روزنامه کیهان **
احمقانه و احمقانهتر!/ محمد ایمانی
هر قدر آدمی از گفتار و رفتار برخی مدیران، دچار ملال میشود، از مشاهده خدمتگزاران پاکباخته به شوق میآید و ناخودآگاه مترنم میشود؛ «سیر نمیشوم ز تو،ای مَه جان فزای من». به تعبیر مولوی «آمد دی خیال تو، گفت مرا که غم مخور- گفتم غم نمیخورم، ای غم تو دوای من/...گفتم روزَکی دو سه، ماندهامُ در آب و گل- بسته خوفم و رجا، تا برسد صلای من/ گفت در آب و گل نِه ای، سایه توست این طرف- بُرد تو را از این جهان، صنعت جان رُبای من/ زینچِ بگفت دلبرم، عقل پرید از سرم- باقی قصه عقل کُل، بو نبرد چه جای من».
سرآمد آن خوبان دلربا، حاج قاسم عزیز است که داغ او، انگار بنای سرد شدن ندارد؛ و چگونه خاموش شود داغ خدمتگزار وارستهای که چند ماه مانده به وصال شهادت، به دختر گرامیاش نوشت «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو مینویسم، چون میدانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمیدانم چرا این حرفها را برایت مینویسم، اما احساس میکنم در این تنهایی و غربت عمرم، نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا!
30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتادهام. زخمها برداشتهام، واسطهها فرستادهام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...».
آن تراز مروّت که به تعبیر رسای رهبر حکیم انقلاب، «قهرمان ملت ایران، اسم رمز بسیجگری در جهان اسلام، و نرمافزار مقاومت و پیروزی» شد، چنان درست زیسته و تجربه اندوخته بود که میگفت «من با تجربه میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.». ۷ هزار میلیارد دلار خسارتی که آمریکا در منطقه دید، در مقابل ازاله حیثیتش هیچ است و این ضربه برگشت ناپذیر را حاج قاسم با بسیج ظرفیتها، به آمریکای بوش و اوباما و ترامپ زد. این سیلی آبدار، همان است که وبسایت الجزیره مرداد ۹۴ (چند هفته پس از انعقاد برجام) به قلم یکی از مخالفان جمهوری اسلامی دربارهاش نوشت «توافق هستهای، تبدیل به گل سرسبد دستاوردهای اوباما به عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد. به تعبیر جوزف نای، این ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته ای دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف دکترین و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست. از همان مرزهای پر منفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هستهای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».
با وجود اعتراف دشمن به اقتدار ایران، عجیب است که وقتی کارشناسان میگویند آمریکا بدون دادن تضمین و خسارت نمیتواند به توافق برگردد، دولتمردی پاسخ میدهد «این حرفها یعنی راه انداختن جنگ جهانی»! و این در حالی است که همان مدیر، پنج شش سال قبل هم مردم را میترساند. باراک اوباما ۲۱ دی ۹۵، در نطق خداحافظی خود در شیکاگو گفت «اگر ۸ سال پیش به شما گفته بودم میتوانیم برنامه هستهای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا میگفتید بیش از حد بلند پروازانه است. اما ما با توافق توانستیم». دولتمرد ما از کدام جنگ موهوم حرف میزد، در حالی که توماس فریدمن تحلیلگر ارشد دموکراتها و مشاور دولت اوباما، ۱۲ تیر ماه ۹۴ (ده روز قبل از اعلام توافق برجام) در نیویورکتایمز نوشت «توافق پیشِ رو، به اوباما این امکان را میدهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه میتوان به دست آورد».
چرا تحریمها ماندگار شد؟ چون برخی سیاستمداران در تحریف واقعیات، همان کاری را کردند که دشمن نمیتوانست. مردم ما پنج سال قبل، هنگامی که ادعای «بستن با آمریکا و اوبامای مودب» مطرح بود، از دولتمردی شنیدند «همه تحریمهای مالی و بانکی و نفتی بالمره (یکجا) در روز اجرای توافق لغو میشود»؛ اما تحریمهای قافیهدار دولت اوباما، پس از برجام، پشت سر هم آمد؛ ویزا، آیسا، سیسادا، کاتسا و...! با این همه، دولتمرد ما به جای جبراناشتباه خود میگوید «رئیسجمهور (جدید) آمریکا فقط یک امضا کند، به تعهدات برمیگردیم» و میافزاید «نخواهیم گذاشت کسانی پایان تحریم را حتی یک ساعت و یک دقیقه به تأخیر بیندازند، این حق مردم ماست». البته لغو تحریمها نه وعده سال 94، بلکه قبل از آن، وعده توافق سعدآباد در سال۸۲ بود. ادعا شد برخی تحریمها در ازای ۶ماه تعلیق هستهای برداشته میشود؛ اما شش ماه شد دو سال، و اروپاییها بیآنکه به وعده خود عمل کنند، گفتند بهترین تضمینی که میتوانید بدهید، دائمی کردن تعلیق (تعطیلی) برنامه هستهای است!
حالا همانها به همراه تیم بایدن میگویند محدودیتهای رو به پایان برجام باید تمدید، و محدودیتهای موشکی و منطقهای هم بر آنها اضافه شود. کار به جایی رسیده که جوزب بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید «ایرانیها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده است و احتمالاً نمیخواهند دوباره با همان کارتها بازی کنند». همچنین نشریه آمریکایی Responsible Statecraft تاکید میکند «بعد از خروج آمریکا از برجام، میانهروها در ایران چهرهای احمقانه پیدا کردند، بنابراین شانسشان را به این راحتی دوباره امتحان نخواهند کرد؛ چون با شکست دوم، چهرهای احمقانهتر پیدا خواهند کرد، حتی اگر دولتمردان در واشنگتن تغییر کرده باشند». اما دل دولتمرد ما، از گستاخیها غرب غنج میرود! او در این 17 سال دو بار وعده داد تحریمها را برمیدارد و خسارات هنگفت بهبار آورد. حالا هم ادعا میکند نباید در برداشتن تحریمها، حتی یک ساعت هم تاخیر کرد! تحریمها را که دوبار برداشتید و به ته دیگش رسیدید، چه چیزی را بردارید؟ «برداشتن تحریم»، اسم رمز واگذاری منابع قدرت ملی است؟
اگر گفتار ناشایست برخی سیاسیون را با رفتار آنها تطبیق دهیم، مفهوم واقعیاش این میشود که «تا من هستم -و به جای زدن به سینه دشمن، واقعیتها را تحریف میکنم- تحریم برداشته نخواهد شد»! القای گزاره «امضای بایدن، کافی و تضمین است» (مانند تعبیر «امضای کری تضمین است»)، در حالی است که حتی آقایان ظریف و عراقچی هم در یکی دو سال اخیر اذعان کردند «توافق با آمریکا، به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد» و «نتیجه پایبندی به برجام، تحریمهای بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب میدهد». دیروز هم سخنگوی وزارت خارجه به درستی گفت «برجام نشان داد امضای ظریف، از کل دولت آمریکا معتبرتر است». با همه اینها، چرا آقای روحانی اصرار دارد واقعیتها را وارونه روایت کند؟! این چه تدبیری است که به آمریکا و اروپا اطمینان میدهد رئیسدولت ما در قبال منافع ملی و عهدشکنی مداوم دشمن، هیچ خط قرمزی ندارد؟ آن تضمینی که او به موگرینی -در واقع به ترامپ- داد مبنی بر اینکه در صورت خروج آمریکا از توافق، همچنان در برجام میماند، خطرناکتر بود، یا این اطمینان دادن به بایدن؟!
وقتی از روحیه فلج و فشل در برخی مدیریتها حرف میزنیم، دقیقا از چه سخن میگوییم؟ محمد سلامتی (حامی دولت و دبیرکل سازمان منحله مجاهدین انقلاب) اخیرا به تلخی گفت «دولت میتوانست مشکلات اقتصادی را با استفاده از ظرفیتهای داخلی بسیار کم کند. اما هدایتکنندگان اقتصادی در دولت نه اعتقادی به این امر دارند و نه توان آن را. وقتی به دلیل تحریمها و از آن مهمتر به دلیل ناهماهنگیهای داخلی و بوروکراسی، واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمه فعال میشوند، کمک و حمایت دولت یک ضرورت غیرقابل اجتناب بوده و میتواند آنها را نجات دهد. اما مسئولان دولت، با افتخار بر اعتقاد به اقتصاد آزاد، رها کردن بازار را توجیه میکنند. آن وقت کاری که آنها باید برای احیای واحدهای تولیدی انجام دهند، قوه قضائیه انجام میدهد و باز هم یاد نمیگیرند(!) من در ابتدای دولت پیشنهاد و انتظارم این بود که از همان ابتدا، ستادی شبیه ستادی که اکنون برای مقابله با کرونا عمل میکند، برای احیای واحدهای تولیدی تشکیل دهد. متاسفانه این کار نشد. این ناشی از اتکا و خوشبینی مفرط نسبت به دستاوردهای سریع برجام و بیتوجهی به ضرورت تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و اثربخشی آن، در زمان بحران بود».
سند دیگر، روزنامه رسمی دولت است که از قول یک صاحبنظر اقتصادی نوشت «بودجه، مهمترین سند مالی کشور است و ظرفیتهای زیادی برای اصلاح ساختار اقتصادی دارد. با کاهش هزینههای غیرضرور و افزایش منابع درآمدی پایدار و بدون آثار تورمی، میتوان بودجه و سپس ساختار اقتصادی را اصلاح کرد. دو راهکار مهم وجود دارد که دولت با اتکا به آنها میتواند از درآمد نفت و فروش اوراق، بینیاز شود. نخستین راهکار، کاهش هزینههاست. شیوع کرونا در کنار مشکلات فراوانش، از نظر صرفهجویی یک فرصت طلایی بهشمار میرود. در این مدت معلوم شد برخی دستگاههای دولتی را میتوان حذف یا ادغام کرد. کاهش خدمات و حتی تعطیلی برخی دستگاهها هیچ خدشهای به اقتصاد و کسب و کارها وارد نکرد. ضمن اینکه هدایت فعالیتها به بسترهای مجازی توانست تا حدود زیادی هزینه اداره سازمانها و شرکتها را کاهش دهد. اقدام دیگر، عادلانه کردن حقوق در دستگاههای دولتی است. طبق اطلاعات موجود، میانگین حقوق دریافتی در ۶۰ شرکت دولتی، بیش از ۲۰ میلیون تومان است که با متناسب سازی آن و حمایت از اقشار ضعیف، میتوان ضمن دنبال کردن عدالت اقتصادی، از بار هزینهها کاست. سومین راهکار بسیار مهم، افزایش درآمدهای مالیاتی است. ساماندهی معافیتهای مالیاتی میتواند درکنار جلوگیری از فرارهای مالیاتی، به میزان قابل توجهی درآمدها را افزایش دهد، درآمدی که امکان اداره کشور تنها با اتکا به مالیات و دوری از نفت را ممکن میکند».
***************************************
روزنامه وطن امروز**
بودجه نفتی اشتباه استراتژیک/محمدکاظم انبارلویی
یکی از مسائل راهبردی که میتوانستیم ناف بودجه را از نفت قطع کنیم این بود که دولت با دادن مجوز به تاسیس پتروپالایشگاهها، به سرمایهگذاران خارجیای که حاضرند با همه تحریمها و تهدیدها در ایران پتروپالایشگاه تاسیس کرده و نفت ایران را به جای اینکه در خارج از ایران دریافت کنند، در داخل کشور خریداری کرده و به قیمت جهانی پرداخت کنند، برای آینده سرمایهگذاری و زیرساخت خوبی را مهیا کند. اینها عمدتا از سرمایهگذارانی هستند از کشورهای اطراف ما که قیمت انرژی و سوخت به اندازهای برایشان صرف میکند که سرمایهگذاری کنند. در ترکیه وقتی یک سرمایهگذار در حوزه انرژی نفت وارد میکند و به پالایشگاه میبرد، تا مرز 100 درصد مالیات پرداخت میکند و وقتی بنزین تولید میکند، 75 درصد قیمت بنزین در ترکیه مالیات میپردازد، از این رو قیمت انرژی در اطراف ایران بالاست اما اگر در ایران سرمایهگذاری کنند و نفت را به قیمت جهانی بخرند برایشان صرفه اقتصادی فراوانی دارد. علاوه بر این، شرکتهای سرمایهگذار به دولت مالیات هم میپردازند اما وزارت نفت ما با آنکه میلیاردها دلار درآمد از منابع حاصل از فروش نفت در داخل و خارج دارد - ضمن اینکه مالیات هم به دولت نمیپردازد!- حاضر نیست 2 پالایشگاه در کشور بسازد تا به جای خامفروشی، فرآوردههای نفتی بفروشیم. این غفلت در بودجه 7 سال گذشته کشور دیده شده و در بودجه 1400 هم مشاهده میشود.
* خطر بزرگ کسری بودجه
مهمترین مساله در بودجه سال آینده، کسری بودجه است؛ همه اقتصاددانان و صاحبان نظر میدانند دولت با کسری فوقالعاده، بودجه 1400 را بسته است و حتی راضی نیست بگوید در سال 98 یا 99 چقدر کسری داشته است که با در دست داشتن تفریغ بودجه بداند عدد واقعی کسری بودجه چقدر است تا بر مبنای آن برای بودجه 1400 تصمیمگیری کند. بودجه 1400 بر خطوط تعیینشده در برنامه ششم توسعه و ابلاغ سیاستهای اقتصادی از سوی رهبر معظم انقلاب انطباق ندارد و لازم است مجمع تشخیص مصلحت نظام چنین نظری بدهد. گزارش سالهای قبل حاکی از این است که بودجه نه در تئوری و نه در عمل این انطباق را نداشته است.
رقم پیشبینی شده برای فروش نفت این پیام را دارد که ما بشدت به مذاکره و توافق نیاز داریم؛ این علامت فوقالعاده بد و خطرناکی برای امنیت ملی کشور است.
ما به هیچ وجه نیاز به مذاکره و توافق نداریم، ما مذاکره کردهایم؛ فقط اجرای آن لازم است و تا زمانی که آمریکاییها تعهدات خود را اجرا نکنند و خسارات عدم اجرای تعهدات خود در مذاکرات را نپردازند، توافق جدید غیر از برجام سم مهلک برای امنیت ملی و اقتصاد کشور است ولی متاسفانه دولت در ارقام پیشبینی شده این پالس و علامت را به دشمن داده است.
***************************************
روزنامه خراسان**
معیشت پس از ارز 4200/مهدی حسن زاده
روز گذشته وزیر صمت در اظهارنظری صریح، ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور را دو نرخی بودن ارز دانست و خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان کرد: «نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی یک تصمیم انقلابی در خصوص حذف ارز ۴۲۰۰ و تک نرخی کردن ارز بگیرند.» این صریح ترین اظهارنظر یک مقام دولتی علیه ارز 4200 تومانی است، اگرچه در محافل کارشناسی و رسانه ای و به ویژه در مجلس یازدهم، انتقادها از اختصاص ارز 4200، به دلیل فساد وتبعات منفی آن همواره طی سال های اخیر مطرح بوده است. اکنون می توان به این موضوع پرداخت که این تبعات چیست و چه راهکاری برای جبران اثرات ناشی از حذف ارز 4200 وجود دارد.
در حقیقت ارز 4200، قرار بود معادل درآمد ارزی دولت از فروش نفت باشد اما آمارهای عملکرد بودجه در سال گذشته و امسال نشان می دهد که دولت به دلیل افت شدید درآمدهای نفت، 12 میلیارد دلار کسری در پرداخت ارز 4200 داشته است و این کسری را از خرید ارز نیمایی یا اختصاص ذخایر ارزی بانک مرکزی در خارج از کشور جبران کرده است. اقدامی که حدود 100 هزار میلیارد تومان هزینه روی دست دولت گذاشته و تبعات آن بر رشد نقدینگی و تورم روشن است.علاوه بر این، تجربه نشان داده است که به ویژه در شرایطی که تامین این ارز با مشکل یا تاخیر مواجه می شد، بخشی از کالاهای اساسی به ویژه نهاده های دامی با ارزی غیر از ارز 4200 وارد می شد. قیمت در بازار هم خود را براساس همان بخش ولو اندک از کالای وارد شده با ارز نیمایی تنظیم می کرد و در نتیجه با وجود اختصاص نیمی از ارز 4200 مورد نیاز واردات نهاده ها، در عمل قیمت مرغ براساس ارز نیمایی تغییر می کرد و افزایش می یافت. این مسئله نشان می دهد که در فضای ارز دو یا چند نرخی، چه مقدار تنظیم قیمت با ارزان ترین ارز سخت و ناممکن و فساد زاست.
در این میان مسئله اصلی این بوده است که حذف ارز 4200 به معنای پذیرش افزایش قیمت هاست. به این ترتیب باید پذیرفت که مرغ پس از کاهش قیمت از حدود 40 به نزدیک 20 هزار تومان، دوباره به همان قیمت 40 هزار تومان برگردد.بنابراین صحبت از حذف ارز 4200 بدون تعیین جایگزین برای آن قطعا معیشت مردم را دچار آسیب جدی می کند.البته یک نکته مهم در ماجرای ارز 4200 جدای از این که کارآمدی موثر را نداشته است واریز شدن میزان انبوهی از پول خزانه و بیت المال به جیب دلالان و برخی وارد کنندگان است که عملا می تواند در یک ساختار درست توزیعی به جامعه هدف یعنی کم درآمد اختصاص یابد. کافی است نگاهی به اعداد و ارقام چند هزار میلیاردی برخی پرونده ها و دادگاه های مربوط به فساد ناشی از ارز 4200 بیندازید تا عمق فاجعه مشخص تر شود.
راهکار کارشناسان در این باره، اختصاص مابه التفاوت ارز 4200 با ارز نیمایی به مردم است. در لایحه بودجه سال آینده اختصاص 8 میلیارد دلار ارز 4200 پیش بینی شده است. با 3 فرض 3 سناریوی قیمت ارز نیمایی 15، 20 و 25 هزار تومان در سال آینده بین 86 تا 166 هزار میلیارد تومان مابه التفاوت قیمت ارز خواهیم داشت که اختصاص آن در قالب حمایت معیشتی به ویژه یارانه کالایی بسیار اثرگذارتر از روش فعلی است. چنان که با فرض اختصاص این یارانه به 60 میلیون نفر (اقشار ضعیف و متوسط) در مجموع به هر نفر ماهانه 120 تا 230 هزار تومان اعتبار اختصاص می یابد که می تواند افزایش قیمت برخی کالاهای اساسی مشمول این طرح را جبران کند و کمک شایانی به اقشار کم درآمد کند. البته شرط این مسئله شکل گیری یک نظام توزیع کارآمد برای 60 میلیون نفر است که بخش عمده زیرساخت الکترونیک آن برای اختصاص یارانه کالایی هوشمند و همچنین مراکز توزیع در شهرهای بزرگ و عمده شهرها فراهم است و می توان برای روستاها و شهرهای کوچک نیز امکان توزیع کالایی و در صورت نبود امکان، توزیع نقدی این یارانه را ملاک عمل قرار داد.
در هر صورت اکنون اجماعی بین بخشی از دولت و مجلس برای حذف ارز 4200 صورت گرفته است. این حذف در صورت اجرای درست آن و طراحی نظام جایگزین برای توزیع مابه التفاوت آن می تواند برگ برنده ای برای روزهای پایانی فعالیت دولت دوازدهم و سال آغازین فعالیت مجلس یازدهم باشد.
***************************************
روزنامه ایران**
خواستههای ایران در برابر 1+4/ مهدی ذاکریان/ استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالملل
گفتوگو همواره شایسته و محل تقدیر است. اکنون ایران در برابر چهار کشوری قرار دارد که اصرار بر صبوری ایران در برابر بدعهدی ترامپ داشتند. ایران و 1+4 شاهد نابودیهای امتیاز برجام بودند. ایران صبر استراتژیک را پیشه کرد. 1+4 نتوانست مانع تحریم اقتصادی و مالی نامشروع امریکا شود. نه چین، نه روسیه و نه اتحادیه اروپا در این موضوع قدم قابل توجهی برنداشتند البته 1+4 امریکا را در انجام هر اقدام سیاسی بینالمللی علیه ایران ناکام گذارد. ولی این ناکامی ریشه در تدبیرهای ارزنده وزیر محترم امور خارجه داشت. دیپلماسی حرفهای و علمی ما سبب شکستهای پیاپی ترامپ در برابر ایران در مجامع بینالمللی شد. به عبارتی ایران برای اولین بار آبروی امریکا را در مجامع بینالمللی برد. او رفت و اکنون رئیس جمهور منتخب آن کشور سخن از برجام میراند. بایدن پیش از برجام باید قطعنامه شورای امنیت را عمل کند. مشخصه حاکمیت در ایران استقلال از سایر دولتهاست.
ایران از اینرو بر این باور است که در گفتوگوی با 1+4 خواستههای مردم ایران را پیگیری میکند. ایرانیان در انتخاباتهای حداکثری نشان دادند چه میخواهند. روابط حسنه با همه کشورهای نظام جهانی که بر پایه سلطهجویی و اشغال سرزمینهای دیگران عمل نمیکنند. به همین روی ملت ایران این خواستهها را دنبال میکند: نفی سیطره به معنی کنترل سایر دولتها توسط یک کشور، بازگشت همه طرفها به تعهدات قطعنامه 2231، ضمانت احترام کامل نسبت به برجام با جبران کامل خسارات وارده در سه سال گذشته، پیریزی بنیان یک گفتوگو در شکلگیری یک همکاری امنیتی منطقهای که قدرت برتر آن نه در دستان کشور یا کشورهای متجاوز به سرزمین دیگران، بلکه با محوریت قربانیان جنگ مانند ایران باشد. اکنون 1+4 در گفتوگوی مجازی با وزیری از ایران روبهرو است که به نیکی ارزشهای اساسی اکثریت ملت ایران را میداند. امنیت، آزادی، نظم، عدالت و رفاه ملت ایران اولویتهای ما در هر گفتوگویی است. به همین روی، ایران در این گفتوگوی مجازی وزرای خارجی، خواهان جبران غیرمجازی خسارتهای گذشته است.
در این سه سال ایران نتوانست در بازار جهانی به صادرات بهینه خود ادامه دهد. حضور مؤثر بازرگانان ایرانی و بهرهمندی از امکانات مالی جهانی در پیچ و خم تهدیدهای وزارت خزانهداری امریکا با مانع روبهرو میشد. دادوستد جهانی نسبت به ایران با تردید و بیانگیزگی مواجه بود. اینها همگی در مغایرت با رفاه مردم، امنیت آنان، نظم جامعه و به تبع آن آسیب به آزادی و عدالت در کشور میشد. وانگهی ادعای زمزمههای اروپا و امریکا در توافقی دیگر، زبان منطق نیست. زبان دیگرانی است که نمیخواهند ایران به نتیجه برسد. آیا 1+4 در دام آنها خواهد افتاد؟ راستی دشمنی با برجام چه دلایلی دارد؟ ترامپ، اسرائیل، امارات و سعودی همراه با اپوزیسیون خارج چرا با عدهای از داخل کشور در مخالفت با برجام ائتلاف میکند و همه آنها در یک جبهه قرار گرفتهاند؟ دقیق نمیدانم و مستنداتی در اینباره در دست نیست، ولی نتیجه عمل همه آنها ضعیف شدن مردم ایران است. نه اینکه برجام به تنهایی سبب قوی شدن مردم شود، خیر! بلکه تحریمها همواره آسیب نخست را به مردم وارد کردهاند.
***************************************
روزنامه شرق **
توهمات ضد امنیت و منافع ملی/سیدمصطفی هاشمیطبا
سردار محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران، در مراسم روز دانشجو در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین (ع) سخنانی به این مضمون بیانکرد که «زمانی که فرمانده سپاه بودم، در کره شمالی توافقاتی شد که اگر این توافقات محقق میشد و محدودیتها اعمال نمیشد، امروز در زمینه هستهای از موشکی جلوتر بودیم».اگر نگارنده بهعنوان فردی نادان و البته مردم عادی معنی این حرف را نفهمند، حرفی نیست و ممکن است نه قاطبه مردم این حرف را شنیده باشند و نه در آن دقت کنند؛ اما دشمن از کمترین اشارات دقیقترین استنباطها را میکند و این بیان از سوی یکی از عالیمقامترین و مطلعترین افراد سپاه پاسداران حربهای به دست دشمن برای تبلیغات و اقدامات علیه جمهوری اسلامی میدهد. مگر آنکه بگوییم این حرف از زمره حرفهای تبلیغاتی برای بزرگنمایی شخصی بیان شده است. حسب فتوای مقام معظم رهبری که در همه مذاکرات با کشورهای خارجی بر آن پافشاری شده است، تولید سلاح کشتار جمعی ازجمله بمب اتمی حرام است و البته این پاسخی قاطع به اتهام دشمن است که ایران را متهم به استفاده از انرژی هستهای برای ساخت بمب اتم میکنند؛ زیرا آنچه از لحاظ دینی حرام است، امکان دستیازیدن به آن مردود است. وقتی میگوییم امروز میتوانستیم در زمینه هستهای از موشکی جلوتر باشیم، آیا دشمنان آن را سندی بر تاکتیکیبودن فتوای ذکرشده قلمداد نمیکنند و با تمسک به آن دشمنیشان را آشکارتر و موجهتر نمیکنند؟ سعدی میفرماید: سخن در دهان ای خردمند چیست/ کلید درِ گنج صاحبهنر.
از این نوع سخنان کم شنیده نمیشود.
یکی داد سخن میدهد که «بزن تا نخوری» و البته این ممکن است؛ اما این هم هست که «اگر بزنی صدتا میخوری» و سخنران میاندیشد فقط ما سلاح داریم و دیگران خواب هستند و فقط آنها فرودگاه و پتروشیمی و نیروگاه و پالایشگاه و پل دارند و ما فقط بیابان صاف هستیم که هیچ گزندی به آن نمیرسد.
یکی میگوید حیفا را بزنیم و آنگاه مردم کشورهای عربی قیام میکنند و اوضاع دگرگون میشود. باید گفت در این تردید نیست که رژیم اسرائیل حسب آنچه به آن معتقدیم که «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» از بین میرود و حسب آنچه در تاریخ آمده است، تمدنها پس از مدتی دگرگون یا نابود میشوند؛ اما اینکه مردم ایران مأموریت این کار را داشته باشند و توفیق نیز به همراه باشد، هرگز مطرح نیست. درعینحال معلوم نیست چرا حیفا را باید بزنیم و تلآویو سالم باشد! کسی نیست به گوینده بگوید چرا آنقدر سستی کردید که اسرائیل در کردستان عراق آنهمه نفوذ کند، در جمهوری آذربایجان تأثیرگذار باشد و در امارات و بحرین یعنی خلیج فارس حضور فعال داشته باشد. به جای آنکه ایران در مدیترانه حاضر شود، اسرائیل در خلیج فارس حضور دارد و سفر ایرانیان به امارات ممنوع میشود.
دیگری که مسئول مذاکرات هستهای بوده و حتی عملکرد او مورد انتقاد همفکران اصولگرایش قرار گرفته، میگوید ما در سال 93 به پشت خیمه دشمن رسیده بودیم. واقعا از این حرف توخالیتر و مبهمتر حرف دیگری میتوان زد؟
این خیمه کدام خیمه است؟ اگر اسرائیل است که هنوز هم پشت خیمه هستیم. اگر آمریکا و غرب است که جمهوری اسلامی دسترسی به آنها نداشته و اگر خدای ناکرده استعاره از سلاح اتمی است و ما در برجام آن را از دست دادهایم که نسبتی کذب به فتوای رهبر فرزانه انقلاب است؛ یعنی آنکه در سال 92 دسترسی به سلاح داشتیم و برجام کار را خراب کرد. فراموش کردهاند که اولا نداشتیم، ثانیا قطعنامههای مختلف شورای امنیت سازمان ملل (که در آن روسیه و چین شریک بودند) حتی تجاوز نظامی به ایران را توجیه میکرد. در حقیقت دشمن به پشت خیمه ما رسیده بود؛ نه آنکه ما به خیمه دشمن رسیده باشیم. آیا چنین حرفهای ناصوابی میتواند ما را به ریاستجمهوری برساند. این سخنان مربوط به کسانی است که داعیه ریاستجمهوری دارند. آیا واقعا فکر کردهاند که مسئولیت زندگی 85 میلیون ایرانی بر دوش آنان است و برخی از مردم سراسر کشور هنوز از ابتداییترین امکانات زندگی محروم ماندهاند. نقل است که امام خمینی (ره) درباره انتصاب فردی گفته بودند تا حالا یک مغازه را نتوانسته اداره کند (نقل به مضمون). حال برخی دوستان به سوابق کار خود نگاه کنند که کدام آجر را روی آجر دیگر گذاشتهاند و صرفا با تمسک به اینگونه سخنان ناسنجیده مدیریت کشور را میخواهند برعهده بگیرند.
برخی از دوستان هم چنین وانمود میکنند که اگر غرب دشمن است، فعلا که روسیه و چین در کنار جمهوری اسلامی هستند. این دیگر جهل مرکب است که روسیه و چین را دوست فرض کنند و به آنها متکی باشند. اینان علاوه بر آنکه با غرب علیه ایران در شورای امنیت همدست و همداستان بودند، پشتیبان بلافصل اسرائیل هستند. اگر فیلم ملاقات پوتین با نتانیاهو را ببینید که نتانیاهو حتی حاضر نشد در ملاقات با پوتین از صندلی برخیزد و پوتین این اهانت را تحمل کرد و اجاره یک بندر در اسرائیل به چین را درک کنند، آن وقت میفهمند که چه کسی دوست است.
شاید مشکل برخی دوستان توهم باشد یا آنکه نکاتی را بگویند که بوی توهم از آن بلند میشود. فرق هم نمیکند از توهم هاله نور و سکوت محض سالن (که در آن فقط تنی چند نشسته بودند) از سوی آقای احمدینژاد و توهم ازبینبردن همه تحریمها در تبلیغات ریاستجمهوری 96 از سوی آقای روحانی همچنین سخنانی را که در بالا نقد کردم و تنی چند از خاصان گفتهاند از جنس توهم است. نه کسی میتواند ثابت کند و نه مدرکی درباره آن موجود است. فقط سخنانی است سرگرمکننده که دشمن از آن استفاده میکند و لاغیر.
زندگی، مبارزه و مقاومت در یک صحنه زماندار و طولانی است. مثل صحنه شطرنج که اگر بخواهیم در آن صحنه شطرنج حاضر باشیم، باید با فکر و قدرت و تمرکز کار کنیم. اگر فکر کنیم زیر صفحه شطرنج بزنیم و پیروز شویم، به همان توهمات دست یازیدهایم و البته حتما دفاع مقدس فراموش نمیشود؛ زیرا که مقاومت به زندگی آمیخته است و بدون آن زندگی بیمعنی میشود؛ اما سادهاندیشی، خودبزرگبینی، حرفهای آمیخته به توهم خامی است و موجب استفاده دشمن. فراموش نکنیم دلخوشکردن به افرادی مثل جو بایدن و حلشدن مسئله با آمدن او هم جزء همین توهمات است؛ کمااینکه خشکسری و حرفهای غلوآمیز در تعریف از خود نیز چنین است.
***************************************