تشکيل «ارتش خلقي» پيش از انقلاب از شعارهاي چريکهاي فدايي خلق بود که در روز ۲۵ بهمن 1357 هم دو عضو اين سازمان در يک مصاحبه مطبوعاتي تکرار کردند و درخواستشان اين بود که کليه فرماندهان سابق ارتش بايد در دادگاه خلق محاکمه شوند و ارتشي تشکيل شود متشکل از توده مردم و کارگران و زحمتکشان
در روزهای سخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سياست و مشي مسالمتآميز و مدبرانه حضرت امام توانست ارتش شاهنشاهي را خارج از تصور همه انقلابيون از صف حاميان شاه خارج کرده و در مسير انقلاب همراه ملت نمايد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي مساله جايگاه ارتش در نظام سياسي نوين به مسالهاي پرمناقشهاي تبديل گرديد. حضرت امام و همراهانش خواهان حفظ ارتش بودند و رويکرد اصلاحي و تغيير سران وابسته به رژيم پهلوي را خواهان بودند. اما برخي جريانهاي سياسي از انحلال ارتش سخن ميگفتند.
در اين شرايط حضرت امام در پيامي روز 29 فروردين ماه را روز ارتش جمهوري اسلامي نام نهادند و اعلام داشتند: «ملت ايران موظفند از ارتش اسلامي استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمايند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامي است، و ملت شريف لازم است آن را به اين سِمت رسماً بشناسند و پشتيباني خود را از آن اعلام نمايند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامي که حافظ استقلال و نگهبان مرزهاي آن است جايز نيست.»
نکته قابل ملاحظه در باب پاكسازي ارتش اين بود که اين اقدام مبتني بر روندي منطقي و معقول انجام شد که متوليان آن خود از ارتشان بودند. امير سرتيپ سيد ناصر حسيني از فرماندهان عاليرتبه ارتش در اين باره ميگويد: «بنيه ملي و مذهبي در ارتش چنان قوي بوده كه خودش را تقويت و بازسازي كند. پاكسازي به موارد و نفرات بسيار كم محدود مي شد كه سرسپردگيشان به رژيم طاغوت محرز بود يا اينكه عليه انقلاب در صدد توطئه و مقابله بودند. اما بخش بسيار زيادي از بدنه ارتش با حفظ سمت و درجهها در ارتش باقي ماندند و در مقابل توطئه ها هم ايستادند. اين نكته را هم بايد در نظر گرفت كه در پاكسازي ها خود نيروهاي ارتش اقدام كردند و خارج از آن نهادي اقدام نكرد. کودتايي هم كه قرار بود عليه انقلاب انجام شود توسط خود نيروهاي داخل ارتش كشف و خنثي شد.»
در مقابل جريانهاي چپ که همسوي با خط امام نبودند، از ضرورت انحلال ارتش سخن ميگفتند و بحث تجديد سازمان و اصلاح ارتش را، عملي ارتجاعي ميدانستند. سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و چريکهاي فدايي خلق از جمله گروههايي بودند که بحث انحلال ارتش را به جهت تضعيف کانونهاي انقلابي براي نخستين بار مطرح کردند. گروه نخست با اين ادعا که ارتش باقيمانده از حکومت شاهنشاهي و متاثر از ارزشهاي طاغوتي است، معتقد بود که انقلاب براي رسيدن به اهداف خود نياز به ارتشي خلقي دارد و در واقع ميخواست به اين ترتيب نفوذ خود را در سيستمهاي امنيتي، بيشتر کرده و جايگاهي ويژه در نظام جديد براي خود باز کند. همچنين گروه دوم نيز به اين بهانه که ارتش در دوران طاغوت در خدمت امپرياليسم بوده و امروز نيز ارتش قابل اعتمادي نيست، شعار انحلال ارتش را سر ميداد؛ اما علت اصلي اين تقابلها با ارتش به جهت آن بود که اين افراد ارتش را بازوي قوي نظام نوپاي انقلاب اسلامي ميديدند که در شرايط حساس ميتوانست در خدمت اهداف انقلابي قرار گيرد.
تشکيل «ارتش خلقي» پيش از انقلاب از شعارهاي چريکهاي فدايي خلق بود که در روز ۲۵ بهمن 1357 هم دو عضو اين سازمان در يک مصاحبه مطبوعاتي تکرار کردند و درخواستشان اين بود که کليه فرماندهان سابق ارتش بايد در دادگاه خلق محاکمه شوند و ارتشي تشکيل شود متشکل از توده مردم و کارگران و زحمتکشان. مسعود رجوي از سران سازمان مجاهدين خلق انحلال «نظام ارتش مزدور و پس مانده شاه» و تجديد سازمان آن را براي «تکميل انقلاب» ضروري دانست و تنها 13 روز پس از پيروزي انقلاب مسعود رجوي در دانشگاه تهران خواستار انحلال ارتش گرديد. وي اعلام کرد اگر اين کار انجام نشود اساساً انقلابي رخ نداده است.
در مقابل حضرت امام(ره) با صراحت اعلام ميدارند: «تضعيف ارتش، تضعيف اسلام است. آنها كه تبليغاتي ميكنند كه موجب تضعيف ارتش است آنها خائنند»
توجه داشته باشيم که اين اظهارات در حالي صورت ميگرفت که هنوز سپاه پاسداراني نيز شکل نگرفته بود و عملا با انحلال ارتش، انقلاب نوپاي ملت ايران در برابر هجمه بيگانگان و ايادي داخلي آنان بيپناه ميماند. به واقع انحلال ارتش با هدف ميدان داري اين جريانها دنبال ميشد!
انتقادات چپيها از ارتش پس از يکسال همچنان ادامه داشت. در سالگرد واقعه سياهکل در ۱۹ بهمن ۱۳۵۸ "اشرف دهقاني" از برجستهترين اعضاي چريکهاي فدايي خلق در ميتينگي همچنان بر دولت بازرگان ميتاخت که آن زمان سه ماه از استعفايش ميگذشت: «آنها ارتش ضد خلقي و مزدور شاهنشاهي را فوري سر و سامان دادند و براي يورش به خلق آمادهاش کردند. اسمش را هم گذاشتند ارتش جمهوري اسلامي!» شعارها طنينانداز شد: «ارتش آمريکايي نابود بايد گردد.»
در ميان شعارهاي ميتينگ چريکهاي فدايي يک شعار چند باري تکرار شد: «مرگش باد، مرگش باد!» مخاطب شعار مصطفي چمران، وزير دفاع دولت بازرگان بود که پس از دولت موقت هم در اين سمت ماند و اشرف دهقاني در آن ميتينگ به شدت به او حمله کرد: «آمدند تيمسارهاي شاه خائن را کردند فرمانده قوا، وزير دفاع، فرمانده نيروي دريايي، استاندار فلان جا. اغلب کارمندان سطح بالا را ميبينيم که هر يک به نحوي وابسته به نيروهاي خارجي، يعني امپرياليستها هستند. مثلاً اين آقاي چمران (مرگش باد! مرگ بر چمران) مرگ بر چمران! چمران را اول کردند معاون نخستوزير. بعد آمد کردستان را سرکوب کرد و به پاس اين آدمکشي اين بار او را کردند وزير دفاع... راستي، او اين سالها که در ايران نبود، کجا بود؟ بسياري ميدانند در خدمت اربابان امپرياليستش بود.» از آن ميتينگ تا درگيري چريکهاي فدايي با نظام و ارتش راه درازي طي نشد. تعبير مرحوم هاشمي رفسنجاني در اينجا ميتواند به جا باشد که: «کسي يک ذرّه انصاف داشته باشد ميتواند به اين باور جدي برسد که حضرت امام ارتش را احيا کرد.»
گذر زمان بیش از پیش نشان داد که سیاست امام در حفظ و احیاء ارتش تا چه انداره دقیق و حکیمانه بوده است، بالاخص آنجا که با حمله نظام رژیم بعثی به کشور ارتش با همه توان در خدمت ملت و جمهوری اسلامی قرار گرفت و با اهداء هزاران شهید در کنار دیگر نیروهای مسلح اجازه نداد تا خاک وطن در اشغال دشمن بماند.