محمدجواد لاریجانی در گفتوگویی به موضوع انتخابات ۱۴۰۰ پرداخته است که در ادامه بخشی از آن را میخوانید:
*شما یک سابقه حضور در جناح راست دارید و عنواناً اصولگرا خوانده میشوید، به صورت کلی آیا نحوه ورود و خروج حوزه سیاسی جریان راست و اصولگرا به بحثهای انتخابات را تکنیکی، مدرن و پیشرفته میبینید؟
چون ما در طرف مقابل شاهد آن هستیم که عموماً در جریان اصلاحطلب علیرغم اینکه مشکلات ساختاری زیادی دارند -به ویژه الان که دچار انشقاقهای گسترده و چند طیفی شدند-، ولی بالاخره برای انتخابات استراتژی مدون و تکنیکهایی را مدنظر قرار میدهند و سعیشان این است که یک بحث و گفتمانی را راه اندازی کنند. اما در جریان اصولگرایان بیشتر شاهد این هستیم که از ابتدا تا انتها معمولاً مهمترین مسئله این است که چگونه به وحدت برسیم، سازوکار باید چگونه باشد، جمنا باشد، شانا باشد، ۶+۵ باشد و ... و اساساًدر مورد استراتژی خیلی بحث و صحبت نمیشود یا ابتکار عملهای کمتری در این جناح و جبهه دیده میشود.
به همین دلیل شاید در انتخاباتی مثل سال ۹۶ که آقای روحانی ظرفیت منفی بسیار بالایی داشت و در برخی نظرسنجیهایی که خود اصلاحطلبان هم انجام میدادند بالای ۴۰ درصد ظرفیت و رای منفی داشت، ولی یکدفعه میآید و انتخابات را پیروزمندانهتر از حتی انتخابات ۹۲ که خیلی برد ضعیفی بود، میبرد. یعنی ۵۰.۷ درصد را تبدیل به ۵۷ درصد میکند.
*آیا شما نقدی به این سازوکار جریان اصولگرا در کمپین انتخاباتی و یا پیشنهاداتی برای اصلاح این ماجرا دارید یا نه همین رویکرد به نظر شما درست است و فقط مثلاً یک سری جاها میشود یک سری اصلاحات جزئی را انجام داد؟
مهمترین اشکال جناح اصلاحات افلاس نظری و تئوریکی آنهاست. اینها اگر خیلی آدمهای کارکشته و عاقل و جا افتادهای بشوند و از لحاظ نظری قوی باشند، حداکثر سکولارهای لیبرال مثلاً اوائل دوران قرن ۲۰ خواهند بود که هیچ چیز جدیدی ندارند. همان نشخوارهای جویده شده را تکرار میکنند و تئوریشان راجع به ایران این است که قانون اساسی و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هیچ کدام به درد نمیخورد و علیالاصول باید تغییر کنند. در حالی که متوجه نیستند که اساساً رئیسجمهور شدهاند که براساس قانون اساسی کار اجرایی انجام بدهند. چه آقای خاتمی و چه آقای روحانی هیچگاه لباس ریاست جمهوری -به عنوان عالیترین مسئول اجرایی - را به تن نکردند، شاید در عمرشان هم نکرده باشند. آمدند بحثهای فلسفی عجیب و غریبی مطرح کردند که اینها همه از آن افلاس وسیع جناح اصلاحات نشأت میگیرد که نمیتوانند تناقضشان را حل کنند.
ما باید کمپین وسیعی برای اصولگرایی درست کنیم؛ مهم نیست که چند تا گروه داریم. ما در اصل مبنای اصولگرایی تقریباً تقارب خیلی خوبی داریم. اینها احتیاج به یک کمپین دارد تا با زبان امروز برای مردم توضیح بدهیم و نشان بدهیم چقدر این مبنا قوی و معتدل است؛ درست برعکس حرفی که آنها میزنند و این جناح را به رادیکال بودن متهم میکنند. اصلاً جناح اصولگرا، بر مشی اعتدال است. این حضرات اصلاحطلب بودند که رادیکال بودند، چه در دین داری و چه در بیدینی. این خلأ بسیار مهمی است و باید این مسئله را جدی گرفت. رسانههای ما باید به زبان درست و زبان امروزی و با امکانات امروزی این مسائل را توضیح بدهند.
مسئله دیگر مسئله سازماندهی است. ما داخل جناح اصولگرا تجمعات مختلفی داریم. اینکه میگوییم همه با هم باشیم این خیلی خوب است، ولی نهایتاً روابط به شکل سهمی است که این غلط است. به نظرم ما باید بتوانیم از این روحیه عبور کنیم و خودشیفتگیهای خاصی که دیده میشود را کنار بگذاریم و نکته آخر هم این است که کسانی که دوست دارند در این مسئله وارد شوند باید خودشان را مطرح کنند، چون زمان ثبت نام تا انتخابات خیلی کوتاه است و باید قبل از اینکه ثبت نام کنند خود را به نحوی مطرح کنند که روش بدی هم نیست.
این حق مردم است که افراد را بشناسند. ما باید کمک کنیم که مردم کاندیداها را بشناسند. دیگر دوران پوستر و عکسهای بزرگ وکارناوالهای خیابانی گذشته است. تحقق این امر فقط هم منوط به فضای مجازی نیست بلکه ترکیبی از فضای مجازی و تعلقات شخصی و انسانی و فیزیکی و... است. این کار خیلی ضروری است و انشاءالله کسانی که نامزد هستند خودشان را در معرض قرار بدهند، چون افکارشان باید تحلیل شود.
دورههای قبّه نوری را هم باید کنار بگذاریم. ما کاندیداها و نامزدهایی نمیخواهیم که صرفا قبّههای نور باشند. ما افرادی میخواهیم که دقیقاً بفهمند و پای فهمشان بایستند و حاضر باشند تصمیمات خیلی مهمی را بگیرند. هر نامزدی باید برای انتخابات آینده سه چهار حوزه اصلی و تصمیمگیریهای اصلی را تعریف کند که قابل ارزیابی باشد و الّا مثلاً کلیاتی به این معنا که میخواهیم ایران را قوی کنیم و حتی در خط رهبری باشیم و اسلام باید قوی باشد، هرچند خوب است، ولی کافی و راهگشا نیست.
*یکی از افرادی که صحبتها و گمانهزنیهای زیادی ناظر به ایشان میشود آقای علی لاریجانی است، شما قبلاً در بعضی گفتگوها اشاره کرده بودید که اعضای خانواده به صورت هفتگی در منزل والده جمع میشوید، این جلسات همچنان پابرجا است؟
قبل از کرونا بوده. ولی الان که نباید اینطوری جمع شویم.
*از این نظر میپرسم که شما اطلاعی دارید که آیا ایشان اراده و تصمیمی برای انتخابات دارند و اینکه گفته میشود شاید شاهد یک زوج انتخاباتی با حضور آقای لاریجانی و آقای ظریف باشیم چقدر محتمل و جدی است؟
من اطلاع دقیقی ندارم، ولی میتوانم پیشبینی کنم. تئوری زوج الان در ایران زود است و نمیگیرد و به نظرم زمینه ندارد. این اسمهایی که من میبینم در رسانهها هست، آقای رئیسی، قالیباف، علی لاریجانی، ظریف، سردار محمد، فتاح، جلیلی و آقای جهانگیری هست که در میان اینها نیروهای اصولگرای مهمی حضور دارند. پیش بینی من این است اگر قالب دوستانی که نام بردم ثبت نام کنند، رقابت اصلی بین آقای رئیسی، قالیباف، علی لاریجانی اتفاق خواهد افتاد نه اینکه بقیه لیاقت ندارند، ولی به هر حال رقابت یک پدیده اجتماعی است و این رقابت مهم را شکل میدهد شاید برای شرکت عمومی مردم چیز بدی نباشد.
*ممکن است در این شرایط اصلاح طلبان از علی لاریجانی دفاع کنند؟
به هر حال آنها باید سبک و سنگینهای خودشان را بکنند، چون در سال ۷۶ و جریانات آقای خاتمی آنها به خون علی لاریجانی تشنه بودند، این تشنگی حالا ممکن است کمی فروکش کرده باشد، ولی همیشه هست و آنها میترسند و میگویند ایشان آدم پیچیدهای است و در زمان مناسب ممکن است بلا سرشان بیاورد. مرحوم گل آقا میگفت پیش بینیهای جواد لاریجانی غیر از مواردی که درست است بقیهاش غلط است (با خنده). ولی به هر حال نیروهای خیلی خوبی در میان کاندیداها دیده میشود. آقای جلیلی، سردار محمد و خیلی نیروهای برازنده و کاری دیگر که اگرچه مشهور نیستند، ولی از لحاظ اجرایی میتوانند هر کدام رکنی از ارکان دولت بعدی باشند. منتها به نظر من اگر اینها ثبت نام کنند، رقابت اصلی حول سه اسم میگردد: آقای رئیسی، قالیباف و علی لاریجانی.