مردم با نظام و انقلاب مشکل ندارند. حتي جوانان امروز نسبت به دفاع از ناموس و ارزشهاي کشور بيشتر از اوايل انقلاب حساسيت دارند. ناکارآمدي مديران، کشور را دچار مشکل و ملت را با چالش روبهرو کرده است.
اشاره:
ورود کشور به دهه پنجم و آغاز سال 1398 و نامگذاري آن تحت عنوان «سال رونق توليد»، نويدبخش تحقق آرمانهايي است که تاکنون محقق نشده است. در اين مسير شناخت آسيبها در چهار دهه گذشته و مرور کارنامه جمهوري اسلامي ميتواند فراهم کننده موفقيت در ادامه مسير باشد. در اين زمينه سايت بصيرت گفتگويي را با سردار مرتضي طلايي انجام داده است که تقديم مخاطبين مي کنيم.
* در چهل سال گذشته انقلاب اسلامي پيشرفت فراواني داشته است، اما امروز دشمنان در عرصه شبکههاي مجازي نااميدي را در بين مردم ترويج ميکنند. بنظرتان چگونه ميتوان مخاطبين را در برابر اين شبهات مصون داشت؟
در زمان سخن گفتن از انقلاب و دستاوردهاي آن بايد مخاطبشناسي صورت گيرد. اينکه اطلاعات مخاطب از دوران پيش از انقلاب، شرايط پيروزي انقلاب و روند تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي چه اندازه است؟ اگر محدود باشد، تحت تأثير شبهات ايجاد شده قرار ميگيرد؛ لذا مخاطبان را ميتوان به سه گروه تقسيم کرد:
گروه اول؛ کساني که تحولات پيش و پس از انقلاب را درک کردند و در مدت چهل سال از حاشيه يا متن شاهد تحولات بودند.
گروه دوم؛ جواناني که پيش از انقلاب، اوايل انقلاب و جنگ را درک نکردند، اما در ايران زندگي ميکنند و با مسائل داخلي کشور کم و بيش آشنايي دارند.
گروه سوم؛ نوجواناني که هيچ اطلاعي از تحولات پيش و پس از انقلاب ندارند. امروز به عنوان يک نوجوان، انتظاراتي از نظام و حاکميت دارند. انتظارات آنها در مقايسه با ديگر کشورها شکل ميگيرد.
پيش از انقلاب در کشور نظام ارباب - رعيتي و قبيلهاي حاکم بود. به علت ضعف در حکومت مرکزي هر زمان دشمنان اراده ميکردند، بخشي از خاک کشور را از آن جدا ميکردند. مهم باقي ماندن حاکمان بود تا منابع و ثروت کشور در اختيارشان باشد. هيچ ارتباطي بين مردم و حاکميت وجود نداشت. خفقان حاکم بر فضاي کشور، به کسي اجازه سخن گفتن نميداد. اين موضوع ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فراواني داشت. براي نمونه در مرکز شهر اصفهان، زماني که من 20 سال داشتم معابر و خيابانها خاکي بودند و امکاناتي در اختيار مردم نبود.
همزمان با وقايع سال 1342، مردم اصفهان با فعاليت شخصيتهايي چون؛ شهيد بهشتي، استاد علياکبر پرورش، شهيد علياکبر اژهاي به خفقان سياسي حاکم بر کشور، عملکرد دستگاه امنيتي و برخوردهاي پليسي علم پيدا کردند.
در چنين وضعيتي، انگليس، آتاتورک را در ترکيه، وهابيون را در عربستان، بهائيت را در ايران به قدرت رساند. يک مثلث را به وجود آوردند تا جامعه مسلمانان به جامعهاي سکولار تبديل شود. بنابراين پيش از انقلاب وضعيت بدي در کشور حاکم بود.
خاندان پهلوي بر کشور حاکم بود. اگر کسي به دنبال احقاق حق خود و جامعه بود، ساواک بدترين برخورد را با او ميکرد. در چنين وضعيتي حضرت امام(ره) در عراق بحث حکومت اسلامي را مطرح ميکنند. پس از مدتي در محيط دانشگاهي، فضاي مذهبي و جامعه کشور اين بحث مطرح ميشود. امام(ره) حول محور وحدت، باورها، اعتقادات ديني و مکتب اهلبيت(ع) به برکت مجاهدت و فداکاري بسياري از مردم انقلاب را به ثمر ميرسانند.
پس از پيروزي انقلاب دشمنان چالشهاي داخلي و خارجي فراواني را براي کشور ايجاد کردند. جنگ را با هدف چالشسازي براي نظام و کاهش کارايي تحميل کردند. ترور شخصيت را با هدف گرفتن نيروهاي کارآمد و دلسوز و غائلههاي مختلف در شمال، جنوب، شرق، غرب کشور را با هدف ناامنسازي کشور، به انقلاب تحميل کردند. دشمنان ميخواستند انقلابيون درگير حاشيه شوند و فرصت از آنها گرفته شود تا کارآمدي دين براي رساندن مردم به رفاه و آسايش در جامعه ايجاد نشود و مردم لذت زندگي در نظام جمهوري اسلامي ايران را درک نکنند.
نوجواناني دهههاي 80 و 90، سرمايه نظام و انقلاب به شمار ميآيند. اينها هيچ يک از تحولات را درک نکردند. اين جوانان از يکسو وضع موجود را ميبينند و از سوي ديگر آن را با جهان مقايسه ميکنند. اين موضوع يک چالش جدي براي کشور محسوب ميشود؛ زيرا اين جوانان بدون اينکه اطلاع درستي از گذشته کشور داشته باشند، به وضع موجود نگاه ميکند و تصوير روشني از آينده خود نميبينند.
* مهمترين معضل اين روزهاي جامعه را چه مي دانيد؟
مهمترين موضوعي که در طول انقلاب با آن مواجه هستيم، موضوع کارآمدي مديران يا بحران ناکارآمدي مديريت اجرايي کشور است؛ زيرا بيشتر مردم و حتي نيروهاي انقلاب در امور جاري زندگي خود مشکل دارند و از دستگاههاي اجرايي راضي نيستند.
جامعه با مشکل ناکارآمدي روبهرو شده است. با وجود آنکه در جنگ و دفاع از حرم بسيار خوب عمل کرديم و در عرصههاي دفاعي، علمي، هستهاي، فضايي، دريايي و زيردريايي دستاوردهاي بزرگي به دست آورديم. در بسياري از المپيادهاي جهاني رتبههاي اول، دوم و سوم را کسب کرديم؛ اما متأسفانه نتيجه اين پيشرفتها در زندگي مردم مشاهده نميشود. چه اتفاقي در کشور افتاد؟ چرا مسئولان کشور جز رهبر معظم انقلاب، مسئوليت را به گردن ديگران مياندازند؟ رئيسجمهور، رئيس قوه قضائيه، وزرا بايد براي حل اين مشکل چاره بينديشند. اين کدام منطق و کدام شيوه از کشورداري است؟ چرا مديران ارشد کشور در فضاي رسانهاي همانند اپوزيسيون سخنراني ميکنند؟ در حالي که بايد اقدام کنند.
مردم با نظام و انقلاب مشکل ندارند. حتي جوانان امروز نسبت به دفاع از ناموس و ارزشهاي کشور بيشتر از اوايل انقلاب حساسيت دارند. ناکارآمدي مديران، کشور را دچار مشکل و ملت را با چالش روبهرو کرده است. براي نمونه ميتوان به موضوع ارز اشاره کرد. ارز به افرادي که در يک روز شرکت ثبت کرده بودند، داده شد. اسم آنها را اعلان نميکنند. آيا با عوامل اصلي فساد اقتصادي در کشور برخورد شد؟ مردم از برخوردهايي که صورت گرفته راضي نيستند؛ چرا که بايد با عوامل اصلي برخورد شود.
بايد با آنهايي که در سياستگذاريها و فراهم کردن بستر رانتخواري نقش داشتند، برخورد شود. مردم از عملکرد مجلس راضي نيستند. خبرهاي خوبي از مجلس به گوش مردم نميرسد. متأسفانه اين انتقادات بر عملکردهاست. اما نقطه مقابل را بايد ديد، اگر انقلاب به پيروزي نميرسيد، ما چه وضعيتي داشتيم.
* به نظر شما انقلاب چه دستاوردهايي در حوزه مديريت شهري داشته است؟
در مقام يک فرزند انقلاب، به مديريت شهري تهران اشاره ميکنم؛ زيرا حداقل 10 سال در تهران حضور داشتم. اما در اين 10 سال چه اقداماتي صورت گرفت؟ تهران 10 سال پيش تهراني بود که همه درصدد خارج کردن پايتخت از آن بودند. اما يک گروه جهادي در حوزه حملونقل، زيرساخت، رفاهي، ورزشي و خدماتي فعاليت کرد. امروز تهران به منزله يک شهر قابل سکونت، از پايتختهاي برتر جهان است. مقصود آنکه، ميتوان کارآمدي را در عمل اثبات کرد. با مديريت درست بسياري از مشکلات تهران حل ميشود.
* با توجه به تحريمهاي اعمال شده به کشور، به نظر شما راهکار حل مشکلات کشور چيست؟
هر زماني که فرزندان انقلاب با تفکر و انديشه مديريت جهادي فعاليتي را انجام دادهاند ما موفق بوديم. لذا ميتوان تحريم را به فرصت براي پيشرفت در عرصه اقتصاد تبديل کرد. اگر مديريت امور به دست نيروهاي کارآمد سپرده شود، تهديدات به فرصت تبديل ميشود. اگر کسي جرئت تعرض به کشور را ندارد، به دليل قدرت دفاعي کشور است. کشور در علوم پزشکي، فناوري هستهاي، نانو، فضا و... به علت فعاليت جوانان پيشرفت کرد. در اين عرصهها کشور را در تراز کشورهاي برتر جهان قرار دادند.
نيروهاي نوجوان و جوان اصليترين سرمايه و فرصت هستند. در جنگ سادهترين اسلحه را در اختيار نداشتيم و امروز به همت جوانان مدرنترين اسلحههاي را در اختيار داريم. ميتوان تحريمها و بحرانهاي اقتصادي کشور را به فرصت تبديل کرد.
در جايگاه مدير اجرايي سه سال فرصت ميگيرم که ارزش پول ملي را به مراتب بهتر از دورههاي گذشته برسانيم.
در مقاطعي از مديريت کشور افراد هر زمان که اراده ميکردند ميتوانستند با وزير ملاقات داشته باشند. وزرا پيگير و پاسخگو بودند. اگر مديران در پي منافع خود، باندبازي و فاميلبازي نباشند، ميتوانند موفق باشند. مديري که درصدد حل مشکل است، بايد سه شيفت کار کند.
تفکر و مديريت جهادي يک فرصت براي کشور است؛ فرصتي که ميتواند کارآمدي را اثبات کند. اگر در فکر تأمين منافع گروههاي مرتبط با خود نبوديم و اگر خود را وقف خدمت به مردم کرديم، هيچ مانعي براي عبور از بحران وجود ندارد. براي آنکه روي پاي خودمان بايستيم چيزي کم نداريم.
در دفاع مقدس يک اسلحه ساده نداشتيم، اما امروز در حوزههاي هوايي، زميني، دريايي و زيردريايي حرفهاي بسياري براي گفتن داريم. آيا توليد خودروي داخلي کار سختي است؟ براي حل اين مشکل بايد با مافياي صنعت خودروسازي کشور برخورد شود. تا زماني که با مسئلهاي به نام رانت و مافيا مواجه هستيم، نميتوانيم مشکلات را حل کنيم.
براي نمونه زماني که برگهاي درختان خرما در سيستان ميريزند، سالي 20 ميليارد تومان هزينه سوزاندن آن ميشود، از طرف ديگر مشکل دامدار سيستاني تأمين علوفه، يونجه و کاه براي حيوان است که بايد آن را کيلويي هزار و سيصد تومان بخرد. با کمک دانشجويان انقلابي دانشگاه صنعتي دستگاهي طراحي شد که برگ درخت خرما را به خوراک دام تبديل ميکند و جايگزين يونجه و کاه ميشود. به همين راحتي ميتوان کار انجام داد. از وزير يا معاون وزير درخواست وام شد، تا اين کارخانه راهاندازي شود. اما روند دشوار اداري کارآفرين را از ادامه فعاليت منصرف کرد. فرصت کشور، منابع زيرزميني، نفت و معادنش نيست؛ فرصت و سرمايه کشور جواناني هستند که امروز به واسطه سوءمديريت منفعل شدهاند، به دليل اينکه نسل اول انقلاب با آنها ارتباط برقرار نميکند، با آنها دوست نيست، حرف خودش را ميزند، حاضر به شنيدن نقد و انتقاد نيست و اگر همه اين کارها برعکس شود، مشکل حل ميشود.
در حوادث سال 82 از 20 خرداد تا 20 تير ماه که بحران در دانشگاه وجود داشت، شب و روز گرفتار بوديم. ما توانستيم دانشجويان معترض خوابگاه تهران را با صبوري و گوش دادن به حرفهايشان متقاعد کنيم. آنجا که حق با آنها بود، گفتيم حق با شماست. همين که گفتيم حق با شماست، آرام شدند. خيلي جاها حق با مردم است. قرار نيست هر کسي نقدي ميکند، حرفي ميزند که خوشايند ما نيست، بلافاصله واکنش نشان دهيم. با تمام ظرفيت جوابش را بدهيم، در حالي که بعضي مواقع انتقادات درست است.
مردم بدون دليل حرف نميزنند، اگر از دستگاههاي اجرايي ناراضي هستند به دليل آن است که سوءاستفادههايي را ميبينند. ميبينند که کارشان حل نميشود، ميبينند هر جا ميروند با در بسته روبهرو ميشوند. مردم گدا نيستند. مردم پول مفت از کسي نميخواهند؛ بلکه ميگويند بگذاريد کار کنيم. فرصت؛ مردم و جوانها و نوجوانان هستند. انگيزه و اراده فعاليت دارند و دستگاه بوروکراسي، اداري و مديران ناکارآمد امکان فعاليت را به جوانان نميدهد.
در بحرانهاي دانشجوي تهران، فضا براي دانشجو امنيتي بود. من به عنوان رئيس پليس تهران ورود پيدا کردم، وظيفهام استقرار نظم و امنيت بود. در آن وضعيت صحبت دانشجو را شنيديم. با آنها صبوري و مهرباني کرديم. به او فهمانديم که در مقابلش نيستيم، در کنارش هستيم. حقوقش را به رسميت شناختيم. با يک سلسله کارهاي ساده آن روزها را سپري کرديم.
در همان زمان برخي از منتقدان چنين استدلال ميکردند که چرا نيروي انتظامي کاري انجام نميدهد؟ در حالي که دانشجو شعار ضد انقلابي ميداد. منتقدان زياد بودند تا اينکه به همراه جمعي از فرماندهان ناجا محضر رهبر معظم انقلاب مشرف شديدم، رهبري سخني به اين مضمون فرمودند؛ مدلي را که آقاي طلايي انجام و اجرا کرد درست بود.
در شوراي سوم ميزان خطوط مترو شهر حدود 20 تا 30 کيلومتر بود. امروز تهران در حوزه حملونقل ريلي از لندن، توکيو و بسياري از شهرهاي جهان جايگاه بالاتري دارد. ما با کار شبانهروزي و کمک از فناوري، نيروي کار، مهندسان جوان و متخصصان کارآمدي را اثبات کرديم. انقلابي، مردمي و خدمتگزار بودن با شعار تحقق پيدا نميکند. در 10 سال گذشته با تفکر و انديشه جهادي در تهران تحولات عظيمي صورت گرفت.
تا زماني که حلقههاي حفاظت بين مردم و مسئولان فاصله ايجاد ميکنند، نميتوان به صورت جهادي کار کرد. هيچ يک از سران قوا به محافظ و اسکورت نياز ندارند و تشريفات نياز نيست. آنها اگر سوار اتوبوس و مترو شوند ميتوانند حرف مردم را بشنوند. اگرچه مردم عصباني هستند و شايد توهين هم کنند. اما اين موضوع سبب آشتي مسئولان با مردم ميشود.
* راهکار شما در زمينه مديريت کشور در اوضاع کنوني چيست؟
درباره راهکار اينکه، ابتدا بايد جلوي چنين سوءاستفادههايي گرفته شود. اگر رخ داد پيش از تبديل شدن به بحران بايد آن را مديريت کرد. به اعتقاد بنده مشکلات کشور بايد در داخل حل شود. وظيفه دشمن، دشمني است. با نابودي کشور راضي ميشود. سازمان منافقين براي اينکه مردم و نظام را روبهروي هم قرار دهد، براي آنها در شبکه اجتماعي توطئهچيني ميکند. بنابراين مردم بايد به صحت مطالب توجه داشته باشند. برخي مشکلات و چالشها را به رهبر معظم انقلاب نسبت ميدهند.
در سال 1382 زماني که برخي از استانداران استعفا داده بودند، مجلس تحصن کرد، ميخواستند به دروغ رهبر انقلاب را عامل مشکلات کشور معرفي کنند، در حالي که بنده به عنوان رئيس پليس تهران اطلاع کامل دارم که آنها با جنگ رواني درصدد بودند مردم را به خيابانها بياورند. ما هم با روش خودشان پاسخ آنها را داديم. امروز هم دشمن به دروغ همه امور را به رهبري و نهادهاي منتسب به ايشان نسبت ميدهد. افراد در زمان رقابتهاي انتخاباتي، مناظرهها، گفتوگوها و مصاحبهها وعدههايي به مردم ميدهند و زماني که قدرت را در اختيار گرفتند، تمام وعدههاي خود را فراموش ميکنند.
امروز موضوع گراني دلار را برعهده رهبري و سپاه مياندازند، در حالي که در زمان انتخابات به دروغ ميگفتند اگر طرف مقابل بيايد دلار گران خواهد شد. با وضعيتي مواجه هستيم که هر روز شاهد بروز نارضايتيهاي گوناگون در کشور هستيم. دي ماه 96 مردم وقتي متوجه شدند امنيت کشور به خطر افتاده، خودشان آمدند آن را حل کردند. مجدداً برخي افراد در فکر آن هستند مردم را به کف خيابانها بياورند تا از آنها بهرهبرداري سياسي کنند.
دستگاه اجرايي کشور بايد در قالب کميسيون و کميتههاي گوناگون تحولات را رصد، پيشبيني و اقدامات پيشگيرانه را ابلاغ کند. در ارتباط با حوادث 82 به ما دستور داده شد با مردم مدارا کنيد تا اعتراضات به تنش و درگيري ختم نشود. تا آنکه در شوراي امنيت وزير محترم وقت کشور مصوب کردند پليس ورود پيدا کند. اما پليس صبوري کرد، چون در متن حادثه و شاهد و ناظر تغييرات داخلي بود. در جايگاه فرمانده ميدان تصميم گرفتم اين کار را انجام ندهيم.
اما آيا کساني که به دروغ عمليات گاز انبر را به قاليباف نسبت دادند، آيا واقعاً نيروي انتظامي عمليات گاز انبري انجام داد؟ اين از ظلمهايي بود که در حق پليس شد.
مصاحبه از پيمان جوانيسراجي