پس از استعفای ترزا می نخست وزیر انگلیس به دلیل ناکامی در مسئله برگزیت یا همان خروج انگلیس از اتحادیه اروپا سرانجام بوریس جانسون در یک رقابت درون حزبی موفق شد جرمی هانت وزیر خارجه این کشور را شکست داده و جانشین ترزا می شود. «جانسون» با نام اصلی «الکساندر بوریس دو پِفِفل جانسون»، متولد ۱۹۶۴ در نیویورک، دارای تابعیت دوگانه آمریکایی-انگلیسی است که البته در سال ۲۰۱۶ از تابعیت آمریکایی خود صرفنظر کرد. اجداد جانسون ترکیبی از فرانسوی، آلمانی، ترکیهای و یهودی هستند. جانسون در ادوار مختلف زندگی سیاسی خود، به واسطه رویدادهای مختلف، لقبهایی چون «بوریس دلقک»، «بوریس زنباره» و «بوریس دروغگو» از مطبوعات انگلستان گرفته است.
موضوع جالب توجه درخصوص انتخاب جانسون به عنوان نخست وزیر انگلیس این است که از میان 150 هزار عضو حزب محافظهکار، جانسون توانست بیش از دو برابر جرمی هانت رای موافق به دست آورد؛ به طوری که 90 هزار نفر از اعضای این حزب به جانسون رای داده و در مقابل تنها 40 هزار رای در صندوق جرمی هانت وزیر خارجه فعلی انگلیس ریخته شد. اما جانسون چه مواضعی داشته چه چالش هایی پیش روی وی قرار دارد؟
نگاهی به افکار و مواضع جانسون
بوریس جانسون سال ۲۰۰۷ وقتی از طرف حزب محافظهکار نامزد شهرداری لندن شد، رئیس ستاد انتخاباتی متقاعدش کرد چند نکته ای را رعایت کند؛ یکی اینکه کمتر شوخی و جوک تعریف کند، دوم اینکه موهایش را شانه کند تا کمی جدیتر به نظر برسد و سوم هم اینکه با رسانههای مکتوب که سوالهای سخت و جدی میپرسند، مصاحبه نکند. بوریس در انتخابات پیروز شد و هشت سال هم شهردار یکی از بزرگترین شهرهای دنیا ماند. مخالفانش میگفتند او دلقکی است که فکر کرده میتواند به جاهای بالایی برسد،فکری که حالا تبدیل به واقعیت شده است. پیتر آزبورن در مطلبی برای پایگاه میدل ایست آی نوشته:« جانسون هم مانند ترامپ قوانین خودش را ابداع میکند. جانسون همانند ترامپ اظهارات نژادپرستانه به زبان میآورد. وی متولد آمریکا و درست مانند ترامپ یک فرصتطلب واقعی است؛ مردی بدون ارزشها. او مانند ترامپ از استیو بنن ناسیونالیست مشورت میگیرد. او مانند ترامپ به اقلیتها حمله میکند. آن ها هر دو توانایی قابل توجهی برای فرار از اشتباهاتی دارند که هر سیاستمدار دیگری را به زانو در میآورد. ترامپ و آن رسوایی جنسی را به یاد آورید؛ زمانی که ترامپ حین کمپین انتخاباتی ۲۰۱۶ درباره اذیت و آزار زنان لاف میزد، واشنگتن در بهت فرو رفت. تصور میشد که این پایان کار ترامپ باشد اما اشتباه میکردیم. جانسون نیز توانست از حواشی نزاع شبانه در منزل دوستدخترش، شگفت انگیز عبور کند. آنها چطور چنین کاری انجام میدهند؟ ترامپ روی حمایت با فاکس نیوز و جانسون روی امپراتوری روزنامه روپرت مرداک و روزنامههای محافظهکار حساب باز کرده است.» جانسون بارها اظهارات نژادپرستانه ای علیه سیاهپوستان و زنان مسلمان برقعپوش بیان کرده است. نام او به عنوان یکی از بدترین وزیران خارجه انگلیس ثبت شده است. انگلیس در حین نسلکشی مسلمانان به دست ارتش میانمار در شورای امنیت ساکت ماند. در دوره او واکنش به فاجعه انسانی یمن هم به همان اندازه بد بود.
از سوی دیگر نزدیکی دیدگاههای جانسون با دونالد ترامپ که بسیار هم مورد حمایت کاخ سفید قرار دارد حامل پیامهای ناخوشایندی برای نظام بینالملل است چراکه هفته گذشته روزنامه گاردین با اشاره به همسویی ترامپ و جانسون، اعلام کرده بود که ائتلاف این راستگرایان نه تنها برای لندن که برای دنیا هم خطرناک است.
از سوی دیگر جانسون در حالی نخست وزیر انگلستان شده که در اوج کشاکشهای تحریمی علیه ایران و تشدید تنشها در منطقه، او بارها و بارها خواستار مهار ایران در منطقه شده است. هرچند وی اخیراً اعلام کرده است که از تقابل نظامی با ایران حمایت نمیکند، اما در عین حال چندین بار تصریح کرده که باید مراقب رفتار ایران بود زیرا آن ها در بسیاری از مسائل منطقهای دست دارند. وی همچنین در زمان تصدی وزارت خارجه هم یکی از طرفداران مذاکره مجدد با ایران بر سر برجام به شمار میرفت. او یک بار به صراحت گفته بود که توافق هستهای نقاط ضعفی دارد که هر عقل سلیمی باید نسبت به برطرف کردن آن اقدام کند. جانسون همچنین یک بار هم در لابهلای صحبتهای خود در پارلمان مدعی شده بود که احتمال دارد در آینده لندن درخصوص ایران به سیاست تغییر رژیم متمایل شود. همین هفته قبل بود که رئیسجمهور آمریکا پیشبینی کرد که نخستوزیر شدن بوریس جانسون کار بزرگی خواهد کرد. ترامپ، جانسون را «مردی متمایز» توصیف کرد. ترامپ پس از پیروزی جانسون نیز با بیان اینکه مردم، نخستوزیر جدید انگلیس را "ترامپ بریتانیا" خطاب میکنند گفت این رهبر جدید "مرد خوبی" است.
چالش های پیش روی نخست وزیر جدید انگلیس
بوریس جانسون در شرایطی نخست وزیر انگلیس شده که این کشور با چالش های مختلفی مواجه شده است:
-برگزیت
روز جمعه سوم خرداد ماه «ترزا می»، نخست وزیر محافظه کار انگلیس در مقابل دقتر نخست وزیری اعلام کرد درباره شرایط خروج از اتحادیه اروپا نتوانسته اجماعی در مجلس ایجاد کند و امیدوار است یک نخست وزیر جدید، این روند را به سامان برساند. در واقع ترزا می قربانی برگزیت شد. در همه پرسی سوم تیرماه 1395 ، 51.9 درصد مردم انگلیس، به خروج از اتحادیه اروپا و 48.1 درصد نیز به ماندن در این اتحادیه رأی دادند. بر اساس ضوابط اتحادیه اروپا، انگلیس باید پس از پایان مهلت دو ساله به منظور خروج از اتحادیه اروپا، در نهم فروردین ماه 98 اتحادیه اروپا را ترک می کرد اما به علت دست نیافتن به توافق مورد قبول اکثریت، این زمان تا نهم آبان 98 به مدت 6 ماه به تعویق افتاد. علت تعویق زمان خروج از اتحادیه اروپا، مخالفت پارلمان این کشور با توافق موجود درباره برگزیت بود . حزب محافظهکار خواستار "خروج سخت" از اتحادیه اروپاست. منظور از این عبارت، قطع کردن همه ارتباطات با اتحادیه و تأمین حداکثر استقلال انگلیس است. اما اکثریت نمایندگان پارلمان و بهویژه حزب کارگر با این مدل خروج موافق نیستند. برگزیت یا برنامه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تا حالا دو قربانی گرفته است. اولین قربانی دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین انگلیس بود. در ادامه ترزا می نیز قربانی این طرح شد. و اکنون بوریس جانسون باید با غول برگزیت دست و پنجه نرم کند. بر اساس آخرین تصمیم شورای اروپا، انگلیس تا ۳۱ اکتبر (۹ آبان) فرصت دارد تا طرح برگزیت را به تأیید پارلمان برساند، برگزیت را متوقف یا بدون توافق از اتحادیه اروپا خارج شود.
در شرایط کنونی اصلیترین چالش بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر جدید انگلیس، کسب موافقت پارلمان بر سر نحوه خروج این کشور از اتحادیه اروپاست. جانسون ۳ ماه فرصت دارد تا برای تحقق برگزیت از سد پارلمان عبور کند. بوریس جانسون تأکید کرده بود که اگر به عنوان نخستوزیر برگزیده شود، انگلیس 31 اکتبر ماه (9 آبان ماه) بدون توافق از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد. اما وزرایی که تهدید به استعفا کرده اند می گویند خروج بدون توافق از اتحادیه اروپا، یک حقارت ملی است. بنابراین، شاید ترزا میآخرین قربانی نباشد که به خاطر برگزیت مجبور به کنارگیری از قدرت شده و احتمال دارد جانشینش هم به سرنوشت او دچار شود.
جانسون ماهها براي رفراندوم خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تلاش كرد و زحمت كشيد. هر چند به همراه نايجل فاراژ، رهبري كمپين خروج از اتحاديه را بر عهده داشت اما پس از جواب آري مردم به خروج، رهبري كشور را برعهده نگرفت و در جايگاه وزير امورخارجه وارد عمل شد و عملا در پرونده برگزيت نقش زيادي را به طور مستقيم ايفا نكرد. اما در نهايت به دليل اختلافات فراوان با ترزا مي در راستاي سياست او در توافق برگزيت از دولت كنارهگيري كرد. از همين رو تبديل به اپوزيسيوني شد كه اجازه ندهد دولت در مسير تحقق برگزيت به شيوهاي كه ترزا مي ميخواهد قدم بردارد. از همين رو بسياري بر اين باور بودند كه بوريس جانسون از همان دوران خود را آماده نخستوزيري كرده بود. اما جانسون سناريوي زيادي پيش روي خود نميبيند. يا بايد بر سر توافقي جديد وارد مذاكره شود كه اروپا تمايلي به آن ندارد يا بايد بدون توافق از اتحاديه خارج شود كه مجلس عوام قطعا اين اجازه را نخواهد داد هر چند كه او علاقهمند باشد خروج بدون توافق را رقم بزند. بنابراين بايد ديد كه جانسون در اين مدت ميتواند راهي براي خروج از اين بنبست پيدا كند يا خير.
نکته مهم این است که اکثریت طرفدار او در مجلس عوام بسیار شکننده است و جانسون کمتر از 100 روز برای حل این بحران وقت دارد. اگر بتواند از این 100 روز اول جان سالم به در ببرد و بدون ایجاد یک بحران سیاسی و اقتصادی عمیق، انگلیس را از اتحادیه اروپا خارج کند، ممکن است سالهای سال در این مقام باقی بماند. هرچند دورنمای این مسئله بسیار تیره و تار است.
-تنش با ایران در مورد توقیف نفت کش
روز جمعه 28تیرماه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که یک کشتی نفتکش انگلیسی بهنام «استنا امپرو» را بهدرخواست سازمان بنادر و دریانوردی بهخاطر نقض قوانین بینالمللی دریانوردی توقیف کرده است. این اقدام پس از توقیف نفت کش ایرانی موسوم به گریس 1 اتفاق افتاد که در جبل الطارق توسط انگلیس صورت گرفت. گاردین اعلام کرده که عملا انگلیس در ماجرای توقیف نفت کش ایرانی بازیچه جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا شده است. در واقع در راستای سیاست های فشار حداکثری و همه جانبه آمریکا بر ایران، انگلیس نیز بازیچه آمریکا شده است. در واقع انگلیس و مقامات جبلالطارق که برای خوشایند آمریکا اقدام به توقیف نفتکش ایران کردهاند اکنون در یک وضعیت بغرنج گرفتار شده اند و واشنگتن که به نوعی عامل تحریک آن ها برای این اقدام بوده، در خصوص توقیف نفتکش انگلیسی از سوی ایران به نوعی پشت لندن را خالی کرده است. لندن برای تعیین تکلیف نفتکش توقیف شده خود دست به دامن شورای امنیت سازمان ملل شده است. تنش آفرینی انگلیس در خلیج فارس در حالی است که این کشور با چالش های داخلی زیادی مواجه است. در این کشور وضعیت فقر رشد بسیار زیادی داشته و اکنون به دلیل خروج انگلیس از اتحادیه اروپا این کشور عملا در وضعیت برزخی گرفتار شده است. برخی کارشناسان معتقدند که انگلیس با هدف فرار از این مشکلات داخلی اقدام به ماجراجویی منطقه ای کرده است. البته این ماجراجویی با قدرت و توان انگلیس همخوانی ندارد و انگلیس نباید همانند دوران استعمار تصور کند که همچنان یک قدرت بزرگ است. تنش آفرینی منطقه ای می تواند انگلیس را وارد بحران شدید امنیتی کند. در قرن 19 و اویل قرن بیستم نیروی دریایی سلطنتی انگلیس قدرتمند بود اما الان خبری از آن قدرت نیست. جرمی هانت در یاداشتی در روزنامه دیلی تلگراف با اشاره به تنش های اخیر در خلیج فارس نوشته: « نیروی دریایی سلطنتی بیش از حد ضعیف شده است و ما نیازمند افزایش تعداد کشتی های جنگی خود هستیم.اگر نخست وزیر شوم ناوهای جنگی و ناوهای هواپیمابر بیشتری به ناوگان دریایی انگلیس اضافه خواهم کرد، چرا که تقویت قدرت سخت مطمئن ترین راه برای حفظ احترام انگلیس در خارج از مرزهای این کشور است.»! بر اساس گزارش ها توان نظامی انگلیس در حال حاضر در پایینترین سطح خود- از زمان جنگ بوئر بین سالهای 1900 تا 1902- قرار دارد و نیروی دریایی این کشور حتی کشتیهای کافی برای انجام ابتداییترین وظایف امنیتی خود ندارد. هزینه تسلیحات هستهای زیردریاییها به ندرت برای عموم منتشر میشود، دلیلش این است که تخمین زده میشود هزینه زیردریاییهای جدید 31 میلیارد پوند خواهد شد که البته تا حدود زیادی تخمین رو به پایینی است. اداره حسابرسی ملی در ژانویه 2019 هشدار داد که 15میلیارد پوند شکاف در بودجه تعیین شده برای «برنامه تجهیزاتی» وزارت دفاع وجود دارد. در هر صورت و درواقع سیاست بازدارندگی هستهای برای انگلیس هیچبازدارندگیای نخواهد داشت. بازدارندگی هستهای بیمصرف است، زیرا همانطور که مایکل پورتیلو سیاستمدار محافظه کار انگلیسی گفته است: «ما نمیتوانیم بدون اجازه آمریکا از تسلیحات هستهایمان استفاده کنیم. این یک بازدارندگی مستقل نیست.» در کل انگلیس در محاصره بحران ها قرار دارد. دولتمردان انگلیس باید بپذیرند که آفتاب در امپراطوری ملکه غروب کرده است و دیگر نمی توانند مثل سابق در پهنه دریاها جولان دهند و انتظار داشته باشند کسی کاری به کار آن ها نداشته باشد. روزنامه ایندیپندنت انگلیس نوشته که اقدام ایران برای توقیف نفتکش انگلیس در تنگه هرمز اقدامی اجتناب ناپذیر و تاوانی بود که انگلیس با بیفکریاش داد. این روزنامه با توجه به سابقه ضعف انگلیس در برابر مخالفانش در طول دو دهه گذشته افزود، چطور نخست وزیر، کابینه و کارمندان ارشد دولت فکر کردند که این تقابل می توانست با چیزی کمتر از یک پاسخ تحقیر آمیز برای انگلیس پایان یابد؟
در واقع اکنون بوریس جانسون باید به یک چالش و تهدید فوری پاسخ دهد. توقیف نفتکش ایرانی باعث توقیف نفتکش انگلیسی شده است. این مسئله اقتدار ادعایی انگلیس در دریاها را به چالش کشیده است. اکنون بوریس جانسون دو راه بیشتر در این مورد ندارد. یا باید همچنان به توقیف کشتی ایرانی ادامه دهد که در این صورت نفتکش انگلیسی نیز همچنان در توقیف ایران خواهد ماند و این مسئله می تواند تبدیل به پاشنه آشیل وی در داخل کشور شود چرا که انگلیس نمی تواند برای آزادی نفت کش خود به اقدام نظامی دست بزند چرا که قدرت این کار را ندارد. یا اینکه به دنبال راه بهتری بوده و ضمن آزاد کردن نفتکش ایران درخواست آزاد کردن نفتکش خود را به تهران بدهد. تنها در این صورت است که جانسون می تواند از این چالش به سلامت بگذرد.
نتیجه
نخست وزیری جانسون به معنای تقویت جناح افراطی ها در اروپا خواهد بود. دیدگاه های وی در مورد مسلمانان و اقلیت ها همانند دیدگاه های دونالد ترامپ است وبه همین جهت به ترامپِ انگلیس معروف است. بوریس جانسون هر چند توانسته در رقابت با جرمی هانت با اقتدار پیروز شود اما عمر دولت وی می تواند تنها 100 روز باشد. چرا که اگر تا 100 روز آینده نتواند راه حلی برای حل مسئله برگزیت پیدا کند وی نیز همانند ترزا می و دیوید کامرون تبدیل به سومین نخست وزیری می شود که در باتلاق برگزیت فرورفته است. از سوی دیگر نوع مواجهه وی با توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق وهمچنین توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران نیز یک شمشیر دولبه برای وی می تواند باشد. در کل کارشناسان معتقدند که بوریس جانسون در شرایط بسیار پر چالشی نخست وزیر شده و این مسئله در کنار شخصیت افراطی و پوپولیسی وی می تواند به سرعت دوران نخست وزیر وی را به پایان برساند.