روزنامه خراسان**
آینده سیاسی ترامپ در هاله ای از ابهام/ امیرعلی ابوالفتح
سرانجام دونالد ترامپ با دومین استیضاح خود طی چهار سال ریاست جمهوری مواجه شد. مجلس نمایندگان آمریکا پنج شنبه با 231 رای موافق در برابر 197 رای مخالف، اتهامات وارد شده به دونالد ترامپ از جمله اتهام شورش علیه دولت فدرال را به تصویب رساند .نکته قابل توجه در استیضاح دوم ترامپ این که برخلاف استیضاح نخست در ماه دسامبر سال 2019 ، این بار 10 عضو جمهوری خواه مجلس نمایندگان از جمله لیز چنی ، مقام سوم این حزب در مجلس و همچنین، دختر دیک چنی، معاون با نفوذ جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور جمهوری خواه پیشین آمریکا به استیضاح رای مثبت دادند.البته از موضوع تصویب لایحه استیضاح در مجلس نمایندگان مهم تر، موضوع محاکمه ترامپ در سنا خواهد بود. بر اساس قانون اساسی وظیفه طرح اتهام به مقامات فدرال از جمله رئیس جمهوری، برعهده مجلس نمایندگان است و دادگاه رسیدگی به آن در سنا برگزار می شود. در دادگاه سنا نیز ریاست با رئیس دیوان عالی فدرال است و تمامی سناتورها نقش دادستان و هیئت منصفه را برعهده می گیرند و اگر اتهامات واردشده مورد تایید دو سوم سناتورها قرار گیرد، فرد متهم، گناهکارشناخته و به شکل خودکار، از سمت خود عزل می شود.اکنون مشکل استیضاح دوم ترامپ، محدود بودن زمان باقی مانده از ریاست جمهوری وی است . روز بیستم ژانویه 2021 مراسم تحلیف جو بایدن برگزار می شود و ریاست جمهوری ترامپ پایان می پذیرد. این در حالی است که نخستین جلسه سنا بعد از تصویب لایحه استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان، روز نوزدهم ژانویه برگزار می شود. با توجه به این که رسیدگی دادگاه سنا به استیضاح اول ترامپ حدود 20 روز به درازا کشیده شد، مسلما رسیدگی به استیضاح دوم، به بعد از پایان ریاست جمهوری ترامپ و آغاز ریاست جمهوری بایدن کشیده خواهد شد. از این رو ، حتی محکومیت احتمالی ترامپ در دادگاه سنا، موجب عزل رئیس جمهوری وقت نخواهد شد.اما برای دموکرات و برخی از جمهوری خواهان که از ترامپ کینه شدیدی به دل گرفته اند، برکناری وی از سمت ریاست جمهوری از درجه اهمیت برخوردار نیست بلکه آنان، در تلاش هستند مانع بازگشت ترامپ به قدرت شوند. یکی از بندهای استیضاح ترامپ، به متمم چهاردهم قانون اساسی اشاره دارد که بعد از پایان جنگ داخلی در نیمه دوم قرن نوزدهم به تصویب رسید. این متمم عهده دار شدن هر مقام آمریکایی را که زیر سوگند، علیه دولت فدرال شورش کرده باشد، برای سمت های دولتی ممنوع می کند. اگر دموکرات ها با متحدان جمهوری خواه خود بتوانند اتهام ترامپ به شورش علیه دولت فدرال در روز ششم ژانویه را به تایید دادگاه سنا برسانند، ترامپ علاوه بر از دست دادن مزایای مالی و اجتماعی دوران بازنشستگی از سمت ریاست جمهوری، اجازه نخواهد داشت در انتخابات ریاست جمهوری 2024 شرکت کند.اما مشکلی که اکنون پیش روی دموکرات ها وجود دارد این است که همزمانی جلسه رسیدگی به اتهامات ترامپ در سنا با آغاز به کار دولت دموکرات جو بایدن می تواند در روند تایید صلاحیت وزیران دولت و تصویب برخی طرح های فوریت دار احیای اقتصادی و ضد کرونایی، اخلال ایجاد کند. جمهوری خواهان با اطلاع از این محدودیت، اصرار دارند پرونده استیضاح هرچه سریع تر به سنا ارجاع داده شود تا موضوع پرونده اتهامی ترامپ در روزهای نخست ریاست جمهوری بایدن تعیین تکلیف شود. در حالی که برخی از دموکرات ها گفته اند شاید پرونده بعد از پایان 100 روز نخست ریاست جمهوری بایدن، در اختیار سنا قرار گیرد.به هر حال، فارغ از این که چه زمانی ، دادگاه رسیدگی به اتهامات ترامپ در سنا برگزار شود، آن چه که از اهمیت بیشتری برخوردار است این که، ترامپ برای باقی ماندن در کانون تحولات سیاسی و توجهات افکار عمومی در دوران پس از ریاست جمهوری با محدودیت های فراوانی مواجه است. بستن تمامی راه های دسترسی ترامپ به شبکه های اجتماعی و دشمنی عمیق میان وی و رسانه های جریان اصلی در آمریکا ، امکان برقراری ارتباط میان ترامپ با افکار عمومی را دشوار می کند. این وضعیت می تواند به تدریج، ترامپ را به سمت فراموشی نزد افکار عمومی سوق دهد، به ویژه این که هرگونه تلاشی برای بازگشت به قدرت، موجب فعال شدن مجدد نیروهای قدرتمند سیاسی – امنیتی علیه ترامپ خواهد شد.با این حال، به حاشیه رانده شدن احتمالی دونالد ترامپ به منزله فروکش کردن اعتراض حامیان وی نخواهد بود و چه بسا، در ماه های آینده ، این گروه از شهروندان آمریکایی ، نقش پر رنگ تری در سیر پرشتاب تحولات سیاسی – اجتماعی آمریکا برعهده بگیرند.
*********************************
روزنامه شرق **
راه سومی وجود ندارد/احمد غلامی . سردبیر
بسیاری بر این باورند که تفاوتی اساسی بین نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری 1400 وجود ندارد. این باور موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات خواهد شد. گیرم یکی از نامزدهای اصولگرایان محمدباقر قالیباف و اصلاحطلبان محمدجواد ظریف باشد. اصلاحطلبان همواره بر این نکته تأکید کردهاند که اصولگرایان از این فرصت بهوجودآمده نهایت استفاده را کرده و به آسانی بر مسند ریاستجمهوری تکیه خواهند زد. اغراق نیست اگر بگویم قالیباف از هماکنون خود را پیروز بلامنازع این انتخابات میداند؛ البته این تصور چندان دور از واقعیت هم نیست. مردم در این فضا و وضعیتِ موجود دلبسته و پایبند رأی خود نیستند و به آرای «اقبالی» روی خواهند آورد. این آرا در نهایت به نفع قالیباف تمام خواهد شد؛ چراکه هر رأی اقبالی در کنار آرای ایدئولوژیک به نفع اوست. مردم تاکنون دو شیوه رأیگیری را آزمودهاند: «سلبی و ایجابی». آنان در دوم خرداد 1376 به شیوهای ایجابی به سیدمحمد خاتمی رأی دادند و در سال 1392 به شیوهای سلبی آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق ریختند. سال 84 و انتخابات آن دوره یکی از مهمترین انتخاباتهای ایران است. مردم در دور دوم این انتخابات به چهرهای ناآشنا و گمنام رأی دادند تا از دست بوروکراسی و چهرههای سیاسیای که نظام پارلمانی را به نفع خود قبضه کرده بودند، خلاص شوند. رأی مردم، رأی علیه بوروکراسی سیاسی بود که تجلی آن را در هاشمیرفسنجانی و اصلاحطلبان و جناح سنتی راست میدیدند. از همین منظر ادعای احمدینژاد که خود را وامدار اصولگرایان نمیدانست چندان بیراه نیست. او بیش از هرکسی مولود رؤیای تغییری بود که مردم در سر میپروراندند. انتخابات 84 ایران نیز بیشباهت به انتخابات 2016 آمریکا نیست. در آمریکا هم هرکس دیگری روبهروی هیلاری کلینتون قرار میگرفت پیروزی دشواری نداشت. رأی مردم آمریکا، رأی علیه بوروکراسی بود. رأی علیه سرمایهداران آمریکایی که آمریکا را به گروگان گرفته بودند و هیلاری کلینتون نماینده و حافظ منافع آنان به شمار میرفت. رأی 84 هم بیشباهت به 2020 نیست؛ رأی علیه بوروکراسی که اصلاحطلبان خواسته یا ناخواسته با هاشمی خود را قیم آن میدانستند. البته با این تفاوت که انتخابات 2020 آمریکا نشان داد جمعیتی بالغ بر 73 میلیون هنوز علیه این بوروکراسی سیاسیاند. بوروکراسیای که شبکههای درهمتنیده سرمایهداری آن را مدیریت میکند. ترامپ با آگاهی بر این نکته بود که شائبه تقلب را پیش کشید و توانست انتخابات آمریکا را با بحرانی بیسابقه روبهرو کند. بسیاری از این 73 میلیون درست یا نادرست هنوز بر این باورند که بایدن رئیسجمهور آنان نیست و این کار را برای بایدن و دموکراتها سخت خواهد کرد. به راستی چه تفاوتی بین ترامپ و بایدن وجود دارد؟ مگر نه اینکه هر دو حافظان منافع سرمایهداری و نظام سرمایهداریاند. اما ترامپ کودک ناقصالخلقه سرمایهداری است که مطلوب آنارشیست است و این بر مردم خوش میآید.
آیا احمدینژاد هم یک آنارشیست سیاسی نبود که علیه بوروکراسی زمانه خودش در یک دوره چهار ساله –دوره اول ریاستجمهوری- خود میدانداری کرد؟ اگر احمدینژاد در پایان دوره چهارساله اول خود کنار میرفت، چه اتفاقی میافتاد؟ با اینکه سیاست، منازعه اگرها و مگرها نیست، اما باید گفت تداوم دوره احمدینژاد شورش علیه بوروکراسی را به یأس بدل کرد و وضعیت امروز حاصل دوره چهارساله دوم احمدینژاد و حسن روحانی است. اینک حتی مردم خواهان شورش علیه بوروکراسی نیستند چراکه به این باور رسیدهاند راهی برای تغییر جدی وجود ندارد و به همین دلیل است که درست یا نادرست فکر میکنند تفاوتی بین قالیباف و ظریف وجود ندارد. اصولگرایان نباید از این وضعیت پیشآمده که به پیروزی آنان منجر میشود، خرسند باشند؛ چرا که این وضعیت رؤیاها و منافع کوتاهمدت آنان را محقق میکند، اما در میانمدت موجودیتشان را به خطر میاندازد. شاید کنارهگیری و حاشیهنشینی برخی اصلاحطلبان از همین روست. برخی از اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان بهخوبی میدانند احیای دوباره سیاست، کار دشواری است. پیروزی همواره پیروزی نیست؛ چهره دیگر شکست است و همین چهره ژانوسی انتخابات 1400 است که آنان را منفعل نگاه داشته است. دیگر، آرای سلبی و ایجابی کارکردی ندارد و نوع دیگری از احمدینژاد و شورش علیه بوروکراسی نیز چندان خریداری ندارد؛ حداقل در میان اصلاحطلبان و بقایای طبقات متوسط و نخبگان. البته به نظر میرسد در هر دو جناح اصولگرایان و اصلاحطلبان این امیدواری وجود دارد که با رویکارآمدن بایدن بتوان کشور را آسانتر مدیریت کرد. این دیدگاه در مقایسه با دوران ترامپ دور از واقعیت نیست اما نمیتوان انکار کرد که بایدن پیروز آرای طرفداران خود است و پیروز قاطع انتخابات بماهو انتخابات نیست. بیتردید او بیش از آنچه خودش در گذشته فکر میکرد در رابطه با ایران باید دستبهعصاتر باشد. ازهمینرو، عملکرد او در برابر ایران در آینده غیرقابل پیشبینی خواهد بود. در اوضاع کنونی برای جناحهای سیاسی ایران یک راه بیشتر وجود ندارد؛ بازگشت به احیای سیاست. کار دشواری که فعلا همه از آن سر باز میزنند با اینکه میدانند راه سومی وجود ندارد.
*********************************