آیا انتخابات آمریکا مهندسی می شود یا انتخاباتی آزاد و طبیعی است؟
پاسخ به این سوال میتواند تصویری از سازوکار انتخاباتی و سیستم قدرت در امریکا را در مقابل دیدگان ما قرار دهد.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، عملا فرآیندی ۱۸ ماهه است، یعنی از زمانی که افرادی به طور رسمی از قصد خود برای ورود به این عرصه سخن گفته و در کمیسیون انتخابات فدرال این کشور، تقاضای (اعلامیه) نامزدی خود را ثبت میکنند، تا انتخابات عمومی در اولین سه شنبه بعد از اولین دوشنبه نوامبر طول میکشد. رقابتهای انتخاباتی برای تعیین رئیسجمهوری در آمریکا، صرفا یک انتخابات مستقیم تک مرحلهای نیست؛ بلکه فرآیندها، نهادها و قواعدی برای آن تعیین شده که در برخی موارد تنها خاص آمریکاست. از جمله آنها میتوان به «رقابتهای درون حزبی»، انتخاب «نمایندگان حزبی»، برگزاری «مجمع ملی» احزاب، انتخاب اعضای «الکترال کالج» و مواردی اینچنین اشاره کرد.
فرآیندهای اصلی انتخاب رئیس جمهوری آمریکا در قانون اساسی این کشور تشریح شده است و در اصل دوم و متممهای ۱۲، ۲۲ و ۲۳ قانون اساسی اصلاحاتی در آنها اعمال شده است. البته بسیاری از مراحل فرآیند انتخاب رئیس جمهوری این کشور طی سالهای طولانی و بر مبنای سنتها یا قوانین ایالتی شکل گرفته است. سازوکار انتخابات آمریکا بدین صورت است که ۵۳۸ گزینشگرکه گروهی موسوم به مجمع گزینشگران یا الکترال کالج را تشکیل میدهند. مطابق با قانون اساسی یک نقش واسطهای تعیین کننده را در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا ایفا میکنند. به عبارت دیگر، انتخابات این کشور با آرای مستقیم مردمی نیست، بلکه نوعی نظارت و انتخاب نخبگی از این طریق بر آن حاکم است. بسیاری از منتقدان سازوکار انتخابات آمریکا، این قبیل موارد را مسیری برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات میدانند.
هر کدام از نامزدها بتواند نیمی از آرای الکترال را از آن خود کند، یعنی ۲۶۹ رأی بهاضافه یک (۲۷۰) رئیس جمهور خواهد بود حتی اگر آرای مردمی وی کمتر از آرای رقیب باشد. همین مسئله در انتخابات ۲۰۰۰ ال گور و بوش پسر و درانتخابات دور قبل برای کلینتون و ترامپ به وجود آمد. با این که آرای مردمی ال گور و کلینتون از رقبای خودشان از ۲۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار نفر زیادتر بود، ولی طبق سیستم الکترال کالج رقبای آنها برنده شدند.
آیا انتخابات آمریکا مهندسی میشود یا انتخاباتی آزاد و طبیعی است؟
پاسخ به این سوال میتواند تصویری از سازوکار انتخاباتی و سیستم قدرت در امریکا را در مقابل دیدگان ما قرار دهد.
اساسا، دو رویکرد در مورد انتخابات ریاست جمهوری در امریکا در فهم و نگاه تحلیلگران داخلی و خارجی به ویژه تحلیل ایرانی وجود دارد.
اول- جامعه امریکا یک جامعه دو حزبی است و فرد سومی تا کنون خارج از سیستم حزبی پیروز رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری نبوده است. این سیستم دو حزبی قدرت و فرصت مهندسی انتخابات را در هر شرایط متناسب با نیازها، اولویتها و راهبردهای هیات حاکمه امریکایی به این کشور میدهد. به عنوان مثال، در انتخابات پیشین، کاست و طبقهای از لابیستهای قدرتمند مانند لابی صهیونیستی، تراستهای نفتی و کارتلهای اسلحه سازی و شرکتهای سرمایه داری چندملیتی و رسانهها به عنوان حامیان کلینتون ایفای نقش میکردند که به عنوان بخشی از قدرت فائقه و پشت صحنه سیستم امریکا تمایل و تلاش داشتند فضای جامعه امریکا را به سمت حمایت و رای دهی به وی هموار کنند. اما در عین حال، گروه دیگری از این سیستم نیز با برآوردی که از وضعیت جامعه داشتند و به خوبی انباشت مطالبات عمومی، اعتراض ۹۹ درصدی مردم در قالب جنبشهای تی پارتی و وال استریت به توزیع ناعادلانه فرصتها و امکانات و خدمات، افزایش بیکاری و تعطیلی مشاغل و جایگزینی تولیدکنندگان چینی به جای کارگران امریکایی را جزء مطالبات و خواستههای جدی جامعه امروز امریکا میدانستند، به دنبال مدیریت سیستم و مهندسی آراء در سبد کسی مانند ترامپ بودند. با این نگاه، ترامپ هم محصول همین سیستم و با مجوز آن در کنوانسیون ملی حزب جهوریخواه نامزد نهایی حزب میشود و الا میتوانست رای مجمع عمومی حزب را دررقابت با کلینتون در تابستان کسب نکند. به عبارت دیگر، ترامپ هم بخشی از پروژه مهندسی آرای خفتگان، خاموشان و معترضان خاکستری جامعه آمریکا به سیستم لیبرال سرمایهداری است تا به صورت هدایت شده و کنترل شده در درون سیستم اعتراضاش شنیده شود.
دوم- انتخابات امریکا به صورت طبیعی بوده و از دل این روند طبیعی و دموکراتیک، کاندیداها با ارائه تعریف و تصویری از خود اقبال یا ادبار مردم را نسبت به خود جلب مینمایند.
هر کدام از این نگاهها اگرچه دارای طرفداران و منتقدانی بوده و میتوانند برای رد استدلالهای رقیب و تایید نظرات خود ادلهای را اقامه نمایند، اما به نظر میرسد به تنهایی قادر نیستند تا وضعیت کنونی انتخابات امریکا را تحلیل نمایند.
نشانگانی نظیر تلاشهای سراسیمه اوباما در ابراز حمایت از کاندیدای هم حزبی اش خانم کلینتون و حمایت سراسری صاحبان قدرت و ثروت و رسانه از وی در انتخابات دوره قبل میتواند دال بر مهندسی انتخابات باشد، اما فضای جامعه به دلیل انباشت خواستهها و مطالبات که به مرز نقطه جوش رسیده و نامزد دموکرات را جزیی از سیستم و ناکارآمدی گذشته میداند، با کنشی افراطیتر به واکنش در برابر این مهندسی میپردازد.
از این رو، دور از ذهن نیست که بگوییم سیستم امریکا با ملاحظه پتانسیل فردی در کسی مانند ترامپ که توانایی ایجاد هیجان و غلیان انتخاباتی در جامعه پر از مطالبه و عصبانی از نارساییها و کاستیها برخوردار است، زمینه اوج گیری وی و رسیدن به کاخ سفید را میدهد تا آبی بر آتش زیر خاکستر اعتراض مردم باشد، اما وی را نیز رها نمیکند. ساختار قوه مجریه و لایههای تو در توی قدرت در این کشور به گونهای است که میتواند وی را مدیریت کند.