این روزها بین مردم و محافل سیاسی کشور، انتخابات آمریکا و نتیجه آن بیشتر تجزیه و تحلیل میشود. جمهوری اسلامی ایران در طول بیش از 40 سال گذشته وجود دو حزب جمهوریخواه و دموکرات را در رأس قدرت آمریکا تجربه کرده است. بنابراین در حال حاضر انتظار وضعیت بهتر یا بدتر در کشور بر اثر انتخابات آمریکا گزاره نادرستی است که عدهای خواه و ناخواه آن را مطرح کرده و به نوعی جامعه ایرانی را شرطی کردهاند.
شرطیسازی جامعه ایرانی
متأسفانه دولت یازدهم و دوازدهم در طول چند سال گذشته، حل مشکلات کشور را به خارج از کشور گره زد و تغییر در سیاست خارجی را سبب باز شدن گره مشکلات کشور قلمداد کرد. طی این سالها، افکار عمومی به سمتی برده شد که مردم برای گرهگشایی اقتصاد کشور، در انتظار فرجام برجام یا اجرای برجام بودند. اکنون که برجام نه تنها مشکلات کشور را حل نکرد، بلکه سبب افزودن مشکلات دیگری نیز شد؛ عدهای در داخل این چنین تبلیغ کردهاند که برجام خوب بود؛ ولی ترامپ با خارج کردن آمریکا از آن، کار را سخت کرد و باید منتظر پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا بود.
گزارهای اشتباه و خطرناک که سبب شرطیسازی اقتصاد ایران شده است. اما واقعیت این است که سیاستهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران در طول بیش از چهار دهه نشان میدهد، با تغییر یک فرد در کاخ سفید، از میزان دشمنی آمریکا با ایران کاسته نمیشود. البته ممکن است این دشمنی به سبب موفقیتهای ایران بیشتر هم شود.
تفاوت جمهوریخواه با دموکرات
اگر بخواهیم تفاوت دو حزب سنتی در آمریکا در قبال کشورمان را بررسی کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که هیچ کدام به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی ایران نیستند و هر دو به دنبال تهیسازی ظرفیتهای توسعه ایران هستند و تنها شاید در اعمال سیاستهای خود با هم تفاوت سلیقهای دارند که در اصطلاح گفته میشود بازیگران کاخ سفید در طول دوره حضورشان، راهبرد متحد با رویکرد تاکتیکی متفاوت در قبال ایران در پیش گرفتهاند.
از اینرو به بخشی از سیاستهای نامزد دموکراتها که برخی پیروزی وی را سبب کاهش دشمنی آمریکا قلمداد میکنند، اشاره میشود: جو بایدن نامزد حزب دموکراتها یادداشتی را در قبال جمهوری اسلامی ایران در «سیانان» منتشر کرد.
او تیتر یادداشت خود را اینگونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.» بایدن در بخشی از یادداشت خود نوشت: «وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه… حرفهای توخالی بوده است.»
این نکته نشان میدهد، بایدن معتقد است فشار فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد. به عبارتی او طرفدار فشار هوشمندانهتر بر ایران است. بایدن در یادداشت خود مینویسد: اگر ایران به تعهدات سختگیرانه برجام پایبند باشد، آمریکا نیز به توافق هستهای بازخواهد گشت.
طبق یادداشت بایدن، به نظر میرسد وی بازگشت به برجام را آغازی برای تشدید محدودیتهای هستهای و برجامی در نظر گرفته است و فشار بیشتر بر ایران در حوزههای دیگر نظیر موشکی، منطقهای و حقوق بشری را در چشمانداز خود متصور است.
موضوعی که دونالد ترامپ در طول چهار سال گذشته با مطرح کردن یک توافق جدید و بهتر به دنبال آن بود؛ هدفی که دونالد ترامپ در قالب فشار حداکثری به دنبال تحقق آن بود.
به عبارتی، بایدن هدف از بازگشت به برجام را نه رفع تحریمها، بلکه اجماعسازی علیه ایران و فشار بر تهران در حوزههای متنوع میداند؛ به گونهای که وی به طور صریح مینویسد: «ما به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامهای موشکی ادامه خواهیم داد.»«جیک سولیوان» دستیار فعلی جو بایدن و مشاور امنیت ملی سابق او در دولت اوباما، که سیاست خارجی بایدن را تبیین میکند،هم گفته است: «ایرانیها باید واقعبینتر باشند. تصور کاهش عمده تحریمها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانتهایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دستکم چارچوبهای زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستیآزمایی و موشکهای بالستیک قارهپیما حل شده باشند، غیرعملی است.» موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مسئله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند.
او همان مطالباتی را از تهران دارد که ترامپ در چهار سال گذشته بر آنها پافشاری کرده است. اعتراض بایدن و جناح هوادار او به بینتیجه بودن اقدامات ضد ایرانی ترامپ از یک سو و نیز رویکرد یکجانبهگرای او در اجرای سیاستهایش بدون مشارکت دادن متحدان اروپایی آمریکاست.بایدن در صورت رأیآوری به دنبال اجماعسازی بیشتر به دنبال محدودسازی ایران حرکت خواهد کرد و ترامپ در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا، سیاست چهار سال گذشته خود را ادامه خواهد داد و تحریم یکجانبه علیه ایران اعمال خواهد کرد.
هر دو حزب رفتارهای ایران را برهمزننده ثبات در منطقه میدانند و به مهار ایران میاندیشند. چه دموکرات و چه جمهوریخواه به دنبال تبدیل ایران از یک بازیگر ضد هژمون به یک بازیگر عادی در نظام منطقهای خاورمیانه و حوزه خلیجفارس هستند.
نکته مهم و اساسی دیگر این است که لابیگری صهیونیستها در آمریکا، عملاً استقلال این کشور را خدشه کرده است. هر یک از نامزدهای پیروز در انتخابات آمریکا به ناچار باید در راستای راضی نگه داشتن صهیونیستها، منافع آن را تأمین کند؛ از این رو بدیهی است تفاوت آنچنانی بین جمهوریخواهان با دموکراتها در قبال این موضوع وجود نخواهد داشت. یکی برای کمک به سیاستهای رژیم صهیونیستی در ناامنسازی محیط پیرامونی ایران داعش را به وجود آورد و دیگری سردار سلیمانی را به شهادت رساند تا ناامنسازی منطقه همچنان تداوم یابد.
انتخابات آمریکا و اقتصاد ایران
مهمترین سؤالی که در حال حاضر مطرح میشود، این است که آیا نتیجه انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران تأثیرگذار خواهد بود؟ مهمترین گزارهای که در حال حاضر سبب طرح چنین سؤالی میشود، موضوع «تحریم» است. بنابراین رصد اظهارات و نوشتههای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، بیانکننده این موضوع است که رفع تحریمهای اعمال شده علیه ایران، سیاست مدنظر هیچ یک از نمایندگان احزاب آمریکایی(ترامپ یا بایدن) نیست.
البته ممکن است پیروزی ترامپ شوک منفی و موقت به بازارها بدهد و متقابلاً پیروزی بایدن شوک مثبت و موقت چند روزه در ایران داشته باشد؛ اما این رفتارها به هیچ وجه به معنای تغییر در آمریکا نیست؛ بلکه رفتار هیجانی برخی در داخل خواهد بود که به زودی فروکش خواهد کرد.
از نظر راهبردی تصمیمسازان پشت پرده در کاخ سفید درباره راهبردهای مواجهه با ایران تجدیدنظر جدی نکردهاند. ایران باید راهبرد و نقشه راه حسابشده و هوشمندانهای اتخاذ کند و اگر درست عمل کند، هم توانایی پیروزی بر سیاست دستکش مخملین بایدن و دموکراتها را دارد و هم دست چدنی ترامپ و جمهوریخواهان را میتواند بشکند. اتخاذ سیاست صحیح و حساب شده میتواند تصمیمسازان پشت پرده در کاخ سفید را به تغییر رویکرد اساسی در قبال جمهوری اسلامی ایران وادار کند.
راه صحیح
سوم نوامبر نه پایان است و نه یک شروع متفاوت. ما نباید از ماندن ترامپ نگران باشیم و نه از آمدن بایدن مسرور. بلکه راههای ساختن ایران عزیز بسیار متنوع است.
باید توجه کرد مهمترین حربه آمریکا علیه ایران، تحریم اقتصادی است. لذا بدیهی است که ایمنسازی اقتصاد باید در اولویت اساسی مسئولان کشور قرار گیرد. توجه به ظرفیتهای داخلی و فعالسازی انرژی درونی تا حدود زیادی شکوفایی اقتصادی به ارمغان خواهد آورد. متأسفانه، شریانِ حیاتِ اقتصادِ ایران به خامفروشی نفت وابسته است. این موضوع باید از اقتصاد ایران کنار گذاشته شود.
تبدیل نفت به فرآوردههای پتروشیمی یکی از مهمترین مسیرهایی خواهد بود که حربه تحریم از آمریکاییها خواهد گرفت. در بعد خارجی نیز مهمترین ابزار جلوگیری از سیاستهای خصمانه و تحریمی غرب در برابر کشورمان، تقویت تعامل با کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا و کشورهای حوزه قفقاز است.
وضعیت جامعه بینالمللی به سمتی در حرکت است که دو کشور چین و روسیه در تلاش هستند به عنوان رقیب آمریکا و جامعه غربی در دنیای امروز خود را مطرح کنند. به بیان دقیقتر، سیاست خارجی این دو کشور در مسائل بینالمللی و ایران نه تنها بر پایه تعامل با آمریکا نیست؛ بلکه در تقابل با آمریکا و در جهت تضعیف این کشور طراحی شده است. لذا جمهوری اسلامی ایران باید از این فرصت استفاده کرده و با تقویت ساخت درونی اقتصاد، تحریمهای حداکثری را با شکست حداکثری رو به رو کند.