صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۸  ، 
کد خبر : ۳۲۵۸۷۹
نگاهی به سریال «خانه امن»

ملاک واقعی کدام است؛ حاشیه یا متن؟!

هر چند ملاک ارزیابی و نقد سریال «خانه امن» با یک قسمت پخش شده مشخص نمی شود و عیار نویسندگی، کارگردانی و بازی ها هم نیازمند برسی و نقد درون متنی کل اثر، بدون نگاه جانبدارانه سیاسی و حزبی متولیان پشت ساخت این سریال است، اما بدون در نظر گرفتن برخی حواشی های این سریال و رپرتاژ آگهی های تعدادی از رسانه های همسو با نهادهای سازنده این سریال که از مدت ها پیش کار تبلیغ اثر مذکور را در دستور کار خو د قرار داده اند، باید گفت که تنها متر و معیار حمله و نقد و یا تایید یک اثر، چه در قالب فیلم سینمایی و یا سریال، فیلم کوتاه، مستند و غیره به بررسی فرم متن و دورن مایه اثر باز می گردد.

از شنبه شب، پخش سریال پرحاشیه «خانه امن» به نویسندگی حسین تراب نژاد با طراحی فیلمنامه مرتضی اصفهانی، کارگردانی احمد معظمی و تهیه کنندگی ابوالفضل صفری از شبکه یک سیما شروع شد؛ سریالی ۴۵ قسمتی که هنوز نیامده جنجال های زیادی را در محافل رسانه ای و سیاسی با سوژه داغ و ملتهب خود ایجاد کرده است. به نظر می رسد که این سریال هم درامی با بن مایه های امنیتی در قالب یک تریلر جاسوسی، ذیل یک تم سیاسی را مشابه با سریال پرحاشبه «گاندو» به مخاطب خود عرضه کند. البته آن گونه که از شواهد امر پیداست این سریال علاوه بر درون مایه امنیتی و جاسوسی، نیم نگاهی هم به فسادهای اقتصادی داخلی در کشور با محوریت پولشویی برای  تامین بودجه فعالیت های تروریستی علیه ایران دارد. آن گونه که پیداست این سریال جزو آثار پرلوکیشن تلویزیون محسوب می‌شود که در شهرهای مختلف تصویربرداری شده و حتی بخشی از آن در چند کشور دیگر جلوی دوربین رفته است. با این حال اگر چه احمد معظمی که قطعا یک کارگردان تلویزونی محسوب می شود با دو اثر شاخص خود یعنی «سارق روح» (درباره فرقه‌های انحرافی) و یا «ترور خاموش» (پیرامون باندهای مافیایی موادمخدر) با آثار پیچیده و یا پیچیده نما، خود را به مخاطب نشان داده است، اما سوژه های امنیتی با رویکردی شناختی به گروه های تروریستی، البته با قرائتی سیاسی و ایدئولوژیک، خوانی متفاوت از دو خان طی شده توسط معظمی است.  

با این تفاسیر هر چند ملاک ارزیابی و نقد این سریال با یک قسمت پخش شده مشخص نمی شود و عیار نویسندگی، کارگردانی و بازی ها هم نیازمند برسی و نقد درون متنی کل اثر، بدون نگاه جانبدارانه سیاسی و حزبی متولیان پشت ساخت این سریال است، اما بدون در نظر گرفتن این حواشی، و رپرتاژ آگهی های تعدادی از رسانه های همسو با نهادهای سازنده این سریال که از مدت ها پیش کار تبلیغ اثر مذکور را در دستور کار خود قرار داده اند، باید گفت که تنها متر و معیار حمله و نقد و یا تایید یک اثر، چه در قالب فیلم سینمایی و یا سریال، فیلم کوتاه، مستند و غیره به بررسی فرم متن و دورن مایه اثر باز می گردد.    

از این رو قطعا نمی توان صرفا حضور و پشتیبانی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، ساس(سازمان اطلاعات سپاه)، وزارت اطلاعات و یا دیگر نهادها و ارگان ها را متری برای قضاوت این سریال تلقی کرد. کما این که حضور کسانی چون حضور مرتضی اصفهانی به عنوان طراح فیلمنامه را هم در سایه برخی مسائل (ارتباط وی با پرونده قتل های زنجیره ای) نشانی بر این باشد که ما با یک اثر نازل طرفیم؛ از آن طرف هم بدون شک نگاه ایدئولوژیک، استفاده ابزاری از برخی اسامی و نام ها نظیر سردار سلیمانی در جای جای سریال، دیالوگ های شعاری، سطحی و پرطمطراق کاراکترها و نظایر آن هم نمی تواند اثری فاخر تولید کند؛ قدرت یک اثر سینمایی و یا تلویزیونی فقط از مسیر بررسی فرم و تحلیل ساختاری متن تصویری (فیلم نامه، کارگردانی، بازی ها، موسیقی، صدا و ِاِلمان های دیگر) قابل تحصیل است ولاغیر. 

پیرو نکته یاد شده همان گونه که قطعا نمی توان سریال هایی چون گاندو را صرفا به دلیل نگاه خاصش به دولت، ذیل سایه متولیان پشت ساخت اثر، ملاکی برای حمله به سریال دانست، بلکه قدرت درام و کارگردانی سریال، البته در حد بضاعت سریال سازی در ایران سبب شد اثری درخور توجه به مخاطبش عرضه شود، باید گفت که «ایدئولوژی زدگی» هم می تواند خطر و تهدیدی برای نابودی هر اثر هنری باشد؛ فارغ از اینکه ایدئولوژی مذکور قابل دفاع است یا خیر. لذا باید دید که دیالکتیک ایدئولوژی، محتوا، موضوع و سوژه اثر با فرم و متن چه خروجی به مخاطب نشان خواهد داد؟ آیا اساسا دیالکتیکی بین فرم و محتوا در سریال خانه امن به وجود خواهد آمد یا ما صرفا با یک سریال ایدئولوژی زده طرف خواهیم شد؟ به قول اسکار وایلد، شاعر و نویسنده ایرلندی: «ما کتاب خوب یا بد (اخلاقی و یا غیر اخلاقی) نداریم؛ آن کتاب یا خوب نوشته شده است یا بد»؛ همین جمله را می‌توان به یک اثر تلویزیونی و یا سینمایی هم تعمیم داد. چنانی که هاوارد هاکس، کارگردان برجسته تاریخ سینما هم در یک جمله معروف عنوان داشت: «اگر به دنبال پیام هستید به تلگراف خانه بروید، نه سینما». 

در سایه این نگاه همان گونه که مینی سریال هشت قسمتی «تهران»، محصول اسرائیل به کارگردانی دانیل سیرکین روسی الاصل و حمایت تیم سازنده سه نفره ای با محوریت موشه زوندر از ۲۲  ژوئن/ دوم تیر سال جاری پخش و نمایش آن در کانال کان ۱۱ اسرائیل با حواشی و پاپاراتزی بسیار آغاز شد و در عمل با یک «فاجعه» و اثری به شدت پوچ و نازل به معنای واقعی کلمه طرف بودیم؛ سریالی که با حمایت های گسترده موساد، سایرت متکل و دیگر نهادهای نظامی و امنیتی اسرائیل ساخته شد، اما در نهایت اثری به شدت عقب افتاده و الکن به مخاطب عرضه کرد. پس ایدئولوژی زدگی هم در ساخت آثار داخلی چه در حوزه سریال سازی، چه در سینما و دیگر حوزه ها و مدیوم تصویری می تواند همین شرایط را به وجود آورد؛ ایدئولوژی، فارغ از خوب یا بد بودن در قالب سوژه باید بتواند به دیالکتیک درست با فرم به منظور رسیدن به یک اثر قابل قبول دست پیدا کند.    

با این خوانش حتی اگر برای مثال با نگاه سیاسی پشت ساخت سریال گاندو موافق نباشیم، اما بی شک این اثر تلویزیونی یک نقطه عطف در سریال سازی پس از انقلاب بود که می تواند ادامه پیدا کند و در لابه لای انبوهی از سریال های به شدت نازل و بی کیفیت صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی، سرمشقی برای آثاری جدی باشد که ذائقه، سلیقه و سطح بینش مخاطب را ارتقاء دهد. لذا اگر خانه امن ادامه دهنده واقعی این راه باشد و بتواند از مسیر درست محتوا ساخته شدن از دل فرم را به مخاطب خود برساند، دیگر مخالفت و یا موافقت با نگاه متولیان پشت ساخت اثر و یا موضوع و سوژه سریال یک مقوله فرامتن است که ملاکی بر ضعف کار نخواهد بود. چرا که موضوع «چه گفتن»، اما سینما جای چه گفتن نیست، جای «چگونه گفتن» است. 

با این وصف همان گونه که به موازات دو فیلم سینمایی به شدت قابل احترام «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به نویسندگی ابراهیم امینی و حسین تراب نژاد(که اتفاقا نویسنده سریال خانه امن هم هست) و کارگردانی محمدحسین مهدویان، سال گذشته بهترین فیلم سینمایی کشور در حوزه امنیتی و تریلر جاسوسی یعنی «روز صفر» به نویسندگی مشترک سعید ملکان و بهرام توکلی و کارگردانی و تهیه کنندگی سعید ملکان ساخته شد و یا ما در سال ۱۳۹۰ با فیلم سینمایی خوش ساختی چون «قلاده های طلا» در خصوص حوادث بعد از انتخابات ۸۸ رو به رو بودیم، بتوانیم در طول تماشای سریال خانه امن با یک اثر قابل قبول مواجه باشیم، دیگر حواشی آن طی این مدت که احتمالا در ادامه بیشتر هم خواهد شد، نمی تواند ملاک قضاوت باشد؛ نگاه سیاسی هر فردی یک پارامتر فرامتن است و نمی توان با نگاه فرامتن، درون مایه، فرم و متن سینمایی و تلویزیونی یک اثر را مورد ارزیابی قرار داد؛ به عبارت صریح تر حتی اگر نگاه سیاسی مخاطب با آثاری چون قلاده های طلا همخوانی نداشته باشد، نمی تواند متر قابل قبولی بر نقد متن سینمایی آن باشد، بلکه صرفا نگاهی فرامتن و از بیرون به متن اثر تلقی خواهد شد. به ویژه که در آن سو ما با انبوهی از آثار سینمایی و به ویژه سریال های جدی تلویزیونی، علی الخصوص در ایالات متحده طرفیم که خلاء ساخت و تولید بیشتر آثاری چون روز شیطان (ساخت بهروز افخمی)، قلاده های طلا، ماجرای نیمروز، ماجرای نیمروز؛ رد خون، روز صفر و یا سریال هایی نظیر گاندو و سریال خانه امن را بیشتر از قبل گوشزد می کند.

لذا حتی اگر آثار مذکور که یقینا نخستین گام های جدی در حوزه سینمای استراتژیک محسوب می شوند با اشکالات و نقدهایی هم مواجه باشندد که یقینا این گونه است، باید با مدیریت و ساخت بیشتر و طی آزمون خطاها به یک استاندار قابل قبول در حوزه سینمای امنیتی و ضد امنیتی برسیم. پس بدیهی است بدون حمایت و پشتیبانی نهادهای امنیتی از سازمان اطلاعات سپاه تا وزارت اطلاعات و دیگر نهادها عملا نمی توان به توفیق مد نظر چشم داشت. در این راستا کم نبوده است سریال های امنیتی و سیاسی که با نگاهی کاملاً حرفه‌ای به مدیوم تصویر و البته پس از خلق یک اثر موفق توانسته است محتوای مدنظر خود را به مخاطب تزریق کند که دو نمونه مهم سال های اخیر به Homeland «میهن» و سریال «۲۴» باز می گردد. این دو سریال در فاصله زمانی پخش خود توانستند در قالب یک فیلمنامه به شدت درست، کارگردانی حرفه‌ای و خلق داستان، حال غیر واقعی، مخاطب را با خود همراه کند و در نهایت محتوای خود را در پس ذهن بیننده اثر بکارد؛ محتوایی با این مضمون که «همه مسلمان ها تروریست نیستند، اما همه تروریست ها مسلمانند». مضافا این که یقیناً قدرت تلویزیون و صنعت سریال‌سازی به مراتب بیشتر از سینماست. به گونه‌ای که سریال بازی تاج و تخت و چرنوبیل به روشنی و عیانی نشان داد که یک سریال تلویزیونی و مینی سریال چگونه می‌تواند واکنشی را حتی در روسیه ایجاد کند. اخیرا حزب  کمونیست روسیه در خصوص پایان بندی سریال گیم آف ترونز و نیز ساخت سریالی در پاسخ به مینی سریال چرنوبیل دست به واکنش زد. یعنی این آثار به قدری جدی و اثرگذار بوده است که واکنش مسکو به آن اجتناب‌ناپذیر جلوه می کند. 

 

منبع: دیپلماسی ایرانی

آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات