یادداشت: یکی از مختصات جریان مقاومت در مقطع کنونی تبدیل آن به یک شبکه به هم پیوسته و حساس در برابر تهدیدات پیشروست. یعنی اگر تهدیدی علیه بخشی از محور مقاومت عملیاتی شود، دیگر اضلاع آن درصدد عکسالعمل برمیآیند؛ صحنه و میدان تحولات سوریه و مشارکت همه اضلاعی که نسبتی بین خود با محور مقاومت تعریف کردهاند، نشانهای واضح از این واقعیت است که تفکر و جغرافیای مقاومت در منطقه از خصوصیاتی نظیر حساسیت به تهدید و ورزیدگی و هوشمندی در واکنش برخوردار است. پیشتر سیدحسن نصرالله با تشریح این راهبرد، بیان کرده بود حمله به ایران، اعلان جنگ علیه محور مقاومت است.
در هفتههای گذشته رژیم صهیونیستی آنگونه که سرانشان اعتراف کردهاند، پایگاههای حشدالشعبی عراق را مورد حمله پهپادی قرار دادهاند و نتانیاهو به صراحت گفته است، ایران در عراق، یمن، سوریه و لبنان پایگاه نظامی احداث میکند و ما نیز در عراق و بسیاری دیگر از اماکن از جمله خاک سوریه، علیه آنها اقدام میکنیم! البته شواهد روشن دیگری نیز وجود دارد که تأیید میکند، بازیگر اصلی حمله به مقرهای نظامی عراق، آمریکاست.
پس از این حملات، حزبالله عراق در واکنش به حادثه اخیر پایگاه هوایی بلد این کشور تأکید کرد، در صورت تکرار حادثه مشابه اقدام عملی انجام خواهد داد؛ «نوری مالکی» رئیس ائتلاف دولت قانونی عراق نیز اعلام کرد، اگر رژیم صهیونیستی به هدف قرار دادن عراق ادامه دهد، این کشور به میدان جنگی تبدیل خواهد شد که بیش از یک کشور، از جمله ایران در آن شرکت خواهند کرد.
در این میان، ظاهراً رژیم صهیونیستی قصد ندارد از حوادث و تاریخ عبرت بگیرد؛ حماقت آنها در حدی است که حتی حاضر نیستند از خود بپرسند، آغاز کدام جنگ و ورود به کدامین معرکه برای آنها دستاورد و موفقیت داشته است. آیا میتوان تصور کرد که رژیم صهیونیستی و آمریکا از سرزمین عراق و امنیت این کشور که برای همه اضلاع مقاومت و به خصوص جمهوری اسلامی ایران اهمیت راهبردی دارد، جان سالم به در ببرد و تاوان جنایتهایش را نپردازد؟ واقعیت آن است که در محور مقاومت منطقهای، با وجود تفاوتهای جغرافیایی و برخی نقاط متمایز سیاسی، یک روح دمیده شده و تحولات این جریان از یک معنای راهبردی تبعیت میکند. با این اوصاف رژیم صهیونیستی اگر بخواهد به این گونه جنایتهایش ادامه دهد، قطعاً باید منتظر پاسخ کوبنده مقاومت باشد که تلآویو و حیفا را ناامن خواهد کرد.