آمریکا و رژیم صهیونیستی از معدود کشورهایی هستند که از طریق اقداماتی مانند؛ ارسال نامه یا هدایای آلوده به ویروس و میکروب برای افراد موردنظر (از جمله ارسال قرصهای مرگبار یا سیگار آلوده برای فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا با هدف کشتن وی) یا اهدای موادغذایی، پوشاک و یا اسباببازی آلوده به کشورهای آفریقایی و آسیایی، دست خود را به کثیفترین نوع جنایت بشری یعنی بیوتروریسم آلوده کردهاند.
سلاح میکروبی یا بیولوژیکی به هر نوع ترکیب بیماریزا شامل؛ باکتری، ویروس، پروتوزون، انگل یا قارچ گفته میشود که به عنوان سلاح و با هدف کشتن یا ناتوان کردن دشمن از آن استفاده شود.
جنگهای میکروبی یا بیولوژیکی، سابقهای تقریباً به طول عمر بشر دارد. از همان ابتدای شکل گرفتن جوامع، انسانها برای موفقیت در نبرد با حیوانات و سپس در جریان جنگ با یکدیگر، از انواع سموم طبیعی (توکسینهای بیولوژیک) و غیرطبیعی (ساخته دست بشر) برای غلبه بر دشمن بهره میبردند.
شاید استفاده از قارچها و سایر گیاهان سمی و یا سم حیواناتی نظیر مار و عقرب برای کشتن انسان و حیوان، در ردیف شناختهشدهترین روشهای اولیه جنگ بیولوژیک باشند، اما از دیرباز استفاده از انواع حیوانات زنده و مرده و یا جسد انسان برای انتقال و انتشار میکروب و آلودهسازی محیط و بهخصوص منابع آب یا مواد غذایی و پس از آن تولید و استفاده از سموم و میکروبهای کشنده دستساز هم پابهپای استفاده از روشهای اولیه، معمول و متداول شده است.
بهعنوان مثال؛ در سال ۱۳۴۶ میلادی، سپاهیان مغول در حین حمله به شهر کافا در کریمه، جنازه کشتهها را در پای دیوارهای شهر رها کردند. در نتیجه این کار و با رفت و آمد مدافعین شهر، اپیدمی طاعون (مرگ سیاه) به تمام منطقه و به روایتی در سطح کل اروپای آن زمان گسترش یافت.
در جریان جنگ جهانی اول نیز نیروهای آلمانی، اسبها و گاوها را قبل از انتقال آنها به آمریکا و فرانسه به بیماری آلوده میکردند و سایر کشورها نیز در موارد مختلف با استفاده از حیوانات مختلف، از این شگرد یا روشهای شیطانی مشابه آن مانند؛ صدور داروهای سمی و خطرناک و یا آلودهسازی لوازم پزشکی، پوشاک و حتی اسباببازی بچهها استفاده کردهاند.
در سال ۱۹۳۷ ارتش امپراتوری ژاپن برنامه منظمی را بر روی سیاه زخم و طاعون برای تولید جنگافزارهای بیولوژیک شروع کرد. بسیاری از دیگر کشورهای جهان مانند، روسیه، چین و کشورهای اروپایی و حتی برخی از کشورهای آسیایی نیز در این رابطه فعالیتهای گستردهای انجام دادهاند.
آمریکا نیز در سال ۱۹۴۳ رسماً برنامه تحقیقاتی خود را برای استفاده از عوامل بیولوژیک آغاز کرد و موفق شد مواد مختلفی شامل؛ باسیلوس آنتراسیس (عامل سیاه زخم)، سم بوتولیسم، فرانسیلا تولارنسیس (عامل تولارمی)، کوکسیلا برونتئی (عامل تب Q)، ویروس انسفالیت ونزوئلایی، بروسلا سویس (عامل بروسلوز) و انتروتوکسین بیاستافیلو کوکی را تولید کند، که البته بنا بر دستور نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا این تحقیقات برای مدت کوتاهی متوقف شد.
البته بهطور همزمان با پایان این برنامه و بهرغم پروتکل ژنو که در سال ۱۹۲۵، استفاده از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را ممنوع اعلام کرده، ارتش آمریکا برنامه دفاع میکروبی در جنگ را از سال ۱۹۵۳ شروع کرد و بدون توجه به کنوانسیون سال ۱۹۷۲ که مجدداً بر عدم تولید، فرآوری و گسترش سلاحهای بیولوژیکی تأکید دارد و به امضای کشورهای مختلف جهان رسیده، اقدامات غیرانسانی خود در این زمینه را همچنان ادامه داده است.
شاید اولین اقدام آمریکاییها در این زمینه به استفاده از روشهای بیولوژیکی برای عقیمسازی و از بین بردن سرخپوستانی است که سرزمینشان را اشغال کرده بود، اما همانگونه که اشاره شد، اسناد منتشره و اعترافات سردمداران این کشور گویای آن است که این اقدامات هیچگاه بهطور واقعی از سوی آنها متوقف نشده است.
بر اساس همین اظهارات و اسنادی که تاکنون افشاء شده و با عنایت به سابقه استفاده آمریکا از اولین بمب اتمی در جهان واستفاده گسترده از سم موسوم به عامل نارنجی در جنگ با ویتنام، میتوان مدعی شد که بیشک آمریکا و پس از آن رژیم صهیونیستی از جمله حکومتهایی هستند که از عوامل شیمیایی و بیولوژیکی بیشترین بهره را در جهت تأمین منافع شیطانی خود بردهاند.
همچنین آمریکا و رژیم صهیونیستی از معدود کشورهایی هستند که از طریق اقداماتی مانند؛ ارسال نامه یا هدایای آلوده به ویروس و میکروب برای افراد موردنظر (از جمله ارسال قرصهای مرگبار یا سیگار آلوده برای فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا با هدف کشتن وی) یا اهدای موادغذایی، پوشاک و یا اسباببازی آلوده به کشورهای آفریقایی و آسیایی، دست خود را به کثیفترین نوع جنایت بشری یعنی بیوتروریسم آلوده کردهاند.
البته اروپاییها نیز با اسلاف خود تفاوت چندانی ندارند و بارها مرتکب این جنایت شدهاند که یکی از آخرین آنها، ارسال خونهای آلوده به ایدز در دهه ۶۰ شمسی توسط دولت فرانسه به ایران بود که در نتیجه آن ۹۰۰ ایرانی به ایدز مبتلا شدند.
در هر حال در این رابطه تاکنون بیش از ۱۲۰۰ نوع عامل زیستی طبیعی و غیرطبیعی با قابلیت استفاده به عنوان سلاح شناسایی شده و مورد مطالعه قرار گرفتهاند. برخی از این عوامل عبارتند از ویروسهایی نظیر؛ ایدز، ابولا، آبله، انسفالیت اسبی ونزوئلایی، تب خونریزی دهنده ویروسی، انواع کرونا از جمله سارس و کوید ۱۹، انواع آنفولانزا مثل؛ آنفولانزای خوکی، آنفولانزای پرندگان، جنون گاوی و همچنین باکتریها مانند؛ سیاه زخم، تب مالت، وبا، مشمشه، طاعون، تولارمی و تب کیو و انواع دیگری که بخش قابل توجهی از آنها ساخته دست بشر است.
طبیعی است که با توجه به خوی استکباری و سابقه جنایات آمریکا، این کشور در ردیف متهمین ردیف اول جنگهای بیولوژیکی و یا بیوتروریسم قرار دارد و لذا از همان ابتدای انتشار ویروس کرونا، انگشت اتهام به سوی سوی سردمداران شرور و جنایت پیشه ایالات متحده نشانه رفت.
به گزارش جام نیوز، پروفسور «ایلیا الین» در پژوهشی به ردیابی منشأ تولید و شیوع ویروس "کرونا" پرداخته و سرنخهای موجود، او را به یکی از دهها لابراتوار تسلیحات بیولوژیک در امریکا رسانده است.
ایلیا در این گزارش مینویسد؛ در آغاز یعنی پیش از سال ۲۰۱۹، نژاد نوظهور این ویروس در لابراتوارهای نظامی آمریکا بهدست عدهای از متخصصان جنگ بیولوژیک با آزمایش روی تعدادی ویروس ایجاد شد. آنها از اسیدهای نوکلئیک این ویروسها برای ترکیب اسیدهای نوکلئیک نژاد نوظهور ویروس کرونا استفاده کردند.
وی میافزاید؛ نکته غافلگیرکننده این بود که در ترکیب کرونای جدید، چهار واحد از اسیدهای نوکلئیک ویروس ایدز (که قبلاً تولید کرده بودند) بهکار رفت و پس از آزمایش موفقیت آمیز بر روی حیوانات، نوع انسانی آن (احتمالاً همراه با واکسن آن) ساخته شد.
سپس یکی از یگانهای ویژه ارتش آمریکا که از سال ۲۰۰۳ در پایگاه هوایی شاهزاده سلطان در عربستان مستقر بود، با هماهنگی سرویس اطلاعاتی سعودی، ویروس را در دو منطقه "احساء" و "جده" منتشر کرد، که طبیعتاً یکی از اهداف آن انتقال ویروس از طریق مسلمانان شرکت کننده در مراسم حج به کشورهای اسلامی بود.
نسل جدید این ویروس که با استفاده از ژنوم نمونه مخاط (در این مورد، آب دهان) افراد ساخته شد، در سال ۲۰۱۲ اولین سری تلفات را در عربستان و قطر گرفت، اما به علت گرمای منطقه به کندی و با قدرت کم انتشار یافت، اما از آغاز ژوئیه ۲۰۱۵، گزارشی مبنی بر ابتلای عدهای به کرونا در بیش از ۱۲ کشور از جمله؛ عربستان، اردن، قطر، مصر، امارات، کویت، ترکیه، عمان، الجزایر، بنگلادش، اندونزی، اتریش، انگلیس، کره جنوبی، چین، تایلند، فیلیپین و همچنین فرانسه، تونس، آمریکا، یونان و ایتالیا منتشر شد.
نکته قابل توجه این است که همه مبتلایان به کرونا در اروپا و تونس به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با خاورمیانه در ارتباط بودند و مهمتر اینکه ۸۰ درصد مبتلایان به کرونا در عربستان مرد بودند که گفته میشود شاید یکی از دلایل آن، استفاده زنان این کشور از روبند صورت بوده که نقش ماسک را ایفا کرده است.
در ادامه این گزارش آمده است، در ماههای اخیر با مشارکت یک دانشمند آمریکایی و یک دانشمند مزدور چینی، آزمایشهای متعددی برای تولید نسل جدیدتری از ویروس کرونا که هم سازگاری بیشتری با دمای منطقه داشته باشد و هم به راحتی قابل انتقال به نژادهای موردنظر انسانی باشد، صورت گرفت.
سرانجام موفق شدند ویروس را بهگونهای تولید کنند که در حرارت پایینتر از ۲۰ درجه سانتیگراد زنده بماند و در نتیجه به آسانی امکان انتشار آن در فصل زمستان در خاورمیانه فراهم شد.
بر اساس این گزارش ابتدا در نمونه حیوانی تعدادی افعی و خفاش به ویروس آلوده شدند و سپس برای تولید ترکیب جدید، از خفاشهای آلوده بهعنوان غذای مارهای گرسنه و در عین حال مبتلا به ویروس استفاده شد و پس از آن ژن جدید به دست آمده از مار، بهطور مخفیانه روی یک زندانی چینی مورد آزمایش قرار گرفت و در نتیجه ویروس جدید پس از چند روز به تدریج به سایر زندانیان و نگهبانان زندان سرایت کرد و به تبع آن در محیط خارج از زندان نیز منتشر شد و در گام نخست شهر ووهان و سپس سایر شهرهای چین را گرفتار خود کرد.
طی چند ماه و حتی چند سال گذشته، گزارشهای متعدد دیگری در این رابطه (اقدامات آمریکا برای تولید تسلیحات بیولوژیک) منتشر شده که همگی بیانگر نقش آمریکا در تولید و استفاده غیرقانونی از عوامل بیولوژیکی از جمله انواع ویروس کرونا مثل (کووید ۱۹)، در راستای منافع و اهداف پلیدی است که برای خود تعریف نموده است، با اینحال ممکن است چند سوال و شبهه، واقعیات این گزارشها را مخدوش نماید.
مهمترین سوالات و شبهات مطرح در مورد نقش آمریکا در انتشار ویروس کرونا:
هدف آمریکا از این کار (انتشار ویروس کرونا) در این مقطع زمانی و در کشور چین چیست؟
اگر آمریکا این ویروس را برای حمله به ژنهای اقوام و نژادهای خاص در کشورهای هدف تولید و منتشر کرده، چرا مردم خود آمریکا هم به آن مبتلا شدهاند؟
چرا و چگونه این ویروس به اروپا که شریک راهبردی اقدامات آمریکا محسوب میشود، سرایت کرده است؟
اگر ویروس ساخته دانشمندان آمریکایی است، چگونه در کتب تاریخی و فیلمهای سنوات قبل در مورد پیدایش و شیوع طبیعی و غیرطبیعی آن توسط دیگران پیشگویی شده است؟
چرا کشور چین به عنوان کانون انتشار در نظر گرفته شد؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت؛ آمریکاییها با این اقدام اهداف مختلفی را تعقیب میکنند که یکی از آنها کاهش جمعیت جهان و به اصطلاح خودشان، تولید و حفظ نسل برتر است.
در سال ۱۹۷۴ هنری کیسینجر، وزیر اسبق وزارت امورخارجه آمریکا و مشاور امنیت ملی نیکسون بر اساس نتایج پروژه مطالعاتی موسوم به NSSM۲۰۰ که با مدیریت وی انجام شده بود، افزایش رشد جمعیت جهان را از جنبههای مختلف، مغایر امنیت و منافع ملی آمریکا اعلام کرد و در همان زمان افزود: «برای رفع این خطر، باید ۲ میلیارد نفر (حدود یک سوم) از جمعیت جهان کاسته شود.»
در واقع این اولین باری نبود که راهبرد کاهش جمعیت به بهانههای مختلف مانند؛ جلوگیری از اتمام ذخائر طبیعی و ایجاد امنیت و امثال آن، در دستور کار کشورهای سلطهگر غربی قرار میگرفت، اما نخستینباری بود که استکبار جهانی برای تحقق این هدف، با تمام قدرت و با تمام ابزار وارد کارزار شد.
قبل از آن نیز فیلسوف معروف اروپایی یعنی افلاطون، به بهانه اصلاح نژاد و تربیت نسل برتر، موضوع ضرورت کنترل جمعیت را مورد اشاره قرار داده و در کتاب «جمهوری» گفته بود؛ «فقط شهروندان خوب میبایست با هم آمیزش جنسی داشته باشند تا نسل انسان بهتر شود، کاری که در بین سگها و مرغان نیز نتیجه داد.»
۱۴ قرن بعد از افلاطون نیز یکی از اقوام نزدیک داروین به نام Francis Galton برای اولین بار از کلمه یونانی eugenics به معنای «جنس بهتر یا همان نژاد برتر» را به کار برد. او مدعی شد: «اگر ما به اندازه ۲۰ درصدِ وقت و هزینهای که برای تهیه نژاد بهتری از سگ خرج میکنیم صرف تصحیح نژاد بشر بکنیم، یک عالم انسان نابغه میتوانستیم داشته باشیم.»
درست به همین دلیل است که از همان ابتدای پیدایش ایالات متحده، اقدامات شرورانهای مانند؛ انواع آتشافروزی و جنگ مستقیم و نیابتی در نقاط مختلف جهان، یا تحریم و ایجاد قحطی مصنوعی در کشورهای مختلف و یا اعطای وامهای برنامهریزی شده به کشورهای هدف، با شرط کنترل و کاهش جمعیت (با مشارکت صندوق بینالمللی پول) و نیز ارسال دارو و وسایل جلوگیری از بارداری و حتی عقیمسازی به کشورهای مختلف و امثال آن در دستور کار سردمداران این کشور قرار گرفت.
این در حالی است که همین کشور مردم کشورهای دیگر را تحریم نموده و به طُرق مختلف از ورود ضروریترین نیاز آنها جلوگیری میکند و به بهانه حمایت از کشاورزان آمریکایی، حتی از اهدای مازاد گندم تولیدی خود به کشورهای فقیر اجتناب نموده و هر ساله هزاران تُن گندم را به دریا میریخت.
علاوه بر این؛ آمریکا سالهاست که به شکل پنهان و آشکار در جنگ اقتصادی با چین (بهعنوان بزرگترین رقیب تجاری خود) قرار دارد، اما به دلیل ترس از نیروی نظامی قدرتمند و برتری جمعیت این کشور (نسبت به آمریکا)، قادر به استفاده مستقیم از قدرت نظامی و حتی اقتصادی جدی علیه چین نیست.
به همین دلیل آمریکا از هیچ روش دیگری برای فروپاشی نظام اقتصادی چین دریغ نکرده است و لذا در نهایت تلاش کرده تا با استفاده از ویروس جدید کرونا، شهر ووهان یعنی قلب تولید و تجارت رقیب خود و در واقع کل کشور چین را به امید انتقال مجدد کسب و کار شرکتهای آمریکایی به سرزمین مادری، مورد هدف قرار دهد که البته در این رابطه نتوانست به همه اهداف خود دست پیدا کند.
همچنین بهنظر میرسد، آمریکا که از رابطه گسترده تجاری چین و ایران باخبر و ناخشنود است، در پی آن بوده تا به واسطه مراودات، تبادلات و تعاملات سیاسی و اقتصادی این دو کشور، از این طریق (شیوع ویروس در ایران) قلب معنوی جهان اسلام یعنی قم و به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی ایران را نیز مورد هجمه قرار دهد.
البته اهداف دیگری مانند؛ کسب درآمدهای نامشروع ناشی از فروش دارو و واکسن میکروبهایی که ساختهاند نیز، نباید مورد غفلت قرار گیرد.
در مورد سوال دوم و سوم نیز دو گزینه متصور است که یک یا هر دو مورد میتواند واقعیت داشته باشد. اول اینکه برای نظامهای سرمایهداری مانند آمریکا نهتنها جان مردم سایر کشورها اهمیت و ارزشی ندارد، بلکه جان مردم خود این کشور نیز اگر نفعی برای آنها (سرمایهداران) نداشته باشد، فاقد ارزش است.
بنابراین؛ نظریه استفاده از ویروس برای حذف عمدی افراد مُسن و ناتوان آمریکایی که توانایی انجام کار ندارند و حضور آنها، چهره رویایی این کشور را نزد افکار عمومی جهان مخدوش و هر ساله هزینههای فراوانی را به نظام (سرمایهداری) تحمیل میکند، نمیتواند دور از واقعیت باشد، بهویژه با توجه به اینکه گفته میشود، بچهها و افراد سالم (یعنی نیروی کار موجود و آینده) از مصونیت بیشتری در برابر این ویروس برخوردارند.
در عین حال علاوه بر سناریوی اول؛ ممکن است آمریکاییها در فرآیند تولید ویروس، تغییرات ژنتیکی شهروندان آمریکایی که ژن آنها به علل مختلف مثل؛ پیامدهای ناشی از جنگ و اشغالگری و امثال آن با مردم کشورهای هدف ترکیب و تغییر یافته را مورد غفلت قرار داده باشند و یا در مورد انتقال متقابل آن از طریق مهاجرین، بازرگانان و گردشگران ورودی به آمریکا و اروپا تدابیر لازم را اتخاذ نکرده باشند و این مسئله سبب شده تا واقعاً کنترل کار از دستشان خارج شود و اینک در دامی گرفتار شوند که خودشان طراحی کردهاند.
اظهارات مسئولین دولت آمریکا در مورد تلاش دانشمندان این کشور در مورد ساخت و ارائه قریبالوقوع واکسن کوید ۱۹ و بهبود وضعیت اقتصادی این کشور نیز مؤید این مطلب است، که واکسن را از مدتها قبل ساخته و در اختیار دارند، زیرا بنا بر اظهارات کارشناسان این عرصه، پروسه ساخت واکسن از مرحله تحقیقات تا آزمایش روی حیوانات و رسیدن به مرحله آزمایش بالینی بر روی انسان، حداقل به یک تا سه سال وقت نیاز دارد.
در پایان این سوال مطرح است که؛ با این همه شرارت پنهان و آشکاری که آمریکا علیه دولت و مردم سایر کشورها مرتکب شده و میشود، آیا وقت آن نرسیده تا یک اتحاد جهانی علیه این نظام پلید شکل بگیرد تا شر آن را برای همیشه از سر ملتها برطرف سازد؟