یادداشت: انتخابات مجلس یازدهم دوم اسفند امسال برگزار میشود و این روزها آخرین فرصت استعفا از مشاغل دولتی است؛ اما در کنار این فعالیت بروکراتیک، بازیگردانانی نیز از جریانهای سیاسی به ویژه جریان متمایل به غرب برنامهها و اقدامات خود را در عرصه سیاست و فعالیتهای پرحجم رسانهای آغاز کردهاند که جای تأمل دارد. تحلیل محتوای یادداشتها، مقالات و اظهار نظرهای رسانهای و مصاحبههای برنامهریزی شده روزانه از سوی مدیران میانی تا شخصیتهای افراطی و اصلی جریان موسوم به اصلاحات نشان میدهد آنها به شدت از آینده جریان سیاسی متبوع خود در حوزه رأیآوری نگران هستند و دلیل آن را ضعف عملکرد یا به تعبیر برخی از مشاوران سابق دولت اصلاحات ناکارآمدی دولت مورد حمایتشان در جلب رضایت مردم میدانند. به نظر میرسد، مهمترین سناریوهای آنها برای برونرفت از این وضعیت ناخوشایند یا لااقل آزمون جامعه به قرار زیر است؛
1ـ پررنگ کردن نقش تحریمها در مشکلات کشور؛ محسن مهرعلیزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب، ضمن مقصر دانستن سیاستهای دهه شصت تحریمهای آمریکا در مشکلات امروز گفته است: «شاید بیش از ۷۰ درصد این مسائل ناشی از مشکلات درازمدت و فشارهایی است که آمریکا با تحریمها بر کشور ما اعمال کرده و کمتر از ۳۰ درصد آن مواردی است که دولت امروز با همه این مسائل نمیتواند به نحو مطلوب کار کند.» این در حالی است که امروز هم کارشناسان و هم رهبر معظم انقلاب نسبت این دو عدد را 30 به 70 با کفه سنگین سوء مدیریتهای داخلی میدانند.
2ـ تطهیر دامان دولت از نقش اصلی در مشکلات با بازی چندگانه «کماختیاری دولت»، «دولت پنهان» و «ضرورت تغییر ساختار سیاسی» کشور؛ آنها با این بازیها در کنار بالا بردن قیمت حضور خود در انتخابات، بهانههای فرافکنی مشکلات با «نگذاشتند» و «اختیار نداشتیم» را نیز تمهید میکنند. سخن مصطفی تاجزاده، از عاملان فتنه 88 که تئوری حضور مشروط حجاریان را با ادبیاتی دیگر تکرار میکند، در این راستا ارزیابی میشود: «من معتقدم ما نباید به هر قیمت در انتخابات حاضر شویم یعنی اگر نامزدهای اصلی را ردّ صلاحیت کردند، باید به مردم اعلام کنیم ما با این لیست میخواستیم در انتخابات شرکت کنیم؛ اما چون نامزدهایمان رد صلاحیت شدند در انتخابات شرکت نمیکنیم. در این صورت مسئولیت به عهده شورای نگهبان است.»