نظارت شوراي نگهبان براي آن است که اولا مردم با خيال آسوده تري دست به انتخاب بهترين بزنند، ثانيا افراد ناشايست نتوانند با فريب افکار عمومي و اعتمادسازي دروغين خود را به ملت قالب کنند.
چند ماه تا انتخابات اسفندماه 1398 که در آن نمايندگان يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي انتخاب خواهند شد، باقي نمانده است. فضاي کشور به تدريج در حال انتخاباتي شدن است و فعاليت گروههاي سياسي از مدتها پيش آغاز شده است. در اين ميان متوليان و برگزار کنندگان انتخابات نيز خود را آماده برگزاري انتخابات ميکنند. طبيعي است که دولت با محوريت وزارت کشور متصديان اصلي برگزاري انتخابات باشند و نظارت بر اين روند نيز با شوراي نگهبان خواهد بود.
اولين شرط براي برگزاري انتخاباتي مطلوب آن است که متصديان برگزاري انتخابات خود در مقام يک جريان سياسي تقليل جايگاه نداده و بيطرفانه برگزار کننده انتخابات باشند.
شرط دوم حرکت همگرايانه ميان همه متصديان امر انتخابات از دولت تا شوراي نگهبان است. وجود اختلاف و واگرايي و رسانهاي شدن آن ميتواند فضاي انتخابات کشور را نامناسب کرده و شرايط را براي برگزاري يک انتخاب پرشور و امن و آرام بر هم زند. لذا ضرورت وحدت و همدلي بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود.
لازمه تحقق چنين شرايطي، مراقبت در گفتار و رفتار است تا سخنان نيش داري که بوي تخريب و تضعيف و جناحي بودن دارد، ديگران را نيازارد و وادار به واکنش نکند!
در آخرين جلسه هيات دولت که با حضور رييس جمهور برگزار گرديد، بخشي از اظهارات آقاي روحاني اختصاص به انتخابات داشت. وي با اشاره به ضرورت هوشياري نسبت به برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي در ماههاي آينده به عنوان يک حرکت بزرگ سياسي در کشور، گفت: «همه آنهايي که مسئول اجرا و نظارت هستند، بايد کاري کنند که نشاط سياسي مردم افزايش پيدا کند.»
رئيسجمهور با بيان اينکه پيروزي اين جناح و يا آن جناح مهم نبوده، بلکه بايد اجازه دهيم، ملت پيروز شود، تأکيد کرد: «بايد بگذاريم همه جناحها، احساس پيروزي کنند؛ بايد به همه فرصت دهيم تا در اين اجتماع شرکت کنند.»
روحاني با اشاره به اينکه بهترين مجلس در طول تاريخ انقلاب اسلامي مجلس اول بود، اظهار داشت: «در آن مجلس، نظارت به اين شکل وجود نداشت و حتي شوراي نگهبان و اين همه دفاتر نظارتي وجود نداشت و همه از جناحهاي مختلف آمدند و ثبت نام کردند؛ حتي منافقين هم در آن انتخابات ثبت نام کردند. همچنين گروههايي مانند دفتر هماهنگي، نهضت آزادي و جبهه ملي نيز ثبت نام کردند و بهترين انتخابات و بهترين مجلس ثمره آن بود.»
رئيس جمهور اظهار داشت: «نبايد اينقدر سختگيري کرده و فشار بياوريم و فکر کنيم هر چه اين فيلتر را تنگتر کنيم، نتيجه مثبتتري خواهد داشت.» روحاني افزود: «مردم خودشان خوب ميفهمند و بهترينها را انتخاب ميکنند. بويژه در انتخابات مجلس شوراي اسلامي که عمدتاً محلي بوده و مردم کانديداها را بهتر ميشناسند و انتخاب ميکنند.»
***
اين اظهارات آقاي روحاني از جهات مختلفي تامل برانگيز است:
1. طرح اين ادعا که بهترين مجلس انقلاب اسلامي، مجلس اول است هم از آن ادعاهاي بياساس و برآماده از تمايلات جناحي است که پيش از اين نيز توسط اصلاح طلبان و ليبرالها بارها تکرار شده است! در مورد اين ادعا بايد گفت:
اولا؛ گوينده بايد براي ادعاهاي مطرح کرده دليل اقامه کند و در مقايسهاي علمي به اين نتيجه رسيده باشد، وگرنه بيان حدسها و سليقهها و نوستالوژيها اعتباري نداشته و ارزش نقل و شنيدن ندارد.
ثانيا؛ بايد براي انتخابات بهترين و بدترين در هر امري شاخص معرفي بود. اينگونه نيست که هر چه به مذاق فردي خوش آيد بهترين، و آنچه بد آيد بدترينها باشد.
ثانيا؛ خوب بودن مجلس اول به خاطر حضور نمايندگان منافقين و ليبرالها نبود، چون اگر شاخص را کارآمدي و مفيد بودن براي منافع ملت و کشور بگيريم، وجود اين دو قشر کمکي در اين راستا به ملت ارائه نکردهاند! چهره مثبت و ارزشمند مجلس اول به خاطر حضور نمايندگان مومن و انقلابي بود که با همه توان در برابر جريانهاي انحرافي اعم از مارکسييت و ليبراليست و مليگرا و التقاطي، با همه توان خود ايستادند و از اهداء خون نيز دريغ نکردند و اجازه ندادند تا غربگرايان و شرقگرايان نهال نوپاي انقلاب را در ابتداي حيات طيبه خود خشک و نابود نمايند!
رابعا؛ بدون شک اگر شوراي نگهبان در امر نظارت بر انتخابات مجلس اول نقش آفريني ميکرد و اجازه تاييد صلاحيت به همان تعداد انگشت شمار از منافقين و ليبرالها را نميداد، بدون شک کارنامه درخشانتري از مجلس اول ثبت شده بود.
2. نسبت برقرار کردن بين تحقق بهترين مجلس با نبود نظارت شوراي نگهبان و القاء اينکه بهترين مجلس، محصول انتخاباتي بود که در آن شوراي نگهبان حضور نداشت، حرف ناصوابي است که جز ايجاد کدورت و اختلاف دستاوردي نخواهد داشت. اين تعبير؛ هم حرفي خلاف واقع است، هم خلاف عقل و شرع، هم خلاف قانون، هم خلاف ديدگاه حضرت امام و رهبري، و هم خلاف خواست و راي ملت!
3. اين تعبير که «مردم خودشان خوب ميفهمند و بهترينها را انتخاب ميکنند.» کلام مغالطه آميزي است که تلاش دارد تا وظيفه نظارتي شوراي نگهبان را در تغاير با فهم مردم قرار دهد! و آن را به ابزاري براي فشار بر شوراي نگهبان تبديل کند.
اين در حالي است که جايگاه شوراي نگهبان، جايگاه مشروعيت بخش به نظام مردمسالارديني است. در اين نظام کساني حق حاکميت و تکيه بر صندلي قدرت دارند که صاحب صلاحيت بوده و از شاخصهاي لازم براي پذيرش قدرت برخوردار باشند. هرکس ذرهاي صاحب قدرت باشد بايد متناسب با آن برخوردار از صلاحيت باشد، وگرنه حق اعمال قدرت (مشروعيت) نخواهد داشت.
بررسي حداقلي و کف صلاحيتها در نظام اسلامي به شوراي نگهبان سپرده شده است. شوراي نگهبان وظيفه قانوني دارد تا صلاحيتهاي لازم براي تصدي هر سمتي را در جمهوري اسلامي در ميان نامزدها بررسي نمايد، تا آنها که نمره قبولي را ميآورند، وارد رقابت انتخاباتي شوند. در اين مرحله اين مردم هستند که از ميان نامزدها آني که بيش از ديگران صلاحيت دارد را به قدرت خواهند رساند. و اين تحقق منطقي است که از آن با عنوان «انتخاب اصلح» ياد ميشود. به واقع شوراي نگهبان دست مردم را در انتخاب اصلح نميبندد، بلکه کمک کاري است تا اين فرآيند انتخاب با تضمين و سلامت بالاتري محقق شود. نظارت شوراي نگهبان براي آن است که اولا مردم با خيال آسوده تري دست به انتخاب بهترين بزنند، ثانيا افراد ناشايست نتوانند با فريب افکار عمومي و اعتمادسازي دروغين خود را به ملت قالب کنند.
4. ادعاي اينکه «بايد بگذاريم همه جناحها، احساس پيروزي کنند« هم از آن حرفهاي پوپوليستي است که تنها راحت بر زبان ميآيد، وگرنه معلوم نيست گويندگان آن خود تا چه اندازه به آن پايبند باشند! به هر حال بايد پذيرفت که انتخابات، رقابتي است که در يکسو آن برنده و در ديگر سوي آن بازنده وجود دارد. اينکه بازنده در انتخابات احساس پيروزي کند، محصول مناعت طبع و ارتقاء فرهنگ رقابتهاي سياسي است و اينکه تا چه اندازه ظرفيت باخت را داشته باشد! از آقاي روحاني بايد پرسيد که آيا پس از ناکامي در انتخابات مجلس ششم چنين احساسي داشتهاند؟!
همه به خاطر داريم در سال 1384 که انتخابات را وزارت کشور دولت اصلاحات برگزار ميکرد، چطور بازندگان انتخابات حاضر نشدند به رييس جمهور منتخب مردم تبريک بگويند! يا در سال 1388 چگونه مطرودين مردم که با اقبال حداکثري ايشان مواجه نشده بودند، به خيابانها ريخته و تسليم راي و نظر و انتخاب مردم نشدند!؟
5. ضعف مجالس در سالهاي اخير اتفاقا به خاطر عمل شوراي نگهبان به وظايف قانوني خويش نيست، بلکه به خاطر خطاهاي سهوي و احيانا فشارهايي است که بر شوراي نگهبان وارد شده است، وگرنه نبايد شاهد مجلس ششمي ميبوديم که نمايندگان آن دست به تحصن زده و براي عدم برگزاري انتخابات تلاش نمايند و يا طرح «قانون مطبوعات» را به مجلس ببرند و يا برخي از آنها براي فشار به نظام اسلامي استعفاء داده و به آغوش بيگانگان پناه ببرند!
6. نکته ديگر آنکه اگر کمال و ارتقائي براي انتخابات بدون شوراي نگهبان وجود داشت، بايد اين تجلي را در انتخابات شوراهاي شهر و روستا مشاهده ميکرديم که بر آن شوراي نگهبان نظراتي ندارد! مقايسه وضعيت اين دو انتخابات و دو نهاد قانوني برآمده از آن (مجلس و شوراها)، به خوبي اعتبار مدعاي مخالفين شوراي نگهبان را نشان ميدهد!
***
اين نوشته البته به معناي نبود نقاط ضعف در عملکرد شوراي نگهبان نيست، بلکه بدان معنا است که با نگاههاي جناحي و غرض ورزانه نقاط قوت شوراي نگهبان را مورد هجمه قرار ندهيم و تلاش کنيم با نقدهاي منصفانه و ديدن صحيح ضعفها براي ارتقاء شوراي نگهبان و انتخابات در کشور تلاش نماييم و در آستانه برگزاري انتخابات به همدلي متوليان امر کمک کنيم.