با گذشت بیش از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، این سوال وجود دارد که اهالی سینما و متولیان این حوزه، چقدر دغدغه «سینمای دینی» را در سر دارند؟!
زمانی به نظر میرسید که «تصویر متحرک» قرار است بیش از هر چیز دیگری نقشی صنعتی داشته باشد؛ همان زمان که برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ فیلمی به نام «کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر» را ساختند که به نوعی نخستین «تصویر متحرک» شناخته می شود.
اما حالا همگان می دانند که سینما علاوه بر وجه صنعتی و تجاری و حتی هنری، قطعا می تواند به عنوان یکی از مهمترین ابزارها در جهت توسعه ایدئولوژی ها و سیاستهای مختلفِ مد نظر جوامع به کار برود؛ به همین دلیل است که بسیاری از جشنواره و فستیوالهای مطرح سینمایی در حالی هر ساله برگزار می شوند که در پس تمامی آثار راه نیافته و راه یافتهشان، مسائل سیاسی و ایدئولوژیک مورد قبولشان قرار دارد.
به طور مثال، ایرنا سال گذشته بود که گزارشی با این تیتر منتشر کرد؛ «رد پای سیاست و ایدئولوژی در هنریترین فستیوال سینمایی جهان». در این گزارش آمده بود: «در سالهای اخیر جشنواره فیلم کن به سمت کمپانیها و سرمایهدارها گرایش بیشتری پیدا کرده و سیاستها و رویکردهای جدیدی را اتخاذ کرده است. یکی از این راهبردهای جشنواره کن، توجه به فیلمهای خاص با نگاههای دگرباشان جنسی و همچنین حمایت از آنها بوده است».
قطعا با نگاهی هرچند گذرا به آنچه در جامعه 2020 می گذرد، به این نتیجه خواهیم رسید که شاید فیلمها و سریالها بیش از آن که جنبه سرگرمی و یا هنری داشته باشند، تأثیری ایدئولوژیک خواهند داشت و رفته رفته و به مرور زمان می توانند با تغییر سلیقه مردم در این زمینه، سبک زندگی آنان و نوع جهانبینیشان را نیز تغییر دهند.
البته امروز با وجود سریال ها که مخاطبان خود را به صورت درازمدت پای سیستم و تلویزیون و رسانه ها می نشانند و با وجود رسانه هایی مانند نتفلیکس، یوتیوب، فیسبوک یا حتی مانیتورهای خیابانی، ارتباط ایدئولوژی و سینما پررنگتر شده است.
اما در میان این همه آثارِ سینمایی که ایدئولوژی خاصی را نیز هر کدام دنبال می کنند، جایگاه سینمای دینی کجاست؟ سینمایی که جهانبینی دینی را به مردم آموزش می دهد.
ریشه های سینمایی دینی در یونان قدیم
حجت الاسلام نواب کارشناس امور دینی معتقد است: سینمای دینی با اخلاقی و معناگرا فرق دارد و هرکدام دستهبندی های خودش را دارد.
او در میزگردی در برنامه «هفت» گفته است که این مفهوم متعلق به ما نیست و این بحث را ما شروع نکردهایم، بلکه بحث دین و هنر از زمان یونان قدیم شروع شده. اما وقتی این مفهوم وارد دنیای مسیحی شد، نهاد مسیحیت استفاده خیلی خوبی از آن کرد.
حالا این سوال مطرح است که اصلا سینمای دینی چیست و چه ویژگی ها و شاخصههایی دارد؟
کدام سینمای دینی؟
برخی معتقدند که هر آنچه در تقابل خیر و شر در هنر هفتم وجود دارد، به معنای سینمای دینی است؛ برخی کارشناسان با این نظر مخالف هستند و معتقدند سینمای دینی آن چیزی است که به صورت مشخص و واضح تر از اینکه بتوان به این نوع تقابلات توجه کرد، به دین می پردازد.
حجت الاسلام نواب در این رابطه می گوید: «نمیتوان هرچه را که در فضای سینمایی وجود داشته باشد، سینمای دینی نامید؛ حتی ما سینمای ضد دینی داریم! ما در سینما، سینمای تاریخ دینی هم داریم که الزاما سینمای دینی نیست یا سینمای معناگرا داریم که آن را هم نمیتوانیم حتما سینمای دینی نامگذاری کنیم بلکه باید فراتر از آن برویم و سینمای فرهنگ و تمدن اسلامی را سینمای دینی نام بنهیم.»
قطعا همان طور که دسته بندی های متفاوتی در مورد آثار سینمایی وجود دارد، منطقی تر نیز این است که برای سینمای دینی نیز ویژگیها و شاخصه های جدی تر و مشخص تری را بیان کنیم، نه اینکه تنها با استناد به این که در بسیاری فیلم ها تقابل خیر و شر و خوبی و بدی وجود دارد این آثار را نیز جز آثار دینی دانست.
با این حال آنچه که بسیار مورد توجه قرار دارد، این است که متأسفانه سینمای ایران علی رغم اینکه نام سینمای جمهوری اسلامی را به یدک می کشد نسبت به دین اسلام آن طور که باید و شاید ادای دین نکرده است.
سرمایهگذاران برای سیاستگذاران تصمیم میگیرند
محمد مهدی حیدریان معاون سابق امور سینمایی وزارت ارشاد، در این رابطه و در گفتگو با تسنیم گفته است: عنوان سینمای معناگرا به پاسخگویی به نیاز دینی و خلأ معنوی روز جامعه که هرچه جلوتر آمده بیشتر شده است توجه دارد، لذا همچنان توجه به سینمای معناگرا روز به روز بیشتر میشود.
او در رابطه با افول سینمای دینی معتقد است: «واقعیت این است که همیشه من مقصر را اول دولت و حاکمیت میدانم چون حرکت طبیعی بخش عمدهای از سینما مبتنی بر پاسخهای اقتصادی و تجاری سینما است، در این حالت سرمایهگذارها میآیند برای سیاستگذاری سینما تصمیم میگیرند نه تهیهکنندهها. اگر دولت بهعنوان متولی کلان فرهنگ برنامهریزی و سیاستهایی را که باعث ایجاد فعالیت امن برای هنرمندان باشد فراهم بکند، آن وقت هنرمند بدون نگرانی از گیشه میتواند فیلمهای دغدغهمند و متعهدانه خود را بسازد.»
جالب ترین چیزی که در گفتگوی این مدیر سابق وجود دارد بیان نتایج آماری در رابطه با سریال «ولایت عشق» است، او می گوید: «در مدت زمانی که در سیمافیلم مشغول بودم و بهعنایت خدا سریال ولایت عشق ساخته شد، در یک نظرسنجی متوجه شدیم که بالای 85 درصد از جوانان مشهد نه استانهای دیگر کشور، اطلاعات خود را درباره شخصیت حضرت امام رضا (ع) از این سریال گرفتهاند و اطلاعتشان بیشتر شده است.»
از بیدغدغه بودن مدیران تا شوق مخاطبان
این نظرسنجی قطعا بخشی اندک از تأثیر کلان سینما بر روی نگاه دینی و ارزشی مخاطب را می رساند، تأثیری که متأسفانه در حال حاضر به دلایلی همچون گیشه، پایین آمدن سطح سلیقه مردم به خاطرِ ارائه کارهای سخیف و بی ارزش و نداشتن دغدغه در میان بسیاری از متولیان فرهنگی در این حوزه، مغفول مانده است.
اما قطع به یقین، اگر بار دیگر عزمی برای ساخت این نوع آثار چه در سینما و چه در تلویزیون وجود داشته باشد، مردم نه یک بار، بلکه ده ها بار حاضرند این گونه آثار را ببینند، همان طور که بارها یوسف پیامبر(ص) و مختارنامه از تلویزیون پخش می شود و علی رغم انتقادهای موجود، همچنان خواهان و بیننده خودش را دارد.