. در ایران از جولان مردهای عراقی در ایران سخن می‌گویند و در عراق از جولان مردان ایرانی در عراق. در این میان فعالیت اکانت‌های توئیتری با هویت ناشناس همواره تابع یک برنامه‌ریزی تبلیغاتی در تقابل با جمهوری اسلامی بوده است و عمده تحرکات آنها به شکل هماهنگ و همگام با هم در برهه‌های مختلف در تضاد با منافع ملی است. این موج علیه منافع ملی در حالی است که گاهی هماهنگی مشکوکی میان بعضی فعالان مشخص شبکه‌های اجتماعی با لشکر فیک‌های مجازی به چشم می‌خورد. در پاره‌ای موارد یک خط تبلیغاتی و یک جنجال بزرگ با انتشار اخبار جهت‌دار، تحریف شده و مبهم توسط برخی رسانه‌های داخلی شروع می‌شود. ادعایی که سایت‌ «خبرآنلاین» مطرح کرد و توئیتر «روزنامه شرق» در ادامه آن را به یک اقدام رسانه‌ای تحریک‌کننده تبدیل کرد و کانال‌های زرد تلگرام نیز آن را به عمق مخاطبان معمولی و خاکستری فضای مجازی در ایران رساندند. خبر اما درباره تمتع جنسی مردان عراقی در ایران بود و همه پیام خبر در یک تیتر و لید مغرضانه خلاصه شده بود که حتی در متن خبر هم ردی از ادعای آن دیده نمی‌شد. اگر کمی با خبر و نوع برداشت مخاطبان از اخبار منتشر شده در فضای مجازی آگاهی داشته باشید متوجه خواهید شد اصولا در فضای شبکه‌های اجتماعی آنچه از یک خبر دیده می‌شود جز یک تیتر و یک توضیح مختصر درباره آن نخواهد بود و متن خبرها معمولا دیده نمی‌شود. این را همه فعالان رسانه‌ای می‌دانند و به آن آگاه هستند. حالا زنجیره‌‌ای‌ها با همین ترفند این تقابل قومی را کلید زده‌اند و نتایج آن در خوزستان به یک معضل امنیت ملی تبدیل شده است. جایی که به علت نزدیکی به مرز ایران با عراق به ‌ای نحو شاهد حضور پررنگ‌تر گردشگران عراقی است اما دستگاه امنیت ملی گویا نمی‌خواهد با رسانه‌هایی که این سطح از چالش امنیتی را با انتشار اخبار موهوم و مبهم ایجاد کرده‌اند، برخورد کند.

اینکه تیتری برای خبر در نظر گرفته شود که ایران و زنان آن را در مظان اتهام قرار می‌دهد، هر شهروند ایرانی غیرتمندی را عصبانی خواهد کرد و این عصبانیت همان چیزی است که گردانندگان این کارزار شوم پروپاگاندای رسانه‌ای به دنبال آن هستند. پیش‌تر از این نیز روزنامه شرق به علت همین رویکرد نسبت به شهر مشهد، مورد شکایت دادستانی این شهر قرار گرفت. خبرنگاران این روزنامه با تمسک به یک سوژه تکراری که در همه کلانشهرها درباره آن می‌شود گزارش خبری منتشر کرد، کل یک محله بزرگ در مشهد را به عنوان منطقه‌ای برای فساد و فحشای جنسی معرفی کردند و این ناگفته پیداست که چه حجمی از نفرت و عصبیت را می‌تواند ایجاد کند. حالا هم در جریان توئیت جنجالی اخیر، شهر مشهد که یکی از مقاصد اصلی گردشگران عراقی است، به عنوان شهری برای خدمات جنسی سازمان‌یافته به این گردشگران معرفی شده است. ملاحظه می‌کنید که تهمت بزرگی به جمعیت یک کلانشهر وارد می‌شود که تبعات آن در میان عامه مردم این شهر یک میل گسترده به اثبات خلاف بودن این ادعا و برائت از آن ایجاد کرده است. میلی که با خشونت نسبت به زائر عراقی متجلی می‌شود و هر کس دیگری هم باشد از کیان و عفت و آبروی خود دفاع خواهد کرد، همه در این شرایط به دنبال اثبات شرف و غیرت خود خواهند بود و راه آن هم نه از اثبات دروغ بودن خبرهایی اینچنین، بلکه متاسفانه از راه خشونت‌ورزی نسبت به مسافران عراقی گذر خواهد کرد. این برچسبی که به مشهد چسبانده شده است تا سال‌های سال یک خشونت علیه همه غریبه‌ها ایجاد خواهد کرد و چه چیزی بهتر از این برای منافع سیاسی و امنیتی کسانی که دشمن بزرگ سیاسی خود را در شهر مشهد برساخته‌اند، وجود خواهد داشت؟ اما بهای این زورآزمایی سیاسی کثیف را منافع ملی خواهد پرداخت. در آستانه محرم و در شرایطی که عده زیادی برای حضور در راهپیمایی اربعین آماده می‌شوند، دمیدن در آتش این تضادها آن هم به ناحق، به خطر انداختن امنیت ایرانیان و فراهم کردن شرایط برای کمرنگ کردن حضور میلیونی ایرانیان در این اجتماع بزرگ شیعیان جهان است. برنده این مناقشات نه ملت ایران خواهد بود و نه ملت عراق، بلکه برنده اصلی عربستان سعودی و اسرائیل هستند که با محوریت آمریکا یک ائتلاف گسترده ضد ایران در منطقه تشکیل داده‌اند. حالا عاملان این بازی کثیف در داخل ایران، یارانه مطبوعاتی می‌گیرند تا چنین ضربه‌ای به کشور و منافع آن بزنند و در روزگار تحریم‌های همه‌جانبه گزینه‌های نامتقارن ایران در منطقه را به همین سادگی به چالش بکشند و تضعیف کنند. در عراق هم همین جریان در کار است. این بار در الشرق‌الاوسط سعودی و چند شبکه ماهواره‌ای عراقی همسو با تکفیری‌ها، زنان عراقی طعمه هوسرانی مردان ایرانی هستند و آتش حقد و کینه ناموسی در عراق به علت ضعیف بودن حکومت و وجود رقابت‌های شدید سیاسی میان جناح‌های مختلف شیعیان، با خشونت همراه و حملات به سمت حشدالشعبی و در این روزها اماکن دیپلماتیک ایران هدایت شده ‌است. دمیدن در آتش دعوای عرب و عجم هنوز پس از قرن‌ها بیشترین کارآیی را برای منافع بیگانگان در منطقه دارد و در حال حاضر ایجاد یک بلوک متحد و قدرتمند شیعی را هدف قرار داده است. عربستان به جد در حال حمایت از گروه‌های مخالف ایران در عراق است و در ایران هم گویا اصلاح‌طلبان و رسانه‌های‌شان از سفره بی‌دریغ بن‌سلمان و دلارهای نفتی‌اش بی‌نصیب نمانده‌اند. برخورد قاطع با این خرابکاری عیان و هماهنگی غیراتفاقی با منافع دشمنان کشور از وظایف دستگاه‌های امنیتی و شورای عالی امنیت ملی است که متاسفانه ظهور و بروزی در فضای عمومی کشور ندارد و به احتمال زیاد با یک تعلل و بی‌عملی در این زمینه مواجه باشیم. رسانه‌هایی که تخم نفرت و کینه قومی می‌پراکنند بر اساس آنچه گفته شد، باید مورد بازخواست قرار بگیرند. البته تیغ دولت در این زمینه برندگی خوبی دارد اما فقط زمانی کار می‌کند که روزنامه «وطن امروز» علیه سعودی چیزی بنویسد، اگرنه برای رسانه‌های اصلاح‌طلب، این تیغ بیش از حد کند می‌نماید.

***************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات