صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۲  ، 
کد خبر : ۳۱۲۸۸۴

یادداشت روزنامه‌ها 24 آبان ماه

روزنامه کیهان **

آب را گِل نکنید!

چند سال قبل دو تن از فعالان سیاسی، یکی از طیف اصولگرایان و دیگری از اصلاح‌طلبان در دانشگاه به مناظره نشسته بودند. فعال اصولگرا محاسن کوتاهی داشت به طوری که از فاصله چند متری بدون ریش به نظر می‌رسید و فعال اصلاح‌طلب محاسن بلندی داشت. در جریان مناظره تعدادی از دانشجویان اصلاح‌طلب

-شاید هم غیر دانشجو- که در گوشه‌ای از سالن ایستاده بودند، هر وقت فعال اصلاح‌طلب سخن می‌گفت، با سر و صدا به او اعتراض می‌کردند و نوبت به سخنان فعال اصولگرا که می‌رسید برایش کف و سوت می‌زدند و تشویقش می‌کردند! مدتی نه چندان طولانی از شروع مناظره گذشته بود که فعال اصلاح‌طلب به علت این تشویق‌ها و اعتراض‌ها که به نظرش عجیب می‌رسید پی برد و متوجه شد که آن عده از دانشجویان، ایشان را به خاطر محاسنش اصولگرا تصور کرده و آن آقای کم محاسن را اصلاح‌طلب به‌حساب آورده‌اند! از این روی خطاب به آن گروه از دانشجویان گفت: این آقای فلان که ریش ندارد اصولگراست نه من! من اصلاح‌طلب هستم!... البته باید می‌گفت؛ به سخن توجه کنید نه گوینده آن. که نگفت!

بعد از انتقاد به سخنان نسنجیده و سؤال‌برانگیز آقای ظریف که مانند چند نمونه دیگر، به نفع دشمنان تابلو‌دار ملت و نظام بود، بسیاری از مدعیان اصلاحات و رسانه‌های زنجیره‌ای تحت امر آنان به جای اعتراض به آقای ظریف و اظهارات خلاف منافع و امنیت ملی ایشان، به گونه‌ای ناشیانه تلاش کردند با تغییر صورت مسئله، روی این اظهارات نسنجیده سرپوش بگذارند! بخوانید!

۱- می‌گویند؛ آقای ظریف به وجود پدیده پلشت پولشویی در کشور ‌اشاره کرده است و مگر می‌توان این واقعیت را انکار کرد؟! که باید گفت: کسی منکر وجود پولشویی و یا احتمال وجود آن نیست ولی آقای ظریف در دفاع از ضرورت تصویب FATF به این موضوع پرداخته و از تصویب لوایح چهارگانه FATF به عنوان راه‌حل مقابله با پولشویی یاد کرده است و این، دقیقا همان خواسته بارها اعلام شده دشمنان بیرونی و تابلو‌دار ملت ایران است که موافقان آن از جمله وزارت ‌خارجه تا‌کنون درباره عواقب فاجعه‌بار آن که از سوی منتقدان مطرح شده است هیچ پاسخی نداشته و ندارند.

۲- لایحه مبارزه با پولشویی در سال۱۳۸۶ در مجلس شورای اسلامی تصویب و به قانون تبدیل شده بود و بعد از تائید شورای نگهبان، در تاریخ ۱۱ آذرماه ۸۸ آئین‌نامه اجرایی آن نیز تدوین و از سوی دولت وقت ابلاغ شده بود. بنابراین چنانچه دولت محترم اراده‌ای برای مقابله با پولشویی داشت و جناب ظریف دغدغه هزاران میلیارد تومان- به قول خودشان- پولشویی نگرانشان کرده بود به آسانی و بی‌آنکه نیازی به FATF باشد می‌توانستند با این پدیده پلشت مقابله کنند.

۳- پذیرش FATF شبیه واگذاری امور کشور به بیگانگان در دولت قاجار است. دولت قاجار نیز امتیاز بانک شاهنشاهی، امتیاز کشتیرانی در کارون، امتیاز انحصار احداث راه‌آهن و بهره‌برداری از کلیه معادن و جنگل‌ها و احداث قنات‌ها و اداره گمرک به یک یهودی انگلیسی به نام رویتر، امتیاز انحصاری توتون و تنباکو به انگلیسی‌ها، امتیاز خط آهن و شوسه به روس‌ها، امتیاز انحصاری استخراج و بهره‌برداری از چاه‌های نفت به انگلیس و... را به بیگانگان داده بود.

بهانه دولت‌های دست‌نشانده قاجار - و بعدها پهلوی- در اعطای تمامی این امتیازها، مانند استدلال دولت کنونی بود و ادعا می‌کردند که این اقدامات از نیروهای داخلی ساخته نیست و باید خارجی‌ها به این امور گمارده شوند! تعجب نکنید، سپردن مقابله با پولشویی به FATF نظیر همان بهانه‌های فاجعه‌آمیزی است که در دولت‌های قاجار و پهلوی صورت پذیرفته بود و آن، اینکه «خودمان نمی‌توانیم و باید به بیگانگان بسپاریم» ! آیا غیر از این است؟! و چرا باید مقابله با پولشویی را به دشمنان بیرونی بسپاریم؟! اگرچه مقابله با پولشویی از جانب FATF فقط یک بهانه است و آنان اهداف اعلام شده

-تاکید می‌شود اعلام شده- دیگری را دنبال می‌کنند.

۴- کاش آقای ظریف به این سؤال پاسخ می‌داد که آیا برای مبارزه با تروریسم باید به سراغ سازمان‌ها و گروه‌هایی نظیر

«بلک واتر- BLACK WATER» برویم؟! یعنی عوامل حامی تروریسم را برای مقابله با تروریسم به کار بگیریم؟! سپردن مبارزه با پولشویی به FATF با سپردن مبارزه با تروریسم به بلک‌واتر چه تفاوتی دارد؟! مگر مدیران FATF همان‌هایی نیستند که آشکارا و به قصد براندازی، پرچم مقابله با جمهوری اسلامی ایران را بلند کرده‌اند؟!

۵- مگر دولت آقای روحانی که جناب ظریف وزیر خارجه آن است موظف به اجرای قانون مبارزه با پولشویی-مصوبه سال ۸۸- نیست؟! چرا مدعیان اصلاحات از ایشان نمی‌خواهند که عوامل پولشویی را معرفی و تحت تعقیب قرار بدهند؟! در قرارداد شرکت نفتی توتال چه کسانی رشوه‌خواری کرده‌اند؟! در ماجرای بانک سرمایه، شرکت ایران مارین سرویس، اختلاس کلان از صندوق ‌ذخیره فرهنگیان، تاراج دستکم ۱۸ میلیارد دلار از بیت‌المال در بازار آشفته ارز و... کدام دست‌ها آلوده بوده است؟! اگر در ادعای خود صادق هستید چرا از این موارد شروع نمی‌کنید؟!

۶- ممکن است آقای ظریف بفرمایند که از موارد یاد شده

(در بند فوق) با خبر نیستند! که در این صورت باید گفت اگر نمی‌دانید چرا ادعا می‌کنید و اگر می‌دانید چرا پیگیری نمی‌کنید؟! ضمن آنکه اگر جنابعالی باخبر نیستید دوستان شما در دولت به خوبی از آن باخبرند! بسم الله! شروع کنید!

۷- اصلی‌ترین نقطه مورد اختلاف ما با FATF و به تبع آن با CFT، تعریف‌های متفاوت ما از مصداق تروریسم است و مدیران FATF با صراحت اعلام کرده‌اند که تعریف ایران از تروریسم را نمی‌پذیرند و تاکید دارند که «ایران باید به نحو مناسبی تامین مالی تروریست‌ها را جرم انگاشته و از جمله معافیت گروه‌های تحریم شده را که

«در تلاش برای پایان‌دادن به ‌اشغالگری خارجی، نژادپرستی و استعمار هستند»، حذف نماید». ولی آقایان وزارت خارجه ادعا می‌کنند که «نه در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد و نه لیست خزانه‌داری آمریکا نام هیچ یک از سرداران و مسئولان ایرانی وجود ندارد بلکه این قطعنامه‌ها شامل لیست افراد و گروه‌های القاعده، طالبان و داعش! است». این ادعا کذب محض است، چرا که در سایت وزارت خزانه‌داری آمریکا از سازمان صدا و سیما، وزارت اطلاعات، سپاه و وزارت دفاع و در قطعنامه‌های شورای امنیت ملی از فریدون عباسی، محمدرضا نقدی و قاسم سلیمانی به عنوان حامیان تروریسم نام برده شده و براساس قرارداد FATF اموال این افراد باید توقیف و مصادره شود! در بند دوم از شروط

۹ گانه FATF نیز تاکید شده است که؛ منظور از مصادیق تروریست همان قطعنامه‌های سازمان ملل است و از ایران خواسته است اموال و دارايي‌های آنها را شناسایی و بلوکه کند و از انجام تراکنش‌های مالی توسط آنان خودداری ورزد!

برادر گرامی، جناب آقای ظریف! موضوع اصلی در FATF و لایحه زیر مجموعه آن یعنی مقابله با تامین مالی تروریسم- CFT- ماجرای تروریسم است و هنگامی که جنابعالی از انجام پولشویی‌های چند هزار میلیاردی در ایران خبر می‌دهید! برای حریف ماجرای پولشویی از نوع اختلاس و رشوه و حتی مواد مخدر در میان نیست بلکه حریف با توجه به موضوع اصلی FATF و CFT، اظهارات نسنجیده شما را به مفهوم و معنای کمک مالی ایران به تروریسم تلقی می‌کند! و این همان نکته عجیب و سؤال‌برانگیز در اظهارات اخیر جنابعالی است.

۸- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که شما در جریان تصویب لایحه CFT در مجلس شورای اسلامی فرموده بودید که نه شما و نه رئیس‌جمهور تضمین نمی‌کنید که FATF و یا CFT مشکلات اقتصادی را حل کند ولی تاکید کرده بودید که تصویب آن یکی از بهانه‌ها را از دست آمریکا می‌گیرد! اگر سخن آن روز شما را بپذیریم که البته پذیرفتنی نیست، این پرسش باقی می‌ماند که پس چرا خودتان به دست دشمن بهانه می‌دهید؟!

حسین شریعتمداری

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

تحلیل سیاسی هفته

بسم‌الله الرحمن الرحیم

دو ماه حزن انگیز محرم و صفر و ایام شهادت و اسارت آل‌الله بسر آمد و بهار ماه‌ها از راه رسید. ماه ربیع که از آن به سرور ایام یاد می‌شود آغازش با واقعه جانفشانی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در لیله المبیت و هجرت پیامبر اکرم به مدینه همراه بود تا هفدهم این ماه که با ایام خجسته میلاد سرور کائنات، نبی مکرم اسلام همزمان است و مسلمانان باید این نعمت بزرگ و بی‌پایان الهی را قدر بدانند.

اینک پس از دو ماه سوگواری که دل‌ها به عطر حسینی معطر بود، دل‌ها به استقبال سالروز آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام می‌رود و این رحمت الهی را پس از ایام شهادت یازدهمین اختر سپهر ولایت گرامی می‌دارد؛ باشد که با تقدیر الهی، این ذخیره دوران با ظهورش همه جهانیان را به فلاح و رستگاری هدایت کند.

امروز در آستانه هشتم ماه ربیع، شیعیان جهان در ماتم شهادت مظلومانه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام سوگوار هستند و در غربت امامی سرشک از دیده می‌ریزند. که توسط معتصم عباسی در سامرا به شهادت رسید ولی توانستند در دوران کوتاه شش ساله امامت شان، علیرغم حصر و تبعید، مسیر هدایت را به سوی شیعیان بگشایند.

در این هفته سیزدهمین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با محتوای پایبندی کامل ایران به توافق هسته‌ای انتشار یافت. آژانس در تازه‌ترین گزارش خود که روز دوشنبه منتشر شد و به عبارتی نخستین گزارش پس از اعمال دور دوم تحریم‌های آمریکا محسوب می‌شود، تاکید کرد «هیچ سند و مدرکی حاکی از نقض توافق هسته‌ای از سوی ایران مشاهده نشده و جمهوری اسلامی ایران در همه زمینه‌ها به الزامات مطرح شده در متن توافق پایبند بوده است.»

این نهاد بین‌المللی هر سه ماه یکبار موظف به تهیه و انتشار گزارشی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران است؛ گزارش‌هایی که در اختیار شورای حکام آژانس و همچنین شورای امنیت سازمان ملل قرار می‌گیرد. یوکیا آمانو مدیر کل آژانس درحالی فعالیت‌های هسته‌ای ایران را از هرگونه انحراف مبرا می‌داند که آمریکا و اسراییل برای تهدید نشان دادن برنامه هسته‌ای کشورمان از ابزارهای مختلف بهره گرفته‌اند اما تا امروز به نتیجه‌ای دست نیافته‌اند. آخرین برنامه آنها به منظور تخریب وجهه و عملکرد آژانس در جریان هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل از سوی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به مرحله اجرا در آمد.

نتانیاهو پنجم مهر در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با نمایش تصاویری مدعی شد که ایران یک انبار سری اتمی در منطقه تورقوزآباد تهران دارد که تاکنون فاش نشده است. وی ادعا کرد که «من برای نخستین بار این مساله را افشا می‌کنم که ایران تاسیسات سری دیگری در تهران دارد. یک انبار سری هسته‌ای برای انبار کردن حجم وسیعی از تجهیزات و مواد از برنامه مخفی اتمی ایران. این محل در یک قالی شویی ساده است.»

چنین ادعایی اگرچه در ظاهر ایران را نشانه گرفته ولی در حقیقت عملکرد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را زیر سوال می‌برد. از این رو آمانو نسبت به اتهام مطرح شده سکوت نکرد و چند روز بعد با انتشار بیانیه‌ای بار دیگر از صلح آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران و همچنین بازرسی‌های دقیق این سازمان دفاع کرد. وی در این بیانیه درخواست نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای تحقیق درباره انبار ادعایی هسته‌ای ایران در تورقوزآباد را رد و تاکید کرد بازرسان به محل‌هایی که ضرورت آن تشخیص داده شود، اعزام می‌شوند.

در این هفته همچنین دستگاه دیپلماسی کشورمان در جریان اخذ تضمین لازم از دیگر طرف‌های برجام برای اجرای تعهدات‌شان، بر راه اندازی شبکه مالی ویژه از سوی اروپایی‌ها برای دور زدن تحریم‌های آمریکا تاکید کرد. اتحادیه اروپا تاکنون حداقل در ظاهر اعلام کرده است به رغم خروج آمریکا برای حفظ برجام و تضمین منافع تهران تلاش می‌کند. از این رو مدعی است مجموعه اقداماتی را برای مقابله با تحریم‌های کاخ سفید علیه ایران تدارک دیده است. یکی از نخستین و شناخته شده‌ترین اقداماتی که اتحادیه اروپا وعده اجرای آن را داده، اجرای قوانین مسدودساز در برابر مجازات‌های و تحریم‌های ثانویه واشنگتن است. همچنین ایجاد فرایندی بر حفظ کانال مالی موثر با ایران و ادامه فروش نفت و گاز ایران نیز در دستور کار قرار دارد. چندی قبل مسول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای که مورد تایید سه کشور امضا‌کننده برجام واقع شد اعلام کرد فرایندهای اجرایی قانون مسدودساز درحال آماده شدن است. براین اساس شورای اروپایی خسارت شرکت‌های اروپایی را که از آثار فراسرزمینی تحریم‌های واشنگتن خسارت دیده‌اند با احکام دادگاه‌های اروپایی از منابع ایالات متحده در قاره سبز جبران می‌کند. همچنین مقام‌های اتحادیه گفتند تلاش دارند بخشی از امور مالی، بانکی و اعتباری خود در تعامل با ایران را به بانک سرمایه‌گذاری اروپایی محول کنند.

به اعتقاد تحلیلگران گرچه دامنه عمل اروپا در برابر تحریم‌های ترامپ علیه ایران محدود است اما بروکسل باید به کاخ سفید نشان دهد که در برابر سیاست‌های یکجانبه ایالات متحده عقب نشینی نمی‌کند.

رویدادهای خارجی هفته را با تازه‌ترین تحولات در جنگ یمن آغاز می‌کنیم. درحالی که هم آمریکا و هم اروپا برای فرار از رسوائی‌های بیشتر که به دلیل حمایت از جنایات عربستان گریبانگیرشان شده است به ریاض پیغام داده‌اند که جنگ را در یمن تمام کند، اما سردمداران سعودی همچنان به حملات نظامی به یمن ادامه می‌دهند. علت آن نیز این است که منافع عربستان و غرب در یمن در شرایط کنونی همسو نیست.

عربستان که در باتلاق رسوایی قتل «جمال قاشقچی» دست و پا می‌زند، تمایل ندارد جنگ یمن را بدون هیچ دستاوردی رها کند و ننگ شکست کامل در یمن را بپذیرد. ماه گذشته بود که ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا با تعیین مهلت زمانی 30 روزه از ریاض خواست به روند سیاسی روی آورد. آمریکا در همین چارچوب، اعلام کرد سوختگیری به جنگنده‌های عربستان در یمن را متوقف می‌کند.

به دنبال آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز با اتخاذ مواضع مشابهی خواستار پایان جنگ در یمن شدند. غرب اکنون تلاش می‌کند دامن خود را از آلودگی حمایت بی‌حد و حصر از رژیم سعودی، به خصوص پس از حادثه قتل مفتضح روزنامه نگار منتقد، دور نگاهدارد.

اواخر این هفته، رژیم صهیونیستی در اقدامی تروریستی تلاش کرد چند تن از اعضای تاثیرگذار حماس را در غزه برباید که این عملیات با هشیاری مبارزان فلسطینی به شکست منجر شد و ضمن اینکه صهیونیست‌ها نتوانستند به هدف خود برسند، یک افسر ارشد صهیونیست نیز در این میان به هلاکت رسید. رژیم صهیونیستی برای جبران این شکست به حملات کور علیه غزه روی آورد که با حملات متقابل رزمندگان مقاومت مواجه شد. فلسطینی‌ها حدود 500 موشک به داخل اراضی اشغالی شلیک کردند که مجروح شدن ده‌ها اسرائیلی را در پی داشت.

مصر به عنوان متحد منطقه‌ای رژیم صهیونیستی، برای نجات صهیونیست‌ها وارد شد و فلسطینی‌ها را راضی به آتش‌بس کرد تا بیش از این دامنه رسوایی شکست صهیونیست‌ها گسترده‌تر نشود. با اینحال این اقدام احمقانه رژیم صهیونیستی، وزیر جنگ این رژیم را قربانی کرد و لیبرمن مجبور به کناره‌گیری شد.

این حوادث یکبار دیگر نشان داد تنها زبانی که صهیونیست‌ها آن را می‌فهمند زبان زور است و مبارزان فلسطینی بی‌‌اعتنا به سازش طلبی سران عرب، مقاومت را پیش گرفته‌اند.

این هفته پیشنهاد امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه که ایده تشکیل ارتش اروپایی را به جای ناتو مطرح کرد به شدت دولت آمریکا را آشفته کرد. دونالد ترامپ در واکنش به این پیشنهاد، در اظهاراتی توهین آمیز به اروپایی‌ها گوشزد کرد که از این ایده دست بردارند.

ترامپ گفت «اروپا بهتر است به جای این سخنان، سهم خود در ناتو را بپردازد». ترامپ بارها گفته است که اروپایی‌ها بسیار کمتر از سهمشان در ناتو می‌پردازند.

ترامپ همچنین در خطاب غیرمستقیم به ماکرون گفت: «اگر آمریکا در جنگ جهانی اول و دوم وارد نمی‌شد الآن، فرانسوی‌ها باید آلمانی یاد می‌گرفتند»، که کنایه وی از تسخیر فرانسه به دست هیتلر بود. این اظهارات توهین آمیز ترامپ علیه اروپایی‌ها باعث نشد که اروپایی‌ها عقب نشینی کنند و آنگلا مرکل روز چهارشنبه از تشکیل ارتش اروپایی دفاع کرد. باید گفت که مطرح شدن ارتش اروپایی، آن هم به این شکل، نشان دهنده اختلاف آشکار میان اروپا و آمریکاست، مسئله‌ای که تا چند سال قبل غیرممکن می‌نمود.

***************************************

روزنامه خراسان**

مشهد «سرپرست» لازم ندارد!

سعید برند

از دو ماه پیش که تقریبا رفتن نیمی از استانداران کشور به دلیل تصویب قانون منع به کارگیری بازنشستگان، حتمی شد فکر می کردیم که دولت حداقل در تعیین و معرفی 14 استاندار جدید با سرعت عمل بیشتری وارد شود، چرا که این موضوع مانند مدیریت قیمت ها، کنترل تورم، مهار نقدینگی، افسارگسیختگی سکه، ارز، مسکن و ... دیگر توجیه دست های پنهان اجنبی و تحریم و خائنان به مملکت را بر نمی دارد و فقط یک همت مضاعف و چندین ساعت اضافه کار بیشتر می خواهد تا از سکوی «ذخیره های نظام» افراد لایق و واجد شرایط مشخص شوند و مدیریت استان ها را به دست بگیرند. اما روز گذشته وقتی خبر معرفی چهار استاندار اعلام شد و نه تنها نامی از استاندار جدید خراسان رضوی نبود بلکه خداحافظی با فرماندار مشهد به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان را هم در بر داشت، متوجه شدیم که شاید دولت باز هم مشهد را در آب نمک معطلی خوابانده است و احتمالا باید برای تصدی پست های مهم استانداری و فرمانداری، منتظر معرفی «سرپرست» باشیم.

***

علیرضا رشیدیان که از زمان حضورش در استانداری خراسان رضوی، هر از گاهی بحث تغییرش مطرح می شد، شهریور سال گذشته و پس از روی کار آمدن دولت دوازدهم خبر رفتن اش از استانداری، نقل محافل خبری و غیرخبری بسیاری بود، اما در دقیقه نود ماندنی شد تا این که قانون منع به کارگیری بازنشستگان در شهریور امسال به تصویب رسید! با این حال او 7/7/97 را برای اعلام خبر بازنشستگی اش انتخاب کرد و گفت تا دو ماه آینده از خدمت خراسانی ها مرخص خواهد شد.

سوال این است که آیا در یک ماه و نیم گذشته دولت محترم فکری برای مدیریت استان استراتژیک و حساس خراسان رضوی کرده است؟ آن طور که عضو شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان استان ادعا کرده ظاهرا تصمیم گیری درباره انتخاب استاندار رضوی به آقای جهانگیری واگذار شده! حال باید دید آقای جهانگیری که به گفته خودش اجازه برکناری منشی اش را هم ندارد اکنون می تواند در فرصت مغتنم، فرد مورد تاییدی را به عنوان جانشین علیرضا رشیدیان معرفی کند یا باید پس از خداحافظی او، استان چند ماه با «سرپرست» اداره شود؟

نکته قابل توجه دیگر این که بازنشستگی دو معاون و دو مدیرکل استانداری خراسان رضوی نیز تایید شده است، حتی رحیم نوروزیان معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان زودتر از خیلی ها یعنی در همان واپسین روزهای تابستان، پس از تایید این قانون توسط شورای نگهبان از مسئولیت خود استعفا کرد ولی تا به امروز خبری درباره پذیرش استعفای وی و معرفی جایگزینش منتشر نشده است. هر چند درباره معرفی معاونان و مدیران کل استانداری بهتر است که استاندار جدید سکان مدیریت را در دست بگیرد و سپس معاونانش را انتخاب کند، اما آن طور که مشخص است باید شاهد چهار سرپرست دیگر هم در این مسئولیت ها باشیم.

قصه انتخاب فرماندار مشهد که حزن انگیزتر است! در طول عمر پنج ساله دولت تدبیر و امید، شهر مشهد (با احتساب فرماندار آینده) شش فرماندار عوض کرده است! درآخرین جابه جایی سه ماه پیش، پس از آن که دو ماه حیدرخوش نیت «سرپرست» فرمانداری مشهد بود، موهبتی جای نوروزیانی را گرفت که خرداد امسال و پس از تنها یک سال و نیم، ساختمان فرمانداری را به مقصد استانداری ترک کرده بود.

آیا وقتی دولت تدبیر و امید، سه ماه بعد از واگذاری مسئولیت مهم فرمانداری مشهد به یک نفر، او را استاندار یک استان دیگر معرفی می کند، نباید تصور کرد که سکوی ذخیره های دولت خالی است؟

اما شهرداری مشهد، دیگر نهاد مهم مدیریت شهری که البته خارج از تصمیم گیری دولتی است نیز حال و روز خوش مدیریتی ندارد. در حالی که تقی زاده خامسی همچنان باور دارد که شهردار مشهد است و به گفته خودش اگر امام رضا (ع) بطلبد و دوستان دعا کنند و برخی ها از آرزوهایشان برای شهردار شدن برخی ها سخن نگویند، او همچنان شهردار مشهد باقی خواهد ماند، شورای شهر پنج گزینه را برای شهردار آینده مشهد با تمرکز بر معاونین فعلی شهردار انتخاب کرد که پس از استعفای مهدی نیا این عدد به چهار رسید. البته درباره سطح کارآمدی و توانمندی های این گزینه ها سخن بسیار است و خارج از حوصله این یادداشت، اما امیدواریم که شورا بتواند فرد اصلح را از میان این گزینه ها زودتر معرفی کند و گرنه باید فعلا کلید شهر بهشت را هم به دستان یک «سرپرست» دیگر بسپاریم. ضمن این که دو معاون شهردار مشهد نیز هم اکنون مشمول قانون منع به کار گیری بازنشستگان هستند و در این صورت دو «سرپرست» دیگر نیز باید به جمع «سرپرستان مشهد» اضافه شوند.

در شرایط تحمیل جنگ اقتصادی به کشور، هر یک روزی که مسئولیت های مهمی چون استانداری، فرمانداری وشهرداری نه فقط در مشهد بلکه در تمام شهرهای کشور خالی بماند و توسط سرپرستانی اداره شود که طبیعتا از قدرت اجرایی و انگیزه کافی برخوردار نیستند، تاکید می کنیم به ازای هر یک روزش مسئولان تصمیم گیرنده باید به مردم پاسخ گو باشند.

***************************************

روزنامه ایران**

راز سکوت اعراب در قبال فلسطین

قاسم محبعلی

کارشناس مسائل خاورمیانه

جهان عرب در دو دهه اخیر درگیر تحولاتی شده که به‌طور غیرمستقیم بر تعامل این کشورها با مسأله فلسطین به عنوان مسأله اول جهان عرب تأثیر گذاشته و آن را از اولویت سیاست خارجی آنها خارج کرده است.

شاه کلید بی‌اعتنایی اعراب به مسأله فلسطین را باید در رویدادهای پس از سقوط صدام جست‌و‌جو کرد. بعد از سقوط صدام و گسترش نفوذ ایران در عراق، به‌طور مشخص عربستان که در قضیه حمایت از فلسطین ازجمله کشورهای صاحب نفوذ سیاسی و مالی اعراب بود و تا آن زمان اسرائیل را به عنوان تهدید جدی خود در منطقه می‌دید، تغییر جهت داده و ایران را خطری علیه امنیت و ثبات حکومت خود و دول عرب قلمداد کرد. این مسأله باعث شد عربستان و متحدانش در منطقه نوک پیکان دشمنی خود را از اسرائیل به سمت ایران تغییر دهند. این وضعیت کج دار و مریز در جریان بهار عربی تشدید شده و تا دو سال پیش ادامه داشت. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا، اعراب اسرائیل را نه تنها از دایره دشمنان خود خارج کردند که آرام آرام دست دوستی خود را به سوی آن نیز دراز کردند. اعراب پس از روی کار آمدن ترامپ با توجه به مستحکم‌‌تر شدن روابط استراتژیک امریکا با اسرائیل و دشمنی مشترک آنها با ایران و از آنجا که خود را در موقعیت ضعف در خاورمیانه می‌دیدند و به داشتن متحدی قوی نیازمند بودند؛ روابط خود را با دولت جدید امریکا گسترش دادند و در نهایت دست به تشکیل اتحاد ضدایرانی سه‌گانه‌ای در قالب مثلث امریکا، اسرائیل و اعراب حاشیه خلیج‌فارس به رهبری عربستان زدند.

از این مرحله بود که سکوت آنها در قبال مسأله فلسطین آغاز شد. اوج این سکوت در زمانی رقم خورد که دونالد ترامپ با تغییر مکان سفارت خود از تل‌آویو به بیت‌المقدس، این شهر را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و مذاکراتی را که برای تشکیل دو دولت در زمان باراک اوباما آغاز شده بود متوقف و طرح خود را تحت عنوان «معامله قرن» آغاز کرد. همه این طرح‌ها و اقدامات در جهت خلاف مصالح ملی فلسطینیان است، اما اعراب حاضر نشدند در قبال هیچ‌کدام از آنها موضع‌گیری جدی اتخاذ کنند و به نظر نمی‌رسد تا زمانی که مسأله آنها با ایران حل و فصل نشده است، آمادگی وعلاقه‌ای به تغییر آن داشته باشند. به‌علاوه عربستان درگیر مسائلی چون جنگ یمن، رویارویی با قطر و اخیراً مسأله خاشقجی است که جمع این مسائل باعث می‌شود مرکز توجه آن از فلسطین به دیگر مسائل تغییر کند.

واقعیت این است در حال حاضر عملاً کشوری قدرتمند و دارای استقلال رأی در جهان عرب دیده نمی‌شود که بخواهد رویاروی اسرائیل بایستد. مصر بعد از بهار عربی و پس از آن روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی دچار فروپاشی و تزلزل شد. سوریه با چالش‌های داخلی و مقابله با گروه‌‌های تروریستی دست و پنجه نرم می‌کند. دولت بی‌ثبات عراق که از برخی کمک‌های پنتاگون بهره‌مند است، به هر حال چاره‌ای جز لحاظ کردن نظرات امریکا درخصوص مسائل منطقه ندارد. سایر کشورهای عربی بویژه کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس هم هیچ‌گاه صاحب قدرت بالایی نبودند، این کشورها تنها راه امنیت خود را در گرو وابسته بودن به یک قدرت برتر فرامنطقه‌ای می‌بینند. این قدرت برتر در شرایط کنونی و مسائلی که در خاورمیانه وجود دارد، امریکاست؛ کشوری که اسرائیل متحد درجه یک آن است و امنیت آن را امنیت ملی امریکا تلقی می‌کند و بنابراین، این کشورها برای بهره‌مند شدن از پشتیبانی امریکا برای حکومت وامنیت خود، سکوت و یا صرفاً مواضع تبلیغی و رسانه‌ای اتخاذ می‌کنند.

***************************************

روزنامه وطن امروز**

انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره هم به پایان رسید

تضمین دوباره کری!

رضا مجیدی

سرانجام متعاقب ماه‌ها لحظه‌شماری برخی مسؤولان دولتی و مقامات وزارت امور خارجه کشورمان، انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا به پایان رسید. حفظ اکثریت نسبی سنا توسط جمهوری‌خواهان و کسب اکثریت نسبی کرسی‌های مجلس نمایندگان توسط دموکرات‌ها، ماحصل و خروجی این آوردگاه سیاسی در ایالات متحده بود. فارغ از تحولاتی که در جریان انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره [از جمله خرابی دستگاه‌های رای‌گیری در 12 ایالت آمریکا و...] رخ داد، نتیجه انتخابات نشان می‌دهد قرار نیست طی 2 سال آتی تحول بنیادین و مهمی در حوزه سیاست خارجی آمریکا رخ دهد. به عبارت بهتر، اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران مسائل آمریکا بر این باورند پیروزی دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان، مولد تحولاتی عظیم در کاخ سفید یا تغییر مسیر و حتی رفتار «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور عجیب ایالات متحده آمریکا در حوزه سیاست خارجی آمریکا نیست. با این حال اعضای مجلس جدید نمایندگان قصد دارند در حوزه‌های اجتماعی و داخلی آمریکا، موانعی را در برابر کاخ سفید ایجاد کنند و از این طریق، قدرت مانور خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 افزایش دهند.

1- به‌رغم ادعاهای افرادی مانند «جان کری» وزیر اسبق خارجه ایالات متحده، از ابتدا نیز قرار نبود در رقابت‌های انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره، اتفاق خاصی رخ دهد. این موضوع کاملا محرز و قابل محاسبه بود. برگزاری رقابت بر سر یک‌سوم کرسی‌های سنا (34 کرسی) آن هم در حالی که دموکرات‌ها و مستقل‌ها باید 26 کرسی به دست می‌آوردند، در حالی که تنها در 8 کرسی می‌توانستند با جمهوری‌خواهان به رقابت بپردازند، جای کمترین شک و شبهه‌ای را درباره پیروزی دوباره هم‌حزبی‌های ترامپ در سنا باقی نمی‌گذاشت. از سوی دیگر، با توجه به قدرت مضاعف مجلس سنا نسبت به مجلس نمایندگان

- بویژه در حوزه تصمیم‌گیری‌های کلان سیاست خارجی آمریکا- از ابتدا نیز تغییر معادلات سیاست خارجی آمریکا بین سال‌های 2018 تا 2020 ناممکن به نظر می‌رسید.

2- هم‌اکنون جمهوری‌خواهان با استناد به پیروزی دوباره در انتخابات از پیش مشخص سنا و دموکرات‌ها با تکیه بر پیروزی در انتخابات مجلس نمایندگان، سعی دارند خود را پیروز نهایی انتخابات کنگره قلمداد کنند. این در حالی است که اساسا اتفاقی در ایالات متحده رخ نداده و «تغییر واقعی» در سیاست‌های کاخ سفید، ظهور و بروزی طی 2 سال آتی نخواهد داشت. اگرچه برخی مسؤولان ما با استناد به همین انتخابات آدرس «تغییر معادلات سیاسی آمریکا» را می‌دادند اما این آدرس از پایه و اساس نادرست بود!

3- حتی اگر ایده‌آل‌گرایانه‌ترین گزینه ممکن در ذهن برخی مسؤولان مبنی بر پیروزی مطلق دموکرات‌ها در سنا و مجلس نمایندگان به وقوع می‌پیوست، دموکرات‌ها در استیضاح ترامپ یا بازگرداندن تصمیم‌های جنجالی وی از جمله خروج از برجام بسیار محتاطانه عمل می‌کردند. نباید فراموش کرد برخی سناتورها و نمایندگان حزب دموکرات استعداد زیادی جهت معامله با کاخ سفید و شخص ترامپ بر سر موضوعات محوری و کلان اقتصاد و سیاست خارجی آمریکا دارند. فراتر از آن، ساختار سیاسی و اجرایی ایالات متحده به گونه‌ای است که رئیس‌جمهور- طبق قانون اساسی آمریکا- می‌تواند از حق وتوی خود در برابر کمتر از دوسوم آرای نمایندگان و سناتورهای کنگره استفاده کند. ضمن اینکه اختیارات ویژه‌ای نیز برای رئیس‌جمهور در قانون اساسی آمریکا پیش‌بینی شده است که مطابق آن می‌تواند رای خود را بر رای کنگره تحمیل کرده یا مانع اجرایی شدن آرای کنگره شود. براستی در چنین شرایطی حساب کردن روی تحولات داخلی آمریکا چه منطق و مفهومی داشته و دارد؟!

4- «انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا» حکم آدرس و تضمین نادرست دیگری بود که از سوی کری و دیگر مقامات آمریکایی به برخی مقامات ما داده شد. متاسفانه- همان‌گونه که در زمان برگزاری مذاکرات هسته‌ای میان ایران و اعضای 1+5، وعده‌های جان کری حکم یک تضمین را برای دستگاه دیپلماسی ما پیدا کرد- این بار نیز وزیر اسبق خارجه آمریکا توانست براحتی برخی مسؤولان اجرایی کشورمان را با خلق یک «سراب سیاسی» فریب دهد، هر چند این بار ماجرا نسبت به قبل تا حدودی متفاوت بود! این بار لازم نبود جهت اثبات دروغ‌پردازی‌ها و وعده‌های پوچ مقامات آمریکایی- آن هم دموکرات‌های بدعهد و فریبکار- دستگاه دیپلماسی ما تا 16 آبان ماه به انتظار برگزاری و اعلام نتایج انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره بنشیند! نتیجه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره از حدود 4 ماه قبل به صورت کامل قابل پیش‌بینی بود. به عبارت بهتر، ابطال‌پذیری ادعای انتخاباتی کری در گرو یک محاسبه حداقلی و ساده بود!

5- هم‌اکنون انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره به پایان رسیده است. این دومین‌بار است که تضمین‌های علنی و غیرعلنی کری و دموکرات‌های آمریکا درباره برجام و تحولات داخلی ایالات متحده، دروغین از آب درمی‌آید! آیا زمان آن نرسیده است که دستگاه دیپلماسی کشورمان یک بار برای همیشه دوگانه «دموکرات/ جمهوری‌خواه» را از قاموس سیاست خارجی کشورمان حذف و آن را با حقیقتی مطلق به نام «خصومت مطلق 2 حزب سنتی آمریکا با ایران» جایگزین کند؟! آیا زمان آن نرسیده است تا به دست خودمان در مقابل مسیر اقتدار ملی، «ضربه‌گیر» ایجاد نکرده و با محاسبات القایی (آن هم از سوی دشمنان قسم خورده ایران) قدرت مانور خود را در حوزه سیاست خارجی از بین نبریم؟!

بدون شک «اعتماد به قول دشمن» و سرمایه‌گذاری روی آن، نه‌تنها با مبانی، ارزش‌ها و باورهای انقلابی ما سازگاری ندارد، بلکه با «اصل واقع‌گرایی در نظام بین‌الملل» نیز منافات دارد. امیدواریم انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا- که دیگر به پایان رسیده- آخرین نقطه اتکای برخی مقامات ساده‌اندیش کشورمان به وعده‌های پوچ مقامات آمریکایی و غربی باشد. هم‌اکنون زمان آن رسیده است نقاط ثقل دیپلماسی و سیاست خارجی ما بر اساس 3 اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» محاسبه و ترسیم شود. در این صورت، سیگنال‌ها و وعده‌های دروغین مقامات غربی نمی‌تواند کمترین تاثیری در حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان داشته باشد.

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات