رایدهندگان آمریکایی روز سوم نوامبر مشخص خواهند کرد که آیا دونالد ترامپ چهار سال دیگر هم در کاخ سفید خواهد ماند یا نه.رقیب رئیسجمهوری جمهوریخواه در این انتخابات جو بایدن، از حزب دموکرات، است که از دهه 1970 میلادی در سیاست این کشور حضور داشته است و بیشتر به عنوان معاون باراک اوباما شناخته میشود.با نزدیک شدن به روز انتخابات، نتایج نظرسنجیهای مختلفی تقریباً به صورت هر روزه در رسانهها منتشر میشود. این نظرسنجیها، چنانچه با روشهای صحیح نمونهگیری انجام شده باشند، علاوه بر آنکه نیمرخی از نظرات عمومیت جامعه به دست میدهند، میتوانند بر این نظرات اثرگذار نیز باشند.
در اکثر نظرسنجیهایی که تا به حال منتشر شدهاند «جو بایدن» با دستکم 6 درصد رأی از دونالد ترامپ پیشی گرفته. به عنوان مثال، نظرسنجیهایی که همین دیروز موسسه افکارسنجی «هاروارد-هریس» منتشر کرده میزان اقبال از جو بایدن را 53 درصد و میزان اقبال از ترامپ را 47 درصد نشان میدهد.
در نظرسنجیهای دیگری که هر روزه منتشر میشود نیز روند مشابهی دیده میشود تا برای عده زیادی این شبهه ایجاد شود که پیروزی جو بایدن در انتخابات امری مسلم و بدیهی خواهد بود. با این حال، یادآوری اینکه در انتخابات سال 2016 هم اکثر نظرسنجیها پیروزی هیلاری کلینتون را پیشبینی میکردند این نکته را به ذهن متبادر میکند که هر گونه گمانهزنی درباره پیروز این رقابت بر اساس نتایج خام نظرسنجیها لزوماً به نتیجهگیری صحیح منجر نخواهد شد.
مشکل نظرسنجیها در پیشبینی رأیگیری غیرمستقیم
نکته مهمی که هنگام اظهارنظر درباره نقش پیشبین نظرسنجیها باید در نظر گرفت این است که این نظرسنجیها در بهترین حالت، میتوانند روند حمایت عمومی از یک نامزد انتخاباتی یا میزان رأیآوری او در «یک انتخابات مستقیم» را پیشبینی کنند، در حالی که رأیگیری انتخاباتی در آمریکا غیرمستقیم است و کسب بیشترین آرا ضامن پیروزی فرد نیست؛ مثلاً در همان انتخابات ریاستجمهوری سال 2016، هیلاری کلینتون 3 میلیون رأی بیشتر از ترامپ کسب کرد اما در نهایت این ترامپ بود که به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور وارد کاخ سفید شد.
نظام رأیگیری غیرمستقیم به این صورت است که مردم به پای صندوقهای رأی میروند و به نامزد مورد نظر خود رأی میدهند، اما این رأی مردم، رئیسجمهوری را مشخص نمیکند. بلکه حزب نامزد پیروز در هر ایالت، به تعداد سهمیه آرای الکترال - باتوجه به جمعیت - آن ایالت، افرادی را جهت انتخاب رئیسجمهوری معرفی میکند. در نتیجه، تمام آرای مردم به نامزدهای غیر پیروز - فارغ از میزان آن - به حساب نامزد پیروز ریخته میشود.
برای انتخاب رئیس جمهور، هر ایالت بر اساس تعداد آرای آن ایالت در مجلس نمایندگان و تعداد آرای هر ایالت در مجلس سنا ارزش گذاری می شود.
به عنوان مثال ایالت کالیفرنیا با تقریبا 38 میلیون نفر جمعیت دارای 53 نماینده در مجلس نمایندگان آمریکا است و ایالت فلوریدا با 19 میلیون نفر جمعیت، دارای 27 نماینده در مجلس نمایندگان است. و البته هر دو ایالت، 2 نماینده در مجلس سنا دارند. به این ترتیب آرای الکترال کالیفرنیا برابر با 55 و آرای الکترال فلوریدا برابر با 29 رای است. ایالت هایی هم که جمعیت آنها خیلی کم است، حداقل 1 نماینده در مجلس نمایندگان و (البته 2 نماینده در مجلس سنا) دارند. به عنوان مثال ایالت مونتانا با تقریبن 1 میلیون جمعیت، تنها 1 نماینده در مجلس نمایندگان دارد.
تعداد نمایندگان هر ایالت در مجلس نمایندگان به اضافه تعداد نمایندگان هر ایالت در مجلس سنا، بیانگر ارزش آن ایالت برای تعیین رئیس جمهور است که به آن آرای الکترال گفته می شود.بر این اساس کل آرای الکترال در آمریکا 538 عدد است (برای انتخابات سال 2012 میلادی) و اگر کسی بتواند 270 رأی الکترال به دست بیاورد، رئیس جمهور آمریکا خواهد بود.
این نظام انتخاباتی موجب میشود که نامزدها برای کسب رأی در هر ایالت برنامهریزیهای جداگانهای داشته باشند.
ایالتهای چرخشی؛ تعیینکنندههای اصلی انتخابات
ایالتهای آمریکا از لحاظ چگونگی رأی دادن به نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه به سه دسته تقسیم میشوند: «ایالتهای قرمز» (جمهوریخواه)، «ایالتهای آبی» (دموکرات) و ایالتهای چرخشی. به ایالتی قرمز اطلاق میشود که همواره به حزب جمهوریخواه رای دهد و ایالتی آبی اطلاق میشود که همواره به حزب دموکرات رای دهد. در مقابل هم ایالت چرخشی یا ایالت بنفش اطلاق میشود که گاهی به نفع حزب دموکرات و گاهی به نفع حزب جمهوریخواه رای میدهد.
بر این اساس مشخص است که ایالتهای قرمز یا آبی که پیشبینی نتیجه آنها از قبل اندکی مشخصتر است از اهمیت کمتری در پیشبینی نتیجه انتخابات برخوردارند. البته این به معنای آن نیست که نتیجه انتخابات در این ایالتها را بتوان از پیشمشخصشده فرض کرد، زیرا مثلا در انتخابات سال 2016 ترامپ توانست «دیوار آبی» در چهار ایالت «پنسیلوانیا»، «میشیگان»، «ویسکانسین« و «مین» را بشکند. ( رأی سنتی این ایالتها دستکم از سال 1992 نامزدهای دموکرات بود.) با این حال، باز هم وضعیت هر یک از نامزدها در ایالتهای چرخشی که نتیجه 156 رأی الکترال در آنها تعیین میشود شاخص مهمتری برای پیشبینی محسوب میشود.
با وجود آنکه ترامپ در نظرسنجیهای کلی به طور میانگین بین 6 تا 8 درصد از جو بایدن عقبتر است در ایالتهای چرخشی رقابت بسیار نزدیکی با رقیبش دارد. به عنوان مثال، در ایالت فلوریدا که با 29 رأی در مجمع گزینندگان جزو ایالتهای بسیار مهم در انتخابات است ترامپ در نظرسنجی جدید موسسه Trafalgar با 3 درصد از بایدن پیشتاز است؛ در چهار نظرسنجی دیگر در این ایالت که مربوط به هفتههای پیش هستند بایدن با میانگین اختلاف حدود 3 درصد از ترامپ پیش افتاده که بسیار پایینتر متوسط اختلاف 8 درصدی در کل نظرسنجیها است.
از طرف دیگر یک مسئله دیگر در نظرسنجیهای انتخاباتی آمریکا این است که ترامپ نوعاً هواداران خاموشتری دارد که کمتر در نظرسنجیها بازتاب داده میشوند. بخشی از این قضیه به انگیزه رسانهها مرتبط است، مثلاً خود ترامپ ترامپ، در اظهارنظری که چندان هم نادرست به نظر نمیرسد، به تلاش رسانهها برای سوق دادن نظرسنجیها به سمت و سوی مخالف با او اشاره کرده است. اما بخش دیگری از مسئله مربوط به عوامل مختلف دیگری است که موجب میشود طرفداران ترامپ کمتر در نظرسنجیها گنجانده شوند.
در همین راستا، شبکه خبری فاکسنیوز اخیراً گزارش داده ترامپ در حال حاضر در نظرسنجیها در برابر بایدن نسبت به بازه زمانی مشابه در سال 2016 وضعیت بهتری دارد. به عنوان مثال، در نظرسنجی موسسه RCP در سال 2016، هیلاری کلینتون اوایل ماه سپتامبر در ایالت چرخشی ویسکانسین بیش از 10 درصد از ترامپ پیش افتاده بود در حالی که نتایج ثبتشده در موسسه RCP نشان میدهد در همین ایالت بایدن تنها 3.5 درصد از ترامپ پیشی گرفته است. در ایالت میشیگان کلینتون 9 درصد با ترامپ اختلاف داشت در حالی که بایدن به طور متوسط 2.6 از ترامپ جلو افتاده است. در ایالت پنسیلوانیا بایدن 5.8 درصد از ترامپ جلو است در حالی که اختلاف کلینتون با ترامپ در این ایالت 9.2 درصد بود.
هیچکدام از این گزارهها به معنی این نیست که بایدن حتماً بازنده انتخابات خواهد بود اما از آنها میتوان اینطور نتیجه گرفت که تحلیل نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکابا پیچیدگیها و ظرافتهای بسیار بیشتری همراه است.