روزنامه کیهان **
افق 1437 چرا از نان شب واجبتر است؟
شأن نزول بیانیه اخیر رهبر انقلاب که افق 1437 شمسی (2059 میلادی) را نشانهگذاری میکند، چیست؟ بیانیه چه نسبتی با واقعیات دارد؟ و پشتوانه و تضمین آن کدام است؟
1- بیانیه «گام دوم انقلاب»، همزمان با موقعیتشناسی با شکوه مردم در روز 22بهمن صادر شد. در روزی که ملت بزرگ ایران در بحبوحه طوفان فشارهای دشمن، مسابقه باریدن و جاری شدن با آسمان گذاشته بودند و زیر برف و باران، سرود سرزندگی میخواندند، حکیم انقلاب نقشه چهل ساله دوم انقلاب اسلامی را ترسیم میکرد. کدام هماهنگی میان امام و امت، از این آشکارتر، و کدام حجت برای مدیران، از این هماهنگی، مسئولیت برانگیزتر؟ رویشهای چند برابری در برابر ریزشها یک واقعیت است و به پشتوانه همین رویانندگی مدام انقلاب است که میشود چنان پیام مطمئنی را صادر کرد. حضور خیرهکننده مردم به ویژه جوانان در جشنی که دشمن وعده میداد هرگز برپا نخواهد شد، مجال بزرگی فراهم کرد تا رهبر انقلاب به پشتوانه همین مردم، از افق روشن و موفقیت قابل دسترس سخن بگوید. روح کلی بیانیه، تکیه به ظرفیتهای پایانناپذیر همین مردم به ویژه نخبگان و فناوران جوان به جای خوشبینی و اعتماد به دشمن است. مسیر بزرگراه تمدن اسلامی، حتما از عرض تمدن ضد انسانی غرب میگذرد؛ مستکبران ما را راحت نمیگذارند و تمدن ما نیز، ستمناپذیر و استکبارناپذیر است.
2- اغلب مردم ما در زندگی شخصی، آیندهفروشی را نمیپذیرند و حتی در سختترین شرایط اهل آیندهنگری و سرمایهگذاری بلندمدت هستند. این رویکرد درست، دقیقا نقطه مقابل عمل برخی تکنوکراتمآبانی است که به عنوان مثال، ادعا میکردند با فروش بخشی ولو مهم از فناوری و توانمندی ملی، 150 میلیارد دلار پول بلوکه شده را به انضمام 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی به کشور میآورند اما در عمل، صندوق همیشه به راه «توسعه ملی» را خالی کردند و سهم صندوق از درآمدها در لایحه بودجه را از 33 درصد (تکلیف قانونی) به 10 درصد رساندند که با مخالفت رهبری روبرو شد. بنابراین، اتفاقا در همین شرایط دشوار اقتصادی فعلی که ترکیب تحمیل دشمن و کوتاهی برخی مدیران است، باید مبتنی بر ظرفیت انقلاب، به آیندهنگری و راهبردنگاری اهتمام مضاعف کرد؛ آن هم به پشتوانه همین مردم کف خیابان که مردم باور دارند نسخه انقلاب در صورت التزام مدیران، هر بنبستی را میشکند.
3- بیانیه، اشارتی به نظریه «نظام انقلابی» دارد. اما نظام انقلابی چه توجیهی دارد؟ طیفی از سیاستبازان همواره مدعی بودهاند انقلاب با پیروزی در گام اول و تاسیس نظام جدید تمام میشود و ادامه انقلابیگری، معارض نظم و قانون و روال عادی امور است. پراید 45 میلیونی و گوشت 120 هزار تومانی، حاصل به هم رسیدن طیفهایی است که میان «روحیه جهادی و انقلابی» یا «اشرافیگری و عرض و طول بخشیدن به میز و موقعیت خویش»، دومی را برگزیدند و از منطق انقلاب و الزامات دائمی آنجا ماندند. در تلقی «ائتلاف التقاط و اشرافیت»، انقلاب باید در 22 بهمن 57 تمام شده باشد! انگار آرمانها محدود به دوره اعتراض برای برکناری رژیم پهلوی بوده و پس از آن باید یک رژیم مشابه با بزک دموکراتیکتر درست کرد و در عین حال، به همان ارزشهای ضد انسانی، طاغوتی و وابستهگرایانه برگشت! چنین تلقی -یا تلقین- کردند که باید از دوره انقلابیگری عبور کرد و به نُرمالیزاسیون در حوزه سیاست و فرهنگ رسید.
4- چرا باید انقلابی ماند و همچنان بعد از چهل سال، انقلابی عمل کرد؟ چون همان دشمنان زورگو و طغیانگری که انقلاب علیه استیلای آنها شکل گرفت، سرگرم معارضه هستند و دشمنیهای آنها به عنوان «خطر جاری»، نوبهنو در جریان است. به همین دلیل، باید انکارکنندگان دشمنی دشمن و افراد بیاعتقاد به مقاومت را مهار کرد. مقتدای حکیم انقلاب با وجود صبر و حلم بینظیر، نکته مهمی را 14 بهمن 94 در دیدار دبیر و کارشناسان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی گوشزد کردند: «برخی تلاشها برای جابهجایی خطوط اصلی و روشن انقلاب در جریان است... از همان ابتدای پیروزی انقلاب، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد». وقتی میشنویم مشاور فلان رئیسجمهور اسبق و یا عضو فلان حزب منحله، عینا اظهارات پمپئو (وزیرخارجه آمریکا و رئیسپیشین سازمان سیا) و ساورز (رئیسوقت سرویس جاسوسی MI6 و عضو سابق تیم مذاکرات هستهای انگلیس) را درباره ضرورت نُرمالیزاسیون انقلاب از طریق تبدیل توافق به روند «برجامیزاسیون» میکنند، متوجه میشویم نفی انقلابیگری، نه بدفهمی و تصادف بلکه برنامه دیکته شده است.
5- صدراعظم آلمان پریروز در کنفرانس مونیخ و در واکنش به دعوت معاون ترامپ برای خروج اروپا از برجام تصریح کرد «آیا ملغی اعلام کردن تنها توافق معتبر با ایران، به هدف مشترک ما که همانا مهار نقش مخرب ایران است، کمک خواهد کرد؟ یا اینکه کمک بیشتر این است که همین اهرمی را که در اختیار داریم حفظ کنیم و به اهرم فشار در حوزههای دیگر تبدیل کنیم؟... اختلاف ما و آمریکا تاکتیکی است». اظهار دشمنی از این واضحتر؟ در مقابل، برخی مدیران فاصله گرفته از منطق انقلاب، چنین القا میکردند که مذاکره و توافق، مقدمه شراکت اقتصادی و حتی امنیتی و منطقهای با دشمن است. همزمان، ظرفیتهای فنی و اقتصادی مهیا یا قابل فعال سازی در داخل را به تمسخر گرفتند و چند سال فرصت کارآفرینی و خلاقیت را در خدمت شرکتهای خودرو ساز و نفتی بدعهد غربی هدر دادند. با این رویکرد میشد اقتصاد را رونق داد و تورم را مهار کرد؟ آیا مثلا خودروسازی تکیه داده به غرب بدعهد، باید حال و روزش چیزی جز همین باشد که میبینیم؟
6- اسناد غیر قابل خدشهای وجود دارد که برخی سیاستزدگان، دانسته و ندانسته، و متاثر از تحمیل و تلقین دشمن در چند سال اخیر کوشیدند کشور را دچار خودتحریمی یا دستکم، فرصتسوزی و عدم استفاده از انبوه ظرفیتهای موجود برای مقابله با تحریم و جنگ اقتصادی دشمن کنند. آشفته بازار قیمتها که حالا ارگان احزاب اشرافی بزککننده دشمن برایشاشک تمساح میریزند، محصول همین نگاه معیوب و بیگانه از انقلاب میباشد، نگرشی که قائل به دست روی دست گذاشتن و قبول دیکتههای پایانناپذیر دشمن است. اگر کسی تردید دارد، بخشنامه صادره در خرداد 96 را مرور کند که از چند بانک خواسته شده بود با افراد و نهادهایی که در فهرست تحریمهای وزارت خارجه و خزانهداری آمریکا قرار دارند، همکاری نکنند!! در این فهرست، سپاه پاسداران در کنار وزارت اطلاعات، وزارت دفاع، قوه قضائیه، صداوسیما، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و... قرار داشتنند. آیا این رسم مقابله با جنگ اقتصادی بود؟
7- به زعم برخی محافل مغرض یا فاقد تحلیل عمیق، شرایط اقتصادی، جایی برای بلند همتی و دوراندیشی و راهبردنگاری باز نمیگذارد. آنها میگویند در شرایطی که قیمت پراید 42 میلیون تومان و گوشت 120 هزار تومان شده، واقعا نمیتوان به تمدنسازی اندیشید. اما واقعیت، عکس این تلقی تحمیلی است. نقشه راه مبتنی بر چهارچوبهای انقلاب، اتفاقا پاسخ معضلاتی نظیر نابسامانی بازار هم هست، اگرچه افقهای بلندتر و قابل دسترس را هدفگذاری میکند. از متن رویکرداشرافیت زده، نفوذ زده و مهجور از چهارچوبهای انقلاب است که بیکفایتی و گشودن دروازه واردات به سوی دولتهای زورگو و بدعهد به قیمت نابودی تولید و اقتصاد و توانمندیهای داخلی بیرون میآید، 18 میلیارد دلار ارز کمیاب را در حلقوم رانت خواران مفسد میریزد و قیمت ارز را تا 18 هزار تومان بالا میبرد، و سرانجام به «صندوق توسعه ملی» که پس انداز توسعه و پیشرفت ملی است، دست درازی میکند؛ پس از آن هم -مانند فرزند نااهل- تهدید میکند اگر سایر داراییها را برای فروختن به شروران شرخر ندهید، معیشت و روزگارتان از همینی که من برایتان درست کردهام، سختتر میشود (می کنم)! همین میشود که بیکفایتهای مسئول تامین پوشک و پراید و پودر لباسشویی، به موشکسازان و ماهواره سازان و پاسداران امنیت ملی، طعنه و نیش و کنایه بزنند و بگویند هر چه میکشیم از دست انقلابیگری و موشک هوا کردن شماهاست! میبینید که نظریه «نظام انقلابی و عیار سنجی همه دستگاهها با معیار آن»، نظریهای کاملا به روز و واجبتر از نان شب است؛ چرا که نان و خواب آرام شب هم منوط به برقرای روح انقلابیگری در کالبد مدیران است؛ وگرنه کالبد بیروح را باید دفن کرد.
8- انسان ریشه دار و باورمند، سرشار از ایمان و امید و اراده است. منافقین هستند که مقهور صحنه آرایی و طبل و شیپور دشمن میشوند، آیه یاس میخوانند، دلها را خالی میکنند و در مقابل وعده نصرت الهی، تمسخر پیشه میکنند. خداوند در ماجرای محاصره مدینه
(جنگ احزاب) خبر از همین روحیه منافقین میدهد «وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا الله وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا». وقتی پیامبر در بحبوحه محاصره دشمن، وعده پیروزی داد، منافقین و بیماردلان، وحی الهی را (وعده امام و رهبری که جای خود دارد) به تمسخر گرفتند و گفتند دلشان خوش است، کارشان در حال یکسره شدن است و با این حال، پیغمبرشان وعده فتح امپراطوری روم و ایران را میدهد! اما چهل سال بعد، چه خبر بود؛ آیا امپراطوریهای بزرگ، زیر پرچم اسلام درنیامده بود؟ ما در همین روزگار معاصر، تحقق بسیاری از وعدههای امام خمینی در پیام قطعنامه (تیر 67) و سپس منشور برادری (اسفند 67) درباره پیروزی جبهه اسلامی و هزیمت ابرقدرتها را دیدیم؛ و کور باد چشمانی که حقایق روشن را نبیند؛ که آن سوی انکار حقیقت، جز نابینایی نیست.
9- در متن وعده هدایت و نصرت الهی، آنچه تضمین و پشتوانه «بیانیه گام دوم انقلاب» میباشد، خود مردم به ویژه انبوه جوانان به عنوان رویشهای نو به نو انقلاب هستند. به واسطه اهتمام برای اصلاح و ارتقای گفتمان عمومی است که میتوان به تغییر و ارتقای مسئولان امیدوار بود. این حرکتی همافزایانه است که با بسیجگری کلید میخورد، موج مطالبه اجتماعی برای تطبیق روالها با تراز انقلاب را به راه میاندازد، امکان عیارسنج مدیران را فراهم میسازد، و برای نظام بسط ید فراهم میکند تا بر شتاب پیشرفت به سمت عدالت و کرامت و عزت و استقلال بیفزاید. این به مفهوم هر چه صاحب اختیارتر کردن مردم و توانمند سازی در تراز مردمسالاری دینی است.
10- رهبری به حرف بسنده نکردهاند، بلکه به ویژه در دو دهه گذشته فارغ از گرایش متنوع دولتمردان و مجلسیان، کاروان پیشرفت را با ترغیب و مطالبه و وقت گذاشتن برای کانونهای ایدهپرداز و فناور، پیش بردهاند تا امروز بتوان از تمدنسازی در افق 40 سال آینده سخن گفت. همه آنها هم که میخواهند به پیام رهبری لبیک بگویند، باید همین دو بال متوازن نظریه و عمل، و عزم و اقدام را با هم به کار بگیرند. اکنون نوبت جوانان است. نباید منتظر ماند که آیا برخی دیوانسالاران، پیام را میگیرند و به جوانان میدان میدهند یا نه؛ هرچند که این تکلیف، بر دوش همه مدیران است. جوانان و جوانی در تراز انقلاب اسلامی، مایه حیات جمهوری اسلامی است. پیام رهبر انقلاب، فراخوان عمومی و بسیج جوانان برای دمیدن پیاپی روح نشاط و پشتکار و همت و حرکت در پیکره دیوانسالاری است. پیام اخیر، تداعی این بشارت است که رهبری با وجود روزمرگی و قصور و تقصیر برخی مسئولان، دیدبان مصمم ایمان و امید و اراده و آرمان و پیشرفت است؛ دیدبانی که نگاهی تجربه اندوز، آیندهنگر و دوراندیش دارد. گرفتار روزمرگیها و تلاطمهای دشمن ساخته نمیماند و ایمان به خدا و کفر به همه مظاهر طاغوت در گفتار و رفتار او مجسم است. این، مشق توحید، در روزگار هجوم توفنده «آیات شیطانی
***************************************
روزنامه رسالت **
بودجه معيوب و نامتوازن
محمدكاظم انبارلويي
رهبر معظم انقلاب در منشور گام دوم انقلاب اسلامي، مشكلات اقتصادي و راهحلهاي آن را متذكر شدند و از بودجه كل كشور به عنوان بودجه معيوب و نامتوازن و نيز عدم ثبات سياستهاي اجرايي اقتصاد ياد كردند.
مجلس شوراي اسلامي پس از يك دوره طولاني بررسي بودجه كل كشور در كميسيون تلفيق شنبه گذشته به كليات آن راي داد، نمايندگان مخالف و موافق ديدگاههاي خود را مطرح كردند اما كمتر كسي به موضوع معيوب و نامتوازن بودن و عدم ثبات سياستهاي اجرايي اشاره كرد.
بودجه چرا معيوب است، عيب آن چيست؟
مهمترين عيب آن اين است كه نوشته ميشود اجرا نميشود يا به طور كامل اجرا نميشود يا بخشي از آن اجرا و بخشي اجرا نميشود.
براساس گزارش تفريغ ماده واحده بودجه سال 96 تنها 38 درصد احكام قانوني آن اجرا شده. 46 درصد احكام به طور كامل يا بخشي از آن رعايت نشده و از همه مهمتر 16درصد احكام بودجه فاقد عملكرد است وضع اجراي بودجه در سال 95 هم بدتر از اين است. باز گزارش تفريغ بودجه سال 95 حاكي است؛ فقط 20 درصد احكام تبصرههاي ماده واحده به طور كامل اجرا شده. 65 درصد آن كامل اجرا نشده يا بخشي از آن اجرا شده و 8 درصد هم فاقد عملكرد است.
ماده واحده بودجه چيست و تبصرههاي آن كدام است؟
ماده واحده بودجه از دو عدد پيشبيني درآمدها و برآورد هزينهها تشكيل شده كه اصل بودجه وفق ماده يك قانون محاسبات عمومي همين دو عدد است. تبصرههايي كه به آن اضافه ميشود يا ماهيت برنامهاي دارد يا بودجهاي، اگر ماهيت برنامهاي دارد برنامه آن قبلاً به تصويب مجلس و تأييد شوراي نگهبان رسيده و اگر برنامهاي جديد است كه دولت حق ندارد هنگام ارائه لايحه بودجه، برنامه بياورد يا برنامه اصلي را دور بزند. اگر بخشي از تبصرهها ماهيت بودجهاي دارد، ارقام و اعداد آن در جداول آمده و نيازي نيست در قالب تبصره آورده شود.
در حقيقت بررسي بودجه بايد به جداول و صحت و سقم اعداد و ارقام پيشبيني درآمدها و برآورد هزينهها اختصاص يابد. كه اين كار در مجلس يا صورت نميگيرد يا تأمل و دقتي به آن مبذول نميگردد.
سرّ معيوب بودن بودجه در همين واقعيتي است كه هر سال تكرار ميشود و به دليل اينكه بالاخره مملكت بايد بودجهاي داشته باشد نمايندگان و شوراي نگهبان در يك وضعيت اضطراري مجبور ميشوند آن را تصويب و تاييد كنند.
نتيجه تصويب غير شفاف چنين بودجهاي مجهول ماندن درآمدهاي واقعي و هزينههاي واقعي كشور است. وقتي درآمد و هزينه واقعي كشور مجهول ماند به طور طبيعي كسر بودجه هم غير واقعي است. براي تأمين اين كسري يا اوراق قرضه منتشر ميكنند يا پول بدون پشتوانه چاپ ميكنند يا قيمت ارز و طلا را بالا و پايين ميبرند.
خروجي چنين بودجههاي معيوبي،تورم، گراني، بيكاري، فقر درآمدي دهكهاي پايين جامعه، كاهش ارزش پول ملي و ... است. به اين دور باطل بايد روزي پايان داد. راهحل آن در قوانين بالادستي و پاييندستي «برنامه» و «بودجه» آمده است. اگر به آنها دقيق عمل شود. بودجهاي شفاف خواهيم داشت كه ساختار آن با بودجههاي سالهاي اخير كاملاً متفاوت است. آيا دولت و مجلس حاضرند، نه در بودجه 98 كه وقت آن گذشته است بلكه، از سال 99 دست به اصلاح ساختار بودجه بزنند. اگر عزم آن را دارند بايد از اول سال 98 اين كار را شروع كنند.
***************************************
روزنامه خراسان**
فاتح ایرانی دریاها
نویسنده : امیر دریادار سیاری
رونمایی و الحاق اولین فروند از زیردریایی های بومی و ساخت ایران از کلاس نیمه سنگین موسوم به " فاتح "
را روز گذشته در حالی جشن گرفتیم که می توان گفت جمهوری اسلامی ایران در چهلمین بهار زندگی درخشان و سراسر حماسه خود بزرگ ترین دستاورد نظامی – دفاعی خویش را که در جهان در بالاترین سطح فناوری قرار دارد به نمایش گذاشت . فاتح اگرچه در زیرسطحی ها در کلاس نیمه سنگین دسته بندی می شود اما با توجه به توانمندی های کم نظیر و به روز خود و تسلیحات پیشرفته ای که دارد می تواند برگ برنده کشورمان در زیر سطح آب های آزاد به شمار آید .
امروز توانمندی ایجاد شده در صنعت دفاعی ایران که حاصل همکاری و همدلی بی نظیر میان نیروهای مسلح، صنایع و دانشگاه هاست به عنوان الگویی مناسب و کاربردی در دستیابی به غیر ممکن ها بدل شده و بخش زیادی از عملیات " ما می توانیم " را در ایران عزیز و در این شرایط سخت بر عهده دارد. زیردریایی مدرن "فاتح" به عنوان ضرب شستی شگفت انگیز برای دشمنان و رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای ایران نه تنها قدرت بازدارندگی نظامی ما را افزایش چشمگیری می دهد بلکه می تواند به عنوان یک نمونه موفق در حوزه اجرای دانش روز به دیگر بخش های علمی نیز سرایت و خدمات خود را از سرریز این اقدام ارائه کند. حوزه هایی همچون مواد ، مخابرات هوافضا ، مکانیک ، رایانه ، الکترونیک و... می توانند از این دستاورد علمی و نظامی بهره های فراوان ببرند.
جمهوری اسلامی ایران که همواره و با هر رونمایی و نمایش توانمندی های دفاعی خود این پیام را به دیگران داده که خواهان تجاوز و جنگ نبوده است با نمایش
" فاتح " بار دیگر تاکید می کند که پیام ما به همه دوستان و برادران خود در منطقه ،پیام صلح و دوستی است و این که داشته های نظامی ما هر چقدر پیشرفته و بومی باشد در خدمت دفاع از داشته های انقلاب اسلامی و این مرز وبوم و صیانت از امنیت منطقه خواهد بود .
" فاتح " می تواند همچون ناوشکن های کلاس موج در آب های آزاد و بین المللی و همچون موشک ها و جنگنده های ما در فضای کشور ، در زیر سطح دریا نیز توان و تسلط ما را چند برابر و در کنار مجموعه زیردریایی های کلاس سبک غدیر و کلاس سنگین طارق ، تنوعی ایجاد کند که دست نیروی دریایی ارتش را در این بخش باز بگذارد.
لازم می دانم به همکاران خود در مجموعه سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح دست مریزاد بگویم که با کار جهادی و استفاده از داشته های ارزشمند خود و توان داخلی متخصصان کشور چنین تجهیزات و امکانات موثری را برای استفاده در نیروهای مسلح و نیروی دریایی ارتش مهیا کردند .
***************************************
روزنامه ایران**
متــن پیــام وزیر فرهنگ
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای انتشار هفت هزارمین شماره روزنامه «ایران» و تغییر مدیریت این مؤسسه مطبوعاتی پیامی صادر کرد . متن این پیام بدین شرح است : «در دوران تحول و یا دگردیسی رسانه، نقش و جایگاه اصحاب رسانه بیش از پیش اهمیت مییابد، آنان از یک سو باید رویدادها را در قالب خبر آگاهیبخش مخابره کنند و از سویی فراتر از خبر باید تفاسیر را در بستری واقعبینانه در اختیار مخاطب قرار دهند. علاوه بر آن، باید متعهدانه به پیامدهای پیامها و نظرهای خود نیز بیندیشند.
یکی از فرازهای مهم بیانیه «گام دوم انقلاب» که رهبر معظم انقلاب خطاب به ملت ایران صادر کردند، توجه به همین سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن با هدف مأیوسسازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. چنانکه ایشان خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ را جزو برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران عنوان کردهاند که رسالت و مأموریت اصحاب قلم را در این نبرد همهجانبه با هستههای ضد اعتمادساز و آیندهسوز بیشتر تبیین میکند.» «اصحاب رسانه فقط راویان بینظیر نیستند که ناظران بانظر هستند که درمقابل رسانههای شبهسلاح خارجی، همچون سامانه حفظ صلاح داخلی عمل میکنند. آیندهسازی میکنند تا خبرپردازی، دیدهسازی میکنند تا دیدهبانی، قلم در دست اصحاب رسانه همچون سلاح دفاع از مرزهای دینی، اخلاقی، فکری، فرهنگی و ملی عمل میکند که بذر نگاه به آینده را در فضای عمومی میکارد.»
«گرچه دشواری ایام و دشمنی اغیار، اهل رسانه را نیز از تیغ گزند خود مصون نداشته و آنان را در این مصاف سخت، علاوه بر آنکه باید زورق خود را از تلاطم بادهای ناهموار ناامیدی القایی نگاه دارند، باید نگاهبان زورقی باشند که با انواع طوفانهای اقتصادی نه فقط معیشت که ماهیت آن را نیز تهدید میکند. از تأمین کاغذ تا تسهیل توزیع روزنامهها و از تضمین معیشت تا تأمین حداقلهای رفاهی اهالی قلم جزو سختترین مسئولیتهای مدیران رسانههاست که بویژه در این تلاطمهای اخیر رخ نموده است.» «در چنین دوره حساسی، انتشار هفت هزارمین شماره و تداوم اثربخشی و استمرار جریانسازی یک روزنامه، خود یک اتفاق میمون و مبارک است. روزنامه ایران در آغاز بیست و پنجمین سال حیات خود همچنان روزنامه ملی ماست. «ایران» روزنامه نظام و انقلاب اسلامی و همه مردم ایران است، صدای همه آنان که دل در گرو ایران دارند.
استمرار ربع قرن اثربخشی رسانهای، بدون شک مرهون تلاشهای روزنامهنگارانی است که متعهدانه و مبتکرانه «ایران» را دوست داشتند و باید از اهتمام دلسوزانه بنیانگذاران و مدیران این سالیان تقدیر کرد و اینک اتفاق مبارکی است که در هفت هزارمین شماره روزنامه، از مدیری تجلیل میشود که در پنج سال اخیر از هیچ تلاشی برای ارتقای «ایران» فروگذار نکرد و از مدیری استقبال میشود که «ایران» را در ادامه حیات حرفهای خود با نیروی جوان و فکر پویا همراهی کند که بدون شک همیاری کلیه روزنامهنگاران «ایران» صاحبان اصلی این روزنامه را میطلبد. به مهندس محمدتقی روغنیها دستمریزاد گفته و برای مهندس مهدی شفیعی آرزوی توفیق میکنم، با تبریک انتشار هفت هزارمین شماره «ایران» و آرزوی فرداهایی بهتر برای «ایران» و «ایرانیان.»
***************************************
روزنامه وطن امروز**
«وطنامروز» درباره تأثیرات ضد امنیتی انفعال سیاسی ـ دیپلماتیک پس از توافق هستهای و افزایش اقدامات تروریستی علیه ایران بعد از این توافق گزارش میدهد
برجام ماردوش!
بهزاد مهرکش: برجام یک توافق کاملا نامتوازن است؛ این موضوع بارها توسط کارشناسان مختلف حقوقی و روابط بینالملل و با گرایشهای مختلف فکری عنوان شده است. البته این فارغ از نگاه سیاسیای است که ضمن اعتراف به عدم مطالعه متن برجام میخواهد از آن دفاع کند. نبود توازن در برجام باعث شده است در شرایط حیاتی کشور این عدم توازن در موضوعات مختلف نیز ملاحظه شود؛ از اقتصاد و مناسبات سیاسی تا شرایط علمی و امنیت. یکی از مهمترین موضوعاتی که در دوران پسابرجام در عمل توازن آن به هم خورده و شرایط به ضرر ما و به نفع غرب تغییر کرده، موضوع امنیت است. نگاهی به حجم عملیاتهای تروریستی که در دوران پسابرجام علیه کشور از سوی دشمن انجام شده که برخی از آنها نمونه تاریخی نیز ندارد، بخوبی گزاره «عدم توازن امنیتی برجام» را تایید میکند.
اما نگاهی به عملیاتهای تروریستی که بعد از برجام در داخل خاک جمهوری اسلامی انجام شده حاکی از آن است نوع و میزان این حملات متفاوت و بیشتر شده است. سطح این اقدامات به گونهای است که مشخصا نمیتواند تنها توسط یک گروهک تروریستی انجام شده باشد و از اجماع ظرفیت همه گروههای تروریستی مخالف جمهوری اسلامی خبر میدهد.
در ادامه برخی از مهمترین اقدامات تروریستی بعد از برجام که همانطور که اشاره شد در تاریخ انقلاب بیسابقه یا کمسابقه بوده، مرور شده است و مهمترین ابهامات موجود درباره آن نیز طرح میشود. شاید نگاهی به همین تعداد عملیات و سوالاتی که درباره نحوه انجام آن در دوران پسابرجام وجود دارد به تنهایی نشان دهد برجام تا چه میزان توانسته تناسب امنیتی را به نفع غرب و به ضرر جمهوری اسلامی تغییر دهد.
حمله تروریستی به ساختمان مجلس
صبح روز چهارشنبه 17 خرداد 96، 4 تروریست در قالب مراجعهکننده و با پوشش لباس زنانه از در عمومی وارد راهروی مجلس شدند که از همان ابتدا با شروع تیراندازی، نیروهای سپاه وارد عمل شدند. تروریستها وارد ساختمان جنبی مجلس شدند و با تیراندازی به یکی از محافظان، وی را از ناحیه پا مجروح کردند، سپس متواری شده و در زمان تیراندازی هم 2 نفر از مراجعهکنندگان زخمی شدند. در همان ساعت اولیه مشخص شد یکی از مهاجمان به مجلس، عامل انتحاری بوده که در محاصره نیروهای امنیتی قرار گرفت. در نهایت با تلاش نیروهای حفاظتی مجلس برای دستگیری آنها، درهای ورود و خروج خبرنگاران به راهروهای مجلس بسته شد و تعدادی از نمایندگان نیز برای بررسی موضوع از صحن علنی مجلس خارج شدند. پس از لحظاتی صدای انفجاری از ساختمان مجلس شنیده شد که بر اثر انفجار یکی از عاملان انتحاری بود. در پی این حادثه تروریستی 12 نفر شهید و بیش از 40 نفر نیز مجروح شدند. اقدام تروریستی تا این سطح که تروریستها بتوانند خودشان را در قلب تهران به پارلمان برسانند طی همه سالهای گذشته در نوع خود بیسابقه بود. در کنار هوشیاری حفاظت سپاه و ورود بموقع نیروهای نظامی اما سوالات متعددی درباره این عملیات مهم تروریستی وجود دارد که لازم است به آنها پاسخ داده شود. باید روشن شود چرا قبل از عملیاتی شدن طرح تروریستها و اینکه آنها بتوانند خود را به ساختمان مجلس برسانند، این عملیات توسط نیروهای امنیتی شناسایی و ردگیری نشده است؟ مهمتر از این درباره بررسی نحوه ورود آنها با تجهیزات انتحاری به پایتخت چه اقداماتی شده است؟ و در نهایت این موضوع قابل بررسی است که چه عواملی باعث شده تا حامیان این تروریستها بتوانند با شدت بیشتری به حمایت و تجهیز عناصر خود پرداخته و از تبعات این حمایت و اقدامات نیز نگران نباشند؟
حمله تروریستی به حرم امام راحل
همزمان با حادثه تروریستی مجلس، تروریستها با حمله به حرم امام خمینی(ره) که در همان تاریخ 17 خرداد 96 انجام شد، تعدادی از هموطنان را مجروح کرده و یک نفر را نیز به شهادت رساندند. در این حمله تروریستی یکی از مهاجمان وقتی خود را در محاصره نیروهای پلیس دید با دویدن به سمت حرم امام مواد منفجره همراه خود را منفجر کرد و کشته شد. همان سوالات مهمی که درباره حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی مطرح است، درباره حمله تروریستی به حرم مطهر امام راحل نیز وجود دارد، چراکه مشخصا این دو حمله توسط یک تیم برنامهریزی و عملیاتی شده است. اینکه تعدادی تروریست با خیال راحت بتوانند با سلاح و مواد منفجره در قلب کشور عملیات کنند، موضوعی نیست که برنامهریزی آن در سطح یک گروهک محدود شود و بدون حمایتهای سیاسی و لجستیکی کشور یا کشورهایی اساسا امکان این اقدام وجود ندارد.
حمله تروریستهای دموکرات به پاسگاه مریوان
در پی حمله شامگاه جمعه 29 تیرماه 97 اشرار و تروریستهای ضدانقلاب به پاسگاه مرکزی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه در روستای «دری» واقع در منطقه مریوان استان کردستان، روابط عمومی قرارگاه حمزه سیدالشهدا در اطلاعیهای اعلام کرد: در حمله روز جمعه 29/4/97 اشرار و تروریستهای ضدانقلاب و وابسته به استکبار جهانی به پاسگاه مرزی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه واقع در روستای دری منطقه مریوان در استان کردستان و متعاقباً انفجار زاغه مهمات، 10 تن از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند. این اطلاعیه افزوده بود: «در این درگیری تعدادی از تروریستها به هلاکت رسیدند و تعدادی نیز زخمی و متواری شدند». فعالیت گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در مرزهای ایران طی سالهای اخیر بشدت افزایش پیدا کرده است. این موضوع با هماهنگی آمریکاییها و برنامهریزی ویژه سفیر این کشور در عراق همراه بوده است. تحرکات گروهک تروریستی دموکرات تاکنون منجر به شهادت شماری از مرزبانان کشورمان شده است. اقدامات ضد امنیتی تروریستها تا جایی پیش رفت که حزب دموکرات کردستان در سال 95 از طریق بیبیسی فارسی رسما علیه ایران اعلام جنگ کرد. «مصطفی هجری» دبیرکل حزب دموکرات کردستان به بیبیسی فارسی گفته بود پیشمرگهای حزب او در کردستان ایران با نیروهای دولتی وارد جنگ مسلحانه شدهاند. سوال مهمی که در این زمینه وجود دارد این است: دستگاه دیپلماسی کشور تاکنون چه رایزنیهایی در این زمینه برای امکان ورود نظامی از یک سو و همچنین جلوگیری از تکرار این تحرکات انجام داده است؟ این موضوع از آن جهت اهمیت ویژه پیدا میکند که اقدامات تروریستهای دموکرات از سطح تروریسم فراتر رفته و به اعلام جنگ رسیده است.
حمله تروریستی به رژه نظامی در اهواز
صبح روز 31 شهریور 97 در مراسم رژه نیروهای مسلح در شهر اهواز، شماری از عناصر مسلح ناشناس به شهروندان حاضر در محل رژه حمله کرده و حاضران را به گلوله بستند. تیم تروریستی شامل چند نفر بود که در ساختمان و پارک پشتی محل برگزاری رژه مستقر شده بودند و از آنجا موفق به تیراندازی به سوی مراسم رژه شدند. در این حادثه تروریستی 24 نفر شهید و 60 نفر مجروح شدند. این اقدام تروریستی نیز چه در نوع آن یعنی حمله به رژه نیروهای مسلح و چه در نحوه اجرای آن طی سالیان اخیر بیسابقه بوده است. سطح این اقدام تروریستی با حمله به یک پاسگاه مرزی اصلا قابل مقایسه نیست. در حقیقت آنچه مسلم است رفتار تروریستها در این موضوع نشان میدهد در کنار حمایت لجستیکی، از یک حمایت اطلاعاتی که طبیعتا با مشارکت دستگاههای امنیتی برخی کشورها انجام شده است بهره بردهاند.
ربایش سربازان در میرجاوه توسط تروریستها
صبح روز سهشنبه 24 مهر 97 خبرگزاری صدا و سیمای مرکز سیستانوبلوچستان به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد شامگاه 23 مهر، یک گروه تروریستی تعدادی از نیروهای هنگ مرزی را ربود. در ساعات اولیه انتشار این خبر از نحوه ربایش و سرنوشت این افراد اطلاعی منتشر نشد اما از همان دقایق اولیه برخی منابع خبری این عملیات را تروریستی دانستند که حدود ساعت 4 تا 5 بامداد روز سهشنبه در منطقه صفر مرزی لولکدان (منطقه صفر مرزی لولکدان مربوط به بخش ریگ ملک شهرستان میرجاوه است که در ۵۰ کیلومتری شهر میرجاوه قرار دارد) انجام شده است و ۱۴ نفر ربوده شدهاند. همچنین فرمانده نیروی زمینی سپاه بعدازظهر همان روز از ربوده شدن ۱۱ نیروی بسیجی و هنگ مرزی در میرجاوه توسط تروریستهایی که در داخل خاک پاکستان مقر و پایگاه دارند خبر داد. پس از آن بود که گروهک تروریستی جیشالعدل در کانال تلگرامی منتسب به این گروهک، مسؤولیت ربوده شدن تعدادی از نیروهای هنگ مرزی میرجاوه را برعهده گرفت و در اطلاعیهای که از سوی این گروهک تروریستی در این کانال منتشر شد، نوشت بامداد روز سهشنبه ۲۴ مهرماه یک پایگاه مراقبتی در شهرستان میرجاوه را به صورت کامل خلع سلاح کردهاند. اینکه تروریستها برای انجام این عملیات از خاک پاکستان استفاده کردهاند موضوعی نیست که از نیروهای نظامی کشور که در موضوعات فراملی تابع تصمیمات سیاسی هستند سوال شود. در واقع دستگاه دیپلماسی کشور باید پاسخ دهد درباره امکان عملیاتهای مشترک نظامی در خاک پاکستان علیه تروریستها چه رایزنیهایی با دولت این کشور انجام داده است. از سوی دیگر وزارت امور خارجه باید پاسخ دهد در مقابل موضوع ربایش مرزبانان ایرانی که در چند نوبت تاکنون انجام شده، چه اقدامات متقابلی در سطح دوجانبه و در سطح بینالمللی انجام داده است تا پاکستان نسبت به رفتار خود در حمایت از تروریستها تجدیدنظر کند.
حمله تروریستی در چابهار
بر اثر انفجار تروریستی مقابل مقر نیروی انتظامی چابهار در تاریخ 15 آذر 97 شماری از هموطنان شهید و مجروح شدند. بنا بر گزارشهای اعلام شده 2 تن در این رویداد به شهادت رسیدند. معاون امنیتی- انتظامی استاندار سیستانوبلوچستان در اینباره گفته بود: بمب داخل یک خودرو جاگذاری شده بود که در نزدیکی یکی از پاسگاههای انتظامی منفجر شد. موضوع حمله تروریستی در چابهار شاید یکی از مهمترین اقدامات علیه امنیت جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر باشد. آنچه مسلم است این حمله تروریستی یک پیوست اقتصادی کلان داشت؛ ناامن شدن چابهار باعث کاهش حضور سرمایهگذار خارجی خواهد شد و این میتواند برای رشد اقتصادی برخی بنادر کشور پاکستان از جمله بندر کراچی یک اتفاق مثبت ارزیابی شود. برخی تحلیلگران نیز معتقدند این اقدامات در راستای تخریب روابط تهران- اسلامآباد طراحی و اجرا میشود. مسلما سوالات مهمی درباره این عملیات تروریستی وجود دارد که پاسخ به آنها میتواند گرههای امنیتی ایجاد شده در دوران بعد از برجام را باز کند و به ابهامات پاسخ دهد. شاید اولین سوال این باشد که اساسا این حجم از مواد منفجره چگونه ممکن است توسط تروریستهای انتحاری حمل و در عملیات مورد استفاده قرار گیرد؟ تحلیلگران امنیتی معتقدند این میتواند یک هشدار برای دستگاه امنیتی ما درباره مساله نفوذ باشد. آیا ممکن است عامل نفوذی در این موضوع همراهی کرده باشد؟ اگر بله! باید مشخص شود ردههای نفوذ تا چه میزان بوده و اکنون تا چه میزان شناسایی شده است. در کنار این مهم، به اعتقاد کارشناسان حوزه سیاست خارجی، عدم اقدام مناسب دیپلماتیک ایران در قبال پاکستان باعث اعمال نفوذ بیشتر عربستان در این کشور و بدتر شدن مناسبات امنیتی علیه منافع جمهوری اسلامی شده است. «وطنامروز» پیشتر در گزارشی با عنوان «یک سوزن به پاکستان» در رابطه با اقدام تروریستی در چابهار نوشته بود: «حمله تروریستی به مرزبانان در مناطق شرقی همجوار پاکستان، اتفاقی است که طی سالهای اخیر به دفعات برای ایران تکرار شده است. با حمایت اطلاعاتی آمریکا و پشتیبانی مالی آلسعود، گروههای تروریستی در خاک پاکستان ایجاد شدهاند تا هر از گاه اقداماتی را برای ناامن کردن مناطق مرزی ایران در استان سیستانوبلوچستان انجام دهند. در این میان نقش ارتش پاکستان غیرقابل انکار است. به دلیل فعالیتهای گسترده وهابیت در پاکستان و همینطور پولپاشیهای هنگفت عربستان در این کشور، بخشی از ارتش پاکستان روابط بسیار نزدیکی با آلسعود برقرار کرده است. روابط ارتش پاکستان و آلسعود منجر به اهمال این کشور در مقابله با فعالیتهای تروریستهای ضد ایرانی در خاک پاکستان شده است. البته این ارتباطات مستمر باعث نوعی همکاری میان این بخش از ارتش پاکستان و تروریستها شده است، بهگونهای که برخی کارشناسان معتقدند حالا این ارتش پاکستان است که احاطه کامل بر این گروههای تروریستی دارد». از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان معتقدند ضعف و انفعال دیپلماسی منطقهای باعث شده است تروریستها با حمایت جدی برخی از این کشورها دست به اقدامات تروریستی در ایران بزنند.
حمله تروریستی به ناحیه بسیج در سیستانوبلوچستان
صبح روز 13 بهمن 97 عوامل یک گروهک تروریستی، در یک اقدام تروریستی به ناحیه مقاومت بسیج شهرستان نیکشهر حمله کردند که در پی آن یک نفر از کارکنان سپاه شهید و 5 نفر مجروح شدند. روز 27 بهمن نیز یکی از مجروحان حادثه تروریستی نیکشهر به شهادت رسید. بر اساس اطلاعاتی که یک منبع آگاه به «وطنامروز» داده است طی چند ماه اخیر هشدارهای امنیتی زیادی درباره عملیاتهای تروریستی در این استان مطرح شده است؛ عملیاتهایی که نشان میدهد یک هماهنگی ویژه و سطح بالا درباره آنها وجود دارد.
حمله به اتوبوس حامل پاسداران
کمتر از 2 هفته بعد از حمله تروریستی در نیکشهر، چهارشنبه 24 بهمنماه در پی حمله انتحاری تروریستهای تکفیری به اتوبوس حامل رزمندگان اسلام، جمعی از حافظان مرزهای میهن اسلامی در جاده خاش- زاهدان به شهادت رسیده و زخمی شدند. در اطلاعیه قرارگاه قدس در اینباره آمده است: «در این حمله انتحاری که با استفاده از یک دستگاه خودروی مملو از مواد منفجره در مجاورت اتوبوس حامل یکی از یگانهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه صورت پذیرفت، جمعی از حافظان مرزهای میهن اسلامی شهید و تعدادی نیز زخمی شدند». در این حادثه تروریستی 27 نفر شهید و 13 نفر زخمی شدند. اینجا هم اسم پاکستان در میان است. این موضوع آنقدر واضح است که مسؤولان اجرایی و نظامی کشور صراحتا نسبت به پناه دادن پاکستان به تروریستها هشدار دادهاند. فرمانده کل سپاه نیز در سخنرانی اخیر خود در اصفهان از رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی درخواست کرد اجازه برخورد با حامیان تروریستها صادر شود. به نظر میرسد ماجرای حمله تروریستی به اتوبوس سپاه نیز مانند حمله تروریستی در چابهار از نفوذ اطلاعاتی ریشه میگیرد. کارشناسان امنیتی با توجه به نوع و مدل طراحی این عملیات تروریستی معتقدند این سطح از عملیات، فرسنگها با توان یک گروهک تروریستی فاصله دارد و بیشتر شبیه یک مدل جنگ نظامی است. به اعتقاد آنها محال است بدون حمایت سیاسی و لجستیکی برخی کشورها که ظاهرا از عدم اقدام متقابل نیز از سوی دولت مطمئن هستند، این عملیات طراحی و اجرایی شده باشد. اینکه تروریستها مسیر حرکت اتوبوس حامل پاسداران، ساعت تعویض شیفت و اینکه حتی قرار است تمام 43 سرنشین توسط یک اتوبوس حمل شوند را بدانند، اگر از نفوذ اطلاعاتی نشأت نمیگیرد، پس چه علتی میتواند داشته باشد؟
ماجرا چیست؟
همانطور که در ابتدای گزارش نیز آمد برخی از اقدامات تروریستی اخیر در نوع خود بیسابقه است و بخوبی نشان میدهد کشورهای حامی این تروریستها که از برخی کشورهای منطقه تا برخی کشورهای اروپایی را شامل میشود، با اطمینان خاطر و بدون واهمه از هرگونه اقدام دیپلماتیک و سیاسی علیه خود در مجامع بینالمللی، تا این سطح از تروریستها حمایت کردهاند. به عنوان نمونه حمله به مجلس شورای اسلامی و رژه نیروهای مسلح در خوزستان از جمله مواردی است که طی سالیان گذشته بیسابقه بوده است و همین موضوع نشان میدهد حملات تروریستی علیه جمهوری اسلامی در دوران پسابرجام شدیدتر شده است. انفعال دیپلماتیک در قبال هجمههای امنیتی علیه جمهوری اسلامی به نحوی رویه ثابت دستگاه سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده است. به عبارت دیگر در دوران پیش از برجام نیز شاهد این انفعال بودهایم که نوع مواجهه وزارت امور خارجه با عملیات تروریستی در مقابل سفارت ایران در لبنان نمونه این مساله است. با توجه به ماهیت نامتوازن برجام از یکسو و عدم تمایل دولت برای بر هم خوردن مناسبات سیاسی با اروپا و برخی کشورهای منطقه آن هم به هر قیمتی ولو ضایع شدن منافع ملی، مشخصا دولت تمایلی برای اقدام متقابل و واکنش عملی نسبت به اقدامات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ندارد، چرا که به نظر میرسد دولت و وزارت امور خارجه هرگونه واکنش متقابل و واکنش درخور را موجب مخدوش شدن مناسبات برجامی خود میداند. اساسا برجام موجب محتاط شدن دیپلماسی ایران شده و ضمائم و محدودیتهای بیشماری را برای دیپلماسی ایران تجویز کرده است. به عنوان نمونه، دولت حسن روحانی نتوانسته است اقدام مناسب و عزتمندانهای را در قبال حضور تروریستها در برخی کشورهای اروپایی مانند هلند، دانمارک و فرانسه انجام دهد. حسن روحانی و وزیر امور خارجهاش محمدجواد ظریف، نهتنها برخی کشورهای اروپایی را به خاطر حمایت از تروریستهای مسؤول جنایت اهواز مورد پیگرد قرار نداده و شماتت نکردهاند، بلکه در مقابل گستاخی این کشورها در اخراج دیپلماتها و دستگیری برخی از آنها نیز منفعلانه عمل کردهاند. البته در برخی موارد «خیانت دیپلماتها» نیز علنی شد و فردی به نام ماجدی، سفیر سابق دولت روحانی در آلمان، در گفتوگو با یک خبرگزاری دولتی و بسیار نزدیک به ظریف، مدعی شد ادعاهای اروپاییها درباره اقدامات دستگاه اطلاعاتی ایران علیه تروریستهای مستقر در اروپا واقعیت دارد و خودسرها در وزارت اطلاعات ایران دست به این اقدامات زدهاند!
انفعال عجیب وزارت امور خارجه در ماجرای حمله انتحاری به مقر نیروی انتظامی در چابهار نیز نمودار شد. محمدجواد ظریف در واکنش به این حمله تروریستی، از امارات نام برد و تلویحا امارات را مسؤول این ماجرا دانست اما آنچه در ادامه مشاهده شد، سکوت و عدم پیگیری این موضوع از سوی وزارت امور خارجه بود! یعنی اصول «عزت، حکمت و مصلحت» در ماجرای حمله تروریستی چابهار، صرفا در قالب یک توئیت محقق شد!
ظریف در توئیتر خود نوشت: «تروریستهای برخوردار از حمایت خارجی بیگناهان را در چابهار میکشند و زخمی میکنند. چنانکه پیش از این نیز آشکارا اعلام کردهایم، چنین جنایتهایی بیمجازات باقی نخواهد ماند». وی همچنین افزود: «دستگاههای اطلاعاتی ما در سال ۲۰۱۰ تندروهایی را که از امارات عربی متحده میآمدند شناسایی و بازداشت کردند. قول میدهم ایران تروریستها و اربابانشان را تسلیم عدالت کند». اگر آقای ظریف اینقدر از نقش این کشورها در حملات تروریستی در خاک ایران اطمینان دارد باید پاسخ دهد تاکنون درباره این موضوع چه اقدامات عملی انجام داده است. عدم توجه به مناسبات ایران و پاکستان نیز از دیگر موضوعات مهمی است که به نظر میرسد برنامه قابل توجهی در وزارت امور خارجه برای آن وجود ندارد. عملیات تروریستی در چابهار، ربایش مرزبانان ایران در میرجاوه و حالا حمله تروریستی به اتوبوس سپاه از نمونه اقدامات تروریستی است که تروریستها براحتی و با استفاده از ظرفیت موجود در پاکستان علیه ایران تدارک دیدهاند. این موضوع آنقدر واضح است که فرمانده کل سپاه در این زمینه به پاکستان هشدار جدی داد. بعد از روی کار آمدن عمرانخان بسیاری از کارشناسان سیاسی نسبت به لزوم توجه به ظرفیت این دوره سیاسی در پاکستان با توجه به مواضع عمرانخان تاکید کردند. در شرایطی که اعلام شده بود نخستوزیر جدید پاکستان در اولین مقصد خود به ایران سفر میکند و پیش از آن نیز پالسهای مثبت و متعددی درباره ایران داده بود اما به دلیل عدم توجه ویژه به این موضوع، این اتفاق نیفتاد و عمرانخان در اولین سفر خود به عربستان یعنی دشمن علنی جمهوری اسلامی سفر کرد. همان زمان «وطنامروز» در گفتوگو با عباس راشدنقوی، کارشناس مسائل پاکستان به اهمیت ارتباط با پاکستان در دوره عمرانخان پرداخت. نقوی در این مصاحبه تاکید کرد تا آمریکاییها عمرانخان را دوره نکردهاند، او را دریابید. اتفاقی که بموقع رخ نداد و اکنون شاهد نتایج منفی آن هستیم. شاید طبیعی به نظر برسد که کشورهای حمایتکننده از تروریستها که از برخی کشورهای منطقه تا برخی کشورهای اروپایی و آمریکا را شامل میشود، وقتی در طول چند سال اخیر در پی هر اقدامی علیه منافع جمهوری اسلامی با هیچ واکنشی مواجه نشدهاند، بر حجم اقدامات خود علیه ایران بیفزایند.
وقتی اورانیوم نباشد!
یکی از دلایلی که کارشناسان درباره افزایش و تشدید حملات تروریستی در ایران در پسابرجام ذکر میکنند، آسیبی است که توافق هستهای در ایجاد خلأهای امنیتی ایجاد کرده است. یکی از این آسیبها، نابودی ذخایر اورانیوم غنی شده ایران است. جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده به دنبال سلاح هستهای نیست و دنبال استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای است. از جمله ایران اورانیوم غنیشده 5/3 تا 5 درصد و نیز اورانیوم 20 درصد غنی شده را برای مصارف صلحآمیزی مانند رآکتور تهران که مصارف پزشکی و دارویی دارد، ذخیره کرده بود. با این حال اما این میزان دسترسی ایران به صنعت هستهای باعث افزایش توان دفاعی ایران نیز شده بود و ایران را بدون آنکه دارای سلاح هستهای شده باشد، در زمره کشورهای دارای تکنولوژی هستهای قرار داده بود. این دستاورد بزرگ باعث شد تراز امنیتی و دفاعی ایران نیز بشدت افزایش یابد. مهمترین دلیل عصبانیت و نگرانی صهیونیستها از برنامه دفاعی ایران نیز همین افزایش تراز دفاعی و امنیتی ایران است. با این حال پس از برجام، تمام ذخایر اورانیومی ایران اکسید و قلب رآکتور اراک که یک رآکتور پلوتونیومی بود نیز تخریب شد. طبیعتا تخریب برنامه هستهای، موجب از بین رفتن جایگاه امنیتی ایران نیز شد و یک خلأ امنیتی برای کشور ایجاد کرد. تصور کنید اکنون نیز برنامه موشکی ایران تعطیل شود. آیا پس از تعطیلی برنامه موشکی، ایران امنتر میشود یا اینکه کشور اهرمهای بازدارنده خود را از دست داده و خطرات امنیتی بیشتر از قبل خواهد شد؟ در موضوع هستهای نیز چنین اتفاقی افتاد و ایران قدرت بازدارندگی خود در حوزه هستهای را تا حدود زیادی از دست داد.
شاید اگر این روزها و پس از حادثه تروریستی خاش که منجر به شهادت27 نفر از نیروهای سپاه شد، برخی خانوادههای داغدار از برجام و رفتار غیرملی در ماجرای تصویب این لایحه گلایه میکنند، ناظر بر همین خلأهای دیپلماتیک و امنیتی باشد که برجام ایجاد کرده است.
روحانی دست نیروهای دفاعی ایران را باز میکند؟
سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه در مراسم تشییع پیکرهای شهدای حادثه تروریستی جاده خاش- زاهدان از محدودیتهای نیروهای نظامی ایران برای پاسخگویی به تهدیدات تروریستی خبر داد. سردار جعفری در این باره گفت: ما انتقام خون شهیدانمان را از دولتهای عربستان و امارات خواهیم گرفت و از رئیس جمهور میخواهیم به دنبال وعدهای که دادند دستان ما را برای عملیاتهای انتقامجویانه بیش از گذشته باز بگذارند. اظهارات فرمانده کل سپاه به معنای آن است که نیروهای سپاه در دادن پاسخ به تروریستها و حامیان آنها دچار محدودیت هستند و نمیتوانند با پاسخ قاطع خود، عامل بازدارنده در ایجاد این عملیاتهای تروریستی باشند. به نظر میرسد اکنون که شدت این اقدامات تروریستی افزایش یافته، لازم است حسن روحانی سریعتر دست نیروهای نظامی ایران را باز کند تا آنها با دادن پاسخ متقابل به تروریستها و کشورهای حامی آنها، هم انتقام خون شهدای کشورمان را بگیرند و هم اینکه با این انتقامهای سخت، اراده کشورهای حامی تروریستها برای تداوم ناامنی در ایران را از بین ببرند.
***************************************