آذربایجان غربی >>  عمومی >> یادداشت سیاسی
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۹  ، 
کد خبر : ۳۲۷۴۹۵
اصول قرآنی حاکم بر مذاکره در سیاست خارجی ایران (۲)

منطق قرآنی حفظ عزت و برائت از مستکبر

یکی از اصلی¬ترین عرصه¬های تبلور عزت‌مندی، عرصه سیاست خارجی و مذاکره با بیگانگان است. نمی‌توان از آسیب¬های مذاکره با استکبار که ویژگی آن¬ها، عهدشکنی و تلاش برای تحمیل خود بر دیگران به هر نحوِ ممکن است (که خدشه و ضربه بر عزت مسلمانان و اسلام می‌زند) غافل شد.
پایگاه بصیرت / شهرام احمدپور/
برائت از مستکبران
اسلام با مستکبر به هیچ روی رابطه‌ای امضاء نمی­کند و مستکبر را تحمل نمی‌کند. ابراهیم خلیل علیه السلام بعد از آنکه معنای خوی استکبار و خطر آن را به مشرکان فهماند، فرمود من و پیروانم از شما بیزاریم؛ «وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لی‏ عَمَلی‏ وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَریئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَری‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُون‏» (یونس، ۴۱)؛ «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّه‏» (ممتحنه، ۴)

قرآن کریم، مستکبر را از آن جهت  که به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی­کند، مورد سرزنش قرار می­دهد؛ «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون‏» (توبه، ۱۲) این ویژگی مستکبران، یعنی عدم وفای  به عهد و پیمان به اندازه­ای در منظر قرآن اهمیت دارد که به دلیل همین ویژگی، نه­تن‌ها اجازه رابطه با مستکبر را نمی­دهد بلکه دستور می­دهد که با مستکبران مبارزه کنید. «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی‏ دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون‏» (توبه، ۱۲)؛ از این جهت  قانون بر ائت از مشرکان یعنی برائت از مستکبران  و این، جزء برنامه­های حج ابراهیمی است. قرآن­کریم می­فرماید: مشرکانی که مستکبرند، خدا و پیامبرش از آن­ها بیزارند و شما هم که به پیامبرتان تأسی می­کنید، باید برائت تان را از آن­ها اعلام کنید؛ «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَری‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلیم‏» (توبه، ۳) در شرایط کنونی نیز شاهدیم مسلمانان، بدون هیچگونه تردیدی، مصداق فعلی استکبار جهانی را آمریکا و رژیم صهیونیستی می­دانند و در رأس شعار‌های تبری­جویانه­شان، برائت از این دو را فریاد می‌کنند.

در حجی که بزرگ‌تر از عمره است ـ‌حج تمتع‌ـ برائت از مشرکان تعبیه شده است؛ دو «ندا» در جریان حج تمتع مطرح است؛ ندای ابراهیمی علیه السلام و ندای محمدی صلی الله علیه و آله و سلم ندای ابراهیمی در آیه «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق‏» (حج۲۷) بازگو شده است و خداوند به معمار کعبه، یعنی ابراهیم علیه­السلام دستور می‌دهد: اعلان کن که مستطیع­ها و هرکه توان دارد از روستا و شهری که در آنند، بگذرند. به مکه بیایند و وقتی به کنار کعبه رسیدند و به طواف مشغول شده و به مراسم حج دست­یافتند، بدانند این حجِ اکبر است و آن وقت، نوبت به اعلان نبی‌اکرمصلی الله علیه و آله و سلم می‌رسد؛ «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَری‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذینَ کَفَرُوا بِعَذابٍ أَلیم‏» (توبه، ۳) این اعلان را پیامبر باید به سمع جهانیان برساند که همه در آن مراسم گرد آیند، و آن اعلان، این است که پیامبر خدا به تبعیت از خدا، از مشرکان برائت می­جوید و این مشرکان کسانی هستند که هیچ عهد و پیمان و میثاقی را پاس نمی­دارند، پس در حقیقت این برائت از مستکبران است نه کافران یا مشرکان متعهد به میثاق. البته از نظر اعتقادی، فرقی بین آن­ها نیست، چون همگی باطل­اند.»

عزتمندی اسلام و مسلمانان و تلاش برای حفظ آن
یکی از موانع عدم مذاکره با مستکبران، حفظ عزت اسلام و مسلمین است. در آیات قرآن، عزت‌مندی اسلام و مسلمانان دارای  جایگاه ویژه­ای است و تلاش برای حفظ آن اهمیت فراوان دارد. «للّهِ العزّهُ و لرسولهِ و للمؤمنین» (منافقون، ۸)، «مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمیعا» (فاطر، ۱۰)

یکی از اصلی­ترین عرصه­های تبلور عزت‌مندی، عرصه سیاست خارجی و مذاکره با بیگانگان است. نمی‌توان از آسیب­های مذاکره با استکبار که ویژگی آن­ها، عهدشکنی و تلاش برای تحمیل خود بر دیگران به هر نحوِ ممکن است (که خدشه و ضربه بر عزت مسلمانان و اسلام می‌زند) غافل شد. بر این اساس، دوری از مذاکره با مستکبران، واجب و ضروری است.

  نفی مشارکت در دشمنی و تجاوز
قاعده دیگری که فق‌ها به آن تمسّک می‏جویند، قاعده؛ «تعاون بر اثم و عدوان» است. قرآن کریم می‌فرماید: «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان‏» (مائده، ۲)  در واقع، تعاون و همکاری مسلمانان در جایی ­است که نیکی و تقوا وجود داشته ­باشد، ولی آنجا که گناه و دشمنی و تجاوز به حقوق دیگران مطرح است، مشارکت و حضور، هیچ مجوزی ندارد.

پیرامون اهداف خاصِ سیاست­خارجی جمهوری اسلامی، بیان کردیم که انقلاب اسلامی ماهیتی فراملی دارد و بر این اساس، حفظ کیان اسلام و مصالح و منافع مسلمانان، دارای جایگاه ویژه‌ای در این سیاست خواهد ­بود؛ لذا در سیاست خارجی جمهوری اسلامی،  باید این قاعده حکمفرما باشد و بر این اساس، هر مذاکره­ای که در آن نوعی همدلی و همراهی با سیاست­های مستکبران و از جمله آمریکا استنباط شود، ممنوع و غیر مجاز خواهد بود. چرا که این عمل، مصداقی از تعاون بر گناه و تجاوز محسوب می­شود.
در توضیح این قاعده باید گفت، از سویی در مذاکره و گفت­و­گو، شرایط، همیشه و مطلقاً به نفع یک طرف نخواهد بود و طرفین باید مواضع خود را تعدیل نمایند. از سوی دیگر، ماهیت مذاکره و یکجا نشستن - در عالم سیاست- دارای چنین بار معنایی است که ضرورت دارد طرفین تا حدی به هم نزدیک شده و مواضعشان تعدیل و تا حدودی همسو شود. در شرایط فعلی نیز این امر کاملاً حکمفرماست و نفس مذاکره در واقع پیروزی بزرگی برای جبهه استکبار به حساب خواهد آمد.   «… اصل مذاکره با ایران، برای امریکا بسیار مهّم است. چون خود را قدرت اول جهان میداند، برایش خیلی مهّم است. ابرقدرت، یعنی آن قدرتی که از همه‌ی قدرت­های سیاسی دنیا بالاتر است و می‌تواند اراده‌ی خود را بر آن‌ها تحمیل کند. آن‌چه که برای آن‌ها خیلی مهّم است، مذاکره است. می‌خواهند ایران پشت میز مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آن‌وقت سرِ رابطه داستان‌ها و حکایت‌ها دارند.»

با توجه به دو دلیل مذکور، مذاکره با آمریکا به عنوان سردمدارِ استکبار جهانی، به معنای کوتاه آمدن از مواضع فراملی و ضداستکباری جمهوری اسلامی است و این با فلسفه وجودی انقلاب اسلامی، در تعارض جدی است.

ادامه دارد...
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات