رئیسجمهور در سفر به سمنان و در مراسم روز دانشجو گفته است: «راه حل مشکلات شفافیت است نه جنجال؛ و افایتیاف خوب باشد یا بد، زیرساخت و لازمه ارتباط مالی با بانکهای جهانی است.»[...]
یادداشت: رئیسجمهور
در سفر به سمنان و در مراسم روز دانشجو گفته است: «راه حل مشکلات شفافیت
است نه جنجال؛ و افایتیاف خوب باشد یا بد، زیرساخت و لازمه ارتباط مالی
با بانکهای جهانی است.» جملهای که نشان میدهد پیوستن به افایتیاف از
نظر آقای روحانی حتمی و قطعی است! اما آنچه در این میان سؤالبرانگیز است
اینکه چرا در سالهای پیش «افایتیاف» برای اقتصاد و مراودات اقتصادی
ایران تا این حد اهمیت نداشت؟ پاسخ را باید در اظهارات محمدجواد ظریف، وزیر
امور خارجه یافت، روزی که وی به مجلس شورای اسلامی رفته بود تا مجلس را
برای پیوستن به «افایتیاف» ترغیب کند، آنجا که میگوید: «تضمین نمیدهم
با پیوستن به این کنوانسیون مشکلات مالی کشور حل شود. اما میتوانیم تضمین
بدهیم که با نپیوستن به این لایحه، آمریکا بهانه مهمی برای افزایش مشکلات
پیدا خواهد کرد.» این یعنی «گرفتن بهانه از دست دشمن» موضوع اصلی است که
باید اتفاق بیفتد. اما گرفتن بهانه از دشمن یا به عبارت دقیقتر، عقبنشینی
مجدد برای تحقق وعدههایی که پیشتر ایران امتیازهای گستردهای برای تحقق
آن داده است! چه نفعی برای ما خواهد داشت؟ مگر اساساً برجام و تعهدات ایران
که به گواه آژانس انرژی اتمی مو به مو اجرا شده، برای رفع تحریمها و همان
مشکلاتی نبود که رئیسجمهور در سفر اخیر خود آن را به «افایتیاف» پیوند
زد؛ پس چرا حالا نه تنها برجام با وجود تعطیلی نزدیک به مطلق برنامه
هستهای ایران کارکرد خود را از دست داده است، بلکه شاهد تکرار
امتیازدهیهایی، چون پیوستن به «افایتیاف» هستیم که مشخص نیست تا چه
اندازه ما را به مقصد برساند؟ مشخص نیست چه تضمینی وجود دارد که پیوستن به
«افایتیاف» برجام دومی نشده و تأمین منافع کشور به دادن امتیاز دیگری
منوط نشود؟ مشخص نیست این تسلسل و دور باطل تا کی ادامه خواهد داشت و پایان
زیادهخواهیها یا به تعبیر محمدجواد ظریف بهانهگیریها تا چه زمانی است؟