تحریمهای اقتصادی علیه ایران باعث شده است حجم مبادلات تجاری ایران با کشورهای اروپایی نسبت به سالهای گذشته با کاهش قابل توجهی مواجه شود. با این حال میزان مبادلات تجاری ایران با کشورهای منطقه، از جمله عراق رکوردشکنی کرده و به رقمی حدود ده میلیارد دلار رسیده است. صبح صادق در گفتوگویی با حمید حسینی، دبیر کل اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق این موضوع و نقش سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را در تقویت بنیه اقتصادی کشور از راه افزایش اقتدار سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه بررسی میکند.
به عنوان اولین سؤال، به نظرتان ظرفیتها و قابلیتهای اقتصادی کشورهای حوزه مقاومت مانند عراق و سوریه چه جنبههایی دارد که تاکنون از آن استفاده نشده است؟
در سیاست خارجی ایران، کشورهای عراق و سوریه از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. کشورهایی که میتوانند با دو نگاه امنیتی و اقتصادی محورهای مناسبی برای مناسبات هر چه بیشتر سیاسی، امنیتی و اقتصادی با ایران به شمار روند. قطعاً محورهای یادشده میتوانند بازکننده مسیر دریای مدیترانه به روی ما باشند. ارتباط ایران با عراق و سوریه دسترسی به این مهم را برای ما بسیار آسان کرده است، چراکه دسترسی به بنادر دریای مدیترانه به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی ایران میتواند تأثیرات بسیار زیادی بر صحنه اقتصاد ایران به جای بگذارد.
آیتمهای بسیاری در توسعه و پیشرفت اقتصاد تأثیرگذار هستند. فرصتهای اقتصادی پیش روی کشورها، اعم از موقعیت استراتژیک، نیروی انسانی، زیرساختها، برخورداری از منابع انرژی و... همه و همه امتیازاتی است که کشورها با برخورداری از آن میتوانند از اقتصاد بهتری بهرهمند شوند. آمریکاییها طی سالهای گذشته برای ماندن در عراق هزینههای گزافی متحمل شدهاند. ایجاد پایگاههای مختلف در عراق و لشکرکشی به این کشور ناشی از هدف تسلط بر خاورمیانه و دسترسی به منابع نفت و گاز بوده است. قاعدتاً یکی از علتهای حمله آمریکا به عراق دسترسی به منابع نفتی این کشور بوده است، ضمن اینکه قرار گرفتن منابع نفتی عراق در خشکی به کاهش هزینههای تولید منجر شده است؛ چراکه هزینههای تولید در خشکی یکسوم هزینههای تولید نفت در دریاست. با این تفاسیر آمریکاییها بعد از اشغال عراق و شکست در گماردن حاکم آمریکایی برای تسلط بیشتر بر این کشور، به بهانههای مختلف، اعم از مبارزه با تروریسم سعی کردند در این کشور باقی بمانند؛ اما روی کار آمدن داعش و حملات تروریستی در عراق به شکلگیری جریان مقاومت در عراق منجر شد. در این میان هر چند آمریکاییها تلاش میکردند تا حد ممکن از نفوذ ایران در سیاست یا اقتصاد عراق جلوگیری کنند، اما این مسئله در عمل بر خلاف نظر آمریکاییها شد که نمونه بارز آن افزایش مبادلات اقتصادی و تجاری ایران با عراق است.
در واقع در سالهای اخیر حجم فعالیتهای اقتصادی ایران با عراق بهشدت افزایش یافته است؛ در این باره توضیح دهید.
بله، آنچه به عنوان تجارت ایران با عراق در سالهای 1383 و 1384 شکل گرفته بود، تجارتی از طریق بازارهای مرزی و پیلهوری بود. آن سالها کل تجارت ما با عراق حدود 700 میلیون دلار بود؛ اما از سال 1387، با خروج آمریکاییها از عراق اوضاع تجاری ایران و عراق روزهای تازهای به خود دید، به نحوی که سال گذشته ایران به عنوان اولین شریک تجاری عراق صادراتی در حدود نه میلیارد دلار به عراق داشت، این رقم فارغ از صادرات برق، توریسم، ترانزیت و صادرات چمدانی است و فقط ارزش صادرات گمرکی ایران به عراق است. علیرغم همه موارد مطلوب یادشده در زمینه همکاریهای تجاری با عراق، همچنان بسیاری از ظرفیتها مغفول مانده و به درستی از آنها بهرهبرداری نشده است.
در بسیاری از زمینههای فنی مهندسی، ساختمانی، آموزشی، خدماتی و راهاندازی صنعت در عراق جای کار بسیاری وجود دارد. به دلایل بسیاری، اعم از کمکاری ما و مشکلات عراق، قادر به استفاده از بازارها و صنایع عراق نبودهایم؛ قطعاً تأکید رئیسجمهور ایران با آقای عادل عبدالمهدی در سمت قبلی خود بر تجارت 20 میلیارد دلاری شدنی است. بیشک تجارت نباید به موازنه تجاری یکطرفه محدود شود و ایران در این تجارت تنها صادرکننده باشد و عراق کالایی برای صادرات به ما نداشته باشد، بلکه این تجارت باید به یک تجارت دوطرفه تبدیل شود. همین وضعیت برای سوریه نیز صادق است. در حال حاضر تجار ایرانی از اقلیم کردستان برای ترانزیت کالا به سوریه استفاده میکنند و فعالسازی این مسیر و تسریع فعالیتهای تجاری برای دسترسی به بازارهای سوریه میتواند بازارهای خوبی را در این کشور به روی کالاهای ایرانی باز کند. سوریه سالانه شش میلیارد دلار واردات دارد. هر چند جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته به میزان قابل توجهی برای ایجاد امنیت در سوریه هزینه کرده است و روابط قابل توجه سیاسی بین دو کشور برقرار است، اما مسئولان سیاستگذاری دو کشور توسعه همکاریهای اقتصادی را چندان جدی نگرفتهاند و از ظرفیتهای تجاری و اقتصادی به حد لازم استفاده نکردهاند. قطعاً در مسیر جدیدی که از طریق عراق و نزدیک مرز ترکیه به سوریه باز شده است، میتوانیم تجارت در بازار سوریه را که در حال حاضر حاصل آن رقمی در حدود سالانه 300 تا 400 میلیون دلار است به بیش از یک میلیارد دلار افزایش دهیم.
شاید خیلیها این موضوع را ندانند که در شرایط تحریم، مبادلات تجاری ایران با کشورهایی مانند سوریه و عراق کمک بزرگی برای اقتصاد ایران، چه به لحاظ کسب درآمد و چه به لحاظ دور زدن تحریمها داشته است. جنابعالی نقش سردار حاج قاسم سلیمانی را در این منافع اقتصادی برای مردم ایران چه میدانید؟
واقعیت این است آنچه موجب تحقق فعالیتهای اقتصادی و تجاری ایران در سالهای اخیر در کشورهای جنگزدهای چون عراق و سوریه شده، ناشی از خدمات امنیتی است که حاصل زحمات شبانهروزی سردار شهید قاسم سلیمانی است. نقش بینظیر ایشان در تأمین امنیت در این کشورها فرصت بینظیری برای فعالان اقتصادی ایرانی ایجاد کرده است. قطعاً به زودی شاهد روابط تجاری با یمن نیز خواهیم بود. یمن بعد از صلح نیازمند بازسازی است و اولین گزینه این کشور برای ساختوساز و حضور تجاری و اقتصادی ایران است. سوریه، عراق و یمن در بسیاری از حوزههای اقتصادی و تجاری داشتن روابط با ایران را به سایر کشورها ترجیح میدهند؛ چرا که ارتباط با ایران برای آنها اقتصادیتر است. قاعدتاً در فضایی که کشورهای عراق و سوریه به سمت بهبود وضعیت اقتصادی خود پیش میروند، استفاده از بازارهای این کشورها و حضور فعال در اقتصاد و تجارت با این کشورها ثمرات بسیار ارزشمندی برای ایران به دنبال دارد.
نقش سوریه و عراق در دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران چه بوده است؟
خوشبختانه، عراقیها به هیچ وجه زیر بار پذیرش تحریمهای آمریکا علیه ایران نرفتند. گواه این حقیقت نیز صادرات گاز، برق و فرآوردههای نفتی ایران به این کشور است. ایران در سال جاری شش میلیارد دلار از محل صادرات گاز، برق و فرآوردههای نفتی به عراق درآمد داشته است؛ مبلغ قابل توجهی که در شرایط کنونی کمک شایان توجهی به اقتصاد ایران است؛ لذا اگر بتوانیم ظرفیتهای مازاد تولیدی در عراق را به کار بگیریم، در این زمینه به موفقیتهای قابل توجهی دست مییابیم.
از سوی دیگر اگر مشکل ترانزیت قانونی به عراق حل شود، میتوانیم کالاهایمان را به عراق وارد کنیم و کالاهایمان را به اسم شرکتهای عراقی از عراق وارد ایران کنیم. طرف عراقی با این مسئله مخالفتی ندارد، اما مشکل این است چون عراق قانون ترانزیت ندارد، کالایی که به اسم شرکتهای عراقی خریده میشود و از عراق وارد ایران میکنیم یک بار در عراق ترخیص میشود و هزینه گمرکی بر آن وارد میشود و یک بار دیگر هزینه گمرکی در ایران باید پرداخته شود؛ لذا افزایش هزینههای سنگین به واردکننده وی را از این واردات بر حذر میدارد. اگر این موضوع رفع شود، بخشی از کالاهای صادراتی ایران از عراق وارد بازارهای جهانی میشود؛ برای مثال، سالانه یک میلیون و 200 هزار تن کالا وارد بندر امالقصر عراق میشود، اما چون عراق کالایی برای صادرات ندارد، کشتیها خالی به مقاصد خود بازمیگردند؛ لذا ما در این موضوع بهشدت به عراق نیازمندیم؛ چرا که میتوانیم کالای صادراتی خود را بهراحتی وارد بندر امالقصر کنیم و به بازارهای جهانی انتقال دهیم.
به نظرتان داشتن پول مشترک بین کشورهای محور مقاومت تا چه حدی میتواند ممنوعیتهای تجارت با دلار و تحریمهای ظالمانه علیه محور مقاومت را به نفع تجارت بین این کشورها رفع کند؟
شرایط کنونی میطلبد قبل از اینکه به دنبال پول مشترکی بین کشورهای یادشده باشیم، برقراری پیمانهای منطقهای، همانند پیمان سنتو را که کشورهای ایران، ترکیه، افغانستان و پاکستان برای مقابله با شوروی سابق و کمونیسم عضو آن بودند،دنبال کنیم. در حال حاضر کشورهای محور مقاومت، آمریکا ستیزان حتی کشورهایی مانند لبنان برای مبارزه با گروههای تروریستی چون داعش و برقراری ثبات امنیتی و اقتصادی در منطقه باید به دنبال انعقاد پیمانهای منطقهای باشند؛ پیمانی اقتصادی با نگاه سیاسی همانند پیمان شانگهای که مباحث امنیتیـ سیاسی را مد نظر قرار داده است. انعقاد چنین پیمانی به آسودگی خیال عراقیها منجر میشود که اگر آمریکاییها صحنه عراق را ترک کردند، پیمان منطقهای ایجادشده حامی آنها خواهد بود و براساس این پیمان کشورها در اموری، چون مبارزه با داعش و کاهش دخالت خارجیها در این کشور حاضر میشوند. چنین پیمانی بسترهای لازم را برای توسعه مباحث اقتصادی نیز باز میکند. بعد از این پیمانها میتوان بر موضوعاتی چون پول واحد یا ارتباط تجاری بر اساس پولهای ملی تمرکز کرد. ما میتوانیم با سوریه و عراق پیمان دوجانبه داشته باشیم، اما به دلیل اینکه در حال حاضر واردات چندانی از کشورهای عراق و سوریه نداریم، داشتن پول ملی نیز بیمعنی میشود؛ چرا که هنگامی پول ملی قابل استفاده است که واردات و صادرات، همانند تجارت ما با روسیه، میان کشورها دوطرفه باشد. در شرایط فعلی اگر راه ترانزیت میان دو کشور باز شود، میتوان پیمان پولی دوجانبه را با عراق برقرار کرد. بر این اساس همکاریهای چندجانبه بین کشورهای یادشده در قالب پیمان منطقهای، بستری برای گسترش روابط سیاسیـ امنیتی و توسعه امور اقتصادی خواهد شد.
مشخصاً نقش سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در توسعه اقتصاد بین کشورهای محور مقاومت از کدام جهت ستودنی است؟
اقتصاد و تجارت بدون امنیت معنی ندارد. از طرفی سردار شهید قاسم سلیمانی تأمینکننده و به وجود آورنده امنیت در ایران و منطقه بود. این تأمین امنیت سیاسی بود که به ایجاد روابط اقتصادی با کشورهای منطقه منجر شد. این روابط با تلاشهای خستگیناپذیر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی موقعیت فوقالعاده سوقالجیشی به خود گرفت که در توسعه روابط اقتصادی ما و کشورهای یادشده بسیار ارزشمند است. ما به دنبال تلاشهای سردار شهید قاسم سلیمانی توانستیم خطوط لولههای نفت و گازمان را به دریای مدیترانه برسانیم. اگر سردار در راستای تأمین امنیت منطقه تلاش نمیکرد، به هیچ وجه نمیتوانستیم روابط اقتصادی خوبی با این کشورها داشته باشیم.
ما طی این سالها توانستیم 100 میلیارد دلار کالا به عراق صادر کنیم. این موضوع بسیار ارزشمندی است که با تأمین امنیت میتوانیم سالانه ده میلیارد دلار ظرفیتهای مازاد کالای تولیدی خود را به این کشورها افزایش دهیم. قطعاً زیرساختهای اقتصادی امروز ما در روابط با کشورهای عراق و سوریه، از تلاشهای سردار شهید قاسم سلیمانی ناشی بوده است، در حالی که تا پیش از این روابط تجاری ما با این کشورها تنها در حد گذرگاه مرزی و بازارچهای بوده است.