با توجه به میزان تاثیرگذاری این اقدام در آینده مبهم ائتلاف و امید به نتیجه گرا بودن آن به عنوان یک عملکرد موفق، میتوان طرح آتش بس را یک فرصت خلق الساعه برای ائتلاف و حتی سازمان ملل تلقی کرد.
با گذشت چند روز از آتش بس در یمن و با وجود نقض آن از سوی ائتلاف سعودی، فضای حاکم در ارتباط با این موضوع در طول چند روز گذشته ابعاد چندگانهای یافته است؛ به طوری که با توجه به میزان تاثیرگذاری این اقدام در آینده مبهم ائتلاف و امید به نتیجه گرا بودن آن به عنوان یک عملکرد موفق، میتوان طرح آتش بس را یک فرصت خلق الساعه برای ائتلاف و حتی سازمان ملل تلقی کرد. از این رو در یادداشت پیش رو تلاش خواهد شد به بررسی زوایای تحلیلی طرح آتش بس و پیامدهای احتمالی آن برای طرفهای در گیر در بحران یمن (ائتلاف سعودی، دولت نجات ملی یمن، سازمان ملل) پرداخته شود.
۱- باید توجه داشت که بحران جنگ در یمن با توجه به گذشت شش سال از آن و فرسایشی شدن آن برای متجاوزان اتئلاف سعودی و هزینههای برجای مانده از آن برای این دول، با گذر زمان از وضعیت برتری آنها بر جبهه مقاومت در یمن خارج شده و وارد مرحلهای از توالی شکستها و انشقاق دورن ائتلافی شده است. بطوری که از حیث ائتلافی و میزان فعالیتهای مبتنی بر ائتلاف، تنها امارات است که تاکنون در کنار سعودی حضور فعال داشته است، که در این باره ابوظبی نیز حتی به این نتیجه رسیده است تا خود را از باتلاق جنگ یمن خارج کند. مضافاً باید تعارضات منافع در یمن، میان دو ستون اصلی ائتلاف متجاوز به یمن و نیروهای تحت الحمایه آنها را به موارد فوق افزود. پس با توجه به شرایط موجود، طرح آتش بس ولو به مدت محدود میتواند یک تصمیم مهم برای حل و فصل اختلافات در درون ائتلاف سعودی باشد.
۲- مطرح کردن آتش بس دو هفتهای از سوی ائتلاف سعودی به صورت یکجانبه و ادعای اجرایی شدن آن از یک سو و نقض مداوم آن از جانب ائتلاف از سوی دیگر، از وجود اهدافی همراه با منافع ریاض در این باره حکایت دارد؛ به واقع از منظر دیگر، آتش بس ادعایی برای ریاض به مثابه یک برون رفت از شرایط وخیمی است که در ماههای اخیر دامن سعودی را در یمن گرفته است؛ بطوری که این طرح برای سعودی میتواند کارکرد چندگانهای از فرصت سازی در جهت تصمیم گیری، تجدید قوا و غافلگیرسازی طرف مقابل داشته باشد. اول اینکه طرح آتش بس این قابلیت را دارد تا فرصت لازم را جهت تصمیم برای ادامه یا پایان دادن به جنگ در یمن را برای ریاض فراهم سازد. دوم اینکه شرایط موجود از آتش بس مذکور میتواند این فرصت را برای سعودی فراهم آورد تا از راهبرد غافلگیری برای ضربه زدن به انصارالله و ارتش و کمیتههای مردمی یمن در جبهههای مهمی، چون مأرب استفاده کند که در روزهای اخیر نقص مداوم آن نشان داده است که این مفروض از جمله دلایلی بوده است که ریاض از طریق طرح آتش بس دو هفتهای درصدد آن بوده است تا آن را عملیاتی سازد. سوم اینکه طرح مطروحی مذکور در مدت دو هفته میتواند با تمدیدهای پی در پی همراه باشد و زمینههای حضور فعالتر ریاض را برای حل سیاسی بحران فراهم سازد؛ موضوعی که ریاض این سال یا از قبول آن سرباز زده است یا همواره در صدد تحمیل پیشنهادات خود به طرفهای یمنی در جریان مذاکرات (استکهلم، مسقط) بوده است.
۳- استفاده از طرح آتش بس با دستاویز مبارزه با شیوع ویروس کرونا، این پتانسیل را دارد تا در آینده ساز و کارهای لازم برای خروج آبرومندانه سعودی از یمن را فراهم آورد. در واقع ریاض با ساکن سازی التهابات موجود در جبهههای تنش در یمن و انحراف توجهاتِ افکار عمومی به روندهای منطقهای ریاض در راستای مبارزه با کرونا، قابلیت این را دارد تا بسترهای خروج از یمن را برای سعودی فراهم آورد. چرا که خروج از بحران یمن با این راهبرد میتواند به مثابه برد برای محمد بن سلمان باشد تا از شدت تیغ تند انتقادات به وی از ناحیه یمن و چالشهای آن بکاهد. به علاوه اینکه خروج از یمن منهای پیامدهای منفی آن برای بن سلمان میتواند به هموارسازی مسیر وی در راه پادشاهی و حذف رقبا و کم کردن انتقادات کمک فراوانی بکند.
۴- از جمله نکات مهم و قابل توجه در موضوع آتش بس، ارائه بسته تکمیلیِ پیشنهادی آتش بس از سوی «مارتین گریفیتس» نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن به موازات طرح یکجانبه آتش بس از سوی ائتلاف سعودی است که از این امر دلالت دارد که سازمان ملل متحده در تلاش است تا با ارائه یک راهکار بدیع در شرایط موجود، با توجه به خطر شیوع کرونا، شکستهای شش ساله گذشته این نهاد بین المللی و عدم توانایی آن در ارائه یک راهکار مطلوب و مورد پذیرش توسط طرفین درگیر در یمن را مرتفع سازد.
۵- صنعا در یک موضعگیری واقع بینانه در رابطه با آتش بس ادعایی ائتلاف سعودی، خواستار تصویب آتشبس در شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامهای در این خصوص شد که ضمانت اجرایی نقض تعهدات از سوی متجاوزان باشد. با این حال بعد از موضع گیری دولت نجات ملی در این باره، پیشنهاد صلح جدید فرستاده سازمان ملل در امور یمن ارائه شد که آن را نه تنها فراگیر و واقعی دانست بلکه طرفین (دولت نجات ملی و دولت مستعفی هادی) را نیز به پذیرش فوری و قطعی آن فراخواند. اما نکته مهم در این باره سوالی است که مطرح میشود؛ آیا پیشنهاد صلح از سوی سازمان ملل متحد همانگونه که ادعا میشود، کامل و جامع است یا صرفاً یک عملیات روانی است که سازمان ملل در شرایط مذکور اقدام به ارائه آن کرده است تا از قافله عقب نماند؟ و یا اینکه آیا در این پیشنهاد، همانطور که ادعا میشود، منافع انصارالله نیز لحاظ شده است یا صرفاً با توجه به شرایط استیصال سعودی و ائتلاف وابسته به آن در یمن بواسطه شکستهای اخیر و از طریق مشورت با آنها ارائه شده است؟
اگر چه سوالات زیادی از این قبیل در ماجرای آتشبس مقطعی وجود دارد، اما با این حال باید منتظر ماند تا مفاد این پیشنهاد در روزهای آینده منتشر شود. با انتشار محتوای آن مشخص خواهد شد که هدف اصلی از ارائه این پیشنهاد چه بود و آیا منافع انصارالله یمن در آن دیده شده است یا خیر.