اهمیت این رخداد از نگاه کارشناسان و تحلیلگران به آن میزان بود که یکی از آنان معتقد بود، تاریخ منطقه را باید به قبل و بعد از سقوط این هواپیما تقسیم کرد. چنین گزارهای اشاره به اهمیت و همچنین پیامدهای سنگین این رخداد داشت
رسول سناییراد*
در روز ۳۰ خردادماه ۱۳۹۸ یک فروند پهپاد جاسوسی امریکایی از نوع نورتروپ گرومن آرکیو بهنام گلوبال هاوک که وارد فضای ایران شده و به اخطارهای رادیویی مجموعههای پدافندی و راداری کشورمان بیتوجهی کرده بود، با سامانه پدافند ضدهوایی سوم خرداد متعلق به نیروی هوافضای سپاه پاسداران، هدف قرار گرفت.
این هواپیمای بدون سرنشین که در ارتفاع بسیار بالا پرواز کرده و با برخورداری از تجهیزات پیشرفته و فناوری بالا در زمره گرانترین هواپیماهای جاسوسی بهشمار میآمد، با خاموش کردن سامانه شناسایی که نوع هواپیما، مالک و مختصات پروازی را به سامانههای راداری میدهد، با اطمینان از مخفی بودن و در امان بودن از هرگونه خطر، با نقض قوانین بینالمللی و بیاعتنایی به اخطارهای چندباره سامانههای پدافندی سپاه و ارتش به پرواز عملیاتی خود تا لحظه اصابت موشک پدافند هوایی سپاه ادامه داده و لاشه آن در آبهای سرزمین ایران، مقابل کوه مبارک در استان هرمزگان و نزدیکی تنگه هرمز سقوط کرد.
امریکاییها در مرحله اول با نفی و تکذیب ورود هواپیمای جاسوسی خود به فضای هوایی ایران، دنبال ابهامافکنی بوده و حتی رئیسجمهور آن اعلام کرد: «ایران مرتکب اشتباه بسیار بزرگی شده است.»، اما پس از آنکه لاشه هواپیما در آبهای ایران کشف و با شکایت جمهوری اسلامی ایران به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت مواجه شده و هرگونه واکنش نظامی را برای خود بسیار پرهزینه یافتند، منفعل و در عین تلاش برای واکنش نظامی، خبر لغو عملیات نظامی محدود خود را به بهانه نامتناسب بودن تلفات احتمالی عملیات با انهدام هواپیمای بدون سرنشین، رسانهای کردند. همانگونه که پس از اعلام سپاه مبنی بر اقدام سامانه پدافندی سپاه علیه این هواپیما همزمان با رصد هواپیمای نظامی سرنشیندار امریکایی رئیسجمهور امریکا گفته بود: «ما بابت این تصمیم هوشمندانه از آنها سپاسگزاریم.»
اهمیت این رخداد از نگاه کارشناسان و تحلیلگران به آن میزان بود که یکی از آنان معتقد بود، تاریخ منطقه را باید به قبل و بعد از سقوط این هواپیما تقسیم کرد. چنین گزارهای اشاره به اهمیت و همچنین پیامدهای سنگین این رخداد داشت که مهمترین موارد آن به شرح زیر قابل اشارهاند:
۱- اثبات قدرت جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به دشمن در هر سطحی از قدرت و داشتن امکان و اراده وارد کردن ضربه در هر شرایط و وضعیت، که هم برقراری موازنه جدید قدرت و هم اعتماد به نفس ایران اسلامی در بهکارگیری این قدرت را نشان میدهد.
۲- درهم شکستن هیمنه قدرت ادعایی امریکا که ابزاری برای چپاول و غارت منابع کشورهای منطقهای به بهانه حفظ امنیت آنها بوده، ولی در این رخداد آسیبپذیری این قدرت و انفعال آن در وضعیت خاص آشکار و برخی از کشورهای وابسته به امریکا را به تجدیدنظر در معاهدات و توافقات با امریکا و نوع مناسبات به جمهوری اسلامی ایران وادار ساخته است.
۳- آشکار شدن قدرت چندبعدی و چندلایه نظامی جمهوری اسلامی ایران که اگر پیش از این صرفاً توان موشکی آن معلوم شده بود، حال توان پدافندی آن که به شکل بومی و آنهم در شرایط سخت تحریم فراهم آمده، برای دوستان و دشمنان مشخص گردید و بهصورت میدانی و واقعی آزمایش شده است. با هدف قرار گرفتن این هواپیمای بدون سرنشین پیشرفته امریکا توسط سامانه پدافند بومی جمهوری اسلامی، امریکاییها متحمل خسارت سنگین مادی و حیثیتی شده و در عین حال قادر به انجام واکنشی متناسب با این خسارت نبودند، چراکه اقدام جمهوری اسلامی کاملاً قانونی و برای دفاع از مرز هوایی در مقابل تجاوز قطعی پهپاد امریکا انجام شد، کشف و در اختیار قرار گرفتن لاشه هواپیما در آبهای سرزمینی هم گویای حرفهای و حسابشده بودن این واکنش دفاعی به حساب میآمد که امریکاییها را در عرصه حقوقی نیز به انفعال کشاند.
این پیامدها نهتنها بر روی روابط و مناسبات متحدان منطقهای امریکا و محاسبات آنان برای تداوم مناسبات اثر گذاشت، بلکه برخی قدرتهای فرامنطقهای را نیز به تجدید در محاسبات خود وادار کرد و پس از آن بود که برخی دولتهای اروپایی حاضر به مشارکت در ائتلاف با محوریت امریکا در منطقه خلیجفارس نبوده و بهصورت ضمنی خود را از شرکت در هرگونه بحران احتمالی بین ایران و امریکا دور کرده و همکاری با امریکا را برای خود پرهزینه و با خطر بالا میدانستند.
*معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا