- اقتصاد ایران بسیار بزرگتر و متنوعتر از آن چیزی است که هم مقامات جمهوری اسلامی و چهرههای دولتی در داخل ایران فکر میکردند و هم دشمنانش تصویرسازی میکردند.
- این یک واقعیت غیرقابل انکار است که ایران بعد از انقلاب و علی رغم علاقه وافری که در داخل کشور برای تحقیر دستاوردهای اقتصادیاش وجود دارد، حدفاصل سالهای بعد از پیروزی انقلاب تا سالهای میانه دهه۸۰ خورشیدی (سالهای۸۴ و ۸۵ تا ۹۱) به پیشرفتهای بسیار بزرگی نائل آمده است.
- همانطور که میدانید به لحاظ تنوع، یکی از برندگان انقلاب اسلامی در اقتصاد بخش کشاورزی بوده است. تولید محصولات کشاورزی از حدود ۲۰ تا ۲۵میلیون تن در سال۵۷ به ۱۳۰ تا ۱۴۰میلیون تن در سال۹۹رسیده است. در حالی تولید محصولات غذایی ۶ برابر شده که جمعیت ایران فقط دو برابر شده است. معنای این حرف این است که ما بهطور سرانه، سه و نیم برابر بیشتر از سال۵۷ غذا تولید میکنیم.
- شما اگر همین روند رشد تولید را (با وجود میل وافری که برای نادیده گرفتن دستاوردهای داخلی وجود دارد) تعمیم دهید به تولید خودرو، باز هم به نتایج جالبتری دست میرسید. تولید خودرو در سال جاری که در اوج تحریمها هستیم، حدود ۸ برابر بیشتر از تولید خودرو در بالاترین عدد سال ۱۳۵۶ است. این عدد در برخی دورهها به حدود ۱۵ برابر هم رسیده، ولی امسال به دلیل تحریمها بین ۸ تا ۱۰ برابر بیشتر از سال۵۶ خودرو تولید خواهیم داشت. یعنی ۱میلیون و ۲۰۰ هزار خودرو تولید خواهد شد.
- در حوزه فولاد تولیدمان ۲۵ تا ۳۰ برابر بیشتر از سالهای ابتدایی انقلاب است. فراموش نکنید همه این نمونهها و سایر نمونههای اینچنینی، تولیدات غیر نفتی در اقتصاد ایران است.در مجموع، سهم بخش نفت در اقتصاد ایران که تا سال ۵۴ و ۵۵خورشیدی به حدود ۵۵درصد کلGDP کشور رسیده بود در سال ۱۳۹۶ که ما یک اقتصاد نفتی غیرتحریم شده نسبتا آرامی داشتیم، به ۱۵درصد کاهش پیدا کرده بود. این نشان میدهد که سهم بخشهای غیر نفتی در اقتصاد بسیار متنوع شده است.
- ما در سالهای بعد از انقلاب، سرمایهگذاریهای صنعتی فراوانی کردیم که آثار این سرمایهگذاریها را امروز در شهرکهای صنعتی به عینه میتوان دید، به گونهای که در برخی حوزهها از شدت سرمایهگذاری دچار اُوِرلود شدهاند. این موضوع باعث شده که ظرفیت واقعی صنعت ایران به نسبت ظرفیت اسمیاش در بسیاری از عرصهها بین ۴۰ تا ۵۰ درصد باشد.
تحریمها نقش مالیات را در ایران بازی میکنند
- وقتی تحریم ایجاد میشود در حقیقت حکم یک مالیات بینالمللی تحمیلی بر قیمت تمام شده کالاهای وارداتی است. اتفاق دیگری که نمیافتد، یعنی به جای اینکه دولتها در داخل ایران تعرفههای گمرکی را آنقدر بالا ببرند که واردات آنها به صرفه نباشد، این وظیفه مهم را دشمنان ایران از سال۹۶ به عهده گرفتند.
- آنقدر ظرفیت در بالقوه در اقتصاد ایران ایجاد شده است که بلافاصله پس از ۸برابر شدن قیمت دلار، بسیاری از این ظرفیتهای داخلی اصطلاحا به کار میافتند. این ظرفیتهای بالقوه، یکی از کلیدیترین دلایلی است که در هر بحران نفتی و اقتصادی اعم از سیاسی (تحریم) و اقتصادی (سقوط درآمدها) به داد ایران میرسد که همینطور هم شده است. مورد دومی که باعث نجات اقتصاد ایران شده و خوشبختانه نه مسوولان داخلی و نه رهبران ایالات متحده آن را میشناسند، اقتصاد زیرزمینی ایران است.
- ظرفیت صادراتی غیرنفتی ایران، به مراتب بیش از چیزی است که در اعداد و ارقام ثبت میشود.چرا؟ چون دولتها در دورههای مختلف موفق میشوند، قیمت دلار را سرکوب کنند. چون این رویکرد سرکوبگرانه در مورد قیمت دلار وجود دارد، همواره مقداری قاچاق هم در حاشیه اقتصاد ایران وجود داشته است. حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۹۶ که این رویکرد سرکوبگرانه نسبت به قیمت ارز کاهش پیدا کرد (البته از سال۹۵ دوباره افزایش یافت) میزان قاچاق کالا یکباره از حدود ۲۵میلیارد دلار در سال۹۱-۹۲ به کمتر از ۱۲میلیارد دلار یعنی بیشتر از نصف کاهش پیدا کرده است.
- اگر تولید ناخالص داخلی ایران را بهطور کلی ۱۲۰۰ میلیارد دلار فرض کنیم بر اساس قدرت برابری خرید از این ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار این عدد، غیرنفتی باشد، چنانچه ۱۰درصد از این ۸۰۰ میلیارد دلار را صادر کنیم، یکی از پایینترین کارنامهها را در زمینه صادرات غیرنفتی ثبت کردهایم که معادل ۸۰ میلیارد دلار خواهد شد. در حالی که کل نیاز وارداتی کشور ما سالانه ۴۰ میلیارد دلار است. من یقین دارم در حال حاضر میزان واقعی صادرات ایران حداقل ۲برابر آماری است که رسما اعلام میشود.
- ارز نیمهپنهان اقتصاد هم به اقتصاد وارد میشود، یا به صورت دلار یا به صورت محصولات وارداتی در کف بازار مینشیند. بدون اینکه کسی متوجه آن شود.
اقتصاد ایران، شبیه یک اقتصاد تحریم شده و قحطی زده نیست
- من اقتصاد تحریم شده را خیلی خوب میشناسم، یکی از درسهای مورد علاقهام، دادههای اطلاعاتی برآمده از یک اقتصاد تحریم شده است. برای بررسی میدانی تبعات تحریمها بر اقتصاد کشورهای مختلف، ۲بار به عراق سفر کردم تا به صورت میدانی نشانههای تحریم در اقتصادها و بازارهای مختلف را بررسی کنم. باید قبول کنیم، هیچ حوزهای در اقتصاد ایران، شبیه یک اقتصاد تحریم شده و قحطی زده نیست.
اقتصاد ایران، اساسا اقتصادی نیست که بتوان تمام شؤون آن را تحریم کرد. چون اقتصاد ایران از یک طرف، ظرفیت تولید داخلی بالایی دارد و از سوی دیگر هم ظرفیتهای بالایی در قاچاق کالا دارد که حتی میتواند تا۴۰ یا ۵۰ میلیارد دلار را پوشش دهد. این تمام نیازهای اقتصاد ایران را در حد رفع مجموعه حوائجاش رفع میکند، هر اندازه هم که قیمت دلار بالاتر رود، منجر به افزایش ظرفیتهای صادراتی و ایجاد ارزش افزوده بیشتر خواهد شد.
- موضوعاتی که قبلا بزرگترین نقاط ضعف اقتصاد ایران در خصوص بهره وری پایین برشمرده میشدند، الان لنگر ثباتش شده است. یکی ظرفیتهای بالقوه اقتصادی که در گذشته همواره از آن انتقاد میشد و دیگری کلونی اقتصادی خاصی که به عنوان اقتصاد زیرزمینی شناخته میشود و برخی از کارشناسان جدی اقتصاد مثل خانم فیروزه خلعتبری آن را ۳۰ الی ۵۰ درصد جیدیپی اقتصاد ایران تخمین میزنند. این عدد بسیار بالاست. این دو گانه که در حالت عادی، نقطه ضعف بزرگ اقتصاد ایران است در دوران بحرانهای اقتصادی همواره به داد اقتصاد ایران رسیده است.
فراهم شدن فرصت صادراتی علت گرانیها است
- مردم این روزها میخواهند بدانند که در حال حاضر چرا حتی اقلامی که صددرصد تولید آن داخلی است متاثر از افزایش قیمت دلار دچار افزایش قیمت میشوند؟ برای اینکه این اقلام فرصت صادراتی پیدا میکنند. پیازی که ناگهان ۱۶ هزار تومان میشود، در عراق ۱ دلار قیمت دارد. بنابراین اگر کشاورز بتواند پیازش را در مسیر صادرات قرار دهد، میتواند ۳۰ هزار تومان پیازش را به فروش برساند. بطری آب معدنی که در ایران دو هزار تومان فروخته میشود در بازارهای صادراتی به اندازه ۱۰ هزار تومان ارزش دارد. این در خصوص تمام کالاها و محصولات مصداق دارد.
در واقع تورم بیرحمانه، قیمت تمام شده نیروی کار ایران را که چهرههایی چون آدام اسمیت، دیوید ریکاردو و کارل مارکس میگفتند، «یگانه منشأ تولید ثروت است.» تقریبا یکهشتم کرده است.
ما بدون اینکه بخواهیم با این وضعیت همدلی داشته باشیم میتوانیم از این منظر به موضوع نگاه کنیم که سقوط پول داخلی در برابر پول خارجی، بهرهوری کار و صادرات را بهشدت افزایش میدهد و موجب میشود که اقتصاد زیرزمینی رشد کند. این ۲بال به داد اقتصاد ملی میرسد و منجر به این میشود که جلوی سقوطش گرفته شود.
از خطر تحریمهای آمریکا عبور کردهایم
اگر ما در طول ۳سال گذشته سوءمدیریتهای اقتصادی در داخل را نداشتیم و تصمیماتی که بانک مرکزی در ماههای اخیر در پیش گرفته است، از آذر یا دی ماه ۹۶ در پیش گرفته میشد و آن غارت سازمان یافته چند روز ابتدایی بحران در عرضه ارز ۴۲۰۰ تومانی رخ نمیداد، اقتصاد ایران به مراتب نیرومندتر از شرایط امروز بود.
اقتصاد ایران از پاییز ۹۸ تقریبا تمام آثار تحریمها را از بین برده است. از پاییز۹۸ تا به امروز فشاری که به اقتصاد ایران وارد میشود ناشی از کرونا از یک طرف و فقدان انسجام ملی و دعواهای داخلی از سوی دیگر است که هم در دولت و هم در کل نظام سیاسی ادامه دارد.
- سیاستهایی که دولت آقای روحانی در خصوص صنعت خودرو در پیش گرفته امر پنهانی که نیست. چیزی حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومان، رانت از جیب دولت و خودروسازان به جیب سوداگران منتقل شده است. اگر همین فشار را دولت آقای روحانی به صنعت خودروسازی وارد کرده بود اما فقط به جای اینکه این پول راهی جیب دلالان شود، به خزانه دولت واریز میشد، حداقل اقتصاد ایران به اندازه ۱۰۰هزار میلیارد تومان کسری بودجه کمتری را به اقتصاد تحمیل میکرد و متعاقب آن مردم نیز شاهد تکانههای تورمی کمتری بودند و ممکن بود نرخ تورم امسال کشور نصف این عدد فعلی باشد.
با وجود کرونا، رشد اقتصادی ایران در حالی حول و حوش منفی ۵ درصد میرسد که بریتانیا رشد اقتصادی منفی ۱۱را برای سال۲۰۲۰خواهد داشت. متوسط اقتصاد کشورهای اروپایی نیز منفی۶درصد میشود. یعنی سقوط رشد اقتصادی ایران از متوسط سقوط جهانی پایینتر است.اینها نشان میدهند تمام آثار تحریمها از سال ۹۸ محو شده و از سال ۹۸ اقتصاد ایران از خطر تحریمهای امریکا و رکود عبور کرده است.
فشار اقتصادی نمیتواند بهانهای برای وادادگی برابر آمریکا شود
میخواهم از حرفهایم یک بهرهبرداری سیاسی کنم و آن اینکه اگر فرد یا جریاناتی بعد از روی کار آمدن بایدن یا ترامپ بخواهند فشار اقتصادی را بهانهای قرار دهد برای وادادگی در برابر امریکا، مردم و رسانهها باید بدانند که این اظهارات بهانهای بیش نیست چرا که اقتصاد ایران همه تبعات تحریمی را پشت سر گذاشته است.