چند روز قبل از برگزاری نشست چهلم در ریاض، رسانه ها اعلام کردند که هدف از این نشست پایان دادن به تنش درونی قطر با عربستان، امارات و بحرین است. هدفی که محقق نشد. پس از نزدیک به چهل سالی که از عمر این شوار می گذرد نه تنها همسویی میان 6 کشور عضو ایجاد نشده است بلکه اختلاف ها میان اعضا به حدی است که حتی سران برخی از کشورها از حضور در نشست خودداری می کنند.
چهلمین نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس روز سه شنبه در ریاض برگزار شد. این نشست تفاوت بسیار محسوسی با نشست های قبل داشت. چرا که نیمی از سران کشورهای عضو در این نشست حضور نداشتند. این مسئله نشان دهنده این است که انشقاق بین اعضای شورای همکاری به بالاترین حد رسیده است. برای بررسی این انشقاق می توان به اهداف شکل گیری این شوار پرداخت.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی، حمله اتحاد شوروی به افغانستان در همان سال و سپس حمله عراق به ایران در سال ۱۹۸۰، شرایط منطقه خاورمیانه را تغییر داد و کشورهای جنوب خلیجفارس، تهدیدات نوینی را در محیط امنیتی خود احساس کردند. این تغییرات که بهخصوص به پایان ترتیبات امنیتی دو ستونی نیکسون منجر شد، باعث اقدام این کشورها برای تأسیس شورای همکاری خلیجفارس بهعنوان چارچوبی جدید برای تضمین بقا و افزایش امنیت خود از یکسو و افزایش سطح پیوندها و روابط استراتژیک خود با آمریکا از سوی دیگر شد. اما بیتردید دشمن سازی از ایران بهمثابه یک عامل هویتبخش، در شکلگیری و استمرار سازمانهای عربی همواره نقش اساسی داشته است. بدان حد که در ساختار سیاسی شورای همکاری خلیجفارس شکافهای وسیعی وجود دارد، تعارضات مرزی فراوانی نیز میان این دولتها وجود دارد؛ اما باید گفت حمایت سیاسی و مالی اعضای شورای همکاری از عراق در طول جنگ تحمیلی و همچنین پشتیبانی این کشورها از ادعای ارضی امارات در مورد جزایر سهگانه ایرانی و تقابل با جمهوری اسلامی در تحولات اخیر بیداری اسلامی بهعنوان عوامل مهم در استمرار حیات شورای همکاری مطرح هست. بااینوجود این شورا دچار چالشها و مشکلاتی شده که چشمانداز آن را با مشکلاتی مواجه کرده است. مسئله واگرایی در شورای همکاری خلیجفارس بهویژه پس از بحران در روابط قطر و عربستان وارد فصل جدیدی شده است.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در حوزه سیاسی، رقابتهای آشکار و نهان با یکدیگر دارند. تنشها و سوءتفاهمت سیاسی همواره بر این شورا سایه انداخته و علاوه بر اختلافات ارضی و مرزی میان طرفین، شاهد اختلافات در نگاه به همسایگان و همچنین موضوعات منطقهای پیش رو هستیم. به لحاظ شاخصهای اقتصادی، سیاسی، وسعت، جمعیت، تاریخ شکلگیری و نفوذ کلی عربستان در جهان عرب، باعث شده تا عربستان در اهداف خود به دنبال بسط نفوذ در شورای همکاری بهعنوان مهمترین حوزه سیاسی و امنیتی خود باشد. این مسئله برای قطر و عمان و امارات مطلوب نیست. اختلافات فیمابین در مارس 2014 منجر به فراخواندن سفرای امارات، بحرین و عربستان از دوحه شد. عمانیها هم به دلیل رویکرد عمدتاً متوازن و دور از درگیری خود در شورای همکاری بهطور غیرمستقیم از پذیرش این هژمونی خودداری کرده است. تنها بحرین است که کاملاً خود را تحت نفوذ برادر بزرگتر شورا قرارداده است. امارات و کویت هم در یک رویکرد بینابین قرار دارند. چراکه عمده تلاش و گرایش این دو کشور مسائل اقتصادی و بسط همکاریهای تجاری و گسترش تبادلات بوده است.
اما اوج بحران و انشقاق در شورای همکاری خلیج فارس از خرداد ماه 96 روی داد. عربستان به همراه بحرین، امارات و مصر به اتهام حمایت قطر از تروریسم کلیه روابط خود را با دوحه قطع کرده و این کشور را در محاصره همه جانبه قرار دادند. اما این محاصره توسط قطر شکسته شد و اکنون عربستان به دنبال عقب نشینی آبرومندانه در برابر قطر است. به همین دلیل پادشاه عربستان از امیر قطر برای حضور در نشست اخیر شورای همکاری در ریاض دعوت کرد که البته امیر قطر این دعوت را نپذیرفت.
در واقع چند روز قبل از برگزاری نشست چهلم در ریاض، رسانه ها اعلام کردند که هدف از این نشست پایان دادن به تنش درونی قطر با عربستان، امارات و بحرین است. هدفی که محقق نشد. پس از نزدیک به چهل سالی که از عمر این شوار می گذرد نه تنها همسویی میان 6 کشور عضو ایجاد نشده است بلکه اختلاف ها میان اعضا به حدی است که حتی سران برخی از کشورها از حضور در نشست خودداری می کنند. علاوه بر عدم حضور امیر قطر، پادشاه عمان و همچنین ولیعهد ابوظبی نیز در نشست ریاض شرکت نکردند. در واقع عدم حضور سران دو کشور عمان و امارات به عنوان دو کشوری که همواره در نشست های شورای همکاری شرکت کرده اند نشان دهنده میزان بالای انشقاق در این شورا است. شدت اختلاف ها سبب شد برخی از مقامات کنونی و سابق کشورهای عضو رسماً از مرگ شورای همکاری خلیج فارس سخن بگویند. شیخ حمد بن جاسم، نخست وزیر پیشین قطر سال گذشته صریحاً اعلام کرد، شورای همکاری به نهادی فروپاشیده تبدیل شده است.
اگرچه سطح حضور قطر در نشست چهلم با نشست سال 2018 ارتقا یافته و نخست وزیر این کشور در نشست ریاض شرکت کرد، اما شیخ تمیم، امیر قطر حضور در کشور آفریقایی رواندا و در یک مراسم نه چندان مهم را بر حضور در نشست ریاض ترجیح داد تا مشخص شود حل تنش درون سازمانی نیاز به گامهای عملی بیشتری از سوی عربستان دارد. اگرچه قطر نیز به حل تنش با سه کشور عربستان، امارات و بحرین تمایل دارد، اما دوحه پیش شرط آن را برداشتن همه تحریم ها می داند. قطر نه فقط از این تحریم ها بلکه به طور کلی از همه فشارهای وارده از سوی عربستان به سلامت عبور کرده و ضمن حفظ استقلال خود از ریاض، عملاً شکست سنگینی به این کشور تحمیل کرد. عربستان همان گونه که در جنگ یمن دچار اشتباه شد و تصور می کرد در چند هفته پیروز این جنگ خواهد شد، در تنش با قطر نیز دچار برداشت اشتباه شد و دوحه نه تنها در مقابل فشارهای عربستان و متحدانش تسلیم نشد بلکه عملاً استقلال از عربستان را در مسائل مختلف از جمله سیاست خارجی تثبیت کرد. حتی آمریکا نیز خواستار عقب نشینی ریاض در برابر دوحه شده است.
در شرایطی که عدم حضور امیر قطر، پادشاه عمان و رئیس امارات بر نشست ریاض سنگینی می کرد، عربستان سعودی بار دیگر به موضع تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران در این نشست روی آورد که البته همین موضع نیز با همسویی دیگر کشورها همراه نبود تا مشخص شود عملاً ریاض موقعیت برتر در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس را از دست داده است. عربستان سعی دارد تا شورای همکاری خلیج فارس به عنوان نهادی مرده و فاقد کارایی را همچنان زنده نگه دارد اما انشقاق در درون این شورا به اوج رسیده و مرگ این دورهمی شیوخ عرب، اجتناب ناپذیر جلوه می کند.