عاشورای ۱۴۴۲ فرارسید و بار دیگر دل و ذهن یک ملت امام حسینی به یاد عاشورای سال ۶۱ هجری قمری در تنهایی و غربت و شهادت جانسوز امام و یاران با وفایش به تکاپو افتاده تا بار دیگر بگویند اگر آن روز نبودیم امروز هستیم و این شرایط سخت کرونایی نیز نمی تواند ما را از مجالس و محافل انس حسینی جدا کند و امسال باشکوه تر از هر سال و با سبکی جدید عزای حسینی را برگزار خواهیم کرد.
عاشورا درس ها ، آموزه ها و عبرت های فراوانی دارد که با تعمیق در آنها باید برای انقلابی که پیروزی، استمرار و بقاء و ماندگاری خود را در گره خوردن به فرهنگ عاشورا می داند از آنها بهره ببرد و از موانع و تنگه های صعب العبور و طوفان های مواج عبور کرده و انقلاب را به سر منزل مقصود برساند برای نیل به این مقصود باید به این سوال کلیدی پاسخ دادکه چگونه کار امام عاشورا به گودال قتلگاه رسید ؟ آیا این فاجعه یکشبه رقم خورد یا در بستر زمان بود ؟ مسببان این فاجعه چه عواملی بودند ؟
مفروض پاسخ ما آن است که جریان تحریف بود که با دو ابزار انحراف و غفلت موفق شد مسیر جامعه اسلامی را پس از واقعه غدیر و مشخصاً رحلت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم به سراشیبی انحطاط کشانده و کار را در نهایت به گودال قتلگاه در کربلا برساند . جریان تحریف پس از واقعه غدیر به طور موذیانه پنهان شده و پس از رحلت پیامبر اولین تحریف خود را از غدیر با قلب حقیقت و وارونه نمایی آغاز می کند این جریان در جنگ صفین با قرآن بر سر نیزه کردن به جنگ قرآن ناطق می رود و قرآن مجسم را خانه نشین و خار در چشم و استخوان در گلو می کند ،این جریان در ادامه مسیر تحریف حقیقت ، امام مجتبی علیه السلام را سازشکار و نهایتاً امام حسین علیه السلام را خارجی می خواند. این جریان به ذهنیت مردم از حقیقت خلافت حمله می کند و مدیریت کنترل ذهن رفتار کرده و مردم را در مقابل حق قرار میدهد. جریان تحریف با ابزار انحراف در خواص اطراف حق ، ایجاد خطای محاسباتی کرده و تصمیم سازی غلط را القا می کند و خواص را به تصمیم گیری غلط می کشاند و با ایجاد غفلت در عوام ، اطاعت کورکورانه از این خواص منحرف را رقم می زند و اینگونه قدیریان سال دهم را به کوفیان بی وفای سال ۶۱ تبدیل می کند. جریان تحریف در عاشورا آدرس غلط میدهد معروف زمان یعنی امام حسین علیه السلام را منکر و خارجی و منکر زمان یعنی یزید را معروف زمان یعنی امیرالمومنین معرفی می کند از همینرو امام ، فلسفه نهضت خود را احیای اصل امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند.
انحراف به عنوان ابزار جریان تحریف در گستره زمان به به صورت موریانه وار با امام عادل جامعه زاویه پیدا می کند و در بزنگاه فرصت ضربه خود را وارد میکند . انحراف ، فرصتطلب و چهره ای تزویر گونه دارد در غدیر از خود همراهی نشان میدهد چون جرات مخالفت در زمان پیغمبر را ندارد اما به مرور نقاب تزویر از رخ کشیده و چهره واقعی خود را نمایان می کند . دشمن اصلی امام در عاشورا این منحرفین بی بصیرت هستند که خود را خودی و شبیه حق جلوه گر ساختهاند.
ابزار دوم جریان تحریف در عاشورا ایجاد غفلت در مردم است مردمی که امام را به کوفه فراخوانده و حالا از همان کوفه هزاران نفر برای قتال با امام به صحرای کربلا آمده اند بی بصیرت هایی که قصد قربت برای کشتن امام کردهاند و امام را خارجی می پندارند یعنی خروج کننده بر دین ! از همین رو در زیارت عاشورا به طور مکرر میخوانیم اللهم العن امه. البته همین مردم اصلی ترین تاوان پس دهندگان هستند چون پس از امام عادل جامعه ، شرار جامعه بر آنها مسلط و انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان میافتد.
بهترین راهکار مقابله با جریان تحریف و پیاده نظام های آن یعنی انحراف و غفلت ، تبیین و روشنگری است برای یاری امام جامعه باید مرد صبح عاشورا بود وگرنه بعد ها یار قیام مختار ثقفی یا سلیمان صرد خزاعی شدن به اسم خونخواهی چه ارزشی دارد؟ یار امام حسین بودن کجا و یار اینان بودن کجا ؟ جریان شناسی امام شناسی ، دشمن شناسی ، زمان شناسی ، ملازم امام بودن ، جلوتر و عقب تر از امام نبودن، فتنه شناسی ، همگی راهکارهای مقابله با جریان تحریف است و در پرتو چنین آموزه هایی است که میتوان به تعبیر زیبای شهید بزرگوار سردار دلها سرباز ولایت حاج قاسم سلیمانی یک ملت امام حسینی شد ملتی که هرگز در مسیر حسینی بودن دچار انحراف و غفلت و تردید و انفعال نشده و جریان تحریف را با همه الزامات و پیادهنظام هایش می شناسند و ذرهای در تبعیت و پیروی از امام عاشورایی خویش غفلت نمی ورزد.
بیدار باشیم و هوشیار که امروز امام عاشورائی مان می فرماید امروز صحنه ، صحنه کربلا است و باز در جای دیگر می فرماید من در این صحنه از چپ و راست دارم شمشیر میزنم . آری باید یاری گر امام بود و از نهضت عاشورا برای تداوم نهضت خمینی کبیر و سلف صالحش امام خامنه ای تا رسیدن به نهضت جهانی مصلح کل استفاده کرد. انشاالله